سرویس سیاست مشرق _ سعید حجاریان، از رجال ستادی اصلاحطلب و فردی که بعنوان تئوریسین تحریم خاموش انتخابات از جانب هسته سخت جریان چپ شناخته میشود به تازگی در یک توییت با اشاره به انتخابات 1400 از این نوشت که اصلاحات صندوقمحور مرده است!
در توییت حجاریان میخوانیم:
"اصلاحات صندوقمحور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا میتوان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟ "
محتوای این توییت از آنرو حائز اهمیت است که رجال اصلاحطلب بارها اعلام کردهاند اصلاحات بر دو قسم است. صندوق محور و با ابزار خشونت! و مادام که صندوق رأی و انتخابات هست نیازی به استفاده از زور و خشونت و سلاح نیست.
نتیجه ساده است!
اکنون که حجاریان اعلام میکند اصلاحات صندوقمحور مرد! یعنی ستاد اصلاحات و کسانی که عالما عامدا دست به تحریم انتخابات و خروج از مردمسالاری زدهاند؛ علیه نظام اسلامی به گزینه دوم روی خواهند آورد؛ گزینهای که چیزی جز خشونت علیه نظام برای "اصلاحات" نیست. یعنی سلاح کشیدن علیه نظامی که میراث خون هزاران شهید است و حاجقاسم سلیمانی آنرا حرمی مقدس میدانست.
البته گزینه خشونت در تمام طول سالهای مدعای انتخابات محوری هم در دستور کار هسته سخت اصلاحات بوده است و از مثالهای آن میتوان به فتنه 88 و فتنه اقتصادی آبان 98 اشاره کرد.
معالوصف حجاریان و دوستان او در این تصور هستند که با توجه به بروز برخی چالشها امروز میتوانند ماهیت پنهان در زیر ماسک دموکراسیشان را عیان کنند و خط های روشنی را به میلیشای خود بدهند. میلیشایی که البته همواره تردیدهای فراوانی در توان اثرگذاری آن وجود داشته و تجربههایش نظیر آبان 98 نیز مشحون از شکست است...
در بحث علاقه حجاریان به اعتراض خیابانی باید دانست که او پس از جریانات و تجمعات مربوط به درگذشت یک خواننده جوان نیز آدرس خیابان را به مردم داد!
او گفته بود: "همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند"! [1]
حجاریان همچنین طی یادداشتی در شهریورماه سال گذشته عملا گِرای اغتشاش در انتخابات 1400 را داده و نوشته بود:
"ممکن است در بحبوحه انتخابات 1400، مثلاً هفته منتهی به رأیگیری، تورم بیش از میزان فعلی شتاب بگیرد و قیمتها بهشکلی سرسامآور افزایش پیدا کند. این موضوع از آنجایی واجد اهمیت است که معمولاً تورم نوروز به نیمههای بهار یا حتی اوایل خردادماه سرریز میکند یعنی همان معضلی که در ادبیات ما به «سیاه بهار» یا «گدا بهار» مشهور است. اینها در حالی است که دولت برخلاف دیگر ادوار قادر به مدیریت بحران معیشت (ولو بهصورت مقطعی بهوسیله تزریق پول) نیست، زیرا اساساً اسباب آن را در اختیار ندارد. با این اوصاف ممکن است در بزنگاه انتخابات برخی هرجومرجهای بخشی و منطقهای پدید آید. مانند انباشت مطالبات معوق دیماه 1396 یا آنچه در آبانماه 1398 رخ داد. در نتیجه بنا به عادت مألوف، میان طرفداران نظام از یک سو، و مردم معترض و مستأصل و جان بر کف درگیری پدید میآید! "[2]
پیشبینی (بخوانید گِرا دادن) عجیبی که البته به فضل خدا و با بصیرت مردم شکست خورد.
اما این محقق نشدن و این شکستهای حجاریان به معنی اتمام پروژه و پایان تهدیدات فتنهگون رجال هسته سخت اصلاحات نیست و آنها همانطور که در توییت اخیر حجاریان قابل رؤیت است؛ با تحریم انتخابات و خروج از مردمسالاری عملا به سمت رویارویی مستقیم با نظام و مردم گام برداشتهاند.
این ماجرا البته جالبتر هم میشود هنگامی که از بیانیه مهر پارسال موسوی خوئینیها در تأکید بر "تحریم خاموش انتخابات 1400 توسط اصلاحطلبان" خوانشی مجدد داشته باشیم!
او در بند پایانی بیانیه خود نوشته بود:
"اگر انتخابات آزاد نباشد و از همان آغازِ راه و در مراحل مختلفِ انتخابات، عدهای مرتکب کارهایی شوند که نباید بکنند، سرانجام این ملت بزرگ ایران است که تصمیم نهایی را خواهد گرفت، و در اینصورت خسران از آن کسانی است که راه را بر اصلاحات بستند. "
و تصمیم نهایی مردم و خسران! در واقع همان اراده حجاریان از تأکید بر مرگ اصلاحات صندوقمحور است که جز با خشونت و خیابان معنا نمیشود.
*نور در اتاق تاریک فرماندهان "فتنه آینده"/ رخ تازه اصلاحات پس از پاکسازی شورشیها و چپهای تحریمی
خوئینیها و حجاریان در این تئوریهای آنارشیستی تنها نیستند و کسان دیگری نیز همراه با آنها از بام تا شام مقولاتی ضد امنیتی را در ذهن سمپاتهای اصلاحطلب پمپاژ میکنند.
این علیرضا علویتبار بود که چند ماه قبل از آبان 98 گفته بود مردم در صورت اعتراض خیابانی بایستی مکانهای حساس نظام را اشغال کنند. [3]
و یا همینطور محمدرضا تاجیک که نظام اسلامی را به کشتی تایتانیک تشبیه کرد که اسیر گرداب شده است [4] و یا مصطفی تاجزاده که زمانی اینطور گفته بود که خیلی از حرفهای ما و براندازان یکیست! [5]
لازم به تأکید است که رجال برنشسته در ستاد هسته سخت اصلاحات از آنرو اینچنین آخته و بیپروا عازم جبهه برخورد رودرو با نظام اسلامی شدهاند که خود را فرماندهان موفق عملیاتهایی مثل تحریم انتخاباتهای مجلس یازدهم و دولت سیزدهم، آبان 98 و دیماه 98 میدانند و از همه مهمتر در این تصور هستند که توانستهاند با "ترویج ناامیدی و سیاهنمایی"، سببساز ناامیدی مردم از حاکمیت شده و نظام را با یک تهدید و چالش بزرگ چندین ساله دست به گریبان کنند که هر آن بتوان کبریت در آن انداخت و شاهد شعلهور شدنش بود!
آنها فکر میکنند در فرجام این ماجرا پیروز خواهند شد...
در این میان البته باید دانست همه کسانی که در اردوگاه جریان چپ حضور دارند با رجال ستادی این جریان در خروج از انتخابات و شمشیر کشیدن علیه نظام همراه نیستند و میخواهند داخل نظام بمانند.
اصلاحطلبان نجیبی که نام آنها را باید در "ائتلاف جمهور" (ائتلافی مرکب از برخی احزاب و گروههای چپ که با معرفی عبدالناصر همتی رسما وارد انتخابات 1400 شد) جستوجو کرد و منبعد از این اصلاحات را با نام آنها شناخت نه با اسم و رسم آنارشیستهای مسلحی مثل حجاریان و موسویخوئینیها و... که تکلیف آنها روشن است.
***
1_https://www.farsnews.ir/news/13931211001652
2_mshrgh.ir/1119442
3_mshrgh.ir/979440
4_mshrgh.ir/923539
5_mshrgh.ir/905078