ماهان شبکه ایرانیان

انشا درباره ماه رمضان با متن های زیبای معنوی

انشا درباره ماه رمضان با متن های زیبای معنوی

ماه رمضان ماه مهمانی خدا است و در این ماه همه شیعیان روزه می گیرند و به عبادت مشغول می شوند. انشا درباره ماه رمضان از انواع موضوعاتی است که در طول تحصیل از دانش آموزان خواسته می شود در مورد آن مطالبی را بنویسند و اگر شما دانش آموز هستید و تمایل دارید در مورد این ماه پرفضیلت انشایی زیبا را بنویسید بهتر است انشاهایی را که در مورد این موضوع نوشته شده اند مطالعه نمایید سپس نتیجه ای کلی از آن ها را روی کاغذ بیاورید همچنین می توانید اولین خاطره خود را از روزه گرفتن تان را بنویسید.

انشا درباره ماه رمضان با جملاتی زیبا و معنوی

نوشتن انشا برای برخی از دانش آموزان سخت می باشد و اگر شما نیز جزء این دسته می باشید بهتر است در منزل در موضوعات مختلف انشاء بنویسید تا استعدادتان در این زمینه بیشتر شود. در مطالب قبلی انشا در مورد زندگی و انشا در مورد عید نوروز را مطالعه کردید در ادامه انشا درباره ماه رمضان را در اختیار شما عزیزان قرار خواهیم داد.

انشا زیبا در مورد ماه رمضان

انشا زیبا درباره ماه رمضان

ماه برکت زِ آسمان می‌آید
صوت خوش قرآن و اذان می‌آید
از خواب که بیدار می‌شوی در ظلمات شبانگاه و در مقابل سفره سحری ناگاه خود را بیدار و هشیار می‌یابی. با چشم‌هایی سرخ و خواب آلود، و در میان خواب و بیداری با بی میلی غذا را در دهان می‌گذاری. یازده ماه در ناز و نعمت و چشیدن هر نوع چرب و شیرین آزاد بوده‌ای اما از امروز یک ماه باید دلت را روزه‌سرا کنی. ناگاه بانگ اذان در گوش فلک دمیده می‌شود و همه و همه و همه این بار آماده‌اند.
اذان را که گفتند تمام روز آینده را از خاطرات سال پیش به یاد آوردم که چگونه بی‌تاب می‌شدم. اما به راستی که به یاد آوردنش تا کی بود مانند دیدن؟ نماز را که خواندم، دوباره به بستر گرم و نرم بازمی‌گردم.
صبح گراییده به ظهر که از خواب بر می‌خیزم. تقریباً ساعت یازده ظهر است و من هیچ از روزه‌داری نمی‌دانم. هنوز گویی زندگی ام زندگی روز‌های عادی است. دقیقه‌ها و ثانیه‌ها مثل همیشه به سرعت می‌دوند و می‌روند و همه همانی هستند که بودند و تا ساعت دیگر نخواهند بود. سکوت زیبایی بر همه جا حاکم است.
همه دشواری‌ها از بعدازظهر به من روی می‌آورند. در روزهای رمضان عشق و حال‌های روزانه مانند خورشیدی تابان در میان تابستانی داغ و سوزان در گرم‌ترین حالت خود طلوع می‌کنند و در تاریک‌ترین و نیمه جان‌ترین حالتشان در دم دم‌های شب غروب می‌کنند و بعد از نیم ساعت دوباره جانی دگر می‌گیرند و این بار چون ماه می‌شوند. به راستی که روزه در ساعات اول بهشت است ولی در ساعات آخر کوه کندن است. در عصر در خانه با بی‌تابی از این اتاق تا آن اتاق می‌رفتم تا دقایق زود سپری شود اما دمادم غروب فقط چشمانم را بسته بودم. هر لحظه توانم نصف می‌شد. زمان و به خصوص یک ربع مانده به اذان مانند یک سال می‌گذشت. تا زمانی که ناگاه بانگ اذان مرا زنده کرد، چشم گشودم و لبخند زدم. و این پایانی برای ماموریتی سخت بود ولی آخرش خوش تا سحری دیگر و شروعی دوباره برای مبارزه با نفس آغاز گردد.

انشا پرمحتوا در مورد زندگی

انشا ساده در مورد ماه رمضان

ماه رمضان ماهی است که با همه ماه‌ها فرق دارد و ما در این ماه روزه می‌گیریم. من در انشای خود قصد دارم خاطره اولین روزی را که روزه گرفتم، بنویسم.
بچه که بودم همه ذوق و شوقم این بود که سحرها با پدر و مادرم بیدار شوم و سحری بخورم. اما مادرم همیشه ضعیف و نحیف بودن مرا بهانه می‌کرد و مرا برای سحری خوردن بیدار نمی‌کرد تا اینکه هفت ساله شدم و به مدرسه رفتم و از همکلاسی‌هایم شنیدم که روزه می‌گیرند، به همین خاطر از مادرم با اصرار خواستم که مرا برای سحری بیدار کند. چقدر آن سفره سحری را دوست داشتم. برای اولین بار در کنار خانواده‌ام نشستم و صدای روح بخش دعای سحر را شنیدم. احساس می‌کردم بزرگ شده‌ام. البته مادرم گفت که چون از بقیه کوچک‌تر هستم، نمی‌توانم روزه کامل بگیرم و روزه‌ام کله گنجشکی خواهد بود ولی خواهر و برادرم روزه کامل می‌گرفتند. چند روز روزه کله گنجشکی گرفتم تا اینکه یک روز بالاخره قصد کردم که روزه کامل بگیرم. ظهر ناهار نخوردم و تشنگی و گرسنگی را تا عصر تحمل کردم. فقط چند ساعت به افطار مانده بود که تشنگی آنقدر به من فشار آورد که رفتم یک لیوان پر از آب خوردم. بعد از اینکه تشنگی‌ام رفع شد، عذاب وجدان گرفتم و شروع کردم به گریه کردن! مادرم پیش من آمد و با مهربانی پرسید:«چرا گریه می‌کنی؟ امروز خدا از تو خیلی راضی است چون اولین روزه کامل را گرفتی.» من که با این حرف داغ دلم تازه‌تر شده بود، گریه‌ام شدیدتر شد و با صدای بلند گریه کردم و گفتم: «مامان من روزم باطل شد چون آب خوردم!» مادرم با مهربانی دستی به سرم کشید و گفت: «عزیزم روزت باطل نشده و تو هنوز روزه‌ای چون هنوز به سن تکلیف نرسیدی روزه‌ات قبول است. تازه اگر حواست نباشد و چیزی بخوری، باز هم روزه‌ات باطل نمی‌شود.» از این حرف مادرم آنقدر خوشحال شدم که حد نداشت.
از این انشا نتیجه می‌گیریم که سراسر دوران کودکی گذشته از خاطرات تلخ و شیرین و مهر و محبت والدین و همدلی در انجام واجبات دینی در خانواده پر است. همین‌طور خاطره اولین روزه‌، خاطره‌ شیرین روزی است که دیگر هیچ وقت در عمرمان تکرار نمی‌شود.

****************

ماه رمضان ماه مهمانی خداوند اسـت و روزهای آن با روزهای دیگر سال تفاوت زیادی دارد. روزه گرفتن برای مـن کمی سخت اسـت اما این ماه را خیلی دوست دارم و بـه نظرم تحمل سختی غذا نخوردن و گرسنگی و تشنگی ارزش لحظه های افطار را دارد کـه همه ی مـا دور سفره افطار چمع میشویم ودر حالی‌کـه بـه دعاهای بعد از اذان مغرب گوش میکنیم روزه خودرا با یک خرما یا یک قاچ هندوانه و یا یک استکان چای باز می‌کنیم.

مادرم همیشه بـه مـن یاداوری میکند کـه ماه رمضان فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نیست بلکه در طول روزهای این ماه باید بـه این فکر کنیم کـه چگونه با روزه گرفتن انسان بهتری شویم، مثلاً باید زبان خودرا از گناه های غیبت و دروغ و تهمت زدن بـه دیگران پاک نگه داریم و با چند ساعت گرسنگی، بیشتر بتوانیم افراد فقیر راکه خیلی وقت ها گرسنه میمانند درک کنیم.

مـن افطار را خیلی دوست دارم اما بیدار شدن در سحری برایم سخت اسـت چون در آن موقع میل زیادی بـه غذا خوردن ندارم اما اگر در زمان بین افطار تا خوابیدن در خوردن زیاده روی نکنیم آسان تر می‌توانیم سحری بیدار شده و یک وعده غذای کامل بخوریم تا برای روزه گرفتن انرژی کافی داشته باشیم.

مـن در شب های قدر بـه همراه پدر و مادرم بـه مسجد می‌رویم و تا سحر بیدار می‌مانیم، میدانم کـه شب قدر از هزار ماه بهتر اسـت و سعی میکنم از این شبها خوب استفاده کنم. از زمانی کـه بچه بودم یادم هست کـه مادرم برای پختن غذای افطار و سحری زحمت های زیادی میکشد، او هر شب قبل از سحری زودتر از مـا از خواب بیدار می شود و غذا را آماده می‌کند چون می‌گوید:

مـا غذای تازه را بهتر می‌توانیم بخوریم. او سفره را می چیند، مـا را از خواب بیدار می‌کند و بعد از غذا و نماز کـه مـا می‌خوابیم بیشتر بیدار میماند و کارهای باقیمانده را انجام می‌دهد. مادرم نقش مهمی در روزه داری مـن دارد و مـن همیشه و مخصوصا در ماه رمضان از خداوند می‌خواهم کـه سلامتی و عمر طولانی بـه مادرم بدهد.

انشا زیبا و ادبی در مورد ماه رمضان

انشا درباره ماه رمضان با جمله های ادبی و ساده

ماه رمضان ماه بندگان خداست و مـن میخواهم در مورد ماه مبارک رمضان انشا بنویسم. در ماه رمضان بر همه ی مردم مسلمان واجب اسـت کـه در آن سی روز روزه بگیریند. یعنی از اذان صبح تا اذان شب هیچ چیز نخورند و گناه نکنند و اگرنه روزه آن ها باطل می شود. اگر کسی بـه دلایلی کسی نتواند یک یا چند رو روزه بگیرد باید روزه‌اش را قضا کند.

البته نه تنها شکم مان باید روزه باشد و چیزی نخوریم بلکه باید تمام اعضای بدنمان روزه باشد؛ دست زبان چشم و گوش روزه باشد یعنی دست بـه چیزهای نجس نزنیم. چشم مان روزه باشد یعنی با چشم بـه چیزهای بد نبینیم. زبان روزه باشد یعنی سعی کنیم با گوشمان فحش و چیزهای بد نشنویم. شب‌های قدر در ماه رمضان اسـت. مـا در شب های قدر دعا میکنیم تا خدا چیزهایی خوبی برای سال جدید مـا بنویسد.

اگر مـا یک آیه دراین ماه مبارک بخوانیم مثل این اسـت کـه یک ختم قرآن در ماه‌های دیگر اسـت. البته نماز و روزه بر بچه‌های کوچک واجب نیست. اما اگر بخواهند روزه بگیرند میتوانند روزه را کله‌گنجشکی بگیرند. و اگر روزه کله ‌گنجشکی بگیرند هم ثواب دارد و این طوری هم بـه آرزوی شان رسیده‌اند و هم ثواب برده‌ اند.

نتیجه گیری:

ماه رمضان ماه بزرگی اسـت. مـن با این‌کـه کودک هستم ولی سعی میکنم روزه بگیرم حتی اگر گرسنه شدم روزه کله گنجشکی می‌گیرم کـه هم ثواب کنم و هم خدا مـن را بیشتر دوست داشته باشد.

انشا جالب در مورد ماه رمضان

انشا درباره ماه رمضان با جمله های پرمحتوا

 رمضان ماه ضیافت عشق است.

خداوند رحمان در این ماه سفره ای به وسعت تمام آسمان ها و زمین می گستراند و بندگانش را به سوی خود فرا می خواند، و آنان که از عشق الهی سر شار هستند دعوت او را لبیک می گویند و بر سر سفره اش می نشینند، این بندگان، مهمان خدا هستند و برای آن ها هیچ لذتی بالاتر از این نیست که با معبود خویش هم نشین باشند.

رمضان ماه جدا شدن از منیّت است، و پرورش تفکر یست که دیگران، چه دوست و چه غریبه را مقدم بر خود بدانی و از حال آنان آگاه باشی.

این ماه، ماه رهایی از زمین و آسمانی شدن را به آدمی می آموزد.

مخلوقی که غرق در روزمره های زندگی ست و سرگردان شده و به دنبال گمشده اش می گردد، در سحر ها و افطار ها به درگاه معبود می رود و از او می خواهد که حال پریشانش را تسکین باشد، و گمشده اش که همانا خود معبود است را به او بر گرداند.

روزه داران ماه رمضان از معبود می خواهند که قلب شان از وسوسه های شیطانی نجات یابد و تقرب خدا نصیب شان شود، آن ها می خواهند به واسطه ی روزه، آن چه را نمی دیدند را ببینند و آن چه را نمی شنیدند را بشنوند.

جسم و روح این افراد همه تسبیح خدای را می گویند، نفس کشیدن شان نیز عبادت است و ملائکه بر آنان درود و رحمت می فرستند.

طاعت و عبادت ما باید زینت بخش این ماه باشد و از او که رحمان و رحیم است می خواهیم که ما را یاری کند تا در آن چه که باید انجام دهیم سستی نکنیم.

انشاء در مورد ماه رمضان

در این مطلب مجموعه ای از انشا درباره ماه رمضان را در اختیار شما عزیزان قرار دادیم که امیدواریم از مطالعه این نگارش ها نهایت بهره را برده باشید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی