ماهان شبکه ایرانیان

ریشه های خرافه پرستی در چیست؟

یکی از معضلات همیشگی جوامع، مخلوط شدن حقایق و باورها با خرافات و کج فهمی ها می باشد.

ریشه های خرافه پرستی در چیست؟

خرافه یا خرافات؛ سخنان پریشان و نامربوط، سخنان بیهوده و پریشان که خوش آیند باشند وسخنان خوش پریشان را گویند. درلغت نامه عمید، خرافات جمع خرافه به معنای حدیث باطل، سخن بیهوده و یاوه.تعاریفی دیگر ازگوشه وکنارجهان ازجمله،خرافات عبارتند ازمعتقدات،باورها یاانجام کارهایی که هیچگونه ریشه عقلانی ندارند.خرافات به اسطوره‌ها و پیشگویی‌ها مربوط می‌شوند.خرافات عقاید وباورهای عامه مردم است که ریشه دیرینه دارد.بعضی از معتقدات وآداب و رسوم همگانی مانند اعتقاد به نظرزدن یا اثرطلسم‌ها دربیشتر دوره‌های تاریخی و دراکثرنقاط جهان وجود داشته و دارد.پاره‌ای خرافات هم ممکن است مختص یک کشور، منطقه یا دهکده ویا حتی گروه وخانواده خاصی باشد.


چند نمونه ازخرافات:

•  نظرزدن به این معناست که شخص حسودی – اغلب بطورناخواسته – موجب بروز مشکل یا بیماری برای دیگران می‌شود.
•  اگر کف دست راستتان بخارد پولی نصیبتان می‌شود و اگر کف دست چپتان بخارد پولی ازدست می‌دهید.
•  بلند شدن ازرختخواب از سمت چپ یا به پشت باعث بد خلقی در آنروز می‌شود.
• دیدن یک گربه سیاه درصبح بد یمن است.
• زیاد خندیدن باعث گریه وناراحتی می‌شود.
• دیدن کلاغ زاغی نشانه‌ای ازغم و اندوه است.
• اگر شخصی خوابی ببیند که دندانش افتاده است یکی ازاقوامش خواهد مرد.
•  اگردرسطح فنجان تفاله چای شناور بماند نشانه‌ای ازآمدن یک غریبه است.
• اگردرروز اول سال نو لباس جدید به تن نداشته باشد تا آخر سال پول کمی‌به دست می‌آورد.

منشاء خرافات:

1-ازنظرروانشناسان،خرافات درمواقع حساس و لحظه‌های عدم اطمینان و اعتماد بر آینده به وجود می‌آیند. مثلاً در ارتباط با مسائلی چون تولد ومرگ و مرض و... تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند.
جادو و جنبل، دعا گرفتن برای علاج بیماران وسیله‌ای است برای تسکین و احساس آرامش.اگر بپذیریم که خرافات عامل کاهش دهنده اضطراب است، بنابراین روشن می‌شود که چرا طبقاتی از مردم که مدام در معرض خطر قرار دارند از بقیه مردم خرافی‌ترند و نیز طبق تحقیقات انجام شده افراد فوق العاده متعصب خرافی‌ترند. طبقات اجتماعی هر چه پائین تر باشند، شخص خرافی‌تر است.اما هر چه تحصیلات عالی‌تر باشد خرافات کمتر و هر چه هوش بیشتر باشد فرد کمتر خرافی می‌باشد.

2- ازنظر قرآن: خداوند به همه مردم (اعم ازمسلمانها و غیرمسلمانها ) فرموده ومی‌گوید:یا اُیها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً فی الارض حلالاً طیباً و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین (آیه 168 سوره بقره)مضمون آیه حکمی‌است که محل ابتلای عموم مردم است، مثلاً یک عده از مشرکین ازچهار پایان ومواد غذایی را بدون جهت و از روی افتراء و دروغ بر خدا، خود حرام کرده بودند چنانکه از طایفه ثقیف و خزاعه بنی عامر بن صعصعه نقل شده است و در میان مومنان هم بعد از اسلام نیز یک سلسله امور خرافی دیده می‌شود؛ که از بقایای دوران قبل از اسلام بود و مطابق قانون وراثت اخلاق وآداب اجتماعی در افکار آن‌ها باقی مانده بود و البته جای تعجب هم نبود زیرا معمولا روش‌های نوین دینی یا دنیوی که وارد محیط تازه‌ای می‌شوند.ابتدا متوجه ریشه‌های روش کهنه شده و آن‌ها را قطع می‌کنند و چنانچه حیات آن ادامه پیدا کند ( که آن هم در سایه حسن تربیت و حسن قبول میسر است ) به شاخ و برگ‌ها می‌پردازد و آن‌ها را یکی پس از دیگری قطع می‌کند اما اگراین فرصت را نیابد اصول نوین با بقایای روش قدیم مختلط شده و معجونی می‌سازد که نه اینست ونه آن.لذا خداوند متعال دستور داده که از آنچه در زمین است بخورند و با این بهانه‌ها و افکار خرافی آن‌ها را بر خود حرام نکنند.

3- منشاء اساسی همان روح و نفس بشرمی‌باشد که درمقابل هیجانات مختلف واکنش‌های متفاوتی از خود بروزمی‌دهد و اگر بشر از قدیم الایام این قدرت را داشت که به طور منطقی هیجانات خود را کنترل کند مسلماً خرافاتی درکارنبود. به طور خلاصه می‌توان گفت که بشرسه عیب بزرگ داشت: یکی اینکه می‌ترسید دیگر اینکه زود خیره می‌شد و حیرت می‌کرد و سوم آن که نادان بود. (خوف، حیرت، جهل ) سه انگیزه اساسی و مهم در افکار و خیالات خرافی است.


علل شیوع خرافات:

عقاید باطل، بدعت‌های خانمان برانداز، مکتب‌های باطل،همه نتیجه دروغ‌هایی است که برخدا ورسول بسته‌اند، تصور کنید دردروغهایی که علمای یهود و نصاری جعل کرده ومردم را از پیروی اسلام بازداشتند. دروغ‌هایی که به وسیله معاویه، ابوهریره، سلاطین اموی وعباسی به رسول خدا صلی ا... علیه وآله و سلم نسبت داده شده تا حق را در صورت باطل و باطل را در صورت حق ظاهر نمودند، در تاریخ مشهور است که معاویه پول کلانی به « سمره بن جندب » داد که روایت کرد: آیه « و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات ا.......» درباره علی بن ابیطالب است.

قرآن مجید درآیات متعددی تابعان را که بدون تفکر از متوعان پیروی کرده‌اند اهل عذاب دانسته و عذرشان را قبول نمی‌دارد و می‌گوید: « فبشرعباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه...» یعنی سخن را می‌شنوند ودرباره آن‌ها فکر می‌کنند و بهترین آنرا اختیارمی‌کنند.

در ذیل آیه « و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی...» در تفسیر برهان از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که مردی عرض کرد عوام یهود در تقلید ازعلمای خود چاره‌ای نداشتند، چنانکه عوام ما نیز ناچار بی آنکه ازحقیقت با خبر باشند از علماء تقلید کنند؟ امام در ضمن جواب فرمودند: اگر عوام ما از فقها، فسق، عصبیت، برسر هم زدن برای مال خدا... ببینند و باز از آن‌ها تقلید کنند مانند عوام یهود هستند. بعد فرموده، از فقها آنکه پرهیزگار، حافظ دین مخالف هوای نفس ومطیع خدا باشد، برعوام است که ازاو تقلید کنند.به نظر می‌رسد تبلیغات مداوم و برنامه ریزی شده در مورد بت پرستی یا هر مورد نو آوریها و بدعت‌ها و خرافات را به گونه ای تثبیت می‌کند.

تقلید کورکورانه از نیاکان یکی دیگرازعلل منتقل شدن خرافات از نسلی به نسل دیگر است.قرآن در این باره اشاره به منطق سست مشرکان درمساله تحریم بی‌دلیل غذاهای حلال یا بت پرستی کرده، می‌گوید: هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید می‌گویند ما از آنچه پدران ونیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی می‌کنیم.

و اذا قیل لهم ما انزل ا... قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا.18 قرآن بلافاصله این منطق خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم می‌کند. آیا نه اینست که پدران آن‌ها چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند.

 اولو کان آباوهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون. یعنی اگر نیاکان آن‌ها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدایت یافته‌ای بودند جای این بود که از آن‌ها تبعیت شود، اما با اینکه می‌دانند آن‌ها مردمی‌نادان و بی سواد و موهوم پرست بودند پیروی آن‌ها چه معنی دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست.
ولی خدا پرست با ایمان این منطق را رد می‌کند و قرآن مجید درموارد بسیاری پیروی و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیداً مذمت کرده است و این منطق را که انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پیروی کند، کاملاً مردود می‌شناسد. اصولاً پیروی از پیشینیان اگر به این صورت باشد که انسان عقل و فکر خود را در بست دراختیار آن‌ها بگذارد، این کار نتیجه‌ای جزعقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت.

 چرا که معمولاً نسل‌های بعد از نسل‌های پیشین با تجربه تر وآگاهترند.ولی متاسفانه این طرز فکر جاهلی هنوز در میان بسیاری از افراد و ملت‌ها حکومت می‌کند که نیاکان خود را همچون بت می‌پرستند، یک مشت آداب و سنن خرافی را به عنوان اینکه « آثار پیشینیان» است بدون چون و چرا می‌پذیرند و لفافه‌های فریبنده‌ای همچون حفظ ملیت و اسناد تاریخی یک ملت بر آن می‌پوشانند.جدای از تعصب‌ها عده‌ای شاید به خاطر منافعی که بت پرستی به رایشان داشت به آن روی می‌آورند. و سختی‌هایی که به ظاهر اسلام و خدا پرستی داشت به آن رو نمی‌آورند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان