ماهان شبکه ایرانیان

چطور با افسردگی بعد از طلاق کنار بیایید

چطور با افسردگی بعد از طلاق کنار بیایید
خیلی‌ها بعد از طلاق دچار افسردگی می‌شوند. زندگی دیگر برایشان مثل قبل به نظر نمی‌رسد و دشواری‌های احساسی ناشی از افسردگی، پیش رفتن در زندگی را برای این افراد سخت می‌کند. برای درک تاثیر طلاق و راه‌های مقابله با افسردگی ناشی از آن با دکتر مارک بتس مصاحبه کرده‌ایم که در ادامه می‌توانید بخوانید.

– طلاق چه تاثیراتی می‌تواند بر زندگی افراد داشته باشد؟

طلاق یکی از مخرب‌ترین اتفاقاتی است که می‌تواند در زندگی افراد رخ دهد. معمولاً افراد امیدهای زیادی به طلاق دارند و خودشان را متقاعد می‌کنند که زندگی‌شان بعد از آن بهتر خواهد شد. باوجود این واقعیت که طلاق همیشه دردناک است اما به ندرت می‌تواند مشکلات افراد را از بین ببرد و معمولاً خود، ایجادکننده مشکلات بیشتر خواهد شد. اما بااینحال فرد را محکوم به بدبختی یا ناراحتی نمی‌کند. به طور کلی، طلاق به سختی‌ها اضافه می‌کند و خیلی چیزها که طبیعتاً مفید بودند را می‌گیرد. فکر می‌کنم مخاطبان من کسانی هستند که طلاق گرفته‌اند یا تصمیم به طلاق دارند، به همین دلیل تمرکزم گرفتن این تصمیم نخواهد بود بلکه درک و کنار آمدن  با عواقب کاری است که انجام شده است.

تاثیر قابل انتظار طلاق بر زندگی به طور کل به هیچ عنوان خوب نیست. اولین و احتمالاً دقیق‌ترین هزینه‌ای که باید بابت آن پرداخت کنید، مالی و اقتصادی است. این احتمال وجود دارد که بعد از طلاق نسبت به زمانی که متاهل بودید، پول کمتری خواهید داشت. به ندرت پیش می‌آید که فرد بعد از طلاق وضعیت مالی بهتری پیدا کند.

از دست دادن همسر همچنین به این معنی است که عوامل محافظت‌کننده مهم دربرابر مشکلات و بیماری‌های جسمی و روحی را از دست می‌دهید. افراد مجرد و مطلقه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و سایر مشکلات روحی قرار دارند و معمولاً کمتر عمر می‌کنند. خیلی مهم است که اگر طلاق گرفته‌اید یا قصد آن را دارید، از سایر پشتیبانان اجتماعی خود مثل خانواده، دوستان، همکاران، انجمن‌های مذهبی و فرهنگی، متخصصین و هر فرد دیگر در زندگی‌تان کمک بگیرید. هرچه کیفیت و کمیت حمایت و پشتیبانی که دریافت می‌کنید بیشتر باشد، التیام‌ یافتن شما از طلاق نیز بهتر و سریعتر خواهد بود. به همین دلیل است که زنان معمولاً بعد از طلاق زودتر از مردان بهبود می‌یابند زیرا معمولاً بهتر و بیشتر از مردان مورد حمایت قرار می‌گیرند. هرچه حمایت بیشتری داشته باشید، احتمال بروز مشکلات سلامتی در شما کمتر خواهد شد.

– چه ویژگی‌های طلاق معمولاً باعث افسرده شدن افراد می‌شود؟

دوست دارم اینجا کمی درمورد طلاق و افسردگی صحبت کنم. برای افرادیکه از لحاظ بالینی افسرده هستند، برقراری ارتباط با دیگران دشوار خواهد بود. افسردگی بالینی معمولاً بعد از طلاق تشخیص داده می‌شود که فرد درواقع در معرض ابتلا به آن بوده است. چنین عوامل روانشناختی دقیقاً با طلاق مرتبط است. اما، واکنش احساسی مورد انتظار به طلاق، که فقدانی شدید می باشد، اندوه است. ناراحت و افسرده بودن بسیار متداول است. بعضی از احساسات مرتبط با اندوه عبارتند از: عصبانیت، انکار، احساس گناه یا خجالت، درد و ناراحتی.

