نویسنده: محمد ویسی veysi.mohammad@yahoo.com
خودکشی یکی از معضلات جدی رو به رشد جوانان در ایران امروز است. هر روز از گوشه و کنار این سرزمین پهناور خبر هایی مبنی بر خود سوزی در زنان ، حلق آویز در مردان، سقوط از برج و بلندی و … منتشر میشود.”دختری بر اثر تجاوز ، مردی بر اثر نداشتن مایحتاج زندگی، پسری در اثر شکست در تحصیل و قبول نشدن در دانشگاه ، دختری در اثر آلوده شدن به ایدز، و دختر و پسری در اثر اختلافات خانوادگی و … خودکشی میکنند. قطار سریع السیر زندگی در تصادمات روزمره بحران های اجتماعی از ریل طبیعی خارج شده و ارزش های انسانی را در لابلای چرخ های حرکت روزانه خود له کرده و به پیش می تازد تا به یک بحران لاعلاج تبدیل گردد! راستی چرا؟ بر اساس تحلیلی که سازمان بهداشت جهانی در مورد بیلان خودکشی از ایران ارائه داده ، “ایران جزو کشورهای در بدو ورود به مرحله صنعتی شدن است که در جدا شدن و بریدن از سنت ها و بافت سنتی و در ورود به جهان صنعتی دچار دوگانگی و تضاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی گردیده است. این دوران گذار به دلیل ایجاد تضادهای شدید بین باورها و واقعیت ها ، انگیزه خودکشی را در افراد زیاد کرده است و به همین دلیل آمار خودکشی در ایران بالا است! اما این بحرن اجتماعی فقط به ایران مربوط نمیشود و حتی در کشورهای صنعتی پیشرفته و سرمایه داری نیز چنین بحران های اجتماعی وجود داشته و وجود دارد .حال در عالم قیاس و درنمونه های جهانی، بهتر است که این بحران را از زبان آمار و ارقام بررسی کنیم؛
از زبان آمار و ارقام رسمی:
آمار جهانی نشان می دهد که بالاترین میزان خودکشی در دنیا مربوط به کشورهای ژاپن، آمریکا و برخی از کشورهای اروپای شرقی و پایین ترین آن نیز متعلق به اسپانیا وپرتغال و ایرلند است. خودکشی در آمریکا ، هشتمین عامل مرگ است و سومین عامل مرگ در بین جوانان 15 تا 24 سال است. در کشور آمریکا مردان 4 برابر بیشتر از زنان بر اثر خودکشی کشته میشوند در حالی که تعداد تلاش زنان برای خودکشی بیشتر از مردان است.بر اساس یک تحقیق که حدود ده سال پیش در سطح حدود ده هزار دبیرستان در کشور امریکا انجام شد
24٫1% دانشآموزان بطور جدی به خودکشی فکر میکنند، 17٫7% برای اقدام به خودکشی برنامه دارند و تصمیم گرفتهاند، 8٫7% تاکنون خودکشی را تجربه کردهاند و 2٫8% بر اثر خودکشی آسیبهای جسمی یا روحی دیدهاند و تحت مراقبتهای خاص قرار دارند. با این حال آمارها نشان میدهد خودکشی در بین نوجوانان آمریکایی در طول دهه گذشته 25 درصد کاهش داشته است. از جمعیت 1،3 میلیاردی چین 26 میلیون به افسردگی مبتلا هستند و از این تعداد بین 10 تا 15 درصدشان دست به خودکشی میزنند. سالانه حدود پنج میلیون خودکشی در چین اتفاق میافتد که تنها بخشی از آنها موفقت آمیز است. خودکشی روزانه به طور میانگین 685 نفر از جمعیت کشور چین کم میکند. هندیها بیشترین خودکشی را در بین جوانان در سطح جهان دارند.
از هر 100هزار زن جوان 148 نفر و از هر 100هزار مرد جوان 58 نفر اقدام به خودکشی میکنند که 14 درصد از آمار خودکشی جهان را شامل میشود. علل بررسی شده در هند؛ اختلافات خانوادگی، خشونت علیه همسران و بیماریهای روانی در جنوب هند بیشترین عامل خودکشی در جوانان هندی است.
در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا فنلاند رتبه اول و پرتغال رتبه آخر را از لحاظ آمار خودکشی دارا هستند. از هر 100 هزار جوان فنلاندی بین 15 تا 24سال، 45 نفر دست به خودکشی میزنند اما در پرتغال از هر 100 هزار جوان حدود 8 نفر خودکشی می کنند.
خودکشی در ژاپن ششمین عامل مرگ و میر است و از هر یکصد هزار نفر در ژاپن 27 نفر اقدام به خودکشی می کنند. مشکلات جسمانی و فشار اقتصادی علل اصلی خودکشی در ژاپن هستند. بر اساس فرهنگ ژاپنی خودکشی به عنوان یک شیوه افتخار آمیز برای قبول شکست شناخته میشود و به همین خاطر آمار خودکشی در این کشور نسبت به دیگر کشورها در سطح بالاتری قرار دارد.
در ژاپن باشگاه های خودکشی بصورت اینترنتی تشکیل شدهاند که افراد از طریق آنها یکدیگر را پیدا میکنند و دست به خودکشی دستهجمعی میزنند. گسترش روزافزون این نوع خودکشی پلیس ژاپن را به فکر راهاندازی پلیس اطلاعات برای کنترل پیامهای این نوع انجمنها و چترومهای اینترنتی انداخته است. در سال ٢٠٠٤ در کشور ژاپن حدود 32 هزار ژاپنی از این طریق خودکشی کردهاند و حدود 70 باشگاه فعال خودکشی اینترنتی شناسایی شده است. همچنین در بیلانی دیگر ، سازمان بهداشت جهانی (World Health Organization ) تخمین زده است در هر سال حدود یک میلیون انسان خودکشی میکنند. آمار خودکشی در جهان 16 نفر به ازای هر صدهزار نفر است و بطور متوسط در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی میکند. پیشبینی میشود در سال 2020 این تعداد به 1،5 میلیون نفر در سال برسد.
اما در ایران؛
ایران در بین کشور های دنیا در زمینه خودکشی توسط برخی از ارائه دهندگان آمار رتبه 48 و برخی دیگر رتبه 58 را دارد. طبق آمار منتشر شده توسط وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ، استان لرستان اولین رتبه و استان های مازندران و گلستان در رتبه های بعدی قرار دارند و همچنین کمترین آمار خودکشی در استان سیستان و بلوچستان است. بر اساس آمار دیگری، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور جمهوری اسلامی ازافزایش آمار خودکشی در ایران طی سال 1382 خبر داد. یکی از عمده ترین دلایل خودکشی در ایران فقر و افسردگی اعلام شده است. استان های ایلام، مازندران و گلستان دارای بیشترین میران خودکشی در سال 1382 بودند و از میان خودکشی ها نیز بیشترین آمار مربوط به زنان و دختران ستمدیده است. در استان گلستان که از نظر خودکشی سومین استان کشور است، تنها در سال گذشته 1041 زن اقدام به خودکشی کردند.
اکثر این افراد بین سنین 15 تا 19 سال هستند. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، میزان خودکشی در مردان 16 و در زنان 4 مورد در هر میلیون نفر در سال 1997 بوده است در حالیکه در ایران 200 مورد برای هر 100 هزار نفر است.
در استان ایلام خودکشی در بین زنان به پدیده ای رایج تبدیل شده است . بنا به اعلام مشاور استاندار ایلام – که بیشترین آمار خودکشی در ایران را دارد- در سال حدود 400 مورد خودکشی در استان 580 هزار نفری ایلام اتفاق میافتد که سهم زنان از این تعداد 220 نفر است. اکثریت این زنان نیز خودسوزی را انتخاب می کنند.
اما از طرف دیگر در حالی که آمارهای ارائه شده به سازمان بهداشت جهانی میزان خودکشی در ایران را سه در 100 هزار برای زنان و یک در 100هزار برای مردان نشان میدهد شواهد گوناگون این آمارها را نزدیک به واقعیت نمیداند. از طرف دیگر آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور جمهوری اسلامی، در سال 1382 خودکشی 2486 زن و 1481 مرد را نشان میدهد و آمار وزارت بهداشت از انجام حداقل 13 خودکشی در روز با میانگین سنی 29 سال خبر میدهد. طبق این آمار نسبت خودکشی مردان به زنان 5/2 به یک و گاه 5/4 به یک است. خبر گزاری مهر در مقاله ای که منتشر کرده بر یکی از واقعیت های تلخ جامعه ایران اشاره کرده است و بیان نموده ، “خودکشی یکی از معضلات اجتماعی است که امروزه با توجه به پیچیده تر شدن تعاملات و ارتباطات در بیشتر جوامع روبه افزایش است . آمارها نشانگرآن است که نابسامانی های اجتماعی، ناملایمات زندگی وعدم توانایی مقابله با مشکلات از جمله دلایلی است که بویژه مردان را در معرض بسیاری از آسیب های روانی و میل به خودکشی قرار می دهد.” خارج از اینکه خبرگزاری مهر با یک کلی گویی ، مانوور مشخصی را در برابر یکی از معضلات جدی اجتماعی در ایران نشان داده است باید اذعان کرد که چنین معضل اجتماعی نیاز به حل و تغییرات بنیادین در ساختار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران دارد. در بیلان دیگری که توسط خبرنامه گویا منتشر شده است چنین آمده است؛ آخرین آمار اعلام شده درباره میزان خودکشی درایران مربوط به ماه می سال 2003 است که در سایت who سازمان بهداشت جهانی منتشر شد؛
این آمار از مرگ سه درصد زنان از هر 100 هزارنفر و یک درصد مردان از هر 100هزار نفر درسال از طریق خودکشی خبر می دهد. همچنین آمار دیگری از این سایت در سال 1991 ایران را پس از کلمبیا، برزیل، چین و هند پنجمین کشور و در سال 2001 میلادی پس از کلمبیا و هند سومین کشور دارای بالاترین آمار خودکشی می داند. اگرچه دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی با استناد به آمار سازمان بهداشت جهانی، ایران را پنجاه و هشتمین کشور جهان از نظر خودکشی می داند اما برخی از جامعه شناسان این آمار را غیر واقعی می دانند. بنابر این، واقعیت هر چه که باشد به کسی سر بالا و پایین بودن بیلان خودکشی دسته گلی داده نمیشود. مهم این است که چه راه حلی در برابر چنین معضل نفرت انگیز اجتماعی وجود دارد؟ و این همان چیزی است که دست اندرکاران حل و فصل مسائل اجتماعی بطور جدی با آن برخوردنکرده و تا بحال از آن فرار کرده اند!!!
تعریف خودکشی؟
دست یافتن به تعریفی جامع و مانع برای خودکشی کار ساده ای نیست.
دورکیم در سال 1897 (خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود که نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده است (آرون 1366: 28 (
بر اساس تعریف مورد توافق جهانی خودکشی تنها راه و آخرین راه از بین بردن خودآگاهی فرد در مورد خود است. خودکشی رفتار یا پدیده ای است که از جوانب متعدد باید مورد بررسی قرار گیرد.
تا آنجا که مشخص است خودکشی در بسیاری از جوامع وجود داشته و دارد و در هر کجا که انسان ها زندگی می کنند خودکشی هم اتفاق می افتد. بدون تردید خودکشی در هر جا، هرخانواده و هر جامعه ای که اتفاق بیفتد عوارض نامطلوب خانوادگی، اجتماعی و… برجای می گذارد؛ به نوعی که این خودکشی می تواند عاملی برای شروع و یا بروز یک نوع بیماری روانی و یا جسمی گردد و حتی باعث متلاشی شدن خانواده و مانعی برای سیر مطلوب و طبیعی خانواده شود.
افراد یک جامعه نیز زمانی که از خودکشی فرد و یا افرادی مطلع شوند ، غم زده می شوند و ممکن است دچار نوعی اضطراب و یا نگرانی در مورد وقوع خودکشی در خانواده خود گردند، به همین دلایل است که خودکشی بایستی از دیدگاه های روانی ، اجتماعی ، خانوادگی ، اقتصادی ، تحصیلی ، کاری ، قانونی و… مورد بررسی و توجه قرار گیرد. ریشه یابی هرگونه عامل ، و یا عواملی که زمینه را برای خودکشی فراهم می سازد بسیار مهم است ؛ از این رو است که اگر در کشورهای پیشرفته آمار خودکشی بالا برود موضوع ، آنقدر مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد و کارشناسان و صاحب نظران موضوع خودکشی را بررسی می نمایند تا زمینه مساعد ساز خودکشی را دریافته و برای آن به طور جدی چاره جویی نمایند.
خود کشی را می توان به سه نوع تقسیم بندی نمود:
1- خودکشی موفق: افرادی که به طور جدی خودکشی می کنند و با روشی که انتخاب می نمایند به زندگی خود پایان می دهند.
2- خودکشی ناموفق : آنهایی که با هر روش انتخابی اقدام به خودکشی می کنند و نجات می یابند.
3- خودکشی پنهان یا مزمن: آمار خودکشی در این نوع ، بسیار بالاتر از دیگرانواع خودکشی است.
در این مورد با وجودی که فرد از انجام بعضی رفتارها و یا عادات آگاهی دارد و می داند که ادامه آن رفتار و یا عادات موجب عارضه جسمی، معلولیت و یا مرگ وی می شود و با وجودی که در مورد آن رفتار و یا عادات مخرب با وی مکرراً صحبت شده وعواقب آن به وی گوشزد می گردد ، اما وی به رفتار وعادت خود ادامه داده و به سلامتی خود بی توجهی می نماید. شاید بتوان این نوع خودکشی را “خودکشی محترمانه” نامید، به عنوان مثال: اعتیاد به مواد مخدر، الکل، سیگار، استفاده غیرمجاز از داروهای زیان آور، و یا بیماران قلبی ، فشار خونی ، و دیابتی ها ؛ که این بیماران در مورد استفاده از داروهای تجویزی بی توجهی می نمایند و رژیم غذایی خود را رعایت نمی کنند درهمین زمینه بعضی از تصادفاتی که منجر به مرگ راننده شده و نمی توان دلیل و یا علت مشخصی را برای آنها پیدا کرد، نمونه ی این گونه خودکشی است.
جالب است بدانیم که سفید پوستان بیشتر از رنگین پوستان خودکشی می کنند و آمار خودکشی در افرادی که از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می نمایند بیشتر است. مردان سه برابر بیشتر از زنان ، خودکشی موفق دارند و زنان چهار برابر بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می نمایند که نجات می یابند و یا این که زنان بیشتر تظاهر به خودکشی می نمایند.
در زمینه سن و سال : هرچه سن بالاتر می رود میزان خودکشی افزایش می یابد . به طور کلی مردان از سن 45 سالگی به بعد و زنان از سن 55 سالگی به بعد اقدام به خودکشی بیشتری دارند و آمار خودکشی در سنین حدود 75 سالگی سه برابر جوانان است، اما بیشترین آمار خودکشی از سن 15 تا 24 سالگی است که در پسران کمی بیشتر از دختران است.
اعتقادات مذهبی : دین و مذهب در خودکشی نقش مهمی دارد.
در بسیاری ادیان، خودکشی رفتاری گناه آمیز و ممنوع و در نتیجه حرام اعلام شده و این عاملی است که افراد را از اقدام به خودکشی باز می دارد. به طور کلی آنان که اعتقادات مذهبی پایدار و محکمی دارند کمتر خودکشی می کنند. مسیحیان کاتولیک و مسلمانان آمار کمتری از خودکشی دارند، و یهودیان بیشتر از مسیحیان پروتستان خودکشی می کنند. از سوی دیگر در بعضی از گروه ها برای اعتقادات خاصی که دارند و برای هدف و یا اهدافی که دارند به عنوان نوعی قربانی ، برای آن هدف ، خودکشی می کنند.
مکان زندگی : آمار خودکشی در روستاها و شهرهای کوچک در مقایسه با شهرهای بزرگ کمتراست و این می تواند به دلیل وجود قید و بندهای خانوادگی و اجتماعی و ارتباطات خاص محلی باشد؛ همچنین در روستاها و شهرهای کوچک فشارهای روانی کمتری به انسان ها وارد می شود تا در شهرهای بزرگ.
ازدواج : افرادی که ازدواج کرده اند کمتر به فکر خودکشی می افتند و خانواده هایی که فرزند دارند کمتر از خانواده های بدون فرزند خودکشی می کنند. همچنین افرادی که بعد از ازدواج ، زندگی شان منجر به جدایی شده است بیشتر از افرادی که همسر خود را از دست داده اند خودکشی می کنند.
از دیدگاه اجتماعی : افرادی که از نظر اجتماعی منزوی و گوشه گیر هستند و ارتباطات اجتماعی کمتری دارند اقدام به خودکشی بیشتری دارند و آنها که ارتباطات اجتماعی بیشتر و پایدارتری دارند کمتر به فکر خودکشی می افتند. درحقیقت عدم توانایی دربرقراری ارتباطات اجتماعی و عدم توانایی همسویی باگروه های مختلف اجتماعی و تنهای احتمال اقدام به خودکشی را افزایش می دهد.
داشتن کار و شغل : کارکردن و داشتن شغل ، خطر خودکشی را کم می کند. بعضی از کارهای سخت و طاقت فرسا و فشارهای روانی محیط کار که خستگی جسمی و روانی را ایجاد می نماید احتمال اقدام به خودکشی را بالا می برد .به همین دلیل است که آمارها نشان می دهد خودکشی در پزشکان دو برابر دیگران است . عوامل دیگری مانند ورشکستگی ، تنزل مقام و… نیز احتمال خودکشی را بالا می برد.
سلامتی و بیماری : سلامتی و بیماری در خودکشی نقش دارند، افرادی که از سلامت جسمی برخوردارند کمتر اقدام به خودکشی می نمایند. 5 % از مردانی که دچار بیماری سرطان هستند و 70% از زنانی که دچار انواع سرطان و یا انواع دیگر سرطان هستند خودکشی می کنند. به طور کلی بیماری های سخت جسمی و درازمدت ، بیماری هایی که ایجاد معلولیت های حرکتی می کنند و یا باعث دردهای مزمن می گردند، بیماری هایی که روابط اجتماعی را محدود می نمایند ، احتمال و یا آمار خودکشی را بالا می برند.
علل خودکشی از نظر اجتماعی:
فقر، بیکاری، طلاق، فقدان حمایت خانوادگی و فشارهای روزافزون اجتماعی بر زندگی افراد، شکست ها ، سوءاستفاده جنسی ،عشق های ناسر انجام در جوانان ، و ….
علل خودکشی از نظر روانشناسی :
پوچی، نا امیدی، احساس شکست، بحران های عاطفی، احساس گناه، افسردگی، اعتیاد، بیماری های روانی و جسمی مانند ایدز و سرطان و هپاتیت و … اشخاصی که بیشتر از بقیه در معرض خودکشی قرار دارند:
افرادی که در اثر ناهنجاری های خانوادگی طلاق گرفته و یا پدر و مادرشان طلاق گرفته باشند. افرادی که سابقه اقدام به خودکشی دارند یا اینکه سابقه خودکشی در یکی از اعضای خانواده آنها وجود داشته باشد.
فقر و فحشا.
افرادی که افسرده بوده و از همه چیز قطع امید کرده اند. حادثه های ناگوار و غیر قابل قبول اختلافات و درگیری های خانوادگی شکست در زندگی ، تحصیل و عشق بیماری های مزمن و لاعلاج اعتیاد به مواد مخدر
مشکلات قانونی در زندگی افراد سوء استفاده های عاطفی و جنسی و سایر عوامل ……
علاوه بر بیلان ها و آمار و ارقام و بررسی علل و بحران های اجتماعی که کاتالیزور مناسبی برای رشد نرخ خودکشی در ایران است ، بایستی خاطر نشان شد که در فرهنگ اجتماعی ، بدعت نادرست و غلطی بنام خود کشی در اندیشه و افکار جای گرفته است تا هر کسی که در گذار زندگی خود با یکی از مسائل و بن بست های روزمره مواجه شود ، ناامید از همه جا ولی به راحتی دست به خودکشی زده و خود را از شر واقعیت های تلخ زندگی دور کند! تا آنجا که به کارگزاران حکومتی بر میگردد مسئله بسیار روشن است ولی از آنجا که مسئله انسانی و پویایی فرهنگ ایران در کار است بایستی که مسئول بوده و کاری کرد تا آگاهی افراد در این زمینه به رشد کافی برسد تا شاید در گذار از این مسیر فردی آمار مرگ و میر های تنفر انگیز خودکشی کاهش یابد! در همین راستا اگر به تاریخ گذشته بشری مراجعه شود این بدعت، قرن های متمادی است که جریان دارد. و البته که این بدعت بیشتر و بیشتر از قوانین طبیعت و در اوج ضعف و ناامیدی مطلق نشات گرفته شده است. بر اساس قوانین غریزی طبیعت ، اگر عقربی در درون آتش محاصره شده باشد و راه برون رفت از این آتش را نداشته باشد سر خود را نیش میزند تا از لمس حرارت و دیدن سوختن خود خلاصی یابد!
در مطالعه و بررسی زندگی حیوانات که توسط زیست شناسان ارائه شده است، مواردی از خودکشی وجود دارد که البته بیشتر جنبه دفاعی برای آن حیوان و یا پرنده داشته است!
سامورایی های وفادار به پادشاه ژاپن سالیان سال بود که هاراگیری می کردند .هاراگیری یعنی نشان دادن شرف و اعتماد مطلق به سلطان و شاه در برابر اعاده حیثیت! اگر سامورایی ای مورد اتهام قرار میگرفت و یا به هر دلیلی از دربار شاه رانده میشد در برابر شاه شکم خود را با شمشیرش می درید تا جان کندن اش را همه به چشم ببینند و به این شکل وفاداری اش را نشان داده و اعاده حیثیت میکرد!
در برخی از سازمان ها و احزاب که بصورت فرقه ای اداره میشوند و دارای رهبری دگم و منحصر به فرد و تام الاختیار هستند، مانند ببر های تامیل ،گروه های مافیایی مختلف در جهان ، سازمان مجاهدین در ایران و عراق حق دستگیری و یا حق انتخاب راهی بجز راهی که رهبر فرقه نشان میدهد برای اعضاء وجود ندارد. یعنی اگرفردی در چنبره دستگیری یا تغییر عقیده و مرام خود قرار گرفته باشد بایستی با شکستن شیشه سیانور در دهان خود و خوردن زهر سیانور خودکشی کند در غیر اینصورت مجازات دردناکتر از خودکشی های معمول در انتظار آن فرد می باشد!
گسترش خودکشی های جمعی آن هم به فجیع ترین شکل ممکن را تا کنون از رادیوها وتلویزیون ها شنیده و یا دیده اید! مانند خودکشی گروهی در آمریکا، کانادا، آلمان و …
بنابر این مشاهده میکنیم که مقوله خودکشی از فرد و افکار ذهنی یک فرد در جامعه خارج شده و لباس گروهی و جمعی نیز به خود پوشانیده است! چنین مثال هایی و سایر مثال ها که حتما موارد آن اندک نیست، نشان میدهد که انسان ها این بدعت را از طبیعت و قوانین آن فراگرفته اند. بطوریکه از خودآگاهی خارج شده و والاترین ارزش های انسانی را پایمال و لگد کوب کرده اند.. در اینجا تنها تفاوتی که وجود دارد، فرق انسان امروزی با انسان دیروزی و به عبارتی شایسته تر فرق بین انسان و حیوان در فهم و آگاهی او است که میتواند او را از قوانین طبیعی و آنچه که در طبیعت رخ میدهد متمایز کند. خودکشی چه در غالب فردی و چه در غالب جمعی و گروهی از طرف تمامی ادیان و حتی در جهان امروز از طرف تمامی مجامع حقوق بشری نفی شده و مورد تنفر است.
اما چرا انسان امروزی به خودکشی روی می آورد؛
تا کنون علل مختلفی برای خودکشی به ثبت رسیده است. روانشناسان و انستیتوهای تحقیقاتی به وفور در این زمینه مقاله و کتاب و یا فیلم ارائه داده اند، کمتر کسی است که خودکشی اش به دلیل بیماری و یا جنون اش باشد! اکثر خودکشی ها به دلیل اختلافات خانوادگی، عشق های ناسرانجام، خیانت، بیماری لاعلاج، نزاع، تهمت و افترا، فقر و فحشا ، طلاق و … از این زمره اند. اگر به تمامی این علت ها نگاه کنیم متوجه میشویم که چند پارامتر اصلی وجود دارد که اگر کسی بتواند در یقین و ایمان خود به آن رسیده و عمل کرده و بخشی از باور های ضمیر ناخودآگاه خود را تغییر دهد، علی القاعده دست به خودکشی نخواهد زد بنابر این بحث اصلی فراتر از مسائل روزمره زندگی است . و آن هم بر میگردد به بینش انسان ها و دیدگاه آنها نسبت به مسائل خود و جامعه! پس بیشتر و بیشتر باید زمینه های فکری افراد یک جامعه را تغییر داد . تغییر در چنین راستایی نیاز به فهم و آگاهی جدید داشته و اینکه باور های قبلی ذهن و اندیشه افراد که در ضمیر ناخودآگاه است ، جایگزین باورهای جدید شود. اگر دستگاه فکری انسان ها در چنین زمینه ای تغییر یابد بالطبع دریچه های جدیدی بسوی زندگی نوین باز میشود که چشم هایمان قبل از این آنها را نمیدیده است! این رشد این باور که هر انسانی توانمندی بیشماری دارد و میتواند تغییر کرده و تاثیر گذار باشد ، یکی از مهمترین تصحیحات ریشه ای در فهم و باور و زندگی انسان ها بوده و بیلان خودکشی را بسیار پایین خواهد آورد. در دستگاه فکری انسانهای امروزی دو تز اصلی رشد میکند .
الف. تز دستگاه خود فرو برنده یا دستگاه ذهنی در خود
ب. تز دستگاه برون گرا و بیرون ازفرد محوری
حال بطور خلاصه به بررسی این دو تز می پردازیم؛
– انسان ها در دستگاه فرو برنده و در خود هدف و آرمانشان خودشان هستند ولی در دستگاه برون گرا از بیرون از خودشان شروع کرده و به خود میرسند.
— انسان ها در دستگاه فروبرنده هدف متعالی ندارند ولی انسان های برونگرا دارای هدف متعالی هستند.
— انسان ها در دستگاه فرو برنده به عنصر هدایت جمعی معتقد نبوده و سقف فکری شان محدود به خودشان و منافع خودشان است ولی در دستگاه برون گرا هدف جعمی و گروهی مد نظر است و سقف فکری سعادت و خوشبختی جمعی و منافع گروهی و جمعی است.
— انسان ها در دستگاه فروبرنده فقط به خود و چارچوب های ذهنی خود فکر کرده و عمل میکنند ولی در دستگاه برون گرا به عنصر هدایت بیرونی و جمعی اعتقاد داشته و دارای پرنسیپ های فداکاری جمعی می باشند.
— انسان ها در دستگاه فروبرنده با کمترین مشکلی دچار افسردگی و یاس و نا امیدی میشوند ولی در دستگاه برون گرا به سرشاری و جوشش و حرکت پیوسته و شتابان و امید ، اعتقاد داشته و دنبال عمل کرد های واقعی هستند.
— انسان های درون گرا و فرو رونده در مواجهه با مشکلات ، بحران تولید کرده و راه حل واقعی نمیتوانند ارائه دهند ولی انسان های برون گرا در اوج بحران های ذهنی و مادی ، با ایمانی راسخ به دنبال راه حل مناسب بوده و آن را کشف کرده و برای برون رفت خود از چنین مخمصه ای ماکزیمم تلاش را میکنند.
–انسان های در خود و درونگرا،خود فرو برنده بوده و در نهایت بی مایگی و ضعف شدید،از هر چه که هست قطع امید کرده و بخاطر یک مظلوم نمایی کودکانه، خود را از بین برده و خودکشی میکنند تا به اصطلاح؛ دیگران حقانیت آنها را ببینند! ولی انسان های برونگرا با دستگاه فکری مثبت بهای لازم هر کاری را در سخت ترین شرایط پرداخته و با امید و آرزوی گام های موثر تر، قدم برداشته و دیگران را به این شکل تاثیر پذیر از عملکرد خود می سازند. از این عوامل بسیارند و البته که پارامتر های فرهنگی ،سطح بینش فردی نسبت به مسائل خود و پیرامون نیز روی این عوامل تاثیر مضاعف دارند . انسان های با دستگاه ذهنی مثبت و برونگرا دست به خودکشی نمیزنند.چرا که خودکشی خارج از ضعف های فردی اساسا بیانگر حقانیت آن فرد نیست! بلکه تسلیم شدن و تسلیم طلبی نسبت به شرایطی است که میخواهد خود را تحمیل کند. انسان با فهم و اراده و آگاهی برای این زاده شده است که با فکر و دست های توانمند خود هر عامل طبیعی را تغییر داده و سمت و سوی متعالی به آن بخشیده و خود را در برابر بحران ها و سختی ها و مشکلات زندگی با اراده ای آهنین ،قوی و بالاتر و بالاتر رفته و از عهده حل و فصل مسائل و مشکلات خود بر آید.وجه تمایز انسان با حیوان نیز دقیقا در همین نقطه است! اما اگر در همین رابطه به اعتقادات مذهبی خود برگردیم در دین اسلام” قتل نفس ” از جمله گناهان کبیره است. و در کنار سایر گناهان کبیره قرار دارد!
گناه کبیره یعنی گناهی نابخشودنی که از بی ایمانی مطلق نشات میگیرد!برای اینکه انسان به خدایی در بیرون از خود معتقد است که در قبال آن مسئولیت دارد و باید که تلاش گر و سپاسگذار زندگی خویش باشد و بتواند که سرنوشت خود را تغییر داده و و به بهترین وجه رقم بزند. از نظر من سرنوشت واقعی تمامی انسان ها توسط خودشان رقم زده میشود. هر کسی حال و آینده خود را خودش می سازد همانطور که گذشته اش را خودش ساخته است. و در همین راستا باید که خدای خود را، همان خدایی که به او زندگی بخشیده است را در هر اموری به اثبات برساند. ترس از خدا، ترس از یک مجسمه ،ترس کودکانه از تاریکی شب و یا ترس از یک انفجار و غیره نیست. ترس از حقیقتی است که شعور و آگاهی انسانی نام دارد و انسان آگاه در این رابطه قبل از پاسخگویی به خدای خود در ضمیر خودآگاه باید که به این سئوال پاسخ گو باشد. انسان تعهد پذیر است و متعهد و مسئول! پس در برابر حیات و زندگی خود مسئول و پاسخگو است و در برابر بحران هایی که اصلی ترین عامل بوجود آوردن آن خودش است بایستی پاسخگو باشد و مظلومیت های کاذب افراد ضعیف ، مشکلی را حل نخواهد کرد. خود کشی از نظر من یک حماقت نیست! حتی فرار از واقعیت ها هم نیست. بلکه خیانت به ذات و ارزش های انسانی خود است و این خیانت در شرایطی شکل میگیرد که انسان خدا گونه در ضعیف ترین نقطه خود آگاهی و بی ایمانی مطلق قرار گرفته باشد! جهالتی که حتی از نظر خدا نیز غیر قابل بخشش است. بنابر این در برابر بحران های اجتماعی و اقتصادی جامعه، به استقبال مرگ و قتل نفس خود نشتابیم! بیایید اثبات کنیم که هر انسانی میتواند در برابر تمامی سختی ها و ناملایمات، در برابر تمامی زورگویی ها و جبر ها، با اراده ای پولادین خود و محیط پیرامون خود را تغییر داده و با این فهم و آگاهی ، زندگی نوینی را بسازیم ! با مرگ و فرار از واقعیت های تلخ زندگی، هیچ چیزی تغییر نمیکند! خودکشی یعنی قتل نفس تمامی ارزش های والای انسانی و به ذلت نشاندن چنین ارزش هایی است ! در رابطه با خودکشی تا کنون اخبار و مقالات زیادی منتشر شده است که نویسندگان و تهیه کنندگان آن، عموما به بررسی علل و آمار و ارقام آن پرداخته اند و اینکه چه کسی باعث چنین رویدادهایی است! نقش حکومت، نقش جامعه و خانواده و مسائل فرهنگی همه و همه سر جای خود معتبر و واقعی است! اما بحث من در تکرار چنین مسائلی نبود ! چون هستند که کم ننوشته اند .بحث من شروع یک مبارزه فرهنگی و دیدگاهی در بین جوانان ایران زمین است!