امام جعفر صادق امام ششم ما شیعیان می باشد و ایشان در طول عمر خود به بحث با گروهای تندرو مذهبی می پرداختند همچنین این امام بزرگوار نوآوری های زیادی برای دین مبین اسلام داشتند. شعر درباره امام جعفر صادق از انواع اشعاری است که در آن به توصیف مهربانی ها و فداکاری های این امام بزرگوار پرداخته شده است.
شعر درباره امام جعفر صادق علیه السلام
اغلب شاعران درباره امامان اشعار زیادی را سروده اند که این اشعار دارای مضامینی دلنشین می باشند. در مطالب قبلی شعر در مورد امام علی و شعر در مورد امام حسین و شعر در مورد امام زمان را مطالعه کردید در ادامه گلچینی از شعر درباره امام جعفر صادق را پیش رو خواهید داشت.
شعر ناب درباره امام جعفر صادق
مُصحف ناطق،حضرت صادق
جان فدایت،دل برایت،مرثیه خواند
جانِ پیغمبر،آیهٔ کوثر
در عزایت،دل برایت،مرثیه خواند
حُجّت داور هستی و حقیقتِ عنایتی
برای خَلقِ عالَمین،طَلیعهٔ هِدایتی
ای آبروی دنیا،عصمت حیّ اعلا
نور دو چشم زهرا،یا مولا
مولا امامِ صادق…
ما به لُطفِ حَق،وَ شما آقا
زنده ایم از بَرْکتِ این قالَ صادق ها
آرزو داریم،که چُنان خوبان
جمله باشیم رَهرُوانِ وادیِ تقویٰ
باید شود به کامِ ما،بَندگی اَحلا مِنْ عَسَل
قدم نَهیم به جادهٔ،دانش و اِخلاصِ عَمَل
اگر چه غرقِ آهیم،با شهدا همراهیم
دعا کن آقا ما را،یا مولا
مولا امامِ صادق…
شد مدینه در،سوگِ جانسوزَت
غرقِ حُزن و ماتم و غم آه و واویلا
فاطمه نالد،در عزای تو
مادرانه با قدِ خم آه و واویلا
پاره جگر شدی تو در،راهِ هدایتِ بشر
مرثیه خوانِ تو شده،فاطمه با دو چشمِ تر
قرآن ناطق مولا امامِ صادق مولا
قتیل ظلمِ اَعدا،واویلا
مولا امامِ صادق…
*************
غمزده شد دل هر عاشق ، در عزای امام ِ صادق
واویلا واویلا واویلا
جان عالم ز غم بر لب شد ، عزای رئیس مذهب شد
دهم با سوز سلامش ، دین شده زنده از کلامش
خانه اش بسوزد واویلا ، ذکر اودر آتش یا زهرا
در آتش دیده گریان کرده ، یاد شام ِ غریبان کرده
یاد بچه های بی بابا ، یاد کعب نی های اعدا
یاد آن سر ِ از تن جدا ، آن سر ِ به روی نیزه ها
یادِ آن قلوب شکسته ، یاد آن نماز نشسته
در عزای ولیّ سرمد ، عطر ناب شهیدان آمد
یازهرا یازهرا یازهرا
عزیزان دل خاص و عام ، شهیدان غوّاص و گمنام
لاله های پرپر السّلام ، عزیزان رهبر السّلام
حالتان نینوایی باشد ، عطرتان کربلایی باشد
بین تشییعتان گریانیم ، غصه دار ِ شه عطشانیم
تن ِ پاک عزیز زینب ، گشته تشییع به زیر مرکب
شعر دلنشین در مورد امام جعفر صادق
عیــد خورشیـــد حقـــایق آمـد
صبح صادق گفت که صادق آمد
ششمیـــن حجــــت ششمیــــن داور
جعفر بن محمّد خوش آمد
«امّ فروه» ماه دارد بـه دامن
حضرت باقر! چشم تو روشن
جلــوۀ حســنِ داورت آمـــد عیــد میــلاد پســرت آمد
جعفر بن محمّد خوش آمد
عید میـلاد دو رهبر آمد
دو فروغ حسن داور آمد
عیــد سلطان انببــا آمــد صـــادق آل مصطفـــی آمـــد
جعفر بن محمّد خوش آمد
در همان روزی که احمد آمد
صـــــادق آل محمّــــد آمــد
دو فروزان مهر، دو فروزان ماه آن رسـولالله، این ولـیالله
جعفر بن محمّد خوش آمد
مـا طرفـــدار عتــرت و قـرآنیم
آل عصمت را در تحت فرمانیم
حضرت صادق،رهنمای ماست رهنمای ما،مقتدای ماست
جعفر بن محمّد خوش آمد.
*************
ذکر خدا میشنوم از لب شیعه
آمده مثل روز روشن شب شیعه
سلام ما به مکتب و مذهب شیعه
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صادق
تو دُرِّ شش بحر و ششم نور خدایی
تـو نـور و فرقـانی و الشمسضحایی
تــو افتخـار شیعــه تـــــا روز جــزایی
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صادق
عیان شده کواکب اقبال محمّد
بـر لب او حکم خدا، قال محمّد
سلام مـا بـه صـادق آل محمّد
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صادق
ای همـه مــرهون تـو و عنایت تو
چشم همه به مشعل هدایت تو
جهـان پـــر از تجلّـــــیِ ولایـت تو
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صادق
تو آسمان علم و سه مهر منیرت
زراره و مفضــــل و ابــــــابصیـــرت
قلـب تمـــام عـالِمان مرغ اسیرت
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صاد
تــو قبلـــۀ مــــراد و عـــالِمان مـریدت
صدوق و مجلسی،دوشاگرد رشیدت
سلام بر «کلینی» و «شیخ مفید»ت
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صاد
علم بوَد در همهجا پشت سر تو
علامـــۀ حلــــی چــراغ دیگــر تو
سـلام بـــــر مکتـب عــالِمپرور تو
دستـهگل محمّدی امام صادق
خوشآمدی خوشآمدی امام صادق.
شعر زیبا در مورد امام صادق
یـا محمّـد یـا محمّـد چشـم تــو روشن
ام ائمــه کوثــر احمـد چشم تـو روشن
امام باقر حجّت سرمد چشم تو روشن
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
امــــــام بـــــاقــر امـــام بــاقر مبـــــارکت باد
ذات الهـــی- جــلّ جلالـه- بــر تــو پســر داد
همسرت امشب وقت سحرگه قرص قمر زاد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
سلامِ وحی و سلام داور بر سخن او
کـــلام داور زبــان قــــرآن، در دهـن او
جان دو عالم شود فدای جان و تن او
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
این آفتـــاب سپهـــــرِ نـــــــور خیـــــرالانـام است
پیمبــــران را بـه محضـــر او عـــرض سـلام است
ششم وصی و ششم ولی و ششم امام است
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
بحر علوم خالق سرمد امام صادق
عبــد مؤیـــد روح مجــرّد امام صادق
کعبـــۀ جـــان آل محمّد امام صادق
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
محمّدیّـــون مگـــر دوبـــاره پیمبــر آمد؟
ای علـــویّون دوبـــاره ازکعبه حیدر آمد؟
به جعفریّون مژده رسانید که جعفر آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
منـم کـــه مست جــــام ولای کـوثـری استم
پـــس از محمّد حیـدری استـم حیدری استم
جعفری استم، جعفری استم، جعفری استم
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد
روز ولادت محمّد عید امام صادق آمد.
شعر زیبا و پرمحتوا درباره امام جعفر صادف
ای روح صـــداقت از دم تـــــــو ای گـــوهر علـــم از یـــم تــو
زیبنـدۀ تـــوست نـــام صـــادق الحق کـه تــویی امام صادق
بــر هـــر سخنــت ارادت علــم در هــر نفست ولادت علـــم
میــلاد تـــو ای ولــــیّ سـرمد شـــــد روز ولــادت محـــمــد
در هفـــــدهـم ربیــــــــع الاول شـد نــور تــو بـر زمین محوّل
از صبــــح ازل امــــــام علـمی تـا شــام ابـــد تمــام علمی
دانـش ز دم تــو راست قــامت استــاد علـــوم تــــا قیــامت
قـــرآن بـــه دم تــو خــو گرفته ایمـــان ز تــــو آبــــرو گــرفته
بـــا نطـــق تــو زنـده تـا قیامت تــوحید و نبـــــوت و امـــامت
ای در دهنـت زبــــــان قـــــرآن قرآن همه جان، تو جان قرآن
روید چـو بـه بــوستان شقایق از لعــــل لبــــت دُر حقـــایق
وصـف تو همـاره بر لب ماست راه و روش تـو مکتـب ماست
بـا تـو همـه جــا مدینۀ ماست این گفـت تـو نقش سینۀ ماست:
“هــرکه شمرد سبک صلاتش فـــــردا نبـــــود ره نجــاتش”
دور اسـت ز خــــط طــاعت ما بـــر او نـــرسد شفــاعت مـا
تــو مخـــــزن علــــم کبــریایی تــــــو وارث ختـــم الانبیــایی
حق را نفس تو نوشخند است قــرآن به دمت نیازمند است
قــرآن کــــه دُر کــلام سفتـــه با نطق تو حرف خویش گفته
هــر آیــــه کــــه جبــــرئیل آرد بی نطــق شمـــا زبـان ندارد
او راه و شمــــا چــــراغ راهید نــاگفته و گفتـــه را گــواهید
تـو بـر تــن پـــاک علــم، جانی استـــاد مفضّــــل و ابــــانی
دانشگــه نــــور حـــق، پیـامت صـدها چـو زراره و هشـامت
دارنــد جهــــانیــان بصیــــــرت از مـؤمن طـــاق و بـوبصیــرت
ای زنـــــدگیــــم هـــدایت تـــو دیـن و دل مـــــن ولایـت تـــو
مهــر تـــو همــــه عقیـدۀ مـن مشـی تــو مـرام و ایـدۀ من
روزی کــه گِــل مــرا سرشتند بــر لــوح دلـم خطی نوشتند
این خـط نــوشته را بخـــــوانید مـن جعفــریم همـــه بــدانید
دلبــــاخته ای ز اهـــــل بیتــم خـــاک ره عبــــدی و کُمیتـم
فـــــــریـــاد دوازده امـــــــامـم نـور است به هر دلی کلامم
باشد که به خاک پای میثم
“میثم” بشــود فــدای میثم
شعر درباره امام صادق علیه السلام
با یاد فجر صادق محراب و منبرت
بتابیده بر نگاه جهان، نور باورت
گل، در جوار خانه ی تو خیمه می زند
تا پُر کند مشام دل از عطر مجمرت
ای پیر لحظه های حقیقت فروز دل
رندان دهر، تشنه ی دُردی ز ساغرت
عشق و خرد که آینه داران هستی اند
گردیده اند، محو تماشای منبرت
مدیون زخمه های تو گردیده از ازل
دستی که شد موافق دست هنرورت
فقه و اصول و فلسفه، جز نقطه ای نبود
گر می گشود حوصله، اوراق دفترت
جاری ترین زلال ازل تا ابد، تویی
نامیده کردگار جهان، چون که جعفرت
ماییم و داغ حسرت عمری سفر، که چشم
آید کنار تربت پاک و معطرت
ماییم و زخم غربت لختی نگاه گرم –
تا جان فدا کنیم ز غیرت، برابرت
ما را، بگیر دست، که “از پا فتاده ایم”
مولا، به حق تربت پنهان مادرت!
*************
ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است
از فیض قال باقر و از قال صادق است
با گوشه نگاه تو زائر درست شد
با روضه خوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطره ای ز علم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
درهای شهر علم به دست تو باز شد
اسلام پای مکتب تو سرفراز شد
از شرق و غرب با تو جهان بی نیاز شد
اصلی ترین وصیت تو بر نماز شد
در فکر شیعه بود همیشه دل شما
ماییم از اضافه آب و گل شما
شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود
از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟
دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود
مثل علی همیشه به چشم تو خار بود
پس چاره ای به غیر صبوری نداشتی
بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی
خفاش های نیمه شب تار آمدند
تو در نماز، در پی پیکار آمدند
مانند دزد از سر دیوار آمدند
اینگونه در مدینه همه بار آمدند
بر روی خاک از نفس افتاده می کشند
اینها ز زیر پای تو سجاده می کشند
در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت
آتش گرفته است دری در برابرت
اما نبود پشت در خانه همسرت
پیچیده است ناله “ای وای مادر”ت
این حال و روز و صحنه برای تو آشناست
در کوچه پابرهنه… برای تو آشناست
در کوچه دست بسته… علی بود و فاطمه
تنها ، غریب، خسته… علی بود و فاطمه
در بین خون نشسته… علی بود و فاطمه
با پهلویی شکسته… علی بود و فاطمه
آنکه فرشته بود پی هم نشینی اش
آمد به گوش ناله فضه خذینی اش…
در این بخش از سرگرمی مجله آرگا با مجموعه ای از شعر درباره امام جعفر صادق در خدمت شما عزیزان بودیم که امیدواریم از مطالعه این اشعار نهایت بهره را برده باشید.