سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
چرا مردم خواستار "کاندیدای مقتدر" هستند؟
بهانه کاندیدای نظامی و چهره تکراری برای "ترور مدیریت جهادی"
محمدرضا خبّاز، فعال اصلاحطلب و از مقامات سابق دولت اعتدال، طی یادداشتی در شماره سهشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون انتخابات1400 نوشته است:
"40 سال از عمر انقلاب گذشته و بهزودی وارد سال 42 انقلاب میشویم. مردم ما از تجربیات بسیاری برخوردار هستند و همه صحنهها و اتفاقاتی که افتاده در ذهن قدیمیها وجود دارد.
تعدادی از آن اتفاقات نیز در ذهن نیروهای جدید نقش بسته است؛ بنایراین اگر بخواهیم مردم را پای صندوقهای رای بیاوریم، طبیعتا باید به دنبال چهره جدید باشیم. دلیل این است که چهرههای قدیمی امتحان خود را پس داده و نشان دادهاند در صحنههایی که عهدهدار مسئولیتی بودهاند، چند مرده حلاجاند. آزموده را آزمودن خطاست. مردم چهرههای گذشته را آزموده و دیدهاند، مسئولیتهایی نیز برعهده این افراد بوده و بهخوبی نیز از عهده مسئولیت برنیامدهاند. با این حساب اگر چهرههای تکراری در انتخابات پیش رو نامزد نشوند، بهتر است!"
او همچنین اظهار میکند: در حوزه داخلی، حتی بعضی از جناحهای سیاسی نیز احساس میکنند که نیروهای قدیمی توان اداره کشور را ندارند. از همه مهمتر، قحطالرجال که نیست. اگر موضوعی نیز در کشور وجود داشته باشد، جهلالرجال است. این به معنای نشناختن نیروهاست. قحطالرجال یعنی نیروهای ما منحصر به همین افراد محدود بوده و جهلالرجال یعنی نیروهای فراوانی در این کشور هستند که یا آنها را نمیشناسیم یا به آنها اعتماد نکردهایم. به نظر میرسد اگر نیروی جدیدی وارد صحنه شود، موجب رغبت بوده و مردم بهتر در انتخابات شرکت خواهند کرد.[1]
*از لوازم پیشرفت دموکراسی در کشورهای صاحب قدرت؛ رعایت کیفیت مناسبات سیاسی و نمایش بازی نکردن رجال در مقابل مردم است.
آقای خبّاز در حالی پیرامون چهره جدید! داد سخن دادهاند که دوستان ایشان در انتخابات سال 84 تقلای فراوانی برای قالب کردن دوباره مرحوم هاشمی به مردم کردند و ایضا در انتخابات سالهای 92 و 96 هم چهرهای تکراری و البته فاقد کارنامه را به رأی مردم تحمیل کردند.
پس باید دانست که صحبتهای ایشان صرفا یک نمایش سیاسی است که بایستی به اهداف پشت پرده آن آگاه بود.
در بحث اغراض خواسته یا ناخواسته چنین حرفهایی نیز باید اشاره کرد که سوگیری و رویه این روزهای جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان، سنگچینی و ایجاد دستانداز صرفا در مقابل نامزدهای است که آقایان میدانند با مدیریت جهادی آنان فضای عمومی کشور متحول خواهد شد.
از همین روست که شاهدیم این آقایان یک روز با نمایش "کاندیدای نظامی" به صحنه میآیند و به مردم میگویند به کاندیدای ارتشی رأی بدهید ولی به سپاهی هرگز! و روز دیگر هم با حرفهای عجیبی مثل آنچه که خبّاز با ادعای "چهرههای تکراری" گفته است...
لازم به تأکید است که فضای عمومی مشکلات امروز ایران و خواست مردم برای بیشتر شدن روند پیشرفت کشور جز در مختصات "مدیریت جهادی" و کاندیدای مقتدر ممکن نیست.
بحث تکراری بودن هم به لحاظ فلسفی یک بهانه غلط است زیرا اولا اگر مدیریتی دارای کارنامه خوب و قابل افتخار است؛ پس چرا این کارنامه در عرصههای دیگری تکرار نشود؟!
و ثانیا تکراری به کسی میگویند که کارنامه نداشته باشد و یا کارنامهاش از دیگران ضعیفتر باشد.
اینکه اصلاحطلبان قصد دارند گزینه جهادی انتخابات 1400 با کارنامه درخشان خود بازنده باشد؛ محل تأملات بسیاری است.
***
"رأی خوب" چیست و مصداق آن کیست؟!
معمای سیاسی انتخابات 1400 که مردم باید آنرا حل کنند
محمدجواد حقشناس، فعال اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا پیرامون انتخابات 1400 اظهار کرده است:
"دولتی در ایران می تواند منافع مردم را دنبال کند که بیشترین مشارکت و آرای مردمی را پشت سر خود داشته باشد. هر قدر این دولت بتواند بخش بزرگتری از مردم را نمایندگی کند مقابل خارجیها از اقتدار و اعتماد نفس بیشتری برخوردار خواهد بود. دولتی که با رای حداقلی و در انتخاباتی بدون رقابت و مشارکت پیروز شود، نمیتواند منافع مردم ایران را نمایندگی کند."[2]
*حرف آقای حقشناس کاملا صحیح و اما کاملا ناقص است.
حتما مشارکت بالای انتخاباتی یک امتیاز بزرگ برای منتخب یا منتخبین است.
اما ایران اسلامی این تجربه را هم دارد که انتخابات مجلس یازدهم با کمترین میزان مشارکت برگزار شد اما مجلسی روی کار آمد که توانست جلوی ناکارآمدی دولت وقت قد علم کند، برای مردم کمدرآمد مصوبه افزایش پرداختی یارانه تصویب کند، برای ارزان شدن مسکن طرح اخذ مالیات از خانههای خالی را بگذارند و به روزگار وکیلالدولگی مشهور در مجلس دهم نیز پایان دهد.
از طرف دیگر همین آقای حقشناس و دوستان ایشان در شورای شهر و دولت اعتدال و اصلاحات؛ در انتخاباتهایی بر سر کار آمدند که با مشارکتهای بالا برگزار شد و حتی بعضا در دور دوم نیز بیشتر از دور اول رأی مردم را گرفتند. اما نتیجه چه شد؟!
در شورای شهر پنجم که مزیّن به حضور شخص آقای حقشناس است شاهد تبلور ناکارآمدی و سیاستبازی هستیم به نحوی که تنها در فقره شهردار شاهد انتخاب بیش از 5 شهردار و سرپرست برای تهران بزرگ بودیم که البته کارآمدی خاصی را نیز از خود بروز ندادند.
و دولت آقای روحانی و دستاورد تقریبا هیچ آن در کنار گرانیهای گسترده نیز که نیازی به گفتن ندارد...
چه شد که این منتخبین با مشارکت بالای مردم به مناصب انتخابی رسیدند اما چنین کارنامههای ضعیفی را برجای گذاشتند؟ و چه شد که مجلس یازدهم با مشارکت پایین انتخاباتی اما به نماد توانمندی و خدمت به مردم بدل شده است؟!
پاسخ در همان نقص ناگفتهی آقای حقشناس است...
و آن اینکه "رأی خوب" و انتخاب گزینههای جهادی مقدم بر مشارکت مردم است.
وقتی رأی مردم یک رأی خوب باشد و رجال صاحب کارنامه و جهادی در انتخابات برگزیده شوند آنگاه است که مشارکت بالا نیز بعنوان جزء مقوّم عمل خواهد کرد. اما اگر شاهد رأی خوب نباشیم آنگاه با هر میزان مشارکتی ولو یک مشارکت زیاد؛ اما شاهد گرانیهای امروز و عملکرد ضعیفی مثل شورای شهر پنجم خواهیم بود.
بدیهیست که یکی از مهمترین نشانههای رأی خوب، انتخاب رجال صاحب کارنامه است.
زیرا کسانی که فقط از "برنامه انتخاباتی" میگویند و جز حرف چیزی در چنته ندارند عملا موجب انحراف مردم از رأی خوب میشوند.
***
تاجرنیا مدعی شد:
روحانی با جهانگیری و ظریف و زنگنه و ربیعی کار نکرد!
علی تاجرنیا، نماینده مستعفی مجلس ششم و از بازداشتیهای فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با اعتمادآنلاین درباره دولت اعتدال اظهار کرد:
"واقعیت این است که تجربه دولت آقای روحانی که دولتی حداقلی برای اصلاحطلبان بود، تجربه موفقی نبود؛ عملاً در برنامه اجرایی اصلاحطلبان به کار گرفته نشدند و ایدههای آنها اجرا نشد، در عین حال سرمایه اجتماعی آنها به شدت کاهش پیدا کرد!"
او همچنین گفته است: در مورد دولت آقای روحانی هیچ حزب یا جریان یا مجموعهای به نام اعتدالگرایان نیست که پاسخگوی وضعیت دولت باشد بلکه اصلاحطلبانی که ایشان را تحت حمایت قرار دادند الان از طرف مردم مورد پرسش هستند.[3]
*متأسفانه این تقدیر مردم ایران است که بایستی تماشاگر تئاتر ناتمام اصلاحطلبان در عرصه سیاست ایران باشند!
تئاتری که در سناریوی آن چیزی جز منافع مقطعی چپ ایرانی لحاظ نشده و درام آنر بر انکار حقایق و دور کردن راه حلها از سبد انتخاب مردم بنا شده است.
مردم این حقیقت را به رأیالعین میبینند که تاجرنیا در حالی گفته "اصلاحطلبان در برنامه اجرایی روحانی به کار گرفته نشدند" که اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف و علی ربیعی و بیژن زنگنه و محمدباقر نوبخت و... همگی جزو کارداران و مسندداران اصلی دولت آقای روحانی هستند.
و اگر آنها نبودند روحانی و برنامههایش هم نبودند...
این چه منطقی است که آقایان در روز روشن چنین حقایق روشنی را انکار میکنند تا شاید بتوانند برای انتخابات 1400 موفقیتی بهدست آورند! و اگر هم موفقیتی به دست بیاورند آیا رواست که پایههای آن در این جهان پر از دروغ و دورنگی بنا شده باشد؟!
خواص کشور حتما بایستی به مردم بگویند که دولت آقای روحانی هرگز چیزی جز بدنه و برنامه اصلاحطلبان نبود و اشکالات و شکستهای بزرگی مثل برجام، مثل عدم نظارت بر قیمتها و مثل حقوقهای نجومی تماما دستکند همین آقایان است نه کس دیگر...
فلذاست که برخی معتقدند در موقعیت کنونی اصلاحطلبان بیشتر از آقای روحانی باید پاسخگوی وضع موجود باشند زیرا آنها بودند که رئیسجمهور روحانی را در دامن رأی مردم گذاشتند.
***
1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/306329
2_ www.irna.ir/news/84189719/
3_ https://etemadonline.com/content/459743