آیا می دانید که چرا در دهه های اخیر تغییرات و دگرگونی هایی در “روش انجام کارها“ شکل گرفته است و به سرعت در حال اصلاحات و حذف روش های غلط است؟
پیشبرد تکنولوژی یا کشف راهکارهای جدید و اصلاح روش ها، باعث سهولت و تسریع در انجام کارها می شود و به همان نسبت موجب صرفه جویی در هزینه و افزایش بهره وری خواهد شد، سلامت روانی و جسمی افراد پایدارتر و تسلط بر کارها بیشتر خواهد بود، کیفیت مطلوب تر و کمیت افزایش خواهد یافت و در نهایت باعث پیشرفت بازرگانی و صنعتی یک اجتماع می گردد و انقلاب مثبتی دراقتصاد، فرهنگ و شخصیت افراد آن جامعه به وجود خواهد آمد.
برای این که تغییرات و اصلاحات در سطح عمومی فراگیر شود، ارایه راهکارهای جدید واصلاح روش ها، نیاز به اتحاد گروهی و همبستگی افراد دارد و در این میان خانواده اولین مجموعه ای است که اعضای آن به سهولت می توانند اتحاد و همبستگی در بین خود به وجود آورند و نسبت به شناخت عادت های اشتباه و حذف باورهای غلط اقدام نمایند. چرا که لازمه اصلاح چارچوب ذهنی و ارتقای فرهنگی افراد، همکاری ، اتحاد و همبستگی می باشد و صمیمیت و تشابه های اخلاقی و عقیدتی یک خانواده، زمینه ساز مناسبی برای این مشارکت و تغییر عادت ها می باشد.
هر تغییر مثبت در رفتار و عادت های غلط یک خانواده به راحتی موجب اصلاحات موثری می گردد که در نهایت با جایگزین شدن عادت های صحیح و بهینه، ریشه های اقتصادی و فرهنگی خانواده و اجتماع را مقتدر و پایدارتر خواهد نمود. به این دلیل که اغلب افراد در رفتارهای خود دارای برخی از عادت ها و باورهای سنتی اشتباه هستند و به دلیل عدم آگاهی از واقعیت امر، ناخواسته نسبت به انجام و تکرار آن اشتباهات دست می زنند، غافل از این که این باورهای غلط ضربه های اساسی به فرهنگ و اقتصاد خانواده و اجتماع وارد خواهد کرد.
برای این که عمیقا متوجه شوید برای فعالیت های جمعی ابتدا حرکت فردی لازم است، بهتر است همیشه این جمله را به یاد داشته باشید که “قطره قطره می توان دریا شد” اگر هر انسان با کشف و رفع اشتباهات و نقاط ضعف خود موجب ترویج آن در اطرافیان گردد، روزی فرا می رسد که این اصلاحات فراگیر شده و رفتارهای اشتباه از فرهنگ و باورهای ما رخت بر بسته به فراموشی رسیده است.
اصلاح روش های مورد استفاده در انجام امور ، علاوه بر این که نیاز به تغییر روشهای قدیمی و یافتن استراتژیهای مفید و تعیین ساختار جدید دارد ، مدیریت جدی و کنترل قانونمندی هم لازم دارد تا با نظارت بر عملکرد افراد اجرای روش های اصلاحی را با ساختار اصلی آن تطبیق دهد.
معمولا در خانواده های اصیل ایرانی “زن” نقش تعیین کننده و کنترل کننده ساختار و چارچوب اجتماعی و فرهنگی خانواده را بر عهده دارد. به این دلیل که مادر خانواده به عنوان شریک زندگی پدر و به لحاظ داشتن بیشترین حضور بین فرزندان و ارتباط باآن ها بهتر از هر کس دیگر می تواند در کیفیت ادب و تربیت و نحوه شکل گیری فرهنگ ، رفتار اجتماعی و احساسات فرزندان و تشکیل ساختار خانواده موثر باشد.
توجه لازم به نکات اصلی و حس مسئولیت پذیری و قانونمندی در زنان یکی از ویژگیهایی است که خانواده با بهره مندی از آن می تواند مهر اصلاحات بر روی اشتباهات و نقاط ضعف خود بزند. مادر یک خانواده اختیار دارد تا اصول و مبانی یک زندگی سالم و موفق را در شخصیت تک تک اعضای خانواده گسترش دهد و تحکیم بخشد. البته برای این که این اختیار از طرف دیگر اعضای خانواده به مادر داده شود، مستلزم برخورداری او از دانش و آگاهی لازم در زمینه های گوناگون فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی می باشد و این امر زمانی میسر خواهد شد که مادر خانواده با حضور فعال خود در اجتماع به تمامی مشکلات و راه کارها واقف گردد.