اگر بخواهیم به سوال برگردیم، باید بگویم که خیلی مهم است ببینید که چه چیزی را از دست داده‌اید. اگر طلاق گرفته‌اید، چیزهای زیادی هست که بخواهید بخاطر آن احساس افسردگی کنید. ممکن است متوجه شوید که ارتباط جنسی خودتان را از دست داده‌اید، مجبورید به تنهایی غذا بخورید، پول کمتری دارید، و آن حسی که یک نفر هست که پایان روز کنار او بنشینید و وقت بگذرانید را از دست داده‌اید. همه این چیزها موجب آن احساس فقدان و اندوه می‌شود. همچنین ممکن است بخاطر اینکه چطور این احساسات واقعی ناشی از طلاق با آنچه شما قبل از طلاق تصور می‌کردید متفاوت است احساس ناامیدی کنید. بعنوان مثال، ممکن است قبل از طلاق تصور کرده باشید که وقتی مجرد شوید، می‌توانید ارتباطات جنسی بیشتری داشته باشید درحالیکه بعد از طلاق متوجه شده‌اید که برای برقراری ارتباط جنسی می‌بایست شریک جنسی مطمئن داشته باشید.

اگر بخواهیم موضوع را در سطحی عمیق‌تر بررسی کنیم، ممکن است فقدان‌های دیگری را نیز احساس کنید. بعد از سال‌ها ازدواج، ممکن است درمورد خودتان و اینکه واقعاً که هستید دچار عدم قطعیت شوید. وقتی برای سال‌ها زندگی احساسی خودتان را براساس اینکه در  یک رابطه صمیمی با یک نفر هستید، سازمان‌دهی می‌کنید، ممکن است بعد از طلاق متوجه شوید که هویت مرکزی شما از بین رفته است. مثل این می‌ماند که بخشی از وجودتان گم شده است و نمی‌دانید چطور باید احساساتتان را کنترل کنید. بااینکه این بی‌نهایت ترسناک و دردناک است، اما فرصتی هم پدید می‌آورد که بخش‌هایی از خودتان را کشف کنید که دیرزمانی است غیرفعال بوده‌اند و دوباره به هدف‌های خود و هویت فردی‌تان فکر کنید.

دچار بحران اخلاقی شدن بعد از طلاق نیز مسئله‌ای عادی است. زیرا به باورهای خود درمورد اینکه چه تیپ افرادی طلاق می‌گیرند می‌پردازید. اینکه بقیه درمورد شما چه فکری خواهند کرد؟ یا مهمتر اینکه خودتان درمورد خودتان چه فکر خواهید کرد؟ ممکن است همیشه باور داشته‌اید که کسانیکه طلاق‌ می‌گیرند به خوبی کسانیکه در زندگی زناشویی خود می‌مانند نیستند یا حداقل به اندازه آنها قوی نیستند. حالا می‌فهمید که دربرابر خطرات متداول برای انسان‌ها مصون نیستید. اما درک این مسئله ممکن است حستان به اینکه موفق یا اخلاق‌مدار بوده‌اید یا خیر را بر هم بزند و همین موجب بروز افسردگی شود چون فکر می‌کنید که به اندازه‌ای که باید خوب نبوده‌اید. کم‌کم متوجه می‌شوید که حس دلسوزی بیشتری نسبت به سایرین (و خودتان) دارید و با درک و‌ آزادی بیشتری به دیگران محبت می‌کنید.

در آخر متوجه خواهید که اعتماد‌به‌نفستان کمی خدشه‌دار شده است. همه آدمها دوست دارند تصور کنند که می‌توانند از پس مشکلات سخت برآیند اما گاهی‌اوقات می‌بینند که سخت‌های یک ازدواج ناشاد خسته‌شان کرده‌ است. فقط به این دلیل که این اتفاق بد و ناراحت‌کننده رخ داده است به این معنی نیست که نباید اعتمادبه‌نفس داشته باشید. اینکه قبلاً اشتباه کرده باشید اهمیتی ندارد، مهم این است که از آن اشتباهات درس بگیرید و احساس اعتماد‌به‌نفس قوی‌تری براساس تجربیات و توانایی‌های جدید خود به دست آورید.

– برای مقابله با افسردگی ناشی از طلاق چه می‌توان کرد؟

غلبه بر افسردگی اصلاً کار آسانی نیست. وقتی طلاق پیش می‌آید، چیزی از دست می‌رود. همیشه داشتن کسی که در این شرایط بدون قضاوت کردن شما کنارتان باشد بسیار عالی است. یک متخصص روانشناس می‌تواند کمک شایانی به شما برای تحمل این درد بکند. اگر تصور می‌کنید که دیگر نمی‌توانید عملکرد سابق خود را در زندگی‌تان داشته باشید، یا ممکن است به خودتان آسیب برسانید، دیگر هیچ شور و اشتیاقی به زندگی در خود نمی‌بینید و وضعیتتان حتی با گذشت زمان بهتر نمی‌شود، حتماً باید با یک متخصص مشورت کنید.

کارهای بسیار زیادی به جز مشاوره وجود دارد. اول اینکه سعی کنید به خاطر بیاورید که زندگی‌تان تغییر کرده است. این یعنی خیلی مهم است که سعی کنید مسائل مربوط به گذشته را فراموش کنید. این ممکن است به این معنی باشد که کارهایی انجام دهید که نشاندهنده این تغییر باشند: مثلاً کمدها را مرتب کنید، برنامه‌های جدید برای خودتان بریزید، دوستی‌های قدیمی را زنده کنید یا دوستی‌های تازه برقرار کنید، سرگرمی‌های جدید برای خود پیدا کنید، و از این قبیل. در برخورد با درد احساسی، باید بتوانید فضای لازم برای خودتان فراهم آورید که هر چه که لازم است را احساس کنید. یادتان باشد که همه این حس‌ها کاملاً طبیعی هستند و می‌گذرند.

خواندن کتاب‌های روانشناسی هم به شما کمک می‌کند بتوانید افکارتان را جمع کرده و دوره التیام بهتری را سپری کنید. پیشنهاد من این است که به جای خواندن کتاب‌های مختلف، یک کتاب خوب را بارها بخوانید. مدتی طول می‌کشد که بتوانید آنچه می‌خوانید را با واقعیتی که برایتان اتفاق افتاده تطبیق دهید.

حد وسط را بگیرید. بااینکه دردناک است اما قابل تغییر است و همه چیز بهتر خواهد شد. سعی در انکار اینکه زندگی‌تان خراب شده است باعث می‌شود مراحل اندوه و فقدان خود را نتوانید طی کنید.

– در آخر برای کسانیکه دچار افسردگی ناشی از طلاق هستند چه توصیه‌ای دارید؟

طلاق مسئله‌ای بسیار دردناک است اما این فقط یک بخش از داستان کلی زندگی شماست. همه چیز می‌تواند بهتر شود. هرچه بیشتر برای کمک و حمایت گرفتن از دیگران تلاش کنید، طی برخورد با همه انواع و اقسام احساساتی که در این مدت تجربه خواهید کرد، همه چیز بهتر خواهد شد. بیشتر اوقات این سوال که چرا طلاقتان اتفاق افتاده است، هیچ پاسخ مشخصی ندارد. اما خیلی وقت‌ها ممکن است همسرتان را برای این مسئله مقصر قلمداد کنید و گاهی هم احساس ناراحتی و سردرگمی خواهید کرد. اینها احساساتی طبیعی در این مرحله از زندگی هستند. اینکه از میان بدترین اتفاق‌ها بگذرید و به بهترین ها برسید به این معی نیست که دردتان از بین خواهد رفت. بلکه به این معنی است که به اندازه کافی شجاع بوده‌اید که با این تغییرات روبه‌رو شوید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان