اریکسن در نخستین بازی تیمش در یورو 2020 بدون برخورد با هیچ بازیکنی در زمین از هوش رفت و به بیمارستان منتقل شد. در شرایطی که تمامی هواداران فوتبال در جهان دقایق پرالتهابی را پشتسر میگذاشتند، خوشبختانه خطر از بیخگوش بازیکن دانمارکی گذشت و او به شرایط پایدار جسمی رسید. در این میان اما چند نکته از مجموعه واکنشها به این حادثه باقیمانده است که مرور آنها ضروری بهنظر میرسد.
اول؛ انسانیت مهمتر از فوتبال است
تمام آن چیزی که در دقایق، ساعات و روزهای بعد از آن حادثه دیدیم و هنوز هم میبینیم، بار دیگر تاییدکننده زیباییهای فوتبال است. مدیریت بحران از سوی بازیکنان از یکسو و خیل عکسالعملهای احساسی به این واقعه از سوی دیگر نشان داد هدف اول از فوتبال، پاسداشت انسانیت است. هواداران دو تیم کنار هم ایستادند و برای اریکسن کف زدند. بازیکنان دانمارک دور دوستشان حلقه زدند تا تصویر ناخوشایندی از او در معرض دید عموم قرار نگیرد. یوفا اریکسن را به شکل نمادین بهعنوان بهترین بازیکن زمین برگزید. لوکاکو، همتیمی اریکسن در اینترمیلان گلش در بازی بلژیک با روسیه را به او تقدیم کرد. سون هیونگمین، همبازی سابق اریکسن در تاتنهام هم گلش در بازی کرهجنوبی و لبنان را به ستاره دانمارک تقدیم کرد. سیل پیامهای انساندوستانه آنقدر عظیم بود که حتی به صورت تیتروار هم قابل بررسی نیست. پس موضوع روشن است؛ با هم رقابت میکنیم، اما هنگام بحرانها همه از هر کشور و نژاد و مذهبی کنار هم هستیم. بهراستی که فوتبال بهترین تجلیگاه این خلقوخو است.
دوم؛ خودتحقیری ممنوع !
دیری نپایید که در شبکههای اجتماعی همدردی و اتحاد اروپاییها در داستان اریکسن به سرکوفتی علیه فرهنگ ایرانی تبدیل شد. بسیار گفتند و نوشتند که یاد بگیرید؛ ما کجا و آنها کجا؟ صد البته از هر اتفاق زیبایی باید الگو برداریم و در این تردیدی وجود ندارد، اما نیازی هم نیست که هر حادثه نیکویی در آن سوی جهان را فورا بدون تعمق تبدیل به ابزار خودتحقیری کنیم. حقیقت آن است که ما هم با همه مشکلات فرهنگی و اجتماعیمان در بسیاری از بزنگاهها کنار هم ایستادهایم. همدلی و همراهی ورزشکاران با مردم در اتفاقات مهیب مثل سیل و زلزله، مصادیق پرشمار دارد، اما این داستان حتی شامل رویدادهای داخل زمین هم میشود. بهیاد بیاورید که بعد از درگذشت مرحوم هادی نوروزی، چگونه عواطف انسانی جوشید و بازیکنان و هواداران همه تیمها کنار هم ایستادند. بهیاد بیاورید که مهدی رحمتی روی بازوبند کاپیتانی استقلال تصویر هادی نوروزی را حک کرد. فقط هم مرگ نیست، این همدلی گاهی هنگام وقایع بسیار خفیفتر هم بروز کرده است. لیگ دوازدهم وقتی خداحافظی مهدی مهدویکیا در بازی حذفی پرسپولیس و سپاهان خراب شد، این جواد نکونام بود که در جشن قهرمانی لیگی استقلال با تصویر مهدویکیا روی استیج رفت. خوب است که زیباییها را هم ببینیم، یادآوری کنیم و بیاجر و احترام نگذاریم.
سوم؛ اخلاق رسانهای یعنی چه؟
شاید تنها کسانی که در ماجرای اریکسن نمره منفی گرفتند، رسانههایی بودند که بدون توجه به وخامت اوضاع به پوشش ماجرا ادامه دادند. آنها بهزعم خودشان در حال انجام وظیفه حرفهای بودند، اما حتی این جنبه از کار هم باید تابع مسائل انسانی باشد و نیازی نیست هر صحنه ناخوشایندی در دسترس عموم بینندهها قرار بگیرد. تلویزیون دانمارک به دلیل دنبالکردن وضعیت اریکسن تا آخرین لحظه تحتفشار شدید افکارعمومی قرار دارد و بیبیسی هم بهخاطر رویکرد مشابهش رسما عذرخواهی کرد. این باید سرمشقی برای رسانههای داخلی باشد. بسیار دیدهایم که تصاویر افراد سرشناس در بستر بیماری برخلاف میل آنها منتشر شده است. این درست نیست، همانطور که پخش تصویر برخورد با جیمیجامپها کار قشنگی نیست و هیچجای دنیا صورت نمیگیرد. حتی هنگام استفاده بازیکنان از الفاظ نامناسب هم دیدهایم که برخی رسانههای عمومی بدون لحاظکردن ردهبندی سنی مخاطبان سراغ لبخونی و رمزگشایی میروند. این همان جزئیات غلطی است که به کمک الگوهای بینالمللی باید رفعشان کنیم.