سرویس جهان مشرق - ارتش آمریکا پس از خروج از عراق و سوریه، بهزودی از افغانستان نیز خارج خواهد شد. اگرچه عقبنشینی نیروهای آمریکایی به معنای خروج کامل آمریکا از خاورمیانه نیست، اما میتوان شاهد الگویی مشترک در کشورهایی در همسایگی ایران بود که آمریکا در حال ترک آنهاست: در هر کدام از این کشورها، نفوذ ایران، اولاً عاملی برای خروج آمریکا بوده، و دوماً پس از عقبنشینی آمریکاییها به شکل تصاعدی تعمیق شده است.
شهید سلیمانی (دوم از راست) نفوذ نظامی-سیاسی ایران را در عراق و شماری دیگر از کشورهای منطقه تضمین کرد (+)
در همینباره بخوانید:
›› اثر انگشت حاج قاسم روی موفقیتهای منطقهای جمهوری اسلامی
›› نقش ایران و متحدانش در بیرون انداختن آمریکاییها
›› گزارش اندیشکده اسرائیلی از قدرت منطقهای ایران
بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران آمریکایی معتقدند یکی از دلایل مهم موفقیت ایران در سیاستهای منطقهایش، استفادهی مؤثر از شبکهی گستردهای از متحدان و نیروهای نیابتی برای تحمیل خواستههایش به آمریکا و بالا بردن هزینهی ماجراجوییهای آمریکاییها در خاورمیانه است. مقالات اندیشکدهای، گزارشهای دولتی، و طراحان نظامی آمریکا برای اشاره به این شبکه از عبارت «شبکهی تهدید ایران» (Iran Threat Network - ITN) استفاده میکنند. اندیشکدهی آمریکایی «رَند»، که یکی از تأثیرگذارترین اندیشکدههای این کشور است، اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «شبکهی تهدید ایران: چهار مدل شراکت ایران با عوامل غیردولتی[1]» به قلم «آرین طباطبایی» (محقق سیاسی سابق اندیشکدهی رَند و محقق ارشد سابق دانشکدهی روابط بینالملل و عمومی دانشگاه کلمبیا که در دولت بایدن به عنوان مشاور ارشد معاونت کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل وزارت خارجهی آمریکا انتخاب شد)، «جفری مارتینی» (محقق ارشد خاورمیانه در اندیشکدهی رَند)، و «بکا وسر» (تحلیلگر ارشد سیاستی در امور جنگ، امنیت بینالمللی و دفاع و سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه در این اندیشکده) به توضیح این شبکه پرداخته است. در ادامه، خلاصهای از این گزارش خدمت مخاطبان محترم ارائه میشود. برای مطالعهی متن کامل گزارش (به زبان انگلیسی) میتوانید آن را از اینجا دانلود کنید.
برای مطالعهی متن کامل گزارش اندیشکدهی رند (به زبان انگلیسی) تحت عنوان «شبکهی تهدید ایران: چهار مدل شراکت ایران با عوامل غیردولتی» روی تصویر بالا یا اینجا کلیک کنید
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
«شبکهی تهدید ایران» چیست؟
گزارش اندیشکدهی رَند اینگونه آغاز میشود:
[بلافاصله] پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران در سال 1979، عوامل غیردولتی به یکی از ارکان اصلی استراتژی امنیت ملی و فعالیتهای این کشور در «منطقهی خاکستری» [فضای مابین جنگ و صلح در روابط میان دو طرف که با رقابت یا درگیری محدود همراه است] تبدیل شدند. رژیم ایران جذب نیروهای خارجی را در جریان جنگ ایران-عراق (بین سالهای 1980 و 1988) آغاز کرد و از آن موقع تا کنون شبکهی نیروهای نیابتی این کشور به شکل تصاعدی رشد کرده است. امروزه، ایران صاحب دهها هزار نیرو در قالبِ متحدِ نزدیک است که روی آنها کنترلِ تقریباً کامل دارد؛ و دهها هزار نیروی دیگر نیز دارد که روابطش با آنها واقعی، اما بسیار محدودتر [از دستهی اول]، است، و تهران نمیتواند در بحران روی آنها حساب باز کند. طبق برخی گزارشها، تعداد این نیروها در مجموع تقریباً 200,000 نفر تخمین زده میشود. این نیروها «شبکهی تهدید ایران» را تشکیل میدهند؛ شبکهی غیریکپارچه از گروههای غیرایرانی و غیردولتی تحت حمایت تهران.
«نقشه کلی نفوذ ایران در خاورمیانه» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (نقشه تعاملی) (توضیحات بیشتر) (+)
اندیشکدهی آمریکایی رَند دربارهی اهمیت شبکهی تهدید ایران اینگونه توضیح میدهد:
شبکهی تهدید ایران، نیروی قدرتمندی متشکل از دهها هزار سرباز است. این شبکه در سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا گسترده شده است و در آفریقا و آمریکای لاتین نیز رابطه و نفوذ دارد. شبکهی تهدید ایران به این کشور امکان حضور و اِعمال قدرت در سرتاسر منطقه، و همچنین ظرفیت بازدارندگی و آزار دادن دشمنانش را میدهد. این شبکه، از گروههای متنوع و متفاوتی تشکیل شده است؛ تنوع و تفاوتی که در ماهیت و میزان پشتیبانی ایران از این گروهها و درجهی توانایی تهران در «فرماندهی و کنترل» هر کدام از آنها نیز انعکاس پیدا کرده است. در عین حال، این اختلافات به ایران امکان میدهند تا شبکهی تهدید خود را برای دستیابی به چهار نوع هدف سیاسی و نظامی به کار گیرد. [این چهار هدف در ادامهی گزارش توضیح داده شدهاند].
توضیحات رهبری درباره ضرورت توجه به عمق راهبردی جمهوری اسلامی در خارج از ایران [دانلود]
گزارش مذکور خاطرنشان میکند که شبکهی تهدید ایران «در نقطهی تلاقی دو تهدیدی (ایران و بازیگران غیردولتی) قرار دارد که در سند «استراتژی دفاع ملی آمریکا» در سال 2018 و سند «استراتژی امنیت ملی آمریکا» در سال 2017 به عنوان دو اولویت پیش روی دولت آمریکا برجسته شدهاند.» این گزارش همچنین هشدار میدهد که تداوم توسعهی شبکهی تهدید ایران، ظرفیت تهران در استفاده از این شبکه برای تضعیف نفوذ آمریکا و تهدید پرسنل نظامی این کشور در منطقه را افزایش میدهد.
ایران توانسته خود را به عنوان متحدی وفادار برای دوستانش ثابت کند (+)
اجزای تشکیلدهندهی شبکهی تهدید ایران
نویسندگان گزارش، بهاصطلاح «شبکهی تهدید ایران» را بر اساس نقش آنها به چهار دسته تقسیم میکنند:
◄ هدفزن: گروههایی که نقششان افزایش هزینهی تداوم حضور نظامی پیشتاختهی آمریکا در منطقه است. کتائب حزبالله و عصائب اهلالحق در این دسته قرار میگیرند. این گروهها در نتیجهی فرصتی وارد شبکهی تهدید ایران شدند که حملهی سال 2003 آمریکا به عراق به وجود آورد. هم کتائب حزبالله و هم عصائب اهلالحق وابستگی زیادی به ایران دارند و متقابلاً تهران فرماندهی و کنترل زیادی روی آنها دارد. ایالات متحده در جریان جنگ عراق از این گروههای شبهنظامی تحت عنوان «گروههای ویژه» نام میبرد تا نشان دهد این گروهها به نمایندگی از ایران نیروهای آمریکایی را هدف قرار میدهند. اگرچه عبارت «نیروی نیابتی» جزئیات روابط ایران با این گروهها را منعکس نمیکند، اما این عبارت احتمالاً نزدیکترین توصیف برای اعضای این دسته است.
هدفزنها که نقش آنها افزایش هزینهی تداوم حضور نظامی پیشتاختهی آمریکا در منطقه است (+)
◄ بازدارنده: گروههایی که نقششان بازدارندگی و آزار دادن دشمنان ایران در منطقه است. حزبالله لبنان، سازمان بدر، انصارالله، حماس، و جهاد اسلامی فلسطین در این دسته قرار میگیرند. این دسته، بزرگترین و متنوعترین دسته از بازیگران غیردولتی در شبکهی تهدید ایران است. جمهوری اسلامی با برخی از این گروهها همسویی نزدیک دینی و ایدئولوژیک دارد و با برخی دیگر از آنها هیچ نقطهی اشتراکی ندارد، جز یک دشمن مشترک. هر کدام از این گروهها درجهی متفاوتی از وابستگی را به ایران دارند و متقابلاً فرماندهی و کنترل تهران روی آنها نیز به یک اندازه نیست. این گروهها در کشورهای مجاور یکدیگر، در عراق، سوریه، و لبنان، مستقر هستند و همین مسئله ابزار راحتی برای افزایش عمق راهبردی ایران و ارائهی حمایت لجستیک به نیروهای نیابتی این کشور تا خودِ لبنان فراهم میکند. ایران به لطف این گروهها توانسته حوزهی نفوذش را بسیار بیشتر از آنچه که تصور میشد، گسترش دهد، و در عین کاهش هزینههایش در درگیریهای منطقهای، منافعش را تأمین کند. به عنوان نمونه، حمایت تهران از انصارالله به این کشور اجازه داده تا ضمن گرفتار کردن عربستان و متحدانش در باتلاق یک جنگ بیپایان، میان ریاض و حامی اصلی نظامیاش، یعنی آمریکا، اختلاف بیندازد.
بازدارندهها که آنها بازدارندگی و آزار دادن دشمنان ایران در منطقه است (+)
توضیحاتی درباره حمله انصارالله یمن به کاخ «الیمامه» در پایتخت سعودی [دانلود]
◄ ثباتآفرین: گروههایی که نقششان برقراری ثبات در کشورهای متحد با ایران، مانند سوریه، است. فاطمیون، زینبیون، و اتحادیهی میهنی کردستان در این دسته قرار میگیرند. توانایی ایران در بهرهبرداری از مشکلات موجود در کشورهای مختلف برای برقراری رابطه و پرورش نیرو، عنصر مهمی در موفقیت این کشور در ایجاد این دسته از عوامل منطقهای است. تهران تلاش کرده تا با اقلیتها و گروههای نژادی و دینیای رابطه برقرار کند که در کشورهای همسایهاش از حقوق خود محروم شدهاند؛ و به این ترتیب، راهی برای جذب نیروهایی پیدا کرده که از آنها برای برقراری ثبات در کشورهای متحدش استفاده میکند؛ بدون آنکه نیازی به اعزام نیروهای خودش به میدان جنگ داشته باشد.
ثباتآفرینها که نقش آنها برقراری ثبات در کشورهای متحد با ایران، مانند سوریه، است (+)
ثبات مواضع رهبری در جمهوری اسلامی موجب دلگرمی و اعتماد متحدان ایران است (+)
◄ نفوذگر: گروههایی که نقششان گسترش نفوذ ایران در کشورهای دیگر است. حزبالله لبنان، کتائب حزبالله، عصائب اهلالحق، و سازمان بدر در این دسته قرار میگیرند. این نیروهای نیابتی و شرکای ایران در ساختارهای سیاسی و امنیتی کشورهایشان ادغام شدهاند و علاوه بر فعالیتهای نظامی، شاخههای موفق سیاسیای تشکیل دادهاند که به آنها امکان حضور در صحنهی رسمی سیاسی را میدهد. نکتهای که شاید جای تعجب داشته باشد اینکه ایران از ادغام این گروهها در نهادها و فرآیندهای سیاسی و نظامی رسمی کشورهایشان استقبال کرده است؛ در حالی که این ادغام، ممکن است به ضرر ایران تمام شود. هرچه جای پای این گروهها بیشتر در نهادهای رسمی کشورهایشان محکم میشود، میزان فرماندهی و کنترل ایران روی آنها کاهش پیدا میکند، وابستگی آنها به ایران کم میشود و استقلالشان از ایران افزایش مییابد. با این وجود، ظاهراً از نظر ایران این امتیازدهیها ارزشش را دارند، چراکه موجب تأثیرگذاری تهران روی فضای سیاسی و نظامی این کشورها و تداوم نفوذ این کشور در آنها میشوند.
نفوذگرها که نقش آنها گسترش نفوذ ایران در کشورهای دیگر است (+)
در همینباره بخوانید:
›› نفوذ بینالمللی ایران گستردهتر از تصور مقامات آمریکاست
›› پیروزی بر داعش عامل تقویت نفوذ منطقهای ایران
›› نگرانی آمریکا از صدور فرهنگ «بسیج» در منطقه
نتیجهگیری و پیشنهادات
اندیشکدهی رَند موارد زیر را از بررسی بهاصطلاح «شبکهی تهدید ایران» نتیجهگیری کرده است:
● شبکهی تهدید ایران در حال حاضر (و در آیندهی قابلپیشبینی) ابزار اصلی تهران برای اِعمال قدرت و وسیلهی موردعلاقهی این کشور برای نفوذ در خاورمیانه است.
● اعضای شبکهی تهدید ایران، نه خود تهران، هستند که بیشترین احتمال دربارهی حملهی آنها علیه اهداف آمریکایی و غیرآمریکایی وجود دارد.
● شبکهی تهدید ایران دوراهی بزرگتری پیش پای آمریکا قرار داده است، چراکه تشدید تنشها میان واشینگتن و تهران، ایالات متحده را ملزم به افزایش حضور در خاورمیانه و کاهش تمرکز منابعش روی سایر اولویتهای دفاعی این کشور کرده است.
● ضرورت دارد که دولت ایالات متحده رویکردی چندبعدی را برای مقابله با استفادهی ایران از شبکهی تهدیدش در جهت تضعیف منافع واشینگتن یا آسیب رساندن به پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکا اتخاذ نماید.
نمایی کلی از «شبکهی تهدید ایران» به ادعای اندیشکدهی رند (+)
نفوذ ایران در لبنان، یکی از برجستهترین نمونههای قدرت نرم ایران در خاورمیانه است (+)
نویسندگان گزارش همچنین پیشنهادات زیر را به دولت آمریکا دادهاند:
● دولت و ارتش آمریکا به جای اتخاذ یک رویکرد کلی برای مقابله با شبکهی تهدید ایران، باید با توجه به نقاط ضعف متفاوت اعضای این شبکه، اهرمهای نفوذ آنها، و روابطشان با تهران، واکنشهای خاصی را متناسب با هر کدام از این گروهها طراحی کنند تا بتوانند بهتر با شبکهی تهدید ایران مقابله نمایند.
● هدفزنها، از آنجایی که برای مقابله با حضور آمریکا (و به تبع آن، نفوذ واشینگتن) در خاورمیانه طراحی شدهاند، بیشترین تهدید علیه ایالات متحده از سوی شبکهی تهدید ایران، از جانب این گروههاست. این گروهها به گروههای ترکیبیای تبدیل شدهاند که اکنون در نظام سیاسی و ساختار نیروهای امنیتی عراق ادغام گردیدهاند. ارتش آمریکا باید مراقب باشد تا اقدام به همکاری ناخواسته با این گروهها نکند.
● بازدارندهها تهدید مستقیمی علیه خاک آمریکا و ارتش این کشور به شمار نمیروند، اما قطعاً تهدیدی برای شرکای منطقهای این کشور هستند. بنابراین ضرورت دارد که ارتش آمریکا در جهت بهبود تواناییهای شرکای منطقهایش با هدف توانمندسازی آنها برای به عهده گرفتن تأمین امنیت خودشان تلاش کند.
● برخی از ثباتآفرینها احتمالاً در تلاش برای ایجاد ثبات در کشورهای متحد ایران، حضور آمریکا در منطقه را به چالش خواهند کشید. بنابراین، ارتش آمریکا باید برای بهبود عملیاتهای «حفاظت از نیرو» ی خود، نشانههای اقدامِ این گروهها علیه داراییهای ایالات متحده را شناسایی کند.
● نفوذگرها احتمالاً به فعالیتهای خشونتآمیز در خاورمیانه و جنوب آسیا ادامه خواهند داد تا ثبات در کشورهایشان را تضعیف و نفوذ خود در این کشورها را تقویت کنند. ارتش آمریکا برای ناامید کردن امید این گروهها، باید به تقویت روابط ارتش-با-ارتش با شرکای اصلیاش در منطقه ادامه دهد تا پیام بازدارندگی را به شبکهی تهدید ایران مخابره کند و ظرفیت شرکایش برای مقابله با این شبکه را تقویت نماید.
«قیس الخزعلی» فرمانده «عصائب اهلالحق»، در لبنان و کنار فرماندهان حزبالله، روستاهای «متولا» و «کریات شیمونا» در فلسطین اشغالی را رصد میکند (+)
در همینباره بخوانید:
›› دست برتر دیپلماسی عمومی ایران مقابل اعراب و آمریکا در خاورمیانه
›› ایران آمریکا را در «جنگ سیاسی» عراق و سوریه شکست داده است
›› «امنیت جمعی» و «بازدارندگی چتری» در ائتلاف تحت رهبری ایران
[1] The Iran Threat Network (ITN): Four Models of Iran's Nonstate Client Partnerships Link