سرویس سیاست مشرق - داستان اصلاحطلبان و دولت به پایان رسیده است. در واپسین ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری اصلاحطلبان و دولت در حال پایین انداختن پرده اتحاد و دمیدن در شیپور جنگ هستند؛ اما داستان اعتدالیون و اصلاحطلبان از کجا آغاز شد؟
انتخابات 24 خردادماه 1392 آغاز راه هشتساله دولت و اصلاحات بود. در این انتخابات بود که محمدرضا عارف چهار روز مانده به انتخابات به نفع حسن روحانی از کاندیداتوری انصراف داد و همه هواداران جبهه اصلاحات را دعوت کرد تا به روحانی رأی دهند. حسن روحانی نیز از بزرگان اصلاحات اینگونه تشکر کرد «از آیتالله هاشمی و سید محمد خاتمی و دکتر عارف و همه عزیزانی که در این یک هفته شبانه روز در جبهه اعتدال و اصلاحات تلاش کردهاند تا وحدت را بیافرینند تشکر میکنم[1]». این اتحاد آغاز راه اصلاحطلبان و دولت بود.
در دولت نخست روحانی از سالهای 92-96 جبهه اصلاحات تمام قد از اقدامات حسن روحانی حمایت کردند. رسانههای این جریان اعم از روزنامهها و وبسایتها و خبرگزاریها و چهرههای شاخص سیاسی و رسانهای همواره دولت را از خود دانسته و حمایت کردند.
در بحبوحه برجام نیز روزنامههای زنجیرهای اصلاحات با تیترهای تاریخی خود افکار عمومی را در جهت حمایت دولت هدایت کردند. تیترهایی که تعدادی از آنان سالها در اذهان باقی خواهد ماند؛ مانند «امضای کری تضمین است». مدیر مسئول روزنامه شرق بعداً خود اعتراف کرد که برجام را بزک کردهاند «ناچار بودیم مبالغهآمیز حرف بزنیم و چهره برجام را بزک کنیم[2]»
وحدت دولت و اصلاحطلبان در انتخابات مجلس سال 1394 نیز نمود داشت و آنان لیست امید را به صورت مشترک در تهران و شهرستانها ارائه دادند. سید محمد خاتمی لیدر اصلاحات نیز با انتشار ویدئو «تکرار میکنم» هواداران این جریان را به آمدن و رأی دادن به این لیست دعوت نمود. از قضا لیست امید تهران با حداکثر آراء نیز وارد مجلس شد.
این اتحاد همچنان ادامه یافت تا انتخابات ریاست جمهوری 1396 نیز اصلاحطلبان بدون ارائه کاندیدا مستقل، حمایت همه جانبهای از روحانی و دولتش داشتند و او را کاندیدای جریان اصلاحات نامیدند. سید محمد خاتمی نیز بار دیگر در یک پیام مردم را برای رأی دوباره به حسن روحانی دعوت نمود. «میآییم و به روحانی رأی میدهیم، برای آزادی در اندیشه، منطق در گفتوگو، قانون در عمل و استیفای حقوق شهروندی و پیادهشدن عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعهمان؛ و اینبار این شمایید که باید تکرار کنید، تکرار رأی به روحانی عزیز، برای تقویت امید به آینده بهتر[3].» سید حسن خمینی نیز با انتشار یک پیام ویدئویی حمایت خود از روحانی را اعلام کرد[4]. با این پیام پازل حمایت همجانبه اصلاحطلبان از روحانی کامل گردید.
