سرویس سیاست مشرق - در روزهای گذشته دولت فرانسه در موضعی خصمانه و مداخله جویانه در اعتراض به اعدام «روح الله زم» اعلام کرد که سفیر این کشور در تهران، در نشست آنلاین شورای روابط اقتصادی اروپا-ایران شرکت نمیکند.
وزارت خارجه فرانسه همچنین گفت نمایندگان کشورهای آلمان، اتریش و ایتالیا نیز در این نشست که قرار بود روز دوشنبه- 24 آذر- برگزار شود، شرکت نمیکنند.
پیش از آن نیز اتحادیه اروپا، آلمان و فرانسه با دخالت در امور داخلی ایران در واکنش به اعدام «روحالله زم» سرشبکه ضد انقلاب، لیدر اغتشاشات دی ماه 96 و مؤسس و گرداننده رسانه معاند آمدنیوز بیانیه های جداگانه صادر کردند.
وزارت امور خارجه در پاسخ به این اقدام خصمانه، سفرای کشورهای آلمان و فرانسه را احضار و اعتراض ایران به اقدام مداخله جویانه طرف اروپایی را به آنها ابلاغ کرد.
همچنین سخنگوی وزارت خارجه، سابقه تجهیز صدام به سلاح شیمیایی و حمایت و پشتیبانی از گروهک منافقین و گروهک های تجزیه طلب ضدایرانی توسط دولت های اروپا را به سران این کشورها یادآور شد.
اقدام وزارت امور خارجه در احضار سفرای اروپایی، اقدامی مهم و بجا بود، اما گستاخی طرف اروپایی، اقدامات قاطع تری را می طلبد.
به هم ریختن محاسبات طرف اروپایی
یک سوال؛ چرا طرف اروپایی اینگونه در امور داخلی ایران مداخله می کند؟! چگونه باید از تکرار این مداخله گری پیشگیری کرد؟!
پاسخ این سوال در محاسباتی است که اروپا از رفتار دولت ایران دارد. نوع واکنش های دولت در هفت سال اخیر طرف اروپایی را به این نتیجه رسانده که دولت و وزارت خارجه ایران نگاهی حیثیتی به برجام دارند.
این یعنی دولت و وزارت خارجه به جهت این نگاه حیثیتی، در مقابل اقدامات ساختارشکن طرف غربی- از عهدشکنی در برجام تا دخالت در امور داخلی ایران- واکنش حداقلی را اتخاذ می کند.
آیا این واکنش های حداقلی که دولتمردان و فعالین اصلاح طلب به زعم خود از آن با عنوان «تنش زدایی» و «تعامل» نام می برند، برای ایران احترام آورده است؟! آیا این رویکرد، موجب بهبود روابط فی مابین ایران و اروپا از موضع برابر شده است؟! ماحصل اقتصادی رویکرد تنش زدایی با غرب چه بوده است؟!
واقعیت این است که این رویکرد نه تنها برای ایران احترام نیاورده، بلکه موجب ایجاد روابط دوجانبه با اروپا از موضع برابر نیز نشده و منفعت اقتصادی نیز نداشته است.
ماجرای توتال، پژو، ایرباس و بی عملی اروپا در اجرای 11 تعهد برجامی بحشی از مصادیق خسارت های رویکرد دولت آقای روحانی در مقابل اروپاست.
پس چگونه باید از تکرار این مداخله گری ها و طلبکاری و گستاخی طرف اروپایی پیشگیری کرد؟! راه حل در «به هم ریختن محاسبات طرف اروپایی» است.
تجربه ثابت کرده است که برخی کشورهای اروپایی همانند آمریکا فقط زبان زور را می فهمند. اگر طرف اروپایی به این نتیجه برسد که عهدشکنی و مداخله گری، هزینه های هنگفتی برایش دارد، قطعا در رفتار خود تجدیدنظر می کند.
بازخوانی یک ماجرای تاریخی
به هم ریختن محاسبات طرف اروپایی از طرف ایران قبلا رخ داده است. برای نمونه در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی در فاصله زمانی سال 68 تا 76 برخی دولتمردان بر این باور بودند که تمرکز روی حوزه سیاست خارجی، میتواند قطار توسعه اقتصادی را به حرکت دربیاورد، بنابراین باید از دشمنتراشی با خارجیها حذر کرد تا بلکه با این سیاست، سیل منابع خارجی برای امر توسعه به داخل کشور سرازیر شود.
در راستای همین رویکرد، دولت وقت مذاکره با اروپا را تحت عنوان «گفتوگوی انتقادی» کلید زد. قرار بر این بود که دو طرف گلایهها و انتقادات خود را از یکدیگر مطرح کنند تا زمینه برای روابط نزدیکتر فراهم شود؛ اما در عمل این گفتوگوها که میبایست علیالاصول دوجانبه باشد، به واسطه رویکرد اشتباه دستگاه دیپلماسی وقت، تبدیل به انتقاد یکطرفه اروپاییها از ما شد. در واقع، اروپاییها با سوءاستفاده از رویکرد دولت وقت که به هوای وعده و وعیدهای مالی کشورهای اروپایی شکل گرفته بود، قصد داشتند گام به گام جلوتر بیایند و جمهوری اسلامی ایران را به مصالحه بر سر اصول وادار کنند.
در اواسط دهه 70، نتیجه حدود 8 سال گفتوگوی به اصطلاح انتقادی اروپاییها با ایران به آنجا رسید که در پی اعلام رأی دادگاه رسیدگی به ترور چند چهره معارض کرد در رستوران میکونوس در آلمان که بدون هیچ مدرک و شاهد متقنی مقامات ارشد جمهوری اسلامی را به دست داشتن در آن ماجرا متهم کرد، همه کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ، سفرای خود را بدون تعیین تاریخی برای برگشت، از تهران فراخواندند.
اروپا به ما بدهکار است
رهبر معظم انقلاب که از ابتدا نظر خوبی به مسئله گفتوگوی انتقادی نداشتند، در همان زمان در چند سخنرانی، به دورویی و بدعهدی و غیرقابل اعتماد بودن اروپا اشاره کردند.
مقام معظم رهبری در واکنش به اقدام توهینآمیز و گستاخانه کشورهای اروپایی تاکید کردند:
«مگر کسی اهمیت میدهد که اینها چه گفتهاند؟ از حالا به بعد هم بایستی با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اول، سفیر آلمان را فعلاً تا مدتی نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که میخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتیجویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتی ندارد. اینها میخواهند برگردند، مانعی ندارد؛ اما در رفتن سفرای ایران به کشورهای آنها، هیچ عجلهای نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزی مصلحت است؛ هر چه که عزت اسلامی اقتضا میکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همانگونه عمل کنند».
نتیجه این رویکرد مقتدرانه این بود که به فاصله کوتاهی همه سفرای اروپایی که با توپ پر رفته بودند، با خفت و دست از پا درازتر بازگشتند و پیرو منویات رهبر معظم انقلاب، سفیر آلمان آخرین سفیر اروپایی بود که با فاصله زمانی از دیگران به تهران بازگشت.
رهبر معظم انقلاب- 2 خرداد 97- در دیدار مسئولان نظام فرمودند:
«انعطاف در مقابل این دشمن -بهخاطر مصلحتسنجیهای موسمیای که خب ما در یک مواردی داریم- تیغ دشمنیِ او را کُند نخواهد کرد، بلکه او را گستاختر خواهد کرد؛ این هم یک تجربه است. فراموش نکنیم هر جایی که ما مقداری کوتاه آمدیم، آنها تندتر آمدند. همان رئیسجمهور شریری که خودش مجسّمهی شرارت بود -بوش دوّم- در مقابل انعطافهایی که دولت وقت نسبت به او نشان داده بود، ایران را محور شرارت نامید و با افتخار ایستاد، اسم محور شرارت را روی ایران گذاشت؛ [چون] در مقابل او انعطافهایی نشان داده شده بود».
ایشان در ادامه تصریح کردند:
«اگر چنانچه فرض کنیم کسی هست که احساس میکند «خب، یک دشمنِ اینجوری را ما از سر باز کنیم، نگذاریم دشمنی کند»، راه جلوگیری از دشمنیِ او، انعطاف و کوتاه آمدن نیست؛ اگر میخواهید کاری کنید که او دشمنی نکند، خیلی خب، راهش را پیدا کنید، امّا این راهش نیست که ما در مقابل او کوتاه بیاییم و عقبنشینی کنیم. [این] البتّه مخصوص آمریکا هم نیست؛ غربیها عمدتاً همینجور هستند. ما فراموش نمیکنیم -یعنی این جزو چیزهایی است که در تاریخ ما قابل فراموش شدن نیست- که در یک دورهای رئیسجمهور ما که طرفدار نرمش در مقابل غرب و مانند اینها بود، از طرف یک دولت غربی -از طرف آلمان؛ در ماجرای میکونوس - به دادگاه احضار شد سرِ یک حرف بیربط و بیمنطقی؛ یعنی اینقدر اینها چشمسفید و پُررو و وقیحند؛ از این قبیل اتّفاقات باز هم افتاده. این هم یک تجربه است. یادمان باشد راه جلوگیری از دشمنیِ این دشمنها، عقبنشینی و انعطاف و مانند اینها نیست.»
اکنون فرانسه، انگلیس، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی در پرونده های مختلف و از جمله برجام و حقوق بشر به ایران بدهکارند.
«روح الله زم» که به اذعان خودش با همکاری همهجانبه منافقین از لیدرهای اغتشاشات دی ماه 96 است و به صراحت در کانال آمدنیوز ساخت بستههای انفجاری و تروریستی را آموزش میداد، در سالهای گذشته تحتالحمایه مستقیم سرویس اطلاعاتی فرانسه موسوم به «دی. جی.اس.ای» بود.
در بخشی از مستند «ایستگاه پایانی دروغ» زم داخل اتومبیلی (که یک مسلسل نیز در آن تعبیه شده) نشسته است و صراحتاً میگوید که با اسکورت سرویس اطلاعاتی فرانسه تردد می کند و با حفاظت توسط چندین تیم در شهر جابجا میشود. بر همین اساس فرانسه آشکارا به حفاظت مسلحانه از یک لیدر آشوبگر ضدایرانی اقدام کرده بود.
فرانسه علاوه بر این، سالهاست که میزبان گروهک تروریستی منافقین است. گروهکی که 17 هزار ایرانی اعم از کودک، زن و مرد را به فجیعترین شکل به شهادت رسانده و صدها عملیات جنایتکارانه انجام داده است.
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، اقدام وزارت امور خارجه در احضار سفرای اروپایی، اقدامی مهم و بجا بود، اما گستاخی طرف اروپایی، اقدامات قاطع تر و کلان تری را می طلبد.