مرگ مغزها

قدم نخست در تشخیص دقیق مرگ مغزی قطع تمام داروهای پایین‌آورنده فشار خون، ضدتشنج‌ها، خواب‌آورها، باربیتورات‌ها و بلوکرهای نوروماسکولر است.

مرگ مغزها

دکتر فریبا قربانی؛ مسوول اهدای عضو بیمارستان دکتر مسیح دانشوری

 

 

مهم‌ترین نکته در مورد مرگ مغزی تشخیص صحیح و به موقع آن است بنابراین لازم است معیارهای تشخیصی دقیق آن را بدانیم. قدم نخست در تشخیص دقیق مرگ مغزی قطع تمام داروهای پایین‌آورنده فشار خون، ضدتشنج‌ها، خواب‌آورها، باربیتورات‌ها و بلوکرهای نوروماسکولر است. در ذیل برخی از DD‌های مهم مرگ مغزی را از نظر می‌گذرانیم.

1.‌ سندرم قفل شدن

از جمله مواردی که علایمی ‌بسیار شبیه به مرگ مغزی ایجاد می‌کند می‌توان به سندروم قفل شدن (lock in syndrome) اشاره کرد. این سندرم به دنبال آسیب قسمتی از مغز ایجاد می‌شود. در این سندرم بیمار ازمحیط پیرامون خود آگاه است ولی به جز پلک زدن خودبه‌خودی و حرکات عمودی چشم‌ها قادر به حرکت عضلات اندام‌ها، تنه و صورت نیست.

در چنین شرایطی هوشیاری کامل یا نسبی وجود دارد ولی دستورات حرکتی از مغز به عضلات نمی‌رسد در نتیجه فرد فقط ارتباط غیر کلامی‌دارد. به طور مثال بیمارانی که در چند ساعت اخیر دچار به سکته مغزی شده‌اند چنین وضعیتی را تجربه می‌کنند. سندرم گیلن باره و مسمومیت با ارگانوفسفره و ابتلاء به تومور مغزی نیز می‌توانند چنین حالتی را ایجاد نمایند.

2.‌ حالت نباتی پایدار

تشخیص افتراقی مهم دوم حالت نباتی پایدار می‌باشد. در این وضعیت با اینکه چشمان شخص کاملا باز است و او کاملا بیدار به نظر می‌رسد ولی توانایی شناخت خود را از دست می‌دهد. چشمان بیمار دارای یک سری حرکات غیر ارادی است و او هیچگونه عملکرد ذهنی و شناختی واضحی ندارد. این حالت تقریبا همیشه به دنبال کما رخ می‌دهد.

غالبا ضایعه در منطقه وسیعی از کورتکس مغز و ماده سفید ساب کورتیکال را درگیر کرده است. این امر سبب می‌شود فعالیت نیمکره‌ها به طور تقریبا کامل از بین برود. اما فعالیت ساقه مغز به طور نسبی باقی می‌ماند به همین دلیل چشمان بیمار باز مانده و او بیدار به نظر می‌رسد. او مانند گیاهی است که آگاهی و شعور انسانی خود را از دست داده است و تنها از فعالیت‌های نباتی شامل تنفس، تنظیم دما، کارکرد دستگاه‌های گوارش، کلیه‌ها برخوردار است.

البته در غالب موارد به دنبال این حالت ایست قلبی نیز ایجاد شده و فرد فوت می‌کند. جالب اینجاست که در این وضعیت سیکل خواب و بیداری دست‌نخورده باقی می‌ماند. بیمار در این شرایط به تحریکات دردناک واکنش مختصری نشان می‌دهد.  باید نهایت دقت به عمل آید که حالت نباتی پایدار اشتباهی مرگ مغزی قلمداد نشود.

3.‌ آبولیا

در این حالت آپاتی شدید و واضحی وجود دارد. بیمار قادر به تکلم نیست. او حرکات خودبخودی نیز ندارد. آبولیا غالبا به علت آسیب دوطرفه ناحیه فرونتال ایجاد می‌شود. اما سالم بودن ساقه مغز آن را از مرگ مغزی متمایز می‌سازد.

4. ‌هایپوترمی

اگر دمای بدن به هر دلیلی به زیر 32 درجه سانتیگراد سقوط کند، حالتی مشابه مرگ مغزی اتفاق می‌افتد که البته با گرم کردن بیمار از بین می‌رود. به شرطی که زمان زیادی از آن نگذشته باشد.

5.‌ مسمومیت‌های دارویی

برخی موارد مسمومیت دارویی مثل مسمومیت با ضد تشنج‌ها، خواب‌آورها، باربیتورات‌ها و بلوک‌کننده‌های عصبی عضلانی نیز علائم مرگ مغزی را تقلید می‌کنند که باید با دقت بررسی و رد شوند. استفاده از کلمه مرگ مغزی در مواردی که حالت‌های مشابه مرگ مغزی اتفاق افتاده ولی مرگ مغزی هنوز رخ نداده منجر به وارد آمدن صدمه بزرگی بر اطرافیان بیمار می‌شود.

شایان ذکر است که در برخی موارد برنامه و سریال‌های تلوزیونی یا صحبت‌های کارشناسی نشده در بیمارستان‌ها باعث تلقی غلط افراد از مرگ مغزی می‌شود که اصلاح مجدد آن در اذهان نیازمند صرف زمان و انرژی بسیار است.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر