داشتن یک ایده و جمع کردن یک گروه برای عملی کردن آن ایده، اولین قدم برای شروع یک کار موفق است. بااینکه پیدا کردن یک ایده جدید و خاص به اندازه کافی دشوار است اما توانایی اجرای موفق آن ایده دقیقاً همان چیزی است که خیالپردازان را از کارفرمایان موفق جدا میکند. وقتی اولین نفر را در پیشبرد کارتان استخدام میکنید، اولین قدمها برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق را برداشتهاید. وقتی سرمایهتان محدود است، سطح استرستان بالا است و رسیدن به موفقیت به نظرتان دور میرسد، خیلی راحت ممکن است احساسات بر شما و گروهتان غلبه کند. در این مواقع یک نفس عمیق بکشید، خودتان را آرام کرده و به خودتان یادآور شوید که چه مدیری هستید و چه مدیری دوست دارید باشید. در زیر به خصوصیات اصلی رهبران و مدیران موفق اشاره میکنیم که در این مسیر کمکتان میکند.
چارچوب اخلاقیتان هرچه که باشد، وقتی مسئول یک گروه افراد هستید، خیلی مهم است که معیارهایتان را کمی سفت و سختتر کنید. کار و کارمندان شما انعکاسی از خودتان هستند و اگر صداقت و رفتار درست را سرلوحه اعمال خود قرار دهید، تیمتان هم دنبالهرو شما خواهند بود.
میتوانید لیستی از ارزشها و اعتقاداتی که نشاندهنده شما و کارتان است تهیه کنید و آن را بر دیوار دفترکار نصب کنید. شیوه رفتاری سالمی داخل دفتر کار ترویج کنید و از کارمندانتان هم بخواهید که این استانداردها را رعایت کنند. با تاکید بر این استانداردها و رعایت آن مطمئناً میتوانید بر محیط کار تاثیر گذاشته و آن را به محیطی دوستانه و سالم تبدیل کنید.
توانایی واگذار کردن کارها
دقت در چشمانداز کاریتان برای جلو بردن کارآمد و موفق برند تجاریتان ضروری است اما اگر یاد نگیرید که به کارمندانتان اعتماد کنید، هیچوقت نخواهید توانست پیشرفت کرده و سطح کارتان را ارتقا بخشید. خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید اعتماد کردن به تیم کاریتان در ایدهای که دارید نشانه قدرت است نه ضعف. واگذار کردن انجام بعضی کارها به بخش مناسب یکی از مهمترین مهارتهایی است که باید بعنوان مدیر یاد بگیرید. به مرور زمان کارها روی هم انباشته میشوند و هرچه بیشتر فقط خودتان را درگیر آنها کنید، کیفیت کارتان پایین آمده و تولیدتان کمتر خواهد شد.
رمز موفقیت در واگذار کردن کارها این است که تواناییهای تیمتان را بشناسید. باید بدانید که هرکدام از اعضای گروهتان از چه کاری لذت میبرد. این احتمال وجود دارد که هرچه کاری که هر فرد انجام میدهد برایش لذتبخشتر باشد، فکر و تلاش بیشتری برای آن به کار خواهد گرفت. این نه تنها به تیمتان ثابت میکند که به آنها اعتماد دارید بلکه وقت خودتان را هم آزادتر کرده و زمان خواهید داشت که برای پیشرفت دادن کارتان تمرکز کنید.
اینکه چه کارهایی میخواهید انجام بگیرد شاید در ذهن خودتان مشخص باشد اما اگر سعی کنید آن را برای فردی دیگر توضیح دهید و او هیچ واکنشی به آن ندهد، میفهمید که مشکلی وجود دارد. اگر برای شما هم پیش آمده است، شاید بد نباشد روی مهارتهای ارتباطیتان بیشتر کار کنید. اینکه بتوانید واضح و خلاصه توضیح دهید که میخواهید چه کار انجام بگیرد، خیلی مهم است. اگر نتوانید چشمانداز کاریتان را برای تیمتان شرح دهید، مطمئناً نخواهید توانست به سمت یک هدف مشخص حرکت کنید.
آموزش دادن اعضای جدید و ایجاد یک محیط کارآمد همه به سلامت ارتباط شما بستگی دارد. اینکار را چه از طریق گفتگوی آزاد با کارمندانتان انجام دهید یا به طور روزانه مطالب را با آنها درمیان بگذارید، خیلی مهم است که برای گفتگو با تیم کاری همیشه حاضر باشید. گروهتان یاد میگیرد که به شما اعتماد و تکیه کند و تلاش خود را بیشتر خواهد کرد.
اگر وبسایتتان به طور ناگهانی خراب میشود، یک مشتری مهم را از دست میدهید یا بودجه شرکت کم میشود، اینکه بتوانید تیم را بدون وحشتزدگی هدایت کنید اهمتی بسیار زیادی دارد. روحیه با بازده کاری رابطه مستقیم دارد و شما بعنوان مدیر، مسئول ایجاد انرژی مثبت در محیطکار هستید. اینجاست که حس شوخطبعیتان به کار میآید. به تیمتان یاد بدهید که به جای گریهکردن به اشتباهات بخندند. اگر یاد بگیرید که چطور در مشکلات و چالشهای کاری روحیهتان را حفظ کنید، محیط کارتان به محیطی شاد و سالم تبدیل خواهد شد که کارمندانتان با شور و شوق بسیار بالاتری به تلاش خود ادامه خواهند داد. هیچ اشکالی ندارد که بین کار برای همدیگر حرفهای بامزه و جوک تعریف کنید یا از برنامههای تعطیلات خود صحبت کنید. همین وقفههای کوتاه بین کار است که سطح بازده کاری و روحیه کارمندان را بالا نگه میدارد.
روزهایی هست که آینده کارتان نگرانکننده به نظر رسیده و امور مطابق با برنامه پیش نمیروند. این در هر کار و تجارتی، چه بزرگ و چه کوچک، پیش میآید و هیچ جای وحشت ندارد. بخشی از کار شما بعنوان رهبر گروه خاموش کردن آتش و حفظ روحیه تیم است. سطح اعتمادبهنفستان باید همیشه بالا باشد و به همه اطمینان دهید که شکست حین کار کاملاً طبیعی است و مسئله مهم تمرکز بر هدف بزرگتر است. شما با آرام و مطمئن بودن به تیمتان کمک میکنید همین حس را داشته باشند. یادتان باشد، تیم شما از شما الگو برمیدارد بنابراین اگر بتوانید در مشکلات آرامشتان را حفظ کنید، آنها هم یاد گرفته و همین کار را خواهند کرد. هدف اصلی این است که کسی دست از تلاش برنداشته و همه به مسیر کاری خود ادامه دهند.
اگر از تیمتان توقع دارید که سخت کار کرده و کیفیت تولید را بالا نگه دارند، خودتان باید نمونه کامل از این رفتار باشید. هیچ انگیزهای بالاتر از این نیست که ببینید رئیس پا به پای کارمندان تلاش میکند. با نشان دادن تعهد خودتان به کار، نه تنها احترام زیادی برای خودتان کسب میکنید بلکه انرژی تلاش و کوشش را در تیم گسترش میدهید. این تعهد را نه تنها در کارهای عادی بلکه در وعدههایتان هم باید عملی کنید. اگر به همه قول دادهاید که یک روز در هفتهها را در طول تابستان تعطیل کنید و یا آخر هفته برایشان مهمانی بگیرید، حتماً به قولتان عمل کنید. اعتباری که برای خودتان میسازید نه تنها باید در زمینه کار و تلاش بلکه در رفتار عادلانه نشان داده شود. وقتی احترام تیمتان را جلب کردید، مطمئن باشید بازده کاری شرکت روز به روز بالاتر خواهد رفت.
مطمئناً دوست دارید انگیزه و انرژی تیمتان را در طول مسیر موفقیت همواره بالا نگه دارید. برای اینکار چه مجبور باشید برای تیم خوراکیهای خوشمزه بخرید، چه برای روابطشان نصیحتشان کنید یا هرازگاهی میهمانی بگیرید، یادتان باشد همه کسانی که برای شما کار میکنند، انسان هستند. باید بین تفریح و بازده کاری در دفتر به یک تعادل برسید. اگر تیمتان از ماندن در محلکار احساس شادی و رضایت کنند، احتمال اینکه در زمان شلوغی کار ساعتهای بیشتری از حالت عادی وقت بگذارند بیشتر خواهد بود.
همه تصمیمات مشخص و دقیق نیستند. گاهی اوقات مجبور خواهید شد از مسیر همیشگیتان منحرف شده و تصمیمی ناگهانی بگیرید. اینجاست که نیاز به خلاقیت خواهید داشت. در این موقعیتهای حیاتی است که تیم از شما راهنمایی میخواهد و گاهی مجبور خواهید بود تصمیمی فوری بگیرید. بعنوان یک رهبر خیلی مهم است که یاد بگیرید خارج از چارچوب همیشگی فکر کنید و بتوانید تصمیم بگیرید که انتخاب کدامیک از دو گزینه بد، بهتر است. هیچوقت فوراً گزینه آسانتر یا اول را انتخاب نکنید. گاهی اوقات بهتر است کمی به این مسائل فکر کنید و یا از نظرات تیمتان هم استفاده کنید. با استفاده از همه انتخابهای موجود قبل از تصمیمات فوری، مطمئناً به بهترین نتیجه ممکن خواهید رسید.
وقتی تیمی را در رودخانهای ناشناخته هدایت میکنید، هیچ نقشه راهی وجود ندارد. هیچ چیز قطعی و مشخص نیست و هرچه ریسک بالاتر باشد، فشار کار بیشتر خواهد شد. اینجاست که درک و بصیرت شما وارد عمل میشود. توانایی هدایت کردن گروه در کارهای روزانه شاید مشخص و ممکن باشد اما وقتی اتفاقی غیرقابلپیشبینی رخ میدهد یا وارد یک داستان جدید میشوید، تیم به دنبال راهنمایی شما خواهد بود. درس گرفتن از تجربیات قبل واکنش بسیار خوبی است، همینطور استفاده از بینش و بصیرت شخصیتان. بالاخره تصمیمات سخت کار بر عهده شما خواهد بود و برای پاسخ خیلی از سوالات باید به هوش و بصیرتتان خودتان اکتفا کنید. اینکه یاد بگیرید به خودتان اعتماد کنید به اندازه اینکه به تیمتان یاد بدهید به شما اعتماد کنند، مهم است.
ساختن یک تجارت گاهی مستلزم پیشگویی کردن است. مخصوصاً در مراحل ابتدایی کار، باید بتوانید الهامبخش تیمتان باشید تا بتوانند چشمانداز موفقیت را تجسم کنند. باید باعث شوید تیم کاریتان احساس کند از تواناییهای خود نتیجه خواهد گرفت. خیلی مهم است که به آنها نشان دهید میتوانند به اندازه زحمتشان فایده ببرند. اگر بتوانید الهامبخش خوبی باشید، تمرکز اعضای گروه را روی هدف بالاتر خواهید برد. وقتی همه سخت مشغول کار هستید و روحیه کاری ضعیف است و به نظر میرسد هیچ انرژی در شرکت وجود ندارد، باید تشخیص دهید که وقت استراحت است. بالا نگه داشتن روحیه کار در شرکت وظیفه شماست و این را با قدردانی از زحمات گروه شروع کنید.