به گزارش فردا، به نقل از مثلثآنلاین، علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب در واکنش به سخنان اخیر واعظی گفت: «ممکن است فردی روز را انکار کند و بعد از طلوع خورشید بگوید اکنون شب است یا ممکن است فردی اصرار کند که ماست سیاه است. هر کسی میتواند هر چه میخواهد بگوید اما باید دید که چه حرفی منطقی است و از سر تعقل میآید و چه حرفی بیپایه و اساس است. آقای واعظی هم هر چه میخواهد میتواند بگوید و حتی میتواند بگوید اصلاحطلبان در این کشور وجود ندارند اما برای آقای روحانی بد است که رئیسدفترش تا این میزان خلاف واقع میگوید. آقای واعظی هم همانطور که نقش اصلاحطلبان در پیروزی روحانی را انکار میکند، میتواند روشنایی روز و سفیدی ماست را هم انکار کند».
او ادامه داد: «آقای واعظی نمیتواند آنچه در سال92 اتفاق افتاد را نادیده بگیرد و نمیتواند فراموش کند که چه تلاشهایی صورت گرفت تا همه سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به آقای روحانی رأی بدهند. به هیچوجه نمیشود نقش آقای خاتمی و عارف در انتخابات سال92 انکار کرد. در آن زمان با محوریت مرحوم هاشمی تلاش شد که بر آقای روحانی اجماع شود و تأثیر کلام آقای خاتمی باعث شد مخاطبان اصلاحطلبان به آقای روحانی رأی بدهند».
این فعال سیاسی درباره پایگاه رأی شخصی روحانی در سال92 اظهار کرد: «نظرسنجیها در آن زمان کاملا گویای آن بود که آقای روحانی به تنهایی به هیچوجه نمیتواند رأی بیاورد و حتی رأی شخصی او از دو میلیون هم بیشتر نمیشد. در آن زمان کارگروهی تشکیل شد تا با نامزدهای موجود که مورد توجه اصلاحطلبان بودند، تعامل داشته باشد. جامعه هم انتظار داشت که اصلاحطلبان به یک نامزد برسند به همین دلیل تمام تلاش اصلاحطلبان بر ایجاد اجماع بود تا نتیجهای مانند آنچه در سال84 رقم خورد به وجود نیاید. من با آقای عارف به 11استان سفر کردیم و مردم شعارشان یکپارچه ائتلاف بود. آقای خاتمی هم باتوجه به چنین درخواستهایی از سوی مردم زمینه اجماع را فراهم کرد. در جلسهای که آقای عارف هم حضور داشتند گفته شد که رأی آقای روحانی مقداری بالاتر است و در عین حال که آقای عارف نسبت به نتیجه نظرسنجی اعتراض داشت اما وقتی نامه آقای خاتمی مبنی بر درخواست کنارهگیری از انتخابات به دست آقای عارف رسید، او بدون هیچ مشکلی از انتخابات کنار کشید و انصراف داد. پس اصلا اینطور نبود که اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از روحانی نداشتند؛ خیر اصلاحطلبان بر اساس یک عقل جمعی تصمیم گرفتند که از روحانی حمایت کنند و سرمایه اجتماعی آنها باعث پیروزی روحانی شد».
او درباره نقش واعظی در دولت روحانی و علت مخالفتهایش با اصلاحطلبان بیان کرد: «من آقای واعظی را از سال60 تا کنون میشناسم؛ یعنی وقتی در مخابرات کار میکردیم. آقای واعظی از جمله کسانی بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و به ایران آمده بود و شناخت درستی از اوضاع سیاسی داخلی، دانشگاهها، زندانها، جریانات سیاسی و مردم نداشت و همیشه در تصورات انتزاعی به سر میبّرد. او تا همین امروز هم شناختی از سیاست و جامعه ایران به دست نیاورده است. وقتی او در دور دوم از مسئولیت وزارت به ریاست دفتر رئیسجمهوری منصوب شد، مشخص بود که قرار است نقش معاون اول را بازی کند و میخواهد جای آقای جهانگیری را بگیرد؛ به همین دلیل هم آقای جهانگیری در دوره دوم دولت به حاشیه رانده شد تا جایی که چند وقت پیش گفت اختیار عوضکردن منشی خود را هم ندارم. آقای واعظی همیشه منکر نقش اصلاحطلبان در روی کار آمدن آقای روحانی بود و همیشه با اصلاحطلبان مشکل داشت و دارد. باور کنید که واعظی بیش از اصولگرایان با اصلاحطلبان مشکل دارد. اصولگرایان شخصیت ثابت خود را دارند و نیازی به اثبات خود ندارند اما واعظی برای آنکه خودش را ثابت کند، همیشه سعی کرد تا هویتش را در مخالفت با اصلاحطلبان تعریف کند».
این فعال سیاسی درباره نقش واعظی در ستاد انتخاباتی روحانی در سال96 هم خاطرنشان کرد: «در سال96 آقای شریعتمداری رئیس ستاد انتخاباتی آقای روحانی شد. یکی از شروط آقای جهانگیری برای پذیرفتن این مسئولیت آن بود که واعظی در ستاد به هیچوجه دیده نشود. آقای شریعتمداری دوبار با اصلاحطلبان جلسه داشت و در آن جلسات از اصلاحطلبان اجازه گرفت که روحانی برای بار دوم نامزد انتخابات شود که اصلاحطلبان هم در شورای عالی سیاستگذاری موافقت کردند. یعنی آنکه تیم آقای روحانی از اصلاحطلبان اجازه گرفتند و اسنادش هم موجود است. آقای شریعتمداری در آن زمان اعلام کرد که همه مسئولهای ستادهای انتخاباتی روحانی از میان اصلاحطلبان انتخاب میشوند که همین کار را هم انجام داد؛ با چنین شرایطی آقای واعظی چهطور میگوید اصلاحطلبان هیچ نقشی در پیروزی روحانی نداشتند؟»
او در پایان گفت: «به هر حال رأی آقای روحانی از یک جایی آمده است؛ شاید به باور آقای واعظی رأی روحانی از آسمان باریده است! اگر از آسمان نیامده به هر حال حامیان یکی از جریانهای سیاسی به روحانی رأی دادهاند. او که یک رأی هم از سرمایه اجتماعی اصولگرایان به دست نیاورد، پس همه رأیاش از سبد رأی اصلاحطلبی بود اما متأسفانه آقای واعظی نمیخواهد این واقعیتها را قبول کند. او یک بار در سال94 گفت که مردم از اصولگرایان و اصلاحطلبان خسته شدهاند و آمدند به جریان اعتدال رأی دادند. ما از آقای واعظی میپرسیم که اصلا مردم حزب اعتدال و توسعه را میشناختند و حتی میشناسند که مدعی به وجود آوردن یک جریان سیاسی هستید؟ کدام جریانِ اعتدال؟ اصلا این اعتدال چه تفکری دارد که تبدیل به یک جریان شده باشد؟ و کی اعتدال یک جریان سیاسی شد که ما خبر نداریم؟ در پایان برای آقای روحانی متأسفم که آقای واعظی را به عنوان رئیسدفتر خودش منصوب کرد؛ بیتردید بزرگترین اشتباه آقای روحانی انتخاب آقای واعظی بود. تردید نکنید اگر آقای واعظی زیر گوش آقای روحانی نمیخواند، آقای جهانگیری در دوره دوم دولت به حاشیه رانده نمیشد و همه اینها واقعا برای آقای روحانی خوب نیست».