گروه سیاست سایت فردا - انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و آرایش نیروهای سیاسی روز به روز دقیقتر و واضحتر میشود. به خصوص در جریان اصلاحات که تا دیروز قصد تحریم انتخابات داشتند و حالا جدیتر از همه در تدارک رقابت هستند. اصلاحطلبان از یک سو دم از کاندیدای خالص میزنند و از سوی دیگر دنبال نیروهایی میگردند که نسبت نزدیکتری با دیگر کانونهای قدرت و هر جریانات رقیب داشته باشند. مصداق این مدعا مانور روی سورنا ستاری، معاون علم و فناوری روحانی است. نام وی از ماهها قبل در فهرست کاندیداهای احتمالی قرار گرفته بود. یعنی همان وقتی که عبدالله ناصری عضو شورای هماهنگی اصلاحطلبان و از چهرههای نزدیک به سیدمحمد خاتمی در گفتوگویی با سایت «نامه نیوز» گفت: «من ترکیب سه قوه را بعد از انتخابات 1400 چنین میبینم. قالیباف، رییس مجلس. رییسی، رییس قوه قضاییه و سورنا ستاری، رییسجمهوری.» ناصری در پاسخ به این پرسش که چرا ستاری را باید یک گزینه جدی دانست، گفت: «ستاری مصداق بیانیه گام دوم است. جوان است و از نسل دوم. فرزند است و همراهی روحانی و تیم او را هم دارد.»
پاسخ و واکنش آقای معاون به این گمانهزنیهای ستاری، اما سکوت بود و بیمیلی. شاهد آنکه اوایل شهریور ماه و در جریان سفر به آذربایجان غربی، در واکنش به خبرنگاری که در این رابطه پرسید، گفت «خیر، کار دارم!»
کمی بعد از آن، اما اطرافیان جناب ستاری دست به کار شده و نامش را سر زبان رسانهها انداختند. مثلا «برنا» به نقل از «ابراهیم فیاض»، جامعهشناس اصولگرا نوشت: «او این همه کار انجام داد. به نظرم رقابت در انتخابات 1400 بین بذرپاش و ستاری است، چون معتقدم تکنوکراسی بومی در انتخابات ریاستجمهوری آینده، پیروز میشود.» یا مثلا «احمد امیرآبادیفراهانی»، نماینده اصولگرا گفت: «از طیف اصلاحطلبان آقایان آذریجهرمی، سورنا ستاری و اردکانیان به عنوان کاندیدا مطرح هستند.»
روزنامه «جهان صنعت» امروز در گزارشی به خیز انتخاباتی سورنا ستاری پرداخته و نوشته است: «نکته جالب درباره احتمال کاندیداتوری ستاری آن است که سیاسیون اصولگرا از وی استقبال کرده و اصلاحطلبان نه. مثلا عبدالله ناصری گفته بود: «اصلاح طلبان اصلی او را قبول ندارند، چون کاملا در اختیار هسته سخت قدرت قرار دارد.» با وجود عدم استقبال اصلاحطلبان از ستاری نام او همچنان در میان گزینههاست و روز به روز هم جدیتر میشود. دلیلش نیز آن است که برخی او را گزینه مورد وثوق نهادهای قدرت میدانند و فکر میکنند که باید برای روز مبادا هم که شده چنین گزینههایی را در آب نمک نگه داشت.»
نکته قابل تامل آنکه انگار اصلاحطلبان از مرحله نگه داشتن ستاری و امثال او برای روز مبادا و دقیقه نود، گذشته و در حال مهیا کردن آنان برای ورود به عرصه انتخابات هستند. رفع نقص اصلی ستاری یعنی ناشناخته بودن برای عموم مردم یکی از همین اقدامات است که قطعا با آنتن گرفتن از رسانه ملی و دیدارها و سفرهای پیدرپی، رفع خوهد شد.
ضمن آنکه اقدامات و اظهارات ستاری که اخیرا توام است با وعده وعیدهایی که بوی انتخابات از آن به مشام میرسد، به تقویت گمانه نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری آتی کمک خواهد کرد.
روشن است که وقتی آقای معاون اول با وعده پیگیری و طراحی ساخت خودرهای پیشرفته و ارزان یا رشد استارتاپها به صدر اخبار میآید و بعد هم در قاب تلویزیون رویت شده یا با خانواده شهید فخریزاده ملاقات میکند؛ مردم نیز آرام آرام او را خواهند شناخت و شاید همین نکته باعث شود که اصلاح طلبان به حمایت از او مایل شوند.