یک زن به عنوان راهنمای اجتماعی خانواده باید درک عمیقی از مشکلات و راه کارها داشته باشد. او باید بتواند درست و نادرست را به خوبی تشخیص دهد تا سنت های غلط را نادیده گرفته و عادت های اشتباه را از بین ببرد. تحلیل و بررسی نواقص و تلاش جهت یافتن راهکارهای موثر می تواند موجب از بین رفتن تعصب های بی مورد و جلوگیری از انجام زحمات بیهوده باشد. به عبارتی بهتر زنان با برخورداری از جدیدترین اطلاعات و دانش در رابطه با موضوعات مختلف زندگی و با استفاده از آن ها و آموزش به دیگر اعضای خانواده و همچنین دقت و نظارت در انجام صحیح آن ها می توانند روش های نوین و بهینه را جانشین باورهای غلط و غیراقتصادی اعضای خانواده کنند و سطح فرهنگی و اجتماعی خانواده را بیش از پیش افزایش دهند.
اشاره به این نکته لازم است که شرط حضور فعال زنان در اجتماع، شاغل بودن آن ها نیست. بلکه کسب اطلاعات و دانش کافی در رابطه با مسایل مختلف اجتماعی است. کسب اطلاعات از طریق تحصیل، رسانه های عمومی، اطلاع رسانی سازمان های خدماتی و آموزش های اجتماعی و از همه مهمتر دقت، درایت و خلاقیت یک زن در نگرش به موضوعات مختلف می تواند مهارت کافی او را برای هدایت خانواده در مسایل اجتماعی محیا کند.
حال با ذکر یک مثال سعی کرده ایم تا با ارایه گوشه ای از چگونگی نگرش و عملکرد زنان بی تفاوت و تاثیرگذار و تحلیل رفتار آنها، نتایج نگرش و عملکرد زنان با دیدگاه متفاوت را نسبت به نحوه تربیت ،آموزش و کنترل خانواده در رابطه با موضوعات مختلف زندگی مقایسه نماییم و از آن جا که انرژی یکی از موارد پرکاربرد و اساسی در زندگی های امروزی می باشد و اهمیت دادن و پرداختن به آن خالی از لطف نیست، این مثال به چگونگی نگرش و برخورد زنان در رابطه با صرفه جویی و کنترل مصرف انرژی در خانواده پرداخته است.
دسته اول، زنانی هستندکه هیچ گونه اطلاعات و آگاهی از چگونگی تهیه و توزیع انرژی ندارند. روش های صحیح استفاده از آن را نمی دانند و دقتی در اندازه مصرف آن نمی کنند. اهمیتی به صرفه جویی یا اصراف نمی دهند، از ویژگیهای داشتن و مشکلات نداشتن انرژی اطلاعی ندارند. همین امر به دلیل اینکه هیچ گونه آموزش و نظارت قانونمندانه ای در خانواده وجود ندارد باعث می شود تا فرزندان و در نهایت کل اعضای خانواده نسبت به این موضوع بی اهمیت باشند و توجهی به فرهنگ صحیح استفاده و مصرف انرژی نداشته باشند. آن ها ندانسته انرژی را بی رویه مصرف می کنند و به علت عدم آشنایی، در صدد رفع اشتباهات خود بر نمی آیند. دقت و حساسیت لازم در مورد جلوگیری از اتلاف انرژی در این خانواده ها روز به روز کم رنگ تر می شود که نتیجه آن احساس بی اهمیتی و کم ارزشی منابع انرژی در نزد اعضای خانواده و عادت به اصراف و عدم کنترل مصرف می باشد.
اما در مقابل زنانی هستند که دقت و توجه آن ها به مصارف انرژی حتی از مردان هم بیشتر است. آنها دانش کافی در مورد چگونگی تهیه و توزیع انواع انرژی دارند و به خوبی می دانند که از انرژی های مختلف چگونه باید استفاده کرد . این زنان از درایت و توانمندی خود برای آموزش و ترویج فرهنگ صحیح استفاده انرژی در بین اعضای خانواده تمام بهره را می برند و بانظارت و کنترل قانونمندانه سعی بر برطرف کردن مشکلات و نواقص آن دارند. این زنان از این که ببینند اعضای خانواده شان در کارهایی که تحت تربیت آن ها بوده اشتباه یا ضعف دارند احساس خوبی نمی کنند و باجدیت تمام خواهان رفع آن هستند.
اغلب زنان توانمند از درایت و خلاقیت خود برای از بین بردن عادت های غلط خانواده استفاده می کنند و با مطالعه و تحقیق، راهکارهایی در بین اعضای خانواده به اجرا در می آورند که موجب صرفه جویی هزینه، انرژی ، زمان و نیروی انسانی خواهد شد و امنیت و کیفیت کارهم افزایش پیدا خواهد کرد. معنی این جمله این است که این زنان در ازای تکرار و برداشت از عملکرد دیگران، روش انجام کارها را با آگاهی و داشتن دانش کافی انتخاب می کنند و در مورد بازدهی و سلامت آن مطمئن هستند.
بی مناسبت نیست راه کارهایی را که بعضی از کدبانوها برای اصلاح الگوی مصرف گازطبیعی به اعضای خانواده آموزش می دهند و به کار می گیرند یادآور شویم.
– با نصب دماسنج در منزل و ترموستات برای وسایل حرارتی و برودتی ، دمای هوارا بین 18 تا 22 درجه سانتیگراد کنترل می کنند. با این کار ازافزایش و کاهش بیش از حد دمای هوا که منجر به مصرف بیهوده گازطبیعی می شود خودداری می کنند.
امیر دشتکیان