پس از آغاز دولت دوم روحانی اختلافات اندکی آشکار شد. اصلاحطلبان که خود در انتخابات 96 جنگیده بودند حالا به دنبال غنائم بودند تا بخشهای مهمی از قدرت را در اختیار بگیرند اما روحانی و حلقه وی که دیگر چندان نیازی به آنان نمیدیدند رفته رفته شروع به راندن اصلاحات از خود نمودند. یکی از نمودهای آن اسحاق جهانگیری بود که در مهرماه 97 گفت من حتی اختیار تغییر منشی خود را نیز ندارم «من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را نداشتهام، پس از من انتظار نداشته باشید که وکیل و وزیر را تغییر دهیم[5]»
این اختلافات گرچه وجود داشت اما شدت آن بروز نداشت تا اینکه در روزهای اخیر جدال لفظی سنگینی بین دولتیها و اصلاحطلبان صورت گرفته است. نخست صادق خرازی دبیر کل حزب ندای ایرانیان با اشاره به کاندیدای اجارهای بودن این دولت اضافه کرد که دیگر کاندیدای اجارهای بودن چاره کار نخواهد بود[6]. در پاسخ به او واعظی رئیس دفتر روحانی نیز گفت که شما برای پیروزی روحانی چه کردید که اکنون وی را رئیس جمهور اجارهای مینامید. او اضافه کرد که «آن زمان [انتخابات 92] نظرسنجیها فاصله معناداری میان رأی روحانی و عارف را نشان میداد بطوریکه روحانی جزو نفرات اول و دوم بود. بر همین اساس خودشان و بیشتر از همه سید محمدخاتمی و دوستان آنها تصمیم گرفتند عارف که دیگر شانسی برای رقابت نداشت، کنار برود». واعظی ادامه که «این دولت همفکران آنها را در استانداریها و سمت معاونت وزیر به کار گرفت و امروز به جای تشکر، طلبکار هم شدند و حرفهای بیربط میزنند و الان که زمان انتخابات شده در پی یک سری حرفهای بی پایه و اساس هستند[7]».
خرازی به این اظهارات واکنش نشان داد و گفت: «دهها هزار جوانی که در ایام انتخابات در سراسر کشور در میتینگهای انتخاباتی، پا بر زمین میکوبیدند و شعار ائتلاف ائتلاف میدادند نه شیفته آقای روحانی و نه شیدای وعظ و کلام آقای واعظی بودند... این اراده جوانان، مردم، گفتمان اصلاحطلبی، آقای خاتمی، مرحوم هاشمی و دکتر عارف بود که از مردم خواستند به آقای روحانی رأی دهند... واقعیت این است که اصلاحطلبان عامل اصلی پیروزی آقای روحانی بودند اما در اداره دولت و تصمیمگیریهای کلان آن نقشی نداشتند؛ کمااینکه وضعیت آقای جهانگیری با دستان بسته، محدود و منزوی در میان یک حلقه انحصارطلب، بهترین نماد وضعیت اصلاحطلبان در دولت محسوب میشود[8]»
حسام الدین آشنا نیز در یک توئیت به خرازی پاسخ داد و اصلاحطلبان را عقیم و فاقد رأی نامید.
اما سؤال این است که دولت و اصلاحطلبان چرا اکنون به این نقطه رسیدهاند؟
برای پاسخ به این سؤال باید به چرایی اتحاد این دو جریان پرداخت. در شرایط انتخابات 92 هر دو طرف به هم نیاز داشتند روحانی به رسانهها و چهرههای اصلاح طلب نیازمند بود و اصلاحطلبان نیز به دلیل معرفی نکردن کاندیدای رأیآور و تحت تأثیر وقایع سال 88 به چهره معتدلی چون روحانی نیاز داشتند تا بتوانند بخشی از قدرت را در اختیار بگیرند لذا خاتمی و دیگر بزرگان این جریان از عارف خواستند که به نفع روحانی کنار رود؛ اما از همان نخستین روزها فعالین اصلاحطلب دولت رو به عنوان «رحم اجارهای» برای پرورش یک نفطه نامیدند.
نخستین بار اصغرزاده فعال اصلاحطلب در اسفندماه 92 تنها چندماه پس از انتخابات این واژه را مطرح کرد[9]. این اصطلاح بارها در طول هفت سال گذشته مطرح شد اما دولتیها که به اصلاحطلبان نیاز داشتند هرگز به این گونه اظهارات واکنشی نشان نداد و از رسانههای اصلاح طلب استفاده ابزاری نمودند.
اما چرا اکنون اعضای ارشد دولت به این نوع اظهارات اصلاحطلبان پاسخ میدهند؟ به نظر میرسد ائتلافی که بین دولت و اصلاحات بهحسب شرایط موجود به وجود آمده بود به انتهای راه رسیده است و هرکدام از دو طرف به دنبال راه جدیدی برای آینده سیاسی خود هستند؛ بنابراین دو طرف بعدازاین در کشمکشی عمیق در مورد عملکرد هشتساله دولت فرو خواهند رفت.
[1] mehrnews.com/xnDT4
[2] https://www.yjc.ir/00PRNz
[3] http://www.didbaniran.ir/
[4] https://www.isna.ir/news/96022617256
[5] https://fararu.com/fa/news/377841/
[6] https://www.isna.ir/news/99102619501
[7] khabaronline.ir/news/1478699
[8] khabaronline.ir/news/1478835
[9] https://www.magiran.com/article/2915934