ماهان شبکه ایرانیان

فرزانه ستوده خصار سیره اخلاقی و معنوی علامه امینی

پرورش یافتگان مکتب تربیتی قرآن و عترت، قهرمانان حماسه های باشکوه و مظاهر انسان های وارسته و صالح اند. بزرگ مردانی که اذهان پاک آنان، جز به شکوفایی فضیلت در وجود انسان ها نمی اندیشد و تمامی توان ایشان در راه رشد معنوی و اعتلای جوامع به کار می رود.

فرزانه ستوده خصار سیره اخلاقی و معنوی علامه امینی

اشاره

پرورش یافتگان مکتب تربیتی قرآن و عترت، قهرمانان حماسه های باشکوه و مظاهر انسان های وارسته و صالح اند. بزرگ مردانی که اذهان پاک آنان، جز به شکوفایی فضیلت در وجود انسان ها نمی اندیشد و تمامی توان ایشان در راه رشد معنوی و اعتلای جوامع به کار می رود.

یکی از این ستارگان فروزان آسمان فضل و فضیلت عالم جلیل القدر، دانشمند پرهیزکار، مصلح متفکر، مربی اخلاق، علامه شیخ عبدالحسین امینی(ره) است.

دانشوری که رسالت خطیر خود را به درستی شناخت و به وظایف حساس خود به خوبی عمل کرد. جز حق و دفاع از حقایق در نگاشته هایش دیده نمی شود، چنان که در بیاناتش به شکوفایی ارزش های برخواسته از اسلام و فرهنگ تشیع تأکید می ورزد. جنبش فکری و علمی پُر ارجی را در واکنش به انحرافات مؤرخان و بیراهه روی برخی تاریخ نگاران سلف سامان می دهد. دادنامه پیروان خاندان طهارت(ع) را به محکمه قضاوت افکار متفکران و محققان تسلیم کرد و برخی حوادث صدر اسلام را ارزیابی و نقد و تحلیل و اصلاح کرد و دادخواه مظلومان گردید و واقعیت های مسلمی را که عده ای در کتمان و انکار آن ها می کوشیدند، جلوه گر ساخت. قله معرفت و بصیرت از جهان تشیع که ارادت به امیرمؤمنان(ع) را با پژوهش های گسترده، دقیق و عمیق توأم ساخت و محصول مطالعات، تحقیقات و تکاپوهای علمی و سیاحت های رنج آور و فرسانیده خود را در قالب آثاری گران سنگ متجلی ساخت که برجسته ترین این نگاشته ها، یعنی کتاب شریف الغدیر، موجی از امید را در جهان اسلام برپا ساخت و تحسین متفکران دانشمند و حق طلب را نسبت به مکتب تشیع و این اثر برانگیخت.

معرفی حیات علمی و معنوی و سیره اخلاقی این مشاهیر خودساخته و متعهد به کوشش صادقانه و خدمت خالصانه و آراسته به زهد و قناعت، می تواند موجب جاری گردیدن جویبارهای فضیلت و معنویت در اجتماع گردد و به جوامع و جوانان بفهماند که تربیت دینی چنین انسان های مهذب و صالحی داشته است.[1]

صعود به ارتفاعات علمی و معنوی

شیخ عبدالحسین امینی به سال 1320 هجری در تبریز دیده به جهان گشود. پدر او، حاج میرزا احمد امینی از ائمه جماعات و علماء موجه تبریز بود که مقام علمی اش از سوی آیات عظام حاج میرزا علی آقا شیرازی و حاج میرزا علی ایروانی مورد تأیید قرار گرفت. علم و عمل از این روحانی والامقام شخصیتی برجسته ساخته بود. حسن سیرت و وارستگی و پرهیزکاری آقا میرزا احمد زبانزد اقشار گوناگون قرار داشت. جد علامه امینی، نجف علی ملقب به امین الشریعه، از فضلا و ادبای تبریز و مشهور در فضل و تقوا، به فارسی و ترکی شعر می سرود. او اهتمام وافری به تدوین معارف ائمه اطهار (ع) داشت و برگزیده هایی از فرموده های آن وجودهای مبارک را با شرح و توضیحاتی تدوین نمود و در اختیار مؤمنان علاقمند قرار داد. شهرت اعقاب وی به امینی به مناسبت لقب ایشان به امین الشرع بوده است.[2]

درباره پرورش علامه امینی(ره) در سنین کودکی مراقبت های ویژه ای صورت می گرفت. مادرش هرگاه می خواست به وی شیر دهد، گویی نیرویی او را وادار می کرد که در این هنگام با وضو باشد. فضای منزلی که این طفل در آن مراحل رشد را سپری می کرد معطر به پارسایی و پرهیزگاری بود. آموزه های پدر و خصال و حالات اخلاقی وی در شکوفایی این نهال ناب بسیار تأثیرگذار بود. از این جهت، عبدالحسین همگام با فراگیری مقدمات معارف حوزوی با تربیت های منبعث از ارزش های الهی و کمالات ملهم از معارف اهل بیت(ع) بار می آید.[3]

ارمغان تهذیب و توسل

علامه امینی که با برخورداری از نبوغ و هوش ذاتی و کوشش های مداوم به درجه اجتهاد نائل آمده بود، علاوه بر فتح قله های علمی، در تهذیب نفس، تزکیه درون و آراستگی به ملکات اخلاقی به توفیق های مهمی دست یافته بود.

شیخ محمد ادیب معروف به محمد، هم شاگردی علامه امینی(ره) می گوید: «با علامه امینی در تبریز درس می خواندیم. او خیلی خوب ترقی علمی و روحانی نمود و مؤفقیت های با ارزشی به دست آورد. با خود فکر کردم راز این همه رشد و علو فکری و معنوی چه می باشد؟ تا آن که به عتبات عراق رفتم و درصدد برآمدم ضمن زیارت آستان علوی با دوست دوران تحصیل دیداری داشته باشم. در کنار ضریح آن حضرت دیدم شیخ مشغول ذکر، دعا، زیارت و ناله و ضجه است. نخواستم جلوتر بروم تا مانع آن حال ملکوتی وی گردم. بعد از خاتمه اذکار و زیارتش با او احوال پرسی کردم. گفت: بیا برویم منزل ما. گفتم: شادمان می گردم اگر خدمت برسم، اما می خواهم بدانم سر این توفیق های شما کدام است؟ دیدم حالش منقلب گردید و گریه هایش شدت یافت. از این که دوستم را ناراحت کرده بودم عذرخواهی نمودم. او گفت: هرچه دارم به برکت صاحب این مضجع شریف است و از خودم چیزی ندارم.»[4]

علامه امینی برای تألیف کتاب الغدیر به کتاب «الصراط المستقیم» زین الدین ابی محمدبن یونس عاملی که در آن زمان به صورت خطی بود، نیاز مبرمی داشت و آن را نمی یافت. به حرم مطهر امیرمؤمنان(ع) مشرف گردید و درباره یافتن آن به مولای متقیان متوسل شد. در این میان به قلبش الهام گشت: «شما برای این منظور باید راهی کربلا شوید.» پس عازم این سرزمین معطر شد و در حرم مطهر امام حسین(ع) ضمن زیارت با یکی از اهل علم ملاقاتی داشت. آن مرد فاضل خطاب به وی گفت: «مقداری کتب خطی نفیس از مرحوم والدم باقی مانده است که بلااستفاده و محبوس می باشد. بیایید آن ها را ملاحظه کنید و اگر نسخه ای مورد نیازتان بود ببرید»، علامه به منزل ایشان رفت و دید آثاری مخطوط در اتاقی روی هم چیده شده است. اولین کتاب، نسخه ای پاکیزه و خوش خط از همان کتاب صراط مستقیم بود. گریه شدیدی به علامه امینی(ره) دست داد. صاحب خانه علت را جویا شد. علامه امینی ماجرای خود را برای یافتن این اثر نقل کرد. ایشان هم گریست. آری عنایات الهی و توسلات این گونه مشمول افراد لایق می گردد و برای آنان انبساط خاطر فراهم می آورد.[5]

