الف) گسترش سازمان وکالت
یکی از روش ها و شیوه ها رهبری و هدایت جامعه آن روز تأسیس سازمان وکالت برای حفظ ارتباط امام(ع) با شیعیان در عصر خفقان خلفاء جور با وجود شیطنت گروه های متعدد اغواکننده و شبهه برانگیز بود.
سازمان وکالت که با تدبیرهای امام صادق(ع) تأسیس شده بود، برای انسجام شیعه بر محور امامت، توسط امام کاظم(ع) گسترش یافت. این تدبیر سبب شد تا امام کاظم(ع) با آن همه گرفتاری، جامعه شیعه را از شرایط پیچیده آن عصر به راحتی عبور دهد و با ظرفیت های جدیدتری شیعیان را رهبری نماید. به این جهت خلفاء عباسی که به زعم خود سیاست بازان ماهری بودند نتوانستند مکتب اهل بیت(ع) را با طرح های شیطانی خود متزلزل نموده و مثل سایر مکتب ها و فرقه ها آن را از هم بپاشند.
آری امامان بعدی(ع) هم با لحاظ نمودن مقتضیات عصر خود، با همین روش سازمان وکالت، با سهولت و دقت بیش تری در دورترین نقاط عالم اسلامی با پیروانشان مرتبط بوده و شیعیان نیز از طریق این شبکه ارتباطیِ مطمئن، توانستند نیازهای شرعی و دینی خود را مرتفع سازند. این تشکیلات که از نیمه دوم عصر امامت، یعنی از عصر امام صادق(ع) به بعد آغاز به کار نمود، رفته رفته دارای نظم و گستردگی و هماهنگی بیش تری شد تا آنجا که در بعضی اعصار هم چون عصر امامین عسکریین(ع) و سپس در عصر غیبت، به اوج گسترش و انسجام رسید و غالب نقاط شیعه نشین آن زمان در عالم اسلامی را زیر پوشش قرار داد.[1]
امام موسی بن جعفر(ع) با بهره گیری از سازمان وکالت در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد.[2] در منابع به نام 13 نفر از وکلای حضرت کاظم(ع) اشاره شده است.[3] طبق برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیادبن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت حضرت کاظم(ع) را برعهده داشتند.[4]
این وکلا با شرایط خاصی، به عنوان وکیل و نماینده امام (ع) انتخاب می شدند، که ازجمله آن شرایط می توان از عدالت و وثاقت، رازداری و نهان کاری، نظم، دقت، کاردانی و احتیاط یاد کرد. این وکلا وظائف مختلفی داشتند که شامل وظائف مالی، ارتباطی، علمی و ارشادی، سیاسی و مبارزاتی، اجتماعی و خدماتی، مقابله با منحرفان، نقش حفاظتی و نقش آماده سازی به دوران غیبت امام مهدی(عج) بود.
به عنوان مثال توسط همین سازمان وکالت، شیعیان وجوهات شرعی خود را به امام کاظم(ع) یا نمایندگان او می رساندند. در گزارش علی بن اسماعیل بن جعفر (ع) برادرزاده امام کاظم (ع)) به هارون که منجر به زندانی شدن امام کاظم(ع) شد، آمده است: «مال های فراوانی از شرق و غرب برای او فرستاده می شود و دارای بیت المال و خزانه ای است که سکه های مختلف به حجم بسیار در آن یافت می شود».[5]
پدیدآمدن فرقه واقفیه در این زمان زنگ خطری برای سازمان وکالت بود و به نوعی موجب کمال و دقت در انتخاب وکلا را موجب شد.
بعد از شهادت امام کاظم (ع)، رهبران واقفیه بخاطر منافع شخصی و دنیوی خود، شهادت امام کاظم(ع) را انکار کرده و آن بزرگوار را - با روش های مختلف - مهدی موعود معرفی نمودند. آن ها با همین ادعا، امامت علی بن موسی الرضا (ع) را انکار نموده و بر امام غایب بودن امام کاظم(ع) - که سال ها در زندان و از چشم شیعیان دور بود - اصرار می کردند.[6] مهم ترین انگیزه سران این گروه تصرف در اموالی بود که به نام رساندن به محضر حضرت موسی بن جعفر (ع)، از برخی ثروتمندان شیعه به عنوان وجوهات گرفته شده بودند و حاضر به تحویل این اموال به امام رضا(ع) نبودند.[7] ازجمله این افراد علی بن ابی حمزه بطائنی، زیادبن مروان و عثمان بن عیسی، که امامت علی بن موسی الرضا(ع) را نپذیرفته و در امامت امام موسی بن جعفر(ع) توقف کردند.[8]
ب) نامه های رهگشا
نامه نگاری، شیوه دیگر رهبری آن حضرت و ارتباط آن گرامی با شیعیان بود که در مورد مسائل فقهی، اعتقادی، وعظ و دعا و مسائل مربوط به وکلا انجام می گرفت. حتی نقل شده است که او از داخل زندان برای اصحاب خود نامه می نوشت و به مسائل آنان پاسخ می داد.[9]
از امام موسی کاظم(ع) بیش از صد نامه در موضوعات مختلف و خطاب به افراد گوناگون بر جای مانده است که امروزه مورد استفاده ما قرار می گیرد.[10] با نقل یکی از این نامه ها این نوشتار را متبرک می کنیم.
امام هفتم(ع) برای حلّ مشکل یکی از شیعیانش به حاکم ری این نامه کوتاه را مرقوم فرمودند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. اعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ تَحْتَ عَرْشِهِ ظِلًّا لَایسْکنُهُ إِلَّا مَنْ أَسْدَی إِلَی أَخِیهِ مَعْرُوفاً أَوْ نَفَّسَ عَنْهُ کرْبَه أَوْ أَدْخَلَ عَلَی قَلْبِهِ سُرُوراً وَ هَذَا أَخوک وَ السلَام؛[11] آگاه باش، زیر عرش الهی سایه ای وجود دارد که فقط سه طایفه در آن سکونت دارند، کسی که در حق برادر ایمانی خود خیر و نیکی انجام دهد، یا گرهی از مشکلات او بگشاید، یا سرور و شادی به قلب او وارد سازد؛ حامل نامه هم برادر توست، سلام و رحمت الهی بر شما باد».
آن شخص نامه را گرفت و پس از انجام فریضه حج، به وطن برگشت، شبانه به سراغ فرماندار رفت و جریان را به اطّلاع او رساند. فرماندار با خوشحالی دست در گردن او انداخت و بوسه بر سر و چشم او زد، با اشتیاق نامه امام را گرفت و روی چشم خود گذاشت و به احترام آن بلند شد و تمام اموال خود را میان خود و او تقسیم نمود و قیمت اموال غیر منقول را نیز پرداخت و مرتب می گفت: یا أَخِی هَلْ سَرَرْتُک؛ برادرم آیا تو را خوشحال ساختم؟ و مرد گرفتار می گفت: بلی به خدا خیلی بیش از حد مسرورم ساختی، سپس پرونده حساب او را در آورد و روی حساب او قلم گرفت و او را با خوشحالی مرخص نمود. مرد گرفتار عازم بیت الله الحرام گردید تا او را دعا کند و امام را در جریان کار خود قرار دهد. وقتی امام(ع) از اوضاع آگاه شدند بسیار خوشحال گردیدند. آن مرد پرسید: آیا این واقعه شما را خوشحال نمود؟ فرمودند: «إِی وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَّنِی وَ سَرَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَّ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَقَدْ سَرَّ اللَّهَ تَعَالَی؛[12] به خدا قسم من و امیرالمؤمنین و جدّم رسول اللَّه را شاد ساخت و خدا متعال را نیز خشنود نمود.»
امام(ع) با این نامه هم بین شیعیان الفت ایجاد نمودند، هم مشکل برادر ایمانی را حل کردند و هم حقوق شیعیان را به همدیگر یاد آوری فرمودند.
ج) آماده کردن شیعیان برای عصر ظهور
شیوه دیگر رهبری و هدایت امام کاظم(ع) در عصر اختناق حکومت عباسیان، آماده کردن شیعیان برای عصر ظهور بود. آن حضرت در مورد مهدویت به پیروان خود نکات لازم را گوشزد می کردند تا از شبهات مطروحه در موضوع مهدویت و آینده امامت در امان بمانند. در ادامه به برخی از رهنمودها و اقدامات مهدویِ حضرت موسی بن جعفر(ع) اشاره می کنیم:
1- امام مهدی(عج) در قرآن
حضرت موسی بن جعفر(ع) برخی از آیات قرآن را به وجود مقدس امام زمان(عج) مربوط دانسته و بران حضرت تطبیق نموده اند. ازجمله:
الف) امام موسی کاظم(ع) درتفسیر این آیه شریفه: (یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِ هِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ)؛[13] «می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا - گرچه کافران را ناخوش افتد - نور خود را کامل خواهد گردانید».
می فرماید: «منظور از این آیه که خداوند نور خود را کامل خواهد گردانید، یعنی ولایت قائم(».[14]
ب) خدای متعال در سوره جن می فرماید: (حَتَّیٰ إِذَا رَأَوْا مَا یوعَدُونَ فَسَیعْلَمُونَ منْ أَضعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا)؛[15] «[باشد] تا آنچه را وعده داده می شوند ببینند، آنگاه دریابند که یاور چه کسی ضعیف تر و کدام یک شماره اش کم تر است». امام کاظم(ع) این آیه را این گونه تفسیر نمود: «منظور از این آیه امام زمان(عج) و یاران آن گرامی است».[16]
ج) در مورد این آیه شریفه در سوره لقمان که می فرماید: (أَسْبَغَ عَلَیکمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَه وَ بَاطِنَه)؛[17] «خدای متعال نعمت های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است». حضرت موسی بن جعفر(ع) در روایتی نعمت باطنی را به امام غائب تفسیر کرده و فرمودند: «النِّعْمَه الظَّاهِرَه الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَه الْإِمَامُ الْغَائِبُ؛ نعمت ظاهری همان امام ظاهر و نعمت باطنی امام غائب از نظر می باشد».[18]
د) قرآن در سوره طه می فرماید: (کلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِی وَ مَنِ اهْتَدَیٰ)؛[19] «بگو: همه در انتظارند. پس در انتظار باشید. که به زودی خواهید دانست که رهروان راهِ راست و ره یافتگان چه کسانی هستند؟».
امام کاظم(ع) در ضمن روایتی در تفسیر این آیه به نقل از پدر بزرگوارش فرمودند: منظور از (الصِّرَ اطِ السَّوِی)؛ راه میانه، حضرت قائم (عج) می باشد و مراد از «مَنِ اهْتَدَیٰ» کسانی اند که به اطاعت حضرت مهدی(عج) هدایت شده اند. هدایت مربوط به کسی است که به طاعت او راه یافته باشد».[20]
2- تولد امام زمان(عج)
بنا به عللی حضرت عسکری(ع) سعی می نمود تا دشمنان از تولد حضرت مهدی(عج) خبردار نشوند به این جهت عده ای سعی نمودند تا تولد حضرت مهدی(عج) را خواسته یا نا خواسته نفی کنند. امام کاظم(ع) قرن ها قبل، از پندار باطل این گروه خبر داده است. عباس بن عامر قصبانی می گوید: از امام موسی بن جعفر(ع) شنیدم که می فرمودند: «صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ یقُولُ النَّاسُ لَم یولَدْ بَعْد؛[21] صاحب این امر کسی است که مردم می گویند هنوز متولد نشده است». در مورد تولد حضرت مهدی(عج) دلائل، شواهد و قرائن روایی و تاریخی، فراوانی وجود دارد و افراد موثق متعددی آن گرامی را زیارت نموده اند که یکی از آن ها جناب احمدبن اسحاق قمی است.[22]
3- آزمون غیبت
به طوریقین دوران غیبت امام مهدی(عج) دوران آزمون سخت شیعیان است و ثابت قدم ماندن در مسیر امامت و ولایت امر آسانی نیست. به این جهت موسی بن جعفر(ع) فرمودند: «لَابُدَّ لِصَاحِبِ هذَا الْأَمرِ مِنْ غَیبَه حَتَّی یرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کانَ یقُولُ بِهِ إِنَّمَا هی محْنَه مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ امْتَحَنَ بهَا خلْقَهُ لَوْ عَلِمَ آباؤُکمْ وَ أَجدَادُکمْ دِیناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوه؛[23] حضرت صاحب الامر غیبتی دارد که حتی معتقدین به امامت هم از آن برمی گردند، همانا امر غیبت یک آزمایشی است از جانب خدای عزوجل که خلقش را به وسیله آن بیازماید، مطمئناً اگر پدران و اجداد شما (امامان و پیغمبران پیشین) دینی درست تر از این دین سراغ داشتند، از آن پیروی می کردند (پس اگر دیگران بخاطر طولانی شدن غیبت امام عصر(عج) از دین برگشتند شماها ثابت و استوار در این مسیر بمانید و هرگز تردید نکنید)».
در کلام دیگری فرمودند: «لَهُ غَیبَه یطُولُ أَمدُهَا خوْفاً عَلَی نَفْسِهِ یرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ؛[24] او را غیبتی طولانی است؛ زیرا بر نفس خود می هراسد و اقوامی در آن غیبت مرتدّ شده و اقوامی دیگر در آن ثابت قدم خواهند بود».
4- یقینی بودن ظهور
ابن اسباط از امام کاظم(ع) پرسید:
«فدایت شوم! از امام زین العابدین(ع) برایم نقل کرده اند که: قائم آل محمد(ص)، در سالی که مردم جمع می شوند، (یعنی یاران امام مهدی(عج)، در مکه جمع می شوند ) ظهور می کند. امام کاظم(ع) سؤال کردند: قائم، بدون وقوع شورش سفیانی[25] قیام می کند؟! قیام قائم، از امور حتمی الهی است و کار سفیانی نیز از امور حتمی الهی است و قیام کننده ای نداریم، جز آنکه پیش از او سفیانی را داریم».[26]
5- هشدار به متدینین
امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند: «إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فاللَّهَ اللَّه فِی أَدْیانِکمْ لَا یزِیلُکمْ عَنْهَا أَحَدٌ؛[27] هرگاه پنجمین فرزندِ هفتمین (امام) غائب شود، خدا را، خدا را، نسبت به دینتان مواظب باشید، مبادا کسی شما را از دینتان جدا کند».
امام کاظم(ع) با درایت ویژه ای که داشتند به خطرات دینداری در عصر غیبت هشدار می دهند. هم چنان که خود شاهدیم چه شبهات فریبنده و هجمه های سنگینی به باورهای شیعیان رخ می دهد که گاهی موجب تردید متدینین می شود چه رسد به دیگران.
6- حضرت قائم شمائید؟
یونس بن عبدالرحمان می گوید: «به محضر امام موسی کاظم(ع) شرفیاب شدم و به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! شما قیام کننده به حق هستی؟ فرمودند: أَنَا الْقائِمُ بالْحَقِّ وَ لَکنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ یمْلَأُهَا عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی؛ من قیام کننده به حق هستم؛ امّا قائمی که زمین را از دشمنان خدای عزوجل پاک می کند و آن را از عدالت پُر می کند، همان گونه که از جور و ستم پُر شده است، نسل پنجم از فرزندان من است».
7- نشانه های امام غائب(عج)
ابواحمد محمّدبن زیاد ازدی از محضر امام کاظم(ع) در مورد امام غائب(عج) پرسید. حضرت فرمودند: «نَعَم، یغیبُ عَن أبصارِ النّاسِ شخصُهُ، ولا یغیبُ عَن قُلوبِ المُؤمِنینَ ذِکرُهُ، وهُوَ الثّانی عَشَرَ مِنّا، یسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ کلَّ عَسیرٍ، ویذَلِّلُ لَهُ کلَّ صَعبٍ، ویظهِرُ لَه کنوزَ الأَرضِ، ویقَرِّبُ لَهُ کلَّ بَعیدٍ، ویبیرُ بِهِ کلَّ جَبّارٍ عَنیدٍ، ویهلِک عَلی یدِهِ کلَّ شیطانٍ مریدٍ، ذلِک ابنُ سَیدَه الإِماءِ، الَّذی تَخفی عَلَی النّاسِ وِلادَتُهُ، ولا یحِلُّ لَهُم تَسمِیتُهُ حَتّی یظهِرَهُ اللَّهُ عزوجل، فیملَأَ الأَرض قسطاً وعَدلًا کما مُلِئَت جَوراً وظُلما؛[28] آری، وجودش از دیدگان مردم، ناپیدا می شود؛ امّا یادش از دل های مؤمنان نمی رود، و او دوازدهمین امام از ما [اهل بیت(ع)] است. خدا هر سختی ای را برایش آسان می کند، و هر مانعی را در برابرش رام می سازد، و گنج های زمین را برایش آشکار می نماید، و هر دوری را برایش نزدیک می آورد، و هر جبّار سرکشی را به وسیله او نابود می کند، و هر شیطانِ رانده شده ای را به دست او هلاک می کند. او فرزند سَرور کنیزان است که ولادتش بر مردم، پنهان می ماند و نام بردن او بر آنان روا نیست[29] تا آنکه خدای عزوجل او را آشکار سازد و زمین را از عدل و داد پُر کند».
8- منتقم مظلومان
هنگامی که داودبن کثیر رِقّی در مورد اوصاف حضرت صاحب الامر(عج) از امام کاظم(ع) پرسید. حضرت در پاسخ فرمودند: «هُوَ الطَّرِیدُ الْوَحیدُ الْغرِیبُ الْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ)؛[30] آن آقای در حاشیه مانده تنهای غریب، غائب از دیدگان خاندانش و خون خواه پدرش می باشد».
مَوتُور به کسی گفته می شود که انتقام خون به ناحق ریخته اش گرفته نشده است. به امام حسین(ع): هم «الوتر الْمَوْتورُ» گفته می شود چون هنوز انتقام خونش مطهرش مانده است. به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه نیز «الْمَوْتورُ» اطلاق می شود؛ زیرا هنوز خون پدران بزرگوارش؛ امیرمؤمنان، امام حسن، امام حسین و امامان بعدی تا امام حسن عسکری(ع) را نگرفته است، او هنوز انتقام مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا(ع) را نگرفته است، امام زمان(عج) خون خواه پدران گرامش می باشد که طبق روایات هنگام ظهور خواهد گرفت.[31] امام حسین(ع) به عیسی خشّاب که از اوصاف حضرت مهدی(عج) می پرسید، در مورد این ویژگی امام زمان(عج) فرمودند: «صاحِبُ الْامْرِ الطَّریدُ الشَّریدُ الْمَوْتُورُ بابیهِ الْمکنّی بِعَمِّهِ؛[32] حضرت صاحب الامر(عج) آن رانده شده تنها، بعد از ظهور به خون خواهی پدرش قیام می کند و با کنیه عمویش خوانده می شود.»
9- ویژگی های منتظران واقعی
امام کاظم(ع) در مورد ویژگی های منتظران واقعی و شیعیان مؤفق در زمان غیبت فرمودند: «طوبی لِشیعَتِنَا، المتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فی غیبَه قائِمِنَا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَالبَراءَه مِن أعدائِنا، اولئِک مِنّا ونَحنُ مِنهُم، قَد رَضوا بِنا أئِمَّه، ورَضینا بِهِم شیعَه، فطوبی لَهم، ثُمَّ طوبی لَهُم، وهُم وