ماهان شبکه ایرانیان

خودباوری، مهم‌ترین رکن موفقیت زنان (قسمت دوم)

گفتگوی «زندگی آنلاین » با دکتر نیلوفر سمیعی، رییس انجمن اکوکاردیوگرافی ایران، متخصص قلب و عروق، فلوشیپ اکوکاردیوگرافی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقاتی، آموزشی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی

خودباوری، مهم‌ترین رکن موفقیت زنان (قسمت دوم)

گفت‌و‌گو: رضا حسینمردی

 

تحریریه زندگی آنلاین : دکتر نیلوفر سمیعی، متخصص قلب و عروق، فلوشیپ اکوکاردیوگرافی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی  یکی از مخلوقات خوب خدا و یکی از محبوب‌ترین پزشکان ایران زمین، به‌ویژه نزد بیماران و همکاران خود است.  وی در خانواده‌ای اصالتاً گلپایگانی، بیست و سوم دی‌ماه چهل و نه در تهران متولد شد. مادر ایشان خانه‌دار و پدر کارمند ارشد بانک کشاورزی و از مسئولین یا پایه‌گذاران  چندین شعبه بانک در شهرهای گلپایگان، خوانسار، تهران و فشم است که اکنون بازنشسته شده‌اند.

وی اولین فرزند خانواده است و یک خواهر و یک برادر با اختلاف سن هفت و ده سال دارد. او می‌گوید: وابستگی و ارتباط نزدیک، عاطفی و تنگاتنگ با خانواده و به‌ویژه پدر دارد؛ پدری که بسیار اهل شعر، ادب فارسی و کتاب است.

دو سال اول دوران ابتدایی تحصیلی در شهر کرج گذشت ولی به دلیل انتقال پدر به گلپایگان، شهرستان زادگاه پدری  تا دیپلم ادامه تحصیل داد. هجده ساله بود که در سال 1368 در کنکور سراسری رتبه دوم منطقه و رتبه پنجم کشوری را کسب  نمود و بدین ترتیب به راهنمایی دبیران برجسته، رشته و دانشگاه مورد علاقه خود یعنی  پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران  را انتخاب کرد.

 بیشتربخوانید:

خودباوری، مهم‌ترین رکن موفقیت زنان ( قسمت اول)

آیا در انجمن‌های جهانی مرتبط با تخصص خودتان نیز عضویت دارید؟

بله. من در انجمن قلب آمریکا، انجمن اکوکاردیوگرافی آمریکا، انجمن قلب اروپا و انجمن اکوکاردیوگرافی اروپا نیز عضو هستم. در انجمن قلب آمریکا به‌عنوان فلوشیپ عضو هستم.

 

طی یک دهه اخیر رشته اکوکاردیوگرافی در سراسر کشور توسعه بیشتری پیدا کرده این‌طور نیست؟

بله. البته ما دستیاران تخصص قلب و عروق را نیز علاوه بر دستیاران اکوکاردیوگرافی آموزش می‌دهیم. آن‌ها زمانی که فارغ‌التحصیل می‌شوند باید به‌عنوان متخصص توانایی انجام اکوکاردیوگرافی را داشته باشند؛ این عزیزان  در سراسر ایران پراکنده‌اند. روز معلم بیش از 150 پیام تبریک از فارغ‌التحصیلان و دانشجویانم دریافت می‌کنم و این بهترین هدیه برای من است. امیدوارم دعای خیر بیماران نیز همیشه همراه همه ما خدمت رسانان باشد

.

اهمیت دانش و تخصص اکوکاردیوگرافی چیست؟

اکوکاردیوگرافی یک روش تصویربرداری قلب به‌وسیله امواج صوتی است و چون اشعه ندارد کاملاً بی‌ضرر است و در مادران باردار، بچه‌های کوچک... می‌توان از آن بهره گرفت. اکوکاردیوگرافی روشی مانند سونوگرافی است که از حفرات قلب و سیستم عروقی و گردش خون قلب برای تشخیص عملکرد قلب در اختیار متخصصان قرار می‌دهد.  از نظر تشخیصی بیش از نود درصد بیماری‌های قلبی را می‌توان با اکوکاردیوگرافی تشخیص داد. یک روش آسان  و در دسترس است، دستگاه‌هایی با قابلیت جابجایی دارد و حتی تا بالای سر بیمار در اتاق عمل یا بخش‌های مختلف آن را می‌توان مورد استفاده قرار داد.

تقریباً می‌توان  گفت هر کسی که با علامت قلبی مثل تپش قلب، درد قفسه سینه، تنگی نفس، سرگیجه ناگهانی و افت فشارخون و...  مراجعه می‌کند می‌توانیم اکوکاردیوگرافی برای تشخیص اولیه او توصیه کنیم و انجام دهیم. بسیاری از بیماری‌های قلب را با همین روش می‌توان تشخیص داد یا به بیمار اطمینان خاطر دهیم که مشکل چیست یا اینکه تا چه حد جدی است. قدرت تشخیصی بالایی دارد، نسبتاً ارزان است؛ به‌عنوان چشم متخصص قلب محسوب شده و کمک فراوانی خواهد کرد.

  بیشتربخوانید:

بررسی نقش زنان در جامعه از نگاه دین

فکر می‌کنید تحولی عظیم در این رشته تشخیصی طی سالهای آتی انجام شود؟

بله. صد در صد. طی سالهای قبل شاهد تحول عظیمی در این رشته بوده‌ایم. علم در حال تازه و به‌روز شدن است بخصوص با معرفی  تکنیک سه بعدی که تحولی نوین ایجاد کرده است. اوایل معرفی این تکنیک اغلب تصور می‌شد که تصویربرداری سه‌بعدی ابزار لوکس (لاکچری) است اما امروزه می‌توان گفت که با اکوکاردیوگرافی سه‌بعدی فقط می‌توان به تشخیص دقیق‌تر رسید.  یک سری چیزهایی که با اکو معمولی تصور می‌شود مشکل و عارضه است ولی با اکو سه‌بعدی احتمال عارضه دار بودن آن رد می‌شود. این تکنیک روز به روز با توسعه نرم‌افزاری و هوش مصنوعی در حال تحول،  گسترش و پیشرفت است.

تصور می‌کنم بعد از بازنشستگی‌ام در آینده روزی خواهد بود که من با این همه تجربه و سابقه علمی، شاید دیگر نتوانم با دستگاه‌های پیشرفته و جدید اکوکاردیوگرافی کار کنم!!!

 

مهم‌ترین یا ماندگارترین کاری که در این سالها انجام دادید چه بود؟

یکی از کارهایی که همیشه افتخارآفرین بوده تأسیس کلینیک حاملگی و قلب است. سال 1387 برای یک دوره کوتاه مدت در زمینه اکوکاردیوگرافی  به انگلستان رفتم. آنجا متوجه وجود کلینیک تازه تأسیس ویژه‌ای برای مراقبت قلبی زنان باردار شدم.  پس از بازگشت به ایران و با همکاری و حمایت‌های ریاست بیمارستان قلب شهید رجایی جناب آقای دکتر نوحی، نسبت به راه‌اندازی این کلینیک در بیمارستان  اقدام شد. اوایل هر چند هفته یک مورد مراجعه‌کننده داشتیم ولی به‌مرور با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران و سرکار خانم دکتر آل یاسین (مدیر گروه زنان بیمارستان شریعتی)، سرکار خانم دکتر حنطوش زاده رئیس انجمن پریناتولوژی ایران (طب مادر و جنین)، سرکار خانم دکتر طاهری پناه  از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در بیمارستان امام حسین و سرکار خانم دکتر ستارزاده عضو ارشد هیئت‌علمی قلب و عروق دانشگاه تهران، کمک‌های فراوانی برای شروع کار، ارجاع بیماران به درمانگاه مربوطه  و تکمیل یک کار تیمی برای رسیدن به این هدف انجام شده است.

سال 1394 درخواست تشکیل کلینیک‌های قلب و حاملگی را در سراسر کشور به‌عنوان یک مجموعه زنجیره‌ای دادم. خوشبختانه معاونت درمان وقت وزارت بهداشت موافقت کردند. پیرو این موافقت و ابلاغ،  استادانی آمدند و در کارگاه (ورکشاپ) حضور یافتند  و دوره‌ای اختصاصی گذراندند. بدین شکل شبکه‌ای در کشور راه‌اندازی شد و در حال حاضر در بسیاری از مراکز استان‌ها کلینیک قلب و حاملگی داریم که خدماتی به مادران باردار و یا آنان که قصد باردار شدن دارند ارائه می‌شود.

شاید علت اصلی پیگیری و در نهایت به ثمر نشستن این هدف، مربوط به خاطره‌ای از دوران دانش‌آموزی مادرم بود؛ یکی از آموزگاران مادرم در دوران دبستان در گلپایگان به دلیل اینکه مشکل قلبی داشت و نباید باردار می‌شد به دلیل ناآگاهی و پیرو بارداری، متأسفانه هم مادر از دنیا رفت و هم نوزاد نارس متولد شد. خاطره تلخی بود که همیشه توسط مادرم یادآوری می‌شد و شاید همین موجب ایجاد حساسیت در من و پیگیری این موضوع گردید و در نهایت به تأسیس این کلینیک منجر شد. چرا مادران بیمار قلبی باید از بارداری بترسند یا برعکس در موارد پرخطر امید واهی داشته باشند؟ اکنون خیلی خوشحال هستم که افراد متبحری داریم و مکرر در حال برپایی سمینارهای مرتبط با حاملگی و قلب طی سالهای گذشته بوده‌اند.

من با همین عنوان حاملگی و قلب نیز در حال تألیف کتاب هستم. امیدوارم دینی که داشتم را ادا کرده باشم.

  بیشتر بخوانید:

نگاهی به نقش بانوان در مبارزه با کرونا

شما متأهل هستید؛ چه زمانی ازدواج کردید؟

من اواخر سال 76 با همسرم آشنا شدم. ایشان مهندس مکانیک فارغ‌التحصیل از دانشگاه صنعتی شریف است. ما  از طریق خواهر ایشان که پزشک و همکار من بود آشنا شدیم و ازدواج کردیم. وجود همسرم در دوران سخت

و پر فشار تحصیل و کار رزیدنتی  کمک شایانی کرد.

فعالیت در بیمارستان قلب شهید رجایی به دلیل حجم بالای مراجعان و بیماران، نیاز به دقت بالایی دارد که در این خصوص حداکثر تلاشم  را با همراهی و کمک ایشان انجام دادم. حاصل این زندگی یک فرزند پسر است.

دوران بارداری و تحصیل همزمان برای یک زن بسیار دشوار است، شما چطور این دو فرصت را حفظ کردید؟

من در این دوران همیشه سعی کردم تا قدر این دو فرصت یعنی مادر شدن  و دوران  تحصیل را بدانم. بااینکه سختی‌های زیادی داشت ولی حس قشنگی بود.

 

به نظر شما نقش خانواده و حمایت خوب آنان در موفقیت تا چه حد است؟

بعد از تولد فرزندم، طی حدود سه سال مادرم لحظه‌به‌لحظه در کنار من بود و از فرزندم نگهداری و مراقبت می‌کرد. حتی پدرم لطف کردند و یکی از واحدهای منزل خودشان را برای اینکه ما نزدیک‌تر باشیم در اختیار ما قرار دادند. طوری بود که پدر و مادرم وقتی ما برای کار از منزل خارج می‌شدیم برای مراقبت از فرزندمان به منزل ما می‌آمدند تا پسرم  بیدار نشود؛ سپس او را به منزل خود می‌بردند. از سه سالگی او را در مهدکودک ثبت‌نام کردم تا با زبان انگلیسی نیز آشنا شود. (مهدکودک انگلیسی زبان صبح تا ظهر). تا شش سالگی این‌طور گذشت. ولی پدر و مادرم به هر نحو ممکن همراه ما بودند؛ تا همین اواخر یعنی پانزده سالگی مراقب پسرم بودند. خانواده‌ام همیشه از من حمایت کرده‌اند تا با خیال راحت به خدمت مردم بپردازم. از فرزندم خوب مراقبت کردند. مادرم می‌گوید: وقتی یاد خاطره مرگ معلمش می‌افتد که به دلیل بیماری قلبی سر زایمان فوت کرد... همیشه من را دعا می‌کند که بهتر به این انسان‌ها و بیماران خدمت کنم. خوشبختانه حمایت‌های لازم  هم از جانب مادر و پدرم، هم همسرم و حتی پسرم دارم؛ وقتی بیمار بدحالی دارم، آنان (خانواده) شرایط را خوب درک می‌کنند و حتی پیگیر و جویای احوال برخی بیماران نیز هستند.

 

همسر شما در چه موقعیت شغلی هستند؟

ایشان فوق‌لیسانس مهندسی مکانیک و فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است و در شرکت ایران‌خودرو در بخش طراحی و مهندسی ایران‌خودرو کار می‌کند؛ همچنین کارشناس ارشد سازمان نظام‌مهندسی است.

 

لطفاً از پسرتان بیشتر بگویید.

پسرم پدرام به‌زودی وارد هجدهمین سال زندگی خود می‌شود. علاقه فراوانی به دانش کامپیوتر دارد. در مقطع دبیرستان و رشته ریاضی فیزیک است و در دبیرستان انرژی اتمی درس می‌خواند؛ درس‌های خود را با علاقه فراوان دنبال می‌کند. او پیانو می‌زند و به شنا و اسکیت خیلی علاقه دارد. پسرم از کلاس پنجم دبستان تاکنون چندین زبان برنامه‌نویسی کامپیوتر را آموزش دیده و به آن مسلط شده است. امیدوارم به رشته‌ای که علاقه‌مند‌است ورود پیدا کند.

 یکی از علاقه‌های ما بودن در کنار مادر و خواهر و بچه‌ها است که اغلب آخر هفته‌ها با هم هستیم. البته برادرم ایران نیست و ما کمی از دیدار نزدیک خانواده ایشان دور هستیم ولی بشدت قدر روزهایی که سفری برای دیدار نزدیک دارند را میدانیم. پنجشنبه‌شب‌ها اغلب در کنار خانواده همسرم و مادر مهربان ایشان هستیم (البته نظم این برنامه به دوران قبل از کووید برمی‌گردد و امیدواریم دوباره برقرار شود).

 

فرصت می‌کنید آشپزی هم انجام دهید؟

آشپزی را حتماً خودم انجام می‌دهم چون خانواده مایل  نیستند دست‌پخت دیگران را بخورند و شاید هم به خاطر این است که سعی کردم خوب آشپزی کنم. معمولاً دو بار در هفته آشپزی می‌کنم و برای طول هفته داخل یخچال نگهداری می‌کنم  تا خانواده میل کنند. می‌توانم بگویم که همیشه شام را با همدیگر می‌خوریم. این زمان اختصاصی خانواده است. همه موبایل‌ها را خاموش می‌کنیم و بعد از شام هم گاهی اوقات فیلم می‌بینیم.

همسرم  به فیلم علاقه دارد. من به کتاب خواندن گرایش دارم  و  به کتاب‌ها و اندیشه‌های محمود دولت‌آبادی علاقه خاص دارم. ولی علاقه‌هایمان را با هم تقسیم کردیم. گاهی فیلمی را با هم می‌بینیم یا کتابی را من می‌خوانم و ایشان گوش می‌دهند.

 

به نظر شما زنان کشور چطور می‌توانند در آینده موفق‌تر باشند؟

مهم‌ترین اصل باورپذیری است.  زن بودن به معنی محدودیت داشتن نیست. نمی‌توان گفت که زن و مرد، یکی از دیگری بالاتر است. زن و مرد مکمل همدیگرند و فقط شاید نگاه و دید آنان به موضوعات متفاوت باشد. باید به این تفاوت‌ها احترام گذاشت. خانم‌ها به موضوعات ریز و ظریف دقت بیشتری داشته و توان تحلیل در چند موضوع را نیز دارند. با این توانمندی‌ها باید زنان کشور به خودباوری برسند. البته شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی قطعاً در موفقیت‌های افراد مؤثر است. من نمی‌دانم اگر حمایت‌ها و تشویق خانواده‌ام نبود، هرچقدر هم که خودباوری داشتم آیا می‌توانستم موفق شوم یا خیر؟ باورپذیری و فراهم بودن بسترها در کنار هم  خیلی مهم است.

 

مهم‌ترین آرزو و برنامه آتی شما چیست؟

پیش از هر چیز برای دیدن موفقیت‌های بیشتر پسرم  را  آرزو دارم و خیلی دوست دارم که  موفقیت‌های او را ببینم. اینکه ببینم آن رشته‌ای که دوست دارد انتخاب و در آن تحصیل می‌کند. آرزوی دیگرم که هم‌ردیف آرزوی اول است اینکه ببینم مردم ایران شرایط زندگی خوب و دل شادی داشته باشند. برنامه‌ای برای آینده ندارم جز هموار کردن مسیر ادامه تحصیل فرزندم  که ذهنم را درگیر کرده تا ببینم چه‌کاری برای وی مناسب‌تر است؛ امیدوارم تداخلی با عشقی که به کشورم دارم نداشته باشد. من هم مردم کشورم را دوست دارم و هم احساس می‌کنم خدمت‌رسانی به هم‌وطنان و هم‌زبان‌های خودم  برایم لذت‌بخش‌تر است. به مردم بابت سالهایی که برای تحصیل وقت صرف کردم مدیون هستم. در پایان از اینکه وقت گذاشتید و احساس کردید مطالب و گفته‌های من در مجله ارزشمند شما کاربردی است و اینکه توانستم پیامی را برای خوانندگانتان داشته باشم، بسیار سپاسگزارم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان