سرویس سیاست مشرق- رهبر معظم انقلاب- 19 دی- در بخشی از بیانات خود با اشاره به سخنان صریح یک کارشناس معروف آمریکایی گفتند: «آمریکاییها تا هنگامی که بر منطقه سلطه نیابند، منافع خود را در ایجاد بیثباتی در ایران، عراق، سوریه، لبنان و دیگر کشورهای منطقه جستجو میکنند که این هدف را گاهی با کارهایی شبیه فتنه 88 در ایران و گاهی با تشکیل داعش پیگیر میشوند».
ایشان فرمودند: «یک کارشناس معروف یک اندیشکده آمریکایی به صراحت این حرف را زد که ما خواهان ثبات در ایران، عراق، سوریه و لبنان نیستیم».
کارشناس مذکور، «مایکل لدین» مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا و از اعضای ارشد اندیشکده هایی همچون موسسه «آمریکن انترپرایز» و «بنیاد دفاع از دموکراسی ها» است.
مایکل لدین، پیش از این گفته بود: «ما خواهان ثبات در ایران، عراق، سوریه، لبنان و حتی عربستان نیستیم. ما می خواهیم همه چیز تغییر کند مسئله اصلی این که چگونه بی ثبات کنیم».
نکته قابل تأمل اینجاست که مایکل لدین در فتنه 88 نیز دقیقا با همین رویکرد با لیدرهای جریان فتنه ارتباط برقرار کرد.
سران و لیدرهای فتنه 88، کاسبان تحریم
لدین- مرداد 94- در یادداشتی در نشریه «فوربس» نوشته بود: «سناتور "چاک شامر" نقش مستقیمی در نامه نگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 داشت. دولت آمریکا تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد. از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام و سوالات پیوستش را به رهبران جنبش سبز منتقل کند. سوالات این بود:"ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟ ".».
مایکل لدین در ادامه این یادداشت تصریح کرد: «پاسخ این پیام در یک یادداشت 8 صفحه ای در تاریخ 30 نوامبر 2009 – 9 آذر 88- دریافت شد. نویسندگان محتاط بوده اند و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کرده اند. در این نامه تصویری از ایران با عبارت های بسیار خشنی آمده است که این کشور تحت "حکومت استبدادی"، "رژیمی خشن" و "دیکتاتوری" است که با سرکوب مردم و چپاول منابع عمومی ادامه حیات می دهد. همچنین در این نامه تاکید شده است: حکومت قابل اصلاح نیست اما نیروهای حامی تغییر در داخل قوی هستند و به خوبی هدایت می شوند».
لیدرها و سران فتنه در نامه مذکور که در اوج آشوب ها و اغتشاشات- آذر 88- ارسال شد، از آمریکا خواستند که «تغییر در ایران را تشویق و حمایت کنید و از توافق هسته ای با تهران پرهیز نمایید. اگر توافق کنید مجبورید در برابر رویکردهای داخلی و خارجی تهران سکوت کنید».
سرمایه های اسرائیل در ایران
مایکل لدین در اظهارنظری دیگر که در نشریه آمریکایی فرانت پیچ مگزین منتشر شده بود، تاکید کرد: «اسرائیل هنوز گنجایش حمایت از نیروهای اپوزیسیون ایران را دارد و قادر است برای سرنگونی نظام از آنها حمایت کند».
سران و لیدرهای فتنه 88 در نامه ارسالی به مقامات آمریکایی تاکید کرده بودند که «حکومت ایران به لحاظ استراتژیک احساس قدرت می کند و دستیابی به بمب اتم این قدرت استراتژیک را تقویت خواهد کرد»؛ در بخش دیگری از این نامه خیانت بار آمده بود «علی رغم تلاشهایی که جهان آزاد صورت داده است، ایران همچنان به حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم خود از تروریسم در فلسطین، لبنان، کرانه باختری رود اردن، عراق، افغانستان، پاکستان، هند و یمن ادامه می دهد...حکومت ایران در حالت عادی دست از تلاش خود برای صدور تروریسم و ساخت بمب اتم بر نخواهد داشت مگر اینکه از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود، آن هم بدون اینکه تغییری در رویکرد خود نسبت به مقولات حقوق بشری و حمایت از تروریسم به وجود آورد».
فتنه گران در این نامه تصریح کردند: «در چنین برهه زمانی حساسی کشورهای غربی باید قبل از آنکه دیر شود تصمیم صحیح و درستی را در قبال حمایت از جنبش سبز اتخاذ کنند».
نامه فعالین فتنه به آمریکا در آذر 88
این نامه که در آذر 88 تنظیم و ارسال شد در کنار دیگر اقدامات خیانت آمیز و جنایتکارانه سران و لیدرهای فتنه، موجب شد تا در نهایت، آمریکا در خرداد 89 و در سالگرد فتنه 88، قطعنامه سنگین 1929 را علیه ایران و با هدف تقویت جریان فتنه تصویب کند.
«جان بولتون» مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید و نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل، در مقطع فتنه 88 گفته بود: «این ناآرامیهای ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجددا به روی میز برگرداند».
همچنین «جان هانا» از مقامات دولت بوش و از اعضای ارشد اندیشکده های آمریکایی -28 مهر 88 - از ملاقات با شخصیتهای نزدیک به سران فتنه خبر داد و به روزنامه لسآنجلس تایمز گفت: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند - شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن»!
لیدرهای فتنه 88- اعضای طیف تندرو اصلاح طلب- در آن مقطع با شورش علیه جمهوریت و گردن کشی مقابل قانون و دهن کجی به رأی مردم، و در ادامه با نامه نگاری با طرف آمریکایی، قطعنامه ضدایرانی را به مردم کشورمان تحمیل کرده و سفره خانوارهای ایرانی را کوچک کردند.
نکته قابل توجه اینجاست که بخش قابل توجهی از فعالین فتنه 88 در آذرماه امسال در قالب «بیانیه جمعی از اصلاحطلبان درباره روابط ایران و آمریکا پس از انتخابات 2020» مدعی شدند که «انتخابات آمریکا با شکست ترامپ بهپایان رسید و مردی که مصداق بارز مردمفریبی و خودشیفتگی بود و از حمایت آدمکشان و نژادپرستان شرم نمیکرد و ارمغانش برای مردم آمریکا نفرتپراکنی و ایجاد دودستگی، و درسطح جهانی تحقیر و تضعیف نهادها و قواعد و حقوق بینالملل، و برای ایران زورگویی و تحریم و ترور بود، از قدرت کنار گذاشته شد».
در بخش دیگری از این بیانیه آمده بود: «ما جمعی از فعالان مدنی و کنشگران سیاسی ایران، از هیئت حاکمه و سیاستسازان ایران دعوت میکنیم از پنجره فرصتی که برای تامین منافع ملی ایران و کاهش آلام و رنج مردم گشوده شده است، به کارآمدترین شکل استفاده کنند و نگذارند فرصت فراهمشده از دست برود و درهمشکستن سیاست فشار حداکثری و تحریمها دشوارتر شود.این یک خواست جناحی نیست و نباید گروگان سیاست داخلی قرار گیرد، بلکه مطالبه ملتی است که زندگی آنان تحت تاثیر تحریمهای ظالمانه آمریکا زیر فشار شدید قرار گرفته است».
در بیانیه مذکور از ترامپ با القاب و عناوینی همچون «مردمفریب»، «خودشیفته»، «حامی آدمکش ها»، «حامی نژادپرستان»، «عامل نفرتپراکنی»، «تضعیف کننده نهادها و قواعد و حقوق بینالملل»، «زورگو»، و «حامی تحریم و ترور علیه ایران» و...نام برده شده است.
طبیعتا شخصی با چنین توصیفاتی به هیچ عنوان شایسته مذاکره و توافق نیست. اما جالب اینجاست که امضاءکنندگان این نامه، پیش از این و در خرداد 97 و پس از خروج آمریکا از برجام، در نامه ای تسلیم طلبانه تاکید کرده بودند که باید هر چه سریعتر با ترامپ مذاکره کنیم.
کارویژه جریان فتنه و جریان تحریف
طیف تندرو اصلاح طلب در سال 88 با فتنه، پالس فشار و تحریم به آمریکا داد و سفره مردم را کوچک کرد. این طیف در سالهای بعد با موج سواری بر قطعنامه 1929- که خود بانی اصلی آن بود- در نقش منجی ظاهر شد و با شعار «امضای هر توافق، بهتر از عدم توافق» در نهایت «اجرای برجام به هر قیمت» را جایگزین «اجرای مشروط برجام» کرد و ارزش پول ملی کشورمان را به شدت کاهش داده و مجددا سفره مردم را کوچک کرد.
در حال حاضر جریان فتنه در کنار جریان تحریف، از یکسو برای رفع مشکل تحریم، آدرس غلط می دهد و از سوی دیگر، به روحیه مردم ضربه می زند.
نکته قابل تأمل اینجاست که لیدرهای فتنه 88 که خود باعث و بانی وضع موجود اقتصادی هستند، ژست شاکی به خود گرفته و مدعی می شوند که اگر با آمریکا مذاکره کنیم، تحریم ها بالمره لغو شده و گشایش عظیم اقتصادی رخ می دهد؛ به نظر شما این رفتار، توهین به شعور و فهم مردم نیست!؟