آیت الله العظمی گلپایگانی در دوران نهضت اسلامی نقش بسزایی در پشتیبانی از قیام امام خمینی داشت. آیت الله گلپایگانی در دوران مرجعیت با سیاست های رژیم پهلوی به مخالفت پرداخت تا آن جا که توسط نیروهای امنیتی شاه چندین بار مورد حمله قرار گرفت. امام خمینی خطاب به ایشان چنین می فرمایند: «خدماتی که حضرت مستطاب عالی در طول مبارزات گذشته انجام داده اید و شدیدا و سختی هایی که متحمل کرده اید فراموش نخواهد شد.»
این مرجع تقلید در دوران تبعید امام نیز یکی از علمای مؤثر در مبارزه با رژیم پهلوی و یکی از حامیان روحانیت انقلابی بود. در ادامه به برخی روایت ها از همراهی آیت الله العظمی گلپایگانی با نهضت امام خمینی پرداخته شده است.
تلاش آیت الله گلپایگانی برای آزادی امام
آیت الله کریمی جهرمی یکی از نزدیکان آیت الله گلپایگانی درباره تبعید امام خمینی چنین اظهار می کند: «... خوب به یاد دارم روزی که امام خمینی را به ترکیه تبعید نموده بودند، مرجع بزرگ در مسجد اعظم زیر گنبد رسماً گریه نمودند و یک سخنرانی شدیداللحنی در اعتراض به تبعید جائرانه امام خمینی کردند و این آیه کریمه را در تطبیق بر آن جریان خواندند: «الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربناالله».
آیت الله طاهری خرم آبادی نیز در کتاب خاطرات خود اشاره می کند: آقای گلپایگانی، هم خودش شخصاً فشار می آورد برای آزادی امام و می خواست افرادی از جانب دربار بیایند تا با آنها بر سر موضوع آزادی امام، مذاکره کند و هم افرادی را به تهران می فرستاد تا برای آزادی امام اقداماتی را انجام دهند. تماس هایی هم بین ایشان و بین آقایان تهران برقرار بود که من از جزئیات آن خبر ندارم. همین قدر می دانم که آقای گلپایگانی هر چند وقت حرکتی در این راستا انجام می داد. خلاصه همه فعالیت ها روی این محور متمرکز بود که امام و آن دو نفر دیگر از زندان آزاد شوند.
تعبیر امام خمینی درباره آیت الله گپایگانی
آیت الله مسعودی خمینی در خاطرات خود می گوید: امام اولین پیام خود را به آقای گلپایگانی دادند. مرحوم آقای گلپایگانی در شمار کسانی بود که اگر اعتقاد به چیزی داشت، خلاف آن رفتار نمی کرد. در حالی که در خصوص آقای شریعتمداری، برداشت ما چیز دیگری بود و ما از همان روزی که ایشان از تبریز به قم آمد و در زیر کتابخانه مدرسه فیضیه، تدریس را شروع کرد، نوعی دوگانگی بین ظاهر و باطن ایشان احساس کردیم. حتی در برخی موارد، که در جلسات جامعه مدرسین شرکت می کردیم، بنده شاهد بودم که آقای شریعتمداری، به دروغ متوسل می شد. فرضآ ادعا می کرد که دیروز این کار را انجام دادیم؛ در حالی که انجام نداده بود یا فلان حرف را زدیم و نزده بود. اما از مرحوم آقای گلپایگانی ابدآ این موارد را شاهد نبودیم.
در طول مبارزات هم اعلامیه هایی صادر می کردند که حرکت بخش بود؛ از جمله اعلامیه بلندبالایی در قضیه ازهاری که بسیار جالب بود. در خلال این اعلامیه علنآ خطاب به حکام گفتند که شما باید بروید! چون اسلام را ملعبه دست خود قرار داده اید.
آقای گلپایگانی، صادق بودند و امام هم به این نکته تصریح داشتند که: «آقای گلپایگانی، صاف حرف می زند. اگر مخالف است، می گوید: مخالفم و اگر موافق است، ابراز موافقت می کند. به خلاف بعضی ها که شب می گویند: موافقیم و روز بعد، صد در صد بر خلاف گفته شان عمل می کنند.»
ماجرای هشدار عجیب آیت الله گلپایگانی به قطب زاده
آیت الله سید حسین موسوی کرمانی درباره دیدار قطب زاده و آیت الله گلپایگانی روایت می کند: قطب زاده در این فکر بود که امام خمینی را از رأس نظام کنار بگذارد و کس دیگری را به جای ایشان، مطرح سازد. قطب زاده در آن موقع، رئیس صدا و سیما بود. او روزی به قم آمد و تصمیم گرفت در مدرسه فیضیه، سخن رانی کند، ولی به او اجازه ندادند. او هم در صحن حرم سخن رانی کرد. من در سخن رانی او نبودم. عصر آن روز، خدمت آیت الله گلپایگانی رفتم و مسأله ای از ایشان پرسیدم و بعد بلند شدم که بیرون بروم، ولی ایشان فرمودند: «بنشینید، ده دقیقه دیگر قطب زاده و اعوانش به این جا می آیند؛ شما هم حضور داشته باشید». قطب زاده آمد و شروع کرد به تعریف کردن از آیت الله گلپایگانی و این که ما دعاگوی شما هستیم و.... آیت الله گلپایگانی ساکت بود و گوش می کرد. اصلاً به قطب زاده نگاه هم نمی کرد. حرف های قطب زاده که تمام شد، ایشان گفت:
«آقای قطب زاده، شما نسبت به حضرت آیت الله خمینی چه فکر می کنید؟ شما فکر می کنید اگر او کنار برود، کسی می تواند جای او را بگیرد؟ محال است. خداوند بعد از 14 قرن از زمان رسول اکرم(ص)، این لباس را به تن حضرت آیت الله خمینی دوخته است. هیچ کسی نمی تواند کار او را انجام بدهد. آقای قطب زاده، اگر فکر می کنید حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی کنار برود، من می توانم جایش بنشینم یا کس دیگری می تواند جایش بنشیند، محال است. این منصب، برای ایشان خدادادی است. این فکر که کسی بتواند جای ایشان را بگیرد، عبث و محال است. من به برنامه هایی که شما در تلویزیون پخش می کنید، اعتراض دارم. من به حاج آقا جواد هم گفته ام که بیاید به شما بگوید که این برنامه ها اشکال دارد».
سپس آیت الله گلپایگانی به قطب زاده فرمود: «امروز مخالفت با حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، مخالفت با امام زمان(عج) است». قطب زاده گفت: «آقا، اهل علم به صدا و سیما نمی آیند تا از وجودشان در برنامه ها استفاده کنیم». من تا آن موقع، ساکت بودم و گوش می کردم. وقتی قطب زاده، این حرف را زد، با او سلام و علیک و احوال پرسی کردم و گفتم: «علما باید بیایند پیش شما یا شما باید بیایید خدمت علما؟ وظیفه شما است که خدمت علما بروید. شما باید از علما بخواهید، از مراجع بخواهید تا عالمی را پیش شما بفرستند که بر برنامه های صدا و سیما نظارت کند و هیچ برنامه ای بدون نظارت او پخش نشود». قطب زاده گفت: «چشم، چشم».