سرویس سیاست مشرق - در چند هفته اخیر استان خوزستان دوباره دچار مسئله کمآبی شده است؛ در تصاویر و فیلمهای منتشرشده نهتنها برخی حیوانات و دامهای عشایر در اثر بیآبی تلفشدهاند، بلکه در برخی نقاط شهری و روستایی مشکلاتی در آب شرب پیشآمده است. تنش آبی در خوزستان را باید در کنار گرمای طاقتفرسای 50 درجه و نیز قطعی برق در ساعاتی از روز و نیز موج جدید بیماری کرونا قرار داد.
فشارهای روحی و روانی ناشی از وضع موجود باعث شد در شهرهایی مانند حمیدیه، شادگان، سوسنگرد و منطقه زرگان اهواز تعدادی از اهالی با اعلام نارضایتی، نسبت به عدم تأمین حقآبه تالابها و رودخانهها و همچنین پروژههای انتقال آب کارون ابراز نگرانی کنند؛ همچنین چندین جوان تحت تأثیر چند گروه تجزیهطلب و نیز شبکههای اجتماعی خارجی در برخی از جادهها چون ماهشهر و کوت عبدالله دست به اقدامات احساسی زده و برای زمان کوتاهی بینظمی به وجود آمد.
حسن روحانی در آخرین روزهای حضور در پاستور در واکنش به بحران تنش آبی در خوزستان اعلام کرد که اعتبار اختصاصیافته از سوی دولت برای حل مشکل آب خوزستان فوراً و 100 درصد اختصاص یابد. [1]
البته به نظر میرسد آخرین دستور رئیسجمهور بیش از آن که باری از دوش مردم خوزستان بردارد، اقدامی نمایشی در جهت برداشته شدن فشار انتقادات از دولت باشد. دولت تدبیر در طی هشتساله گذشته فرصت آن را داشت که در مسیر بهسازی و نوسازی زیرساختهای تأمین و توزیع آب عمل کند، اما هر بار با شانه خالی کردن از مسئولیت تنها به دادن چند وعده توخالی قناعت کرده و عملاً بار حل بحرانهایی چون سیل و خشکسالی بر دوش نیروهای جهادی و حتی مقاومت منطقه بوده است.
آش اقدامات نمایشی دولت آنقدر شور شده که حتی صدای حامیان آن نیز درآمدهاست؛ غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران دو توییتی با کنایه به روحانی نوشته است:
دستور پرداخت بودجه قبل از به ستوه آمدن مردم بهتر نبود؟ بازهم دیروقت فهمیدید؟ یا بناست به همه آموزش دهید که فقط با این روش میشود مشکلات را حل کرد؟ کنایه کرباسچی به صبح شنبهای است که رئیسجمهور رو به دوربینهای خبری زل زده و گفت از گرانی بنزین خبر نداشته است!
البته نمک پاشیدن به زخم مردم خوزستان از سوی بانیان وضع موجود تنها به دادن وعدههای سر خرمن از سوی دولت خلاصه نمیشود؛ لیدر جبهه اصلاحات به جای عذرخواهی از 8 سال مدیریت اشرافی در بیانیهای آتش بیار معرکه شده است.
خاتمی از موضع بالا نوشته است که انتقاد و اعتراض مسالمتآمیز حق مسلم شهروندان و مردم است. او ادامه داده است که باید جلوی برخورد های خشونت آمیز گرفته شود و از گلوله استفاده نشود! [2].
این بیانیه بیش از آن که با لحنی دل جویانه نگارش شده باشد؛ سعی در تهییج احساسات عمومی دارد. در این اطلاعیه حتی یک خط از مردم خوزستان بابت اشتباهات و کم کاری های صورت گرفته در 32 سال گذشته در دولت های (موسوی؛ هاشمی؛ خاتمی و روحانی) عذرخواهی نشده است، بلکه تنها با دادن اطلاعات کذب نسبت به نیروهای جان بر کف انتظامی و امنیتی عقده گشایی شده است.
خاتمی پس از پیروزی در انتخابات سال 76 در حالی سفرش را به خاطر دیسک کمر به خوزستان لغو کرده بود به مردم این استان وعده داد تا مساله آب را حل می کند؛خاتمی در پیامی گفته بود:
برای من دردآور است که خوزستان در کنار پرآب ترین رودخانه های کشور و در کنار خلیج فارس هنوز از بی آبی و آب ناسالم رنج میبرد. من در اینجا به شما مردم عزیز قول میدهم که به یاری خداوند در طی یک سال آینده، آب آشامیدنی از گتوند به اهواز منتقل خواهد شد.
بعد از آن وعده پوچ؛ مساله خوزستان در دولت اصلاحات فراموش شد؛در آن روزها اصلاح طلبان به جای پرداختن به وضعیت معیشتی مردم مشغول دعواهای سیاسی و اقدامات ساختار شکنانه چون جمع آوری امضاء برای رفراندوم قانون اساسی شدند.جالب آنکه خاتمی دوباره در آستانه انتخابات سال 1380 ه یاد مردم خوزستان افتاده و در سفر به این استان بار دیگر وعده های قبلی را تکرار کرد.
خاتمی در جمع مردم اواز گفت:به شما قول می دهم به لطف خداوند در طی سال آینده، مساله فاضلاب شهر اهواز، دست کم در مناطق بحرانی حل خواهد شد،دو مساله مهم در آبادان و خرمشهر و به خصوص خرمشهر هست. یکی مساله بی کاری و دیگری کمبود آب آشامیدنی که اصلی ترین نیاز این استان است!
خاتمی پس از پیروزی در آن انتخابات بار دیگر خلف وعده کرده و پاسخ به مطالبات مردم را فراموش کرد.اصلاح طلبان پس از پیروزی مجدد به جای تلاش برای عمران کشور در مجلس تحصن کرده و نظام را به جنگ علنی فراخواندند.مدتی بعد در انتخابات سال 84 مردم پاسخ این بی محلی و کم کاری ها را به اصلاح طلبان دادند.
به نظر می رسد لیدر اصلاحات به بهانه خوزستان بار دیگر به دنبال فرصت است که از آب گلآلود شده ماهی بگیرد. جریان رادیکال برانداز در جبهه اصلاحات مدتهای مدیدی است که با بیتفاوتی از سوی مردم روبرو شده است. این گروه افراطی در انتخابات اخیر از سوی مردم کارت قرمز گرفته و از صحنه حذفشدهاند.
وضعیت بحرانی اصلاحطلبان و بی رغبتی جامعه از آن ها بهگونهای است که یکی از ژنرال های جنگ خیابانی این گروه اعتراف کرده است که مردم از دست ما به ستوه آمدهاند.
محسن آرمین اخیرا گفته است که گفتمان اصلاحطلبی دیگر راه گشای مردم نیست و در رفع موانع و مشکلات مردم قدمی برنداشته است[3]
رئیس دولت اصلاحات در سال 88 از صحنهگردانان اصلی فتنه بود و انتخاباتی را که با مشارکت 85 درصدی برگزار شد، به صحنه آشوب و درگیری بدل کرد. مدتی بعد از آن اردوکشی خیابانی برخی اصلاحطلبان با دادن گرا به آمریکاییها زمینه تحریم کشور فراهم کردند.
با دستور اجرایی 13553 تعدادی از ایرانیان را در لیست تحریم قرار گرفتند. در گامهای بعدی بانک مرکزی ایران و خرید نفت خام از ایران طی «قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2012 (NDAA,2012)» تحریم شد و در قانون آزادی و مقابله با ایران (IFCA, 2013) شرایط سختتری بر همکاری با نظام بانکی ایران، افراد و نهادهای تحریم شده ایرانی ایجاد شد.
در تمامی مدتی که غربیها پای خودشان را روی گردن مردم ایران گذاشته بودند؛ لیدر اصلاحطلبان حتی یک بیانیه در مخالفت با تحریمها صادر نکرد، اما کافی است اقدامی ضد امنیتی در منطقهای از کشور روی دهد تا سر و کله افراطی ها برای انجام اقدامات شیطنتآمیز و دمیدن بر آتش پیدا شود.
خاتمی در ماجرای آبان 98 بهجای آنکه از تحمیل یک دولت ناتوان و تکرار آن عذرخواهی کند در پشتصحنه بیانیه 77 امضاء را مدیریت کرد؛ در آن بیانیه به همراهی با عناصر آشوبطلب و نیز داعشی تأکید ویژه شده بود. هدف اصلاحطلبان آن بود که نقطهجوش را در هوای پاییزی و در اتمسفر فشار حداکثری ترامپ بالابرده و یک زمستان سخت و تابستان داغ را بهنظام تحمیل کنند.
این جریان بار دیگر با همان تعداد نیرو در مسائله خوزستان بار دیگر فعالشده و از اعتراضات مردمی و آرام اخیر نیز سوءاستفاده کرده است؛ درحالیکه پدر یکی از جانباختگان این حوادث گروههای تروریستی تجزیهطلب را عامل شهادت فرزند خویش معرفی کرده و از دستگاههای امنیتی و انتظامی خواسته است خونخواه این خانواده باشند؛ خاتمی در اقدامی قابلتوجه از آسیب دیدگان و برخورد با کشتار گفته است، لحن بیانیه لیدر فتنه گران بهگونهای است که گویی کشتار چند صدهزارنفره رخداده است!
البته اصلاحطلبان که ید تولایی در «پروژه کشته سازی» دارند؛ بار دیگر امنیت ملی را بازیچه دست خود قرار دادهاند؛ اخیراً مشخصشده یکی از افرادی که بهعنوان کشته راهآب در خوزستان در رسانههای اصلاحطلب وایرال شده است یک داعشی است که در سال 2017 در سوریه به درک واصلشده است. به نظر میرسد لیدر اصلاحطلبان بعد از 4 سال خونخواه ابوجهاد الکُردی شده است!
اگر امثال خاتمی در سال 88 در پروژه کشته سازی افرادی چون ترانه موسوی محاکمه میشدند؛ احتمالاً دیگر شاهدبازی با این سناریو امنیتی قدیمی از سوی یک محفل زیرزمینی نبودیم. رد پای اصلاحطلبان در خوزستان، سیستان و بلوچستان؛ چند اعتراض کارگری و نیز فشار به کانون وکلا و سازمان نظام پزشکی نشان میدهد؛ برخی تمایل دارند، وضعیت کشور در آستانه انتقال قدرت امنیتی شود. مدتی قبل سعید حجاریان گفته بود که اگر دولت متمایل به اصلاحطلبان از صندوق خارج نشود، مردم در شهرهای مرزی مسلح میشوند؛ تحرکات گروه تروریستی الاحوازیه و بیانیه خاتمی را باید در امتداد آن دستورالعمل دید.