سیدخلیل سجادپور؛ فریادهای دلخراش معتادانی که میان دود و آتش گرفتار شده بودند، هر لحظه بیشتر شدت میگرفت.
آنها در سالن شماره یک مرکز ترک اعتیاد امید آزادی، خود را به در و دیوار میکوبیدند تا درها را بگشایند و راه گریزی پیدا کنند. شعلههای آتش زبانه میکشید و جیغهای وحشتناک سوختم! سوختم! به هوا برمی خاست.
دود غلیظ آسایشگاه 160 تختخوابی را فراگرفته بود و هر کدام از معتادان برای فرار از زبانههای ترسناک آتش، تلاش میکردند. یکی از مدیران مرکز که با دیدن این وضعیت، سراسیمه خود را به محوطه هواخوری رسانده بود با پلیس و نیروهای امدادی تماس گرفت.
در حالی که شرایط درون آسایشگاه هر لحظه وخیمتر میشد و احتمال فاجعهای هولناک وجود داشت، نیروهای گشت انتظامی به محل رسیدند آنان با مشاهده درهای بسته آسایشگاه، بی درنگ مراتب را به قاضی طباطبایی (جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) اطلاع دادند و این شرایط وحشتناک را بازگو کردند.
قاضی طباطبایی که به حساسیت حادثه در حال وقوع پی برده بود، در حالی دستور شکستن قفلها و بازگشایی در آسایشگاه را صادر کرد که خود نیز بلافاصله عازم محل حادثه در روستای دستگردان شد با آن که این دستور قضایی از یک فاجعه هولناک در این مرکز جلوگیری کرد، اما شدت آتش سوزی به حدی بود که تعدادی از معتادان بستری دچار سوختگی و مسمومیت با دودهای سمی شدند.
در همین حال نیروهای امدادی نیز به یاری گرفتاران در دود و آتش آمدند و از سوی دیگر فرار معتادان از در و دیوار محوطه و احتمال وقوع آتش سوزی عمدی، موجب شد تا همه نیروهای کلانتری شهید باهنر به فرماندهی سرگرد مهدی کرامتی (رئیس کلانتری) در حالت آماده باش قرار گیرند دقایقی بعد یگان امداد و نیروهای بسیج ناحیه 10 مسلم نیز به کمک حادثه دیدگان شتافتند و امدادگران اورژانس هم با آمبولانسهای اتوبوسی 24 تن از مصدومان را به مرکز درمانی انتقال دادند.
اما در این میان ناگهان جسد مرد 45 سالهای در میان دودهای غلیظ نمایان شد و بدین ترتیب این حادثه وحشتناک رنگ جنایی به خود گرفت.
جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی که همچنان مدیریت اوضاع را به عهده داشت و هر لحظه دستورات ویژهای را برای جلوگیری از بروز یک فاجعه تلخ صادر میکرد، در تماس تلفنی با قاضی ویژه قتل عمد مشهد، ماجرای آتش سوزی مشکوک در مرکز ترک اعتیاد را به وی اطلاع داد و بدین ترتیب قاضی دکتر حسن زرقانی نیز برای بررسی و انجام تحقیقات جنایی، شبانه عازم روستای دستگردان شد.
اوضاع به هم ریخته و آشفته بود. سقف آسایشگاه و همه تختها و لوازم در آتش سوخته بود. بوی تند دودهای سمی مشامها را آزار میداد. با نظارت مقام قضایی، معتادان بستری در این مرکز به مکانهای دیگر انتقال یافتند، اما هنوز تحقیقات جنایی در لحظات آغازین خود قرار داشت که خبر مرگ 2 تن دیگر از مصدومان در بیمارستان، روند بررسیهای جنایی را دگرگون کرد.
قاضی زرقانی که دیگر تحقیقات میدانی را با جدیت خاصی شروع کرده بود ابتدا به بازبینی دوربینهای مداربسته پرداخت، اما سیاه شدن ناگهانی تصویر، بیانگر آن بود که آتش سوزی با طرح و نقشه و به صورت عمدی رخ داده است به همین دلیل شیوه تحقیقات تغییر کرد و مقام قضایی در حالی که دستور دستگیری معتادان فراری را به نیروهای کلانتری میداد، وارد آسایشگاه شماره یک شد و در تاریکی شب به تحقیق ادامه داد.
شکسته شدن یکی از دوربینهای مداربسته از یک شورش داخل آسایشگاه حکایت داشت فردی قدکوتاه با پیراهن قرمز و با میلهای فلزی دوربین را از کار انداخته بود. این جوان 24 ساله بلافاصله شناسایی شد و تحت تعقیب قرار گرفت.
بررسی کانونهای آتش نیز بیانگر آن بود که تختهای آسایشگاه در 2 نقطه شعله ور شده است بنابراین به دستور قاضی ویژه قتل عمد، کارشناسان آتش نشانی، به تحقیق در این باره پرداختند. از سوی دیگر تا سپیده صبح، ماموران انتظامی تعداد زیادی از افراد فراری را دستگیر و به کلانتری هدایت کردند.
با وجود این و در حالی که بازجوییهای تخصصی توسط گروه ویژهای از کارآگاهان اداره جنایی به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) از متهم 24 ساله در حضور قاضی زرقانی به صبح روز بعد کشید، سرنخهایی از یک «شورش مرگبار برای فرار» به دست آمد و دوباره تحقیقات به محل وقوع جنایت رسید.
«ابوالقاسم» (متهم دستگیر شده) از نقش 2 معتاد دیگر برای به آتش کشیدن آسایشگاه پرده برداشت و گفت: قرار بود نزاعی ساختگی و شورش گونه را شروع کنیم تا زمانی که درهای آسایشگاه برای بررسی موضوع باز شود و همه با هم از این جا فرار کنیم، اما یاسر و وحید نقش اصلی در آتش زدن سالن شماره یک را داشتند.
دقایقی بعد و با دستور محرمانه قاضی دکتر زرقانی، دو متهم 25 و 27 ساله نیز دستگیر شدند و راز این جنایت وحشتناک را فاش کردند. «ابوالقاسم» در ادامه اعترافاتش گفت: وحید سرش را خون آلود کرد و ما هم با شکستن در سرویسهای بهداشتی و برداشتن میلهها به طرف در آسایشگاه حمله ور شدیم که در همین هنگام من با یکی از آن میله ها، ابتدا دوربین مداربسته را از کار انداختم!
در حالی که سوالات فنی و پیچیده مقام قضایی دو متهم دیگر را وادار به بیان حقیقت ماجرا کرده بود، «یاسر» (متهم 25 ساله) که از یک ماه قبل در مرکز ترک اعتیاد اجباری امید آزادی نگهداری میشد درباره این ماجرا گفت: من فندک وحید را گرفتم که پتو را آتش بزنم، ولی نمیتوانستم آن را روشن کنم به همین دلیل «وحید» خودش آن را روشن کرد من هم پتو را آتش زدم.
سپس دو نفری با وحید پتو را روی تخت دیگری انداختیم که آن جا هم شعله ور شد و سپس به طرف در هجوم بردیم و ... تحقیقات بیشتر درباره این ماجرای هولناک همچنان ادامه دارد و قاضی ویژه قتل عمد دستورات خاصی را برای شناسایی دیگر مقصران و ریشه یابی حادثه صادر کرده است.
منبع: روزنامه خراسان