سرویس سیاست مشرق- شاه بیت سخنان اصلاحطلبان در این روزها داشتن یک نامزد ششدانگ در انتخابات است. آنها میگویند دیگر زیر بار نامزد نیابتی یا به تعبیر خودشان «رحم اجارهای» نمیروند! اصلاحطلبان معتقدند که از داشتن یک رئیسجمهور غیر اصلاحطلب ضرر کرده و آش نخورده و دهان سوخته شدهاند. اشاره آنها به دو بار تلاش برای به قدرت رساندن حسن روحانی است! مصطفی کواکبیان دبیر کل حزب مردمسالاری و حسین کمالی از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان ازجمله مهمترین افرادی هستند که پیشازاین در پاسخ به «مشرق» ادعا کردهاند که این بار دیگر خبری از نامزد غیر اصلاحطلب نیست و تمامقد به سراغ نامزد مطلوب خود رفته و با یک سوپر اصلاحطلب به صحنه میآید!
ازجمله افرادی که این روزها نامشان در میان اصلاحطلبان داغ است چهرههایی چون محمد خاتمی یا حسن خمینی است که برخی برای آنها بازارگرمی نیز میکنند. البته اخبار رسیده از تحلیلهای اصلاحطلبان مؤثر بر روند انتخابات نشان میدهد که تلاش برخی جریانهای اصلاحطلب تندرو بر تأکید دررسیدن به یک نامزد اختصاصی تنها یک مانور سیاسی کاذب است، تا با تکیهبر آن بار دیگر در یک بزنگاه از یک چهره غیر اصلاحطلب بهعنوان نامزد نهایی رونمایی کرده و به تعبیر خودشان بتوانند اذهان عمومی را مهندسی انتخاباتی کنند!
درواقع جاروجنجال اصلاحطلبان در توبه کردن از یک نامزد نیابتی و شرط و شروط گذاشتن برای شورای نگهبان (تحریم انتخابات) تنها سروصدای یک طبل توخالی است و در پشتصحنه همهچیز برای قرار دادن نطفه اصلاحات در رحم اجارهای آمادهشده است.
سعید حجاریان از سران جریان اصلاحات اخیراً توصیههایی را در رابطه با انتخابات ابلاغ کرده است. حجاریان «علی لاریجانی» را فردی معرفی کرده که جریان اصلاحات باید از او در انتخابات حمایت کند، زیرا ظریف و عارف جنم ریاست جمهوری را ندارند.
تا پیشازاین محافل اصلاحطلب؛ تمایل بهسوی لاریجانی را پروژه شخصی حزب کارگزاران نامیده بودند، اما توصیهنامه جدید لیدر فکری اصلاحات نشان میدهد، رسیدن به نامزد اجارهای از یک پیشنهاد به مرحله اقدام عملی در ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان بسیار نزدیک شده است. اخبار رسیده حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان معتقدند که جواد ظریف وزیر امور خارجه در آخرین اظهارنظرهایش؛ خودکشی سیاسی کرده است و دیگر نمیتوان باکارت او بازی کرد.
ظریف پیشازاین گفته است که تخصص لازم در امور سیاسی را ندارد و ترجیح میدهد در دولت بعدی همچنان در پست وزارت امور خارجه باقی بماند[1]! از سوی دیگر عارف نیز بارد صلاحیت در محافل اصلاحطلبان روبرو شده و تقریباً کسی از میان زعمای گروههای صاحب نفوذ او را یاری نمیکنند.
اما چرا اصلاحات تغییر فاز داده و حتی به قیمت شکست در انتخابات، همچنان به داشتن یک نامزد نیابتی در قدرت فکر میکنند؟ پاسخ به این سؤال جالبتوجه است! بسیاری از اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند که همزمان هم باید پایی در قدرت داشته باشند و به تعبیر حسین مرعشی به هر ترتیبی که شده در دولت بمانند[2] اما از آنسو نباید مسئولیت اقدامات دولتها را بپذیرند.
درواقع اصلاحطلبان بازی در پشتصحنه را انتخاب کرده و با این تاکتیک با یک تیر دو نشان خواهند زد؛ هم میتوانند دولت را مانند یک عروسک خیمهشببازی به حرکت درآورند و در روز مبادا و حساب کشی با منزه طلبی حسابشان را ویران گریهای دولت مطلوب جدا کنند و از سوی دیگر با مظلومنمایی و بیان این دست جملات که نامزدی نداشته و بادلی پرخون به نامزد نیابتی رأی دادهاند؛ از باتلاقی که ساختهاند، بهسلامت عبور کنند!
بیان روایت درست از حذف شبانه عارف در انتخابات سال 92 که اصلاحطلبان آن را «فداکاری عارف در برابر روحانی» نام نهادند و نیز کنار زدن اسحاق جهانگیری با عنوان با مثمای «نامزد ضربهگیر» نشانه مهمی از این بازی زیرپوستی و مرموز اصلاحطلبان نشان میدهد.
محمدرضا عارف در شرح حذف خود در انتخابات سال 92 به ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد دو سال بعدازآن ماجرا میگوید: من گفتند برخی تو را جلو انداختهاند تا درنهایت با دو، سه میلیون رأی ضایع شوی و این را بهپای کل اصلاحات بنویسند. عارف ادامه میدهد: چه تهمتهایی به من زدند. گفتند اصلاحطلب بدلیام. گفتند با دستور وارد انتخابات شدهام. هزار و یک حرف زدند اما به هیچکدام پاسخ ندادم. کاری با نظر سازیها ندارم اما نظرسنجیهایی که به من میرسید، نشان میداد میتوانم پیروز انتخابات باشم اما از ابتدا گفته بودم به خرد جمعی احترام میگذارم و حالا افتخار میکنم که بهراحتی از قدرت گذشتم!
ابوالفضل سروش از اصلاحطلبان نزدیک به عارف و عضو لیست امید در مجلس در شرح عملیات پارتیزانی اصلاحطلبان در شب انتخابات میگوید: برخی نظرسنجیها را مهندسی کردند و طوری وانمود شد که عارف رأی ندارد و بهتر است روی حسن روحانی اجماع شود، آقای عارف مجبور شد کنار بکشد، در رسانههای اصلاحطلب نوشتند که عارف به تبعیت از خرد جمعی کنار رفته است!
البته بعدها مشخص شد که معماری این ماجرا در محفل خاتمی صورت گرفته و عارف نه با ایجاد یک همپیمانی سیاسی با حسن روحانی بلکه با اجبار از صحنه بیرون آمده است، زیرا حسن روحانی پس از انتخابات حتی حاضر نشد پستی درشان معاون اول دولت اصلاحات را حتی به او تعارف بزند.
بازی با نامزد نیابتی و رحم اجارهای در انتخابات سال 96 نیز «تکرار» میشود. در آن زمان این بار اصلاحطلبان اسحاق جهانگیری را زیر پای دولت روحانی قربانی میکنند و بعدها معاون اول رئیسجمهور ادعا میکند که حتی به او اجازه تغییر منشی دفترش را نیز نمیدهند!
فائزه هاشمی در میانه یک مصاحبه با روزنامه شرق بهیکباره عملیات «رحم اجارهای» را لو میدهد و میگوید اگر در سال 92 بهزعم بابا (هاشمی رفسنجانی)؛ خاتمی و حسن خمینی انتخاب بد و بدتر مطرح بود، پس سال 1396 چرا اصلاحطلبان آقای روحانی را دوباره کاندیدا کردند؟ در این سال که دیگر شرایط خاص نبود، دستشان برای هر انتخابی باز بود. برای این انتخاب چه توضیحی دارند؟ خود اصلاحطلبان در مجلس و در شورای شهر و در سمتهای مختلف در دولت در این سالها چه عملکرد قابل دفاعی دارند؟
به نظر میرسد، تجربه منفی پیشین اصلاحطلبان درزمینه تعدد نامزد و بسته شدن کانال تصمیمگیری آنها را وادار کرد در قدم اول ساختار سیاسی قبلی خود را منحل کرده و این بار پشت یک جبهه واحد (ناسا) سنگر بگیرند؛ از سوی دیگر میدان دادن به چهره استخوان خردکردهای مانند بهزاد نبوی نشان میدهد آنها به دنبال نامزدی میگردند که روی او حساسیت وجود نداشته و او تاب و تحمل تبعیت از خواستههای اصلاحطلبان را نیز داشته باشد، تجربه و شناخت از شاکله تیم هدایتکننده ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان نشان میدهد که این گروه بهجای معرفی یک چهره سرسخت رادیکال به دنبال یک محافظهکار واقعبین هستند تا با سوارشدن بر اسب او بتوانند با حاشیه امنیت بیشتر و هزینه کمتر پروژههای مهمی چون برجام را تحمیل کرده و جاسوسانی چون دری اصفهانی و محمدعلی شعبانی را در آن جای گزاری کنند!
البته مشکل اصلی و کمرشکن اصلاحطلبان در تصمیمگیری و حمایت از نامزد نیابتی کارنامه اسفبار دولت روحانی است که با واکنش خشمگینانه بدنه رأی این جریان روبرو شود. البته از مدتی قبل اتاق فکر اصلاحطلبان با بازیگری تندروهایی امثال تاجزاده و ساختن دوقطبی «دولت نظامی و پادگانی شدن» فضا را برای مهندسی انتخابات آماده میکنند. یکی از کانالهای تلگرامی منتسب به اصلاحطلبان رادیکال که پیشازاین با میدان داری در ایجاد تشویش در سیاستهای منطقهای شهره شده در آخرین پیشنهاد خود نوشته است: باید از خزیدن به مار افعی به مغاک رفت! اشاره این کانال تلگرامی ساختارشکن آن است که باید بر آتش دوقطبی کاذب نامزد نظامی و غیرنظامی هیزم گذاشت تا تبلیغات کاذب بتوان افکار جامعه را جهت دهی کرد.
دوخت و دوز پنهانی اصلاحطلبان نشان میدهد که برخلاف ادعای آنها دررسیدن به نامزد ششدانگ اصلاحطلب؛ بازی در رحم اجارهای برای آنها اصل جنس است! اصلاحطلبان در پوشش یک نامزد میانهرو بهتر میتوانند بازی کنند، به تعبیر روانتر؛ نامزد اجارهای استقبال از میدانی است برای یکسره کردن وضعیت! یکی از رسانههای زنجیرهای منتسب به اصلاحطلبان در شرح آن نوشته است، نباید میدان را خالی کنیم!
[1] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/09/10/2400361
[2] https://www.mashreghnews.ir/news/1187399