1- خلوت و جلوت

علامه امینی(ره) وقتی سخن می گفت شور اخلاص، عمق منطق، وسعت اطلاع، حماسه آفرینی وی همه را دگرگون می کرد و بر معلومات شنونده و بصیرت افراد می افزود. در تلاوت قرآن و خواندن ادعیه ماثوره اهتمام داشت. شب ها از بستر استراحت برمی خواست و نماز شب می گذارد و این نوافل را به نماز صبح پیوند می داد و هر روز یک جزء از قرآن را با تدبر و تفکر قرائت می کرد. بعد از صرف صبحانه به کتابخانه خود می رفت و تا وقتی شاگردانش می آمدند به مطالعه می پرداخت. آنگاه با تدریس خویش فراگیران را از بیانات شیرین، نظریه های بدیع و متقن خود برخوردار می ساخت. با فرارسیدن ماه رمضان به استقبال این ماه می رفت. در این ایام در کربلا یا نجف مقیم می گردید و چهارده بار قرآن را به نیت 14 معصوم ختم می کرد و یک ختم قرآن هم به والدین خود اهدا می کرد. او ضمن التزام عملی به چنین حالات ملکوتی به خود اجازه نمی داد افراد رنج دیده و محروم را فراموش کند و ضمن رسیدگی به وضع برخی خانواده های نیازمند، با گرفتاری های آنان همدردی می کرد. با وجود آن که در غیرت دینی و دفاع از ارزش های شیعه جدیت فوق العاده ای داشت، در نشست با عالمان و اندیشمندان دیدگاه های خود را آرام، صمیمی، با رعایت ادب و احاطه به دلیل قطعی و به دور از تعصب تبیین می کرد.[6]

2- صدق و اخلاص

اخلاص و صدق علامه امینی(ره) در تمامی حالات، رفتارها و برنامه هایش به خوبی مشهود بود. این ویژگی وی در هنگام انجام فرائض، نوافل و نیایش هایش در پیشگاه خداوند عجیب می نمود. می کوشید دائم الوضو باشد. به نماز که می ایستاد بر خود می لرزید. همین خلوص وی باعث می گردید با وجود تبحر در عرصه تحقیق، مقامات و کمالات علمی و فکری، به ارشاد اقشار گوناگون توجه کند و برای رسیدن به این هدف مقدس از شیوه های تبلیغی تأثیرگذار و بی نظیری بهره می گرفت و دارای خطابه های سودمندی به زبان های عربی و فارسی در مناطق گوناگون جهان اسلام بود. به علاوه همان خلوص و انگیزه صادقانه موجب شد وی به عنوان مبلغی مؤفق، در مستمعان تحول روحی و معنوی به وجود آورد و ایشان را مجذوب بیانات رسا، مستند و مستدل خود نماید. در نگاشته هایش نیز این فضیلت درخشندگی دارد.[7]

استاد جعفر مرتضی عاملی، محقق و مورخ توانای معاصر می گوید: «شیوه بحث های علامه امینی و کتاب هایش به خصوص الغدیر این واقعیت را به اثبات می رساند که آن بزرگوار در بالاترین مرتبه اخلاص قرار داشت. چنان که گویای این است که او هماهنگ با باورهای خویش بود، آن گونه که می نوشت احساس می کرد و با شور، صداقت و اخلاص و سوز و گداز و قدرت اطمینان به کار تحقیق می پرداخت و با کمال صراحت و روشنی و بدون هیچ مجامله ای باورهای خویش را تقدیم خوانندگان می نمود و این بدان جهت بود که از جایگاه درک وظیفه الهی و قلبی و به انگیزه احساس مسئولیت دینی و شرعی می نگاشت.»[8]

تمامی توان، حرکات و سکنات علامه امینی(ره) در سامان بخشیدن به آشفتگی های علمی و اجتماعی صرف می گردید. او به خوبی درک می کرد که این همه مطالب ناروا که در برخی کتاب ها آمده و انتشاریافته، چگونه به زیان جامعه است و اذهان را پریشان می سازد و وفاق و هماهنگی جوامع اسلامی را ویران می سازد. ازاین رو مدام در فکر بود که چگونه بر این همه تشتت پیروز آید؟ چگونه مؤلفان خائن را بشناسد و ذهن جامعه را از خوراک های مسموم، تفرقه آمیز و سرشار از جعل و بهتان دور بدارد و از چه راهی صفا، صلاح، عزت و شرف را به جهان اسلام بازگرداند؟ و چون در این راه با اخلاص و صداقت گام می نهاد و جز رضایت خداوند و کشف حقیقت انگیزه دیگری نداشت با تیف دانشنامه الغدیر که باید آن را مدرسه سیار اتحاد اسلامی و مشعل بزرگ حماسه جاوید و آموزنده راستین تقریب واقعی نامید، مؤفق شد ذهنیتی مرتبط در دنیای اسلام پدید آورد و صدها دانشمند، ناقد و متفکر را با خود هماهنگ سازد.[9]

3- زهد و تقوا

علامه امینی(ره) به حق نمونه مجسم زهد و تقوا به شمار می رفت. از ناحیه اخلاق و قدرت روحی آن چنان نیرومند بود که به دنیا و جلوه های آن اعتنایی نداشت و خود را اسیر امور فناپذیر نمی ساخت. اگر امکانات رفاهی و خدماتی به سویش روی می آورد، شادمانی های زودگذر وی را غافل نمی ساخت و درصورتی که تسهیلاتی از ایشان گرفته می شد، در روح او تلاطم و شکستی به وجود نمی آمد. زهدش به گونه ای نبود که گوشه ای منزوی را انتخاب کند، بلکه برای همدردی با مردمان گرفتار حتی از حق مسلم خود می گذشت. وارستگی به او آزادگی، جوشش و خیزش عطا کرده بود نه سکون و خمودگی و افسردگی. در کمال قناعت می زیست. برخود تنگ می گرفت تا افرادی را از امکاناتی برخوردار سازد.[10]

علامه امینی(ره) با آن مرتبه از علم و تعدد تألیفات بعد از چهل سال زندگی در نجف اشرف حتی یک منزل شخصی از خودش نداشت و مدام در خانه ای استیجاری زندگی می کرد. زندگی به طور کامل ساده و توأم با قناعت و درواقع برداشت کم با بازده زیاد داشت. درحالی که برایش امکانات فراهم بود تا به طرزی مرفه بتواند زندگی کند.[11]

علامه امینی(ره) هیچ گاه به دنیا اقبال نشان نداد و با ذکر آیات و روایات که در نکوهش زندگی فانی است خود، خانواده، یاران و شاگردان خویش را موعظه می نمود.[12]

علامه امینی(ره) سالی چند ماه در تهران اقامت داشت. عمرش در منزل محقری در خیابان امیریه کوچه حجازی زندگی می کرد. دوستان، علاقمندان و اهل فضل در این خانه با وی ملاقات می کردند و از محضرش فیض می بردند. یکی از بازاری های سرشناس تهران نزد علامه امینی(ره) آمد و گفت: «این منزل برای شما محقر است، مردم می خواهند نزدتان بیایند و از محضرتان استفاده کنند، من منزل وسیعی دارم که آن را دراختیارتان قرار می دهم تا بتوانید افراد زیادی را بپذیرید و مجالس بحث و وعظ تشکیل دهید.» در اثر اصرار او مقرر گردید علامه امینی از آن منزل دیدن کند. خانه ای بزرگ و مجلل با اتاق های متعدد و سرداب هایی که در تابستان خنک بود. بعد از این که علامه از این منزل دیدن کرد خطاب به مالکش گفت: «این جا برای سکونت من مناسب نمی باشد.»[13]

4- همت بلند و اراده قوی

از خصال بارز علامه امینی(ره) اراده پولادینش بود که برندگی شمشیر در آن دیده می شد که هر سختی و دشواری را برایش هموار می ساخت. عزمی همسان کوه ها و حتی هم چون قله های سر به فلک کشیده داشت. این ویژگی او را به سوی اقیانوسی از علم و معرفت سوق داده بود و ایشان را وادار می کرد در راه اعتلاء هدفی مقدس و اثبات حقانیت مقام ولایت و امامت گام های اساسی بردارد و کتاب نفیس الغدیر را به رشته نگارش درآورد. همان گونه که شوق وی نسبت به مولای متقین او را از تبریز به نجف کشانید و سال ها در جوار آستان علوی مقیم بود، برای یافتن نسخه های خطی نفیس به حجاز، مصر، لبنان، سوریه، هندوستان و ترکیه و برخی نواحی ایران سفر نمود و با تحمل زحماتی در کتابخانه این مناطق به تحقیق و ارزیابی منابع پرداخت. در کتابخانه رامپور، روزی 12 ساعت به یادداشت برداری و استنساخ منابع مورد نیاز مشغول بود. با این حال احساس خستگی نمی کند و آب وهوای گرم و مرطوب آن ناحیه را تحمل می نماید. محصول یادداشت برداری علامه امینی از منابع خطی کتابی با عنوان «ثمرات الاسفار» می باشد که هنوز حلیه طبع به خود نگرفته است.[14]

برای دستیابی به اسناد لازم و مدارک معتبر، رنج سیاحت های طولانی و پُرخطر را تحمل می کرد. در سوریه کلید «مکتبة الظاهریة» را به ایشان دادند. او از صبح تا غروب به مدت سه ماه در این کتابخانه به تحقیق، مطالعه و استنساخ منابع مخطوط مشغول بود. یکی از کتابخانه های عراق روزی چهار ساعت باز بود و علامه امینی(ره) نمی توانست بیش از چهار روز در آن شهر بماند. با توافقی که بین مسئول کتابخانه به عمل آمد مقدر گردید علامه امینی(ره) از ساعت تعطیلی کتابخانه وارد آن جا شود. کتابدار در را به روی او می بست تا ساعت هشت صبح روز بعد که درب کتابخانه گشوده می شد. در این مدت با لقمه نانی که همراه داشت و جرعه آبی که در اختیارش می گذاشتند توانست از میان چهار هزار نسخه خطی، منبع موردنظر خود را بیابد. در ضمن زحمتی برای کتابدار فراهم نسازد.[15]

آن متفکر برجسته جهان تشیع حدود ده هزار جلد کتاب را به گونه ای دقیق با ارزیابی و اعتبارسنجی مورد مطالعه قرار داد و مندرجات بسیاری از آن ها را فیش برداری نمود و مطالب یادداشت شده را به گونه ای تنظیم و تبویب نمود که بتواند در جای خود و به موقع مورد استشهاد و استفاده قرار گیرد. این کار مهم و سترگ و رنج آور حدود چهار دهه طول کشید.[16]

آیت الله سیدعبدالله شیرازی می گوید: «اگر این تألیف علامه امینی(ره) را از نزدیک نمی دیدیم، برای ما باورکردنی نبود که محصول تحقیق و نگارش یک نفر است. فکر می کردیم کار چندین هیأت پژوهشی است که هرکدام بخشی را عهده دار گردیده اند. اما متوجه شدیم آن بزرگوار این دائره المعارف [الغدیر] را به تنهایی نوشته است.» آیت الله شیخ کاظم آل یس می نویسد: «ما این کار علامه امینی را در حد اعجاز می دانیم و عقیده داریم وقتی خداوند اراده نماید، چنین توفیق بزرگی به بندگان خویش اعطا می کند تا نشانه های الهی را به مردم معرفی کنند.»[17]

کار زیاد و مداوم و استراحت اندک و توجه تمام به هدفی عالی و عدم رسیدگی به امور خویشتن، علامه امینی(ره) را که از مزاجی قوی برخوردار بود ضعیف نمود و او را دچار بیماری نمود، اما او حتی در ایام کسالت دست از تحقیق، نگارش و خطابه برنداشت و با توکل به خداوند و توسل به ائمه(ع) نیرو می گرفت.[18]

5- معرفت و ادب ولایی

علامه امینی(ره) به لحاظ تولی و تبری بسیار قوی بود و جنبه ولایتش در تألیفات، حرکات، سکنات، گریه ها و ضجه های او به طورکامل تجلی داشت. علاقه اش نسبت به خاندان طهارت در درجه اول با نوعی معرفت و بصیرت توأم بود. به علاوه این اشتیاق و ارتباط قوی با انوار ولایت موجب جذب و جلب معنویت بود. هم چنین حب و ارادتش نسبت به خاندان طهارت بیانگر جهت پیگری های او در عرصه های فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود. افشاء نقشه های مورخان مغرض و نویسندگان عداوت پیشه در اعصار قدیم و دوری جستن از خلاف کاران و جرثومه های فساد و ابتذال از مظاهر تبرای اوست.

او چون دل به محبت عترت نبی اکرم(ص) سپرده بود، از خضوع و خشوع در برابر فروغ های فروزان و اطاعت از فرامین دو ثقل اعظم یعنی قرآن و خاندان طهارت لذت می برد و عقیده داشت نمی توان دعوی شوق امام را داشت و از دستوراتش سرپیچی کرد. محبت این خاندان بر کرانه های دریای متلاطم قلب و روح علامه امینی موج می زد. از این که در برخی از مراکز فرهنگی، آموزشی و تربیتی مطرح کردن فرهنگ ولایت کم رنگ است، رنج می برد و تأکید می کرد شناخت راستین و تحلیل مقام معنوی و شخصیت، تعالیم و آموزه های ائمه و چگونگی رهبری و هدایت آن ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت باید از بحث های محوری در این مراکز باشد؛ چراکه پرداختن به چنین موضوعاتی جزء اصول اعتقادی تشیع است.

از نشر کتاب های مذهبی و برخی نشریات دینی که حاوی مطالبی بدون سند، سطحی، عوامانه و آمیخته به گزافه گویی و خرافات بودند گلایه داشت و تصریح می نمود پاره ای آثار که در تاریخ زندگی ائمه طاهرین(ع)، بیان معارف و فرهنگ تشیع پرداخته اند از نظر صحت و سقم و اتفاق مباحث، چگونگی برداشت، شکل عرضه، سطح نگرش و نوع استنباط ها بسی عارضه دار و زیان بار بوده است و از دانشمندان مؤمن و نویسندگان متدین و توانا می خواست قلم به دست بگیرند و نگاشته هایی موثق، مستند، مستدل و متناسب با نیازهای جامعه و با پرهیز از تعصب های افراطی به جامعه عرضه دارند.

علامه امینی(ره) با شنیدن مصائب آل محمد به خصوص آل عبا به شدت متأثر می گردید و حماسه وار، دردخیز و با صدای بلند می گریست و چه بسیار اتفاق می افتاد اهل منبر، نوحه خوانان و دیگر حاضران با مشاهده انقلاب حال او، به هنگام ذکر مصیبت منقلب می شدند. چون او با سوز و گداز و با اخلاص می گریستند. با این همه صاحب الغدیر از برخی محافل و مجالسی که برگزارکننده به اسم سوگواری برای خاندان طهارت بودند، خشنود نبود و از این که برخی مداحان و گویندگان از معارف غنی تشیع کم تر اطلاع دارند و از حکمت موضع گیری های ائمه در برخورد با حوادث گوناگون، قدرت های زمانه و برخی قیام ها ناآگاه اند احساس دردی عمیق می کرد.[19] به مناسبت های گوناگون در منزل وی مراسم روضه خوانی برپا بود. شیخ عبدالوهاب کماشی در آغاز منبر با آوایی ملکوتی و نوایی دلنشین شروع به خواندن خطبه شقشقیه امیرمؤمنان(ع) نمود. در این حال صدای گریه های بلند علامه امینی(ره) برخاست و شور و التهاب شگفتی به حاضران دست داد.

البته گریه هایش به مجالس روضه منحصر نمی گردید و هنگام تفحص در منابع وقتی با مظلومیت ائمه هدی(ع) روبه رو می شد، به گریه می افتاد و حالت بکاء و تأثرش در ایام عاشورا و حضورش در مجالس روضه به خصوص روضه حضرت زهرا(ع)، حیرت آور بود. در روز عاشورا با پای برهنه به مجلس عزای حسینی در حسینیه بوشهری های مقیم نجف آمد و فرش را به کناری زد و روی زمین نشست و به محض آن که آرام گرفت، نهیب گریه اش بلند شد.

هنگامی که در تهران روی تخت بیمارستان خوابیده بود به فرزندش حاج شیخ رضا امینی گفت: «من این عقده دلم را از کربلا و عاشورا نگشوده ام و برای سیدالشهداء(ع) گریه سیری در طول عمرم نکرده ام و اگر بهبود یافتم می خواهم مجاور آستان حسینی مقیم گردم و عقده هایم را درباره مصائب کربلا بگشایم.» در فرازهایی از وصیت نامه علامه امینی(ره) به بازماندگان آمده است: «از اولاد و دوستان خود می خواهم در دعاها، مجالس عزا امام حسین(ع) و توسلات مرا فراموش نکنید. کسی را نائب نمایید تا به مدت ده سال روزهای عاشورا از طرف من به زیارت کربلا برود. تا مدت ده سال در ایام فاطمیه مراسم عزاداری آن صدیقه طاهره را برگزار کنند.»[20]

6- صفای زیارت

علامه امینی(ره) در نظر و عمل نسبت به زیارت معصومین (ع) توجهی توأم با اشتیاق و معرفت داشت. به زیارات ماثوری چون زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت عاشورا اعتقادی راسخ داشت و بر خواندن آن ها مقید بود و حتی برخی از متون را حفظ کرده بود. وی بر این باور بود که موضوعات مندرج در زیارات حاوی معارف عمیق، نکات تربیتی و حقایقی ناب در وصف کمالات معصومین(ع) می باشد و انسانی که زیارات مذکور را می خواند به محتوای آن ها توجه کند، حکمت مباحث آن ها را دریابد و بکوشد تا بر مطالبشان وقوف یابد، در این صورت شیعه با کمال و برخوردار از بصیرت است.

توجه عمیق وی به زیارت باعث گردید برخی متون زیارتی را به صورتی منقح و مهدب در اختیار علاقمندان قرار دهد و درباره آداب زیارت کتاب بنویسد. از کارهای نخستین او طبع یکی از معتبرترین متون در این باره با عنوان «کامل الزیارات» از آثار محدث نامدار ابن قولویه بود. هم چنین وی کتاب «ادب الزائر» را در شرح آداب زیارت حضرت امام حسین(ع) نوشت.

علامه امینی(ره) بر این باور بود این مشتاقان خاندان ولایت و امامت که از سراسر جهان برای زیارت آستان ائمه(ع) در عتبات عراق، مشهد مقدس رضوی و حجاز می روند و یا در مناطق دیگر مرقد امام زادگان را زیارت می کنند و این بناها را باشکوه نگه می دارند و برای چنین مراسمی هزینه ها صرف می کنند و به این بارگاه ها تبرک می جویند، اگرچه در ذات ثواب و برکاتی دارند؛ اما این گونه اعمال و برنامه ها را ساده برگزار نکنند و به جنبه های پرورشی، رشد معنوی، سازندگی های اخلاقی و تحولات روحی آن ها اهتمام ورزند و حکمت تأکید ائمه بر این امور را درنظر داشته باشند. آن بزرگوار زیارت بارگاه ائمه(ع) را با چنین معرفتی انجام می داد. او نسبت به حضرات معصومین نهایت ادب و خضوع را داشت و هنگامی که وارد حرم امیرمؤمنان(ع) می گردید از پایین پا به بالای سر نمی رفت و روبه روی مضجع حضرت می ایستاد و گریه شدیدی می کرد و از همان طرف بیرون می رفت.[21]

علامه امینی(ره) در مناسبت های مورد تأکید در جوامع روایی و مدارک ماثور، مکرر به زیارت آستان حسینی در کربلا می رفت و برای این منظور مسیر نجف تا کربلا را پیاده طی می کرد و در طول مسیر از ارشاد مردم، امربه معروف و نهی‎ ازمنکر دریغ نداشت. به محض رسیدن وی به حرم شریف سالار شهیدان، سیلاب اشک از دیدگانش جاری می شد. کم تر کسی در خضوع و خشوع، رعایت آداب زیارت و از خود بی خودشدن هنگام زیارت هم چون او بود. صحیح ترین زیارت برای امام حسین(ع) که از نظر سند اصح است و ابن قولویه آن را در کامل الزیارات آورده است، زیارت اول از زیارت مطلقه هفتم است که علامه امینی(ره) مقید بود آن را بخواند.[22]

پی نوشت ها:

[1] نگاهی به دریا از دور، امیر مدی حکیمی، دلیل ما، قم، 1381 ش، ص39؛ حماسه غدیر، گروهی از مؤلفان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1355ش، صص432-433؛ مرزبان حماسه غدیر، کنگره بزرگداشت علامه امینی(ره)، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ اول، 1381 ش، صص 31 - 32.

[2] دیدار با ابرار، سیدعلی رضا سید کباری، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ اول، ج9، 1372ش، صص 12-15؛ دائرة المعارف تشیع، نشر سعید محبی، تهران، چاپ اول، 1373ش، ج2، ص533؛ الغدیر، علامه امینی، تهران، بنیاد هشت، تهران، چاپ پنجم، 1391ش، ج1، ص156.

[3] مرزبان حماسه غدیر، ص151.

[4] اظهارات حجت الاسلام والمسلمین فرح اللهی مدیر مسئول مجله مکتب الاسلام در پنجم آبان 1392ش.

[5] سلوک معنوی، گفتارها و خاطراتی از آیت الله بهاءالدینی، به کوشش اکبر اسدی، پارسایان، قم، چاپ اول، 1377ش، صص104-105؛ گفتگو با سیدمرتضی نجومی، میراث ماندگار، کیهان، تهران، 1369 ش، ج2، صص 20-21؛ مصاحبه با آیت الله معرض، دومین اجلاس حوزه و تبلیغ ویژه علامه امینی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ اول، 1373ش، ج1، صص108-109.

[6] هفت گفتار از علامه امینی(ره)، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1394 ش، صص 22-23؛ ابوطالب مظلوم تاریخ، علامه امینی، بدر، تهران، 1359ش، ص12.

[7] یادنامه علامه امینی، ویژه دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، ج1، صص99و195 و نیز ج2، صص32-33.

[8] صحیفه حوزه، 28 آبان 1369ش، دیدگاه های استاد جعفر مرتضی عاملی درباره علامه امینی و کتاب الغدیر.

[9] یادنامه علامه امینی، گروهی از مؤلفان، رسالت، قم، 1352ش، صص21و26.

[10] حق و باطل، شهید مرتضی مطهری، صدرا، تهران، 1361ش، صص129-135؛ سیری در نهج البلاغه، شهید مرتضی مطهری، صدرا، تهران، 1365ش، صص220-225.

[11] مرزبان حماسه غدیر، ص165؛ یادنامه علامه امینی(ره) ویژه دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، ص22 و نیز ص143.

[12] ابوطالب مظلوم تاریخ، ص12.

[13] مقاله شیخ عزیزالله عطاردی در یادنامه علامه امینی(ره) ویژه دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، ج2، صص 53-54.

[14] المحقق الطباطبایی فی ذکراء السنویة الاولی، جمعی از نویسندگان، آل البیت، قم، 1371ش، ج3، صص1185-1188؛ حماسه غدیر، ص228.

[15] مرزبان حماسه غدیر، ص184؛ حماسه غدیر، ص427.

[16] حماسه غدیر، صص388-389؛ یادنامه علامه امینی دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، ج2، ص23.

[17] مرزبان حماسه غدیر، صص12-13.

[18] یادنامه علامه امینی دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، صص34-35.

[19] حماسه غدیر، صص283-285 و ص297.

[20] جرعه نوش غدیر، مهدی لطفی، نسیم حیات، قم، چاپ اول، 1379ش، صص88-89؛ یادنامه علامه امینی دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، ج1، صص102و145.

[21] حماسه غدیر، صص302-304؛ مصاحبه با آیت الله چایچی، مجله حوزه، ش52، مهر و آبان 1371 ش، ص99.

[22] ابوطالب مظلوم تاریخ، ص12؛ هفت گفتار از علامه امینی، ص24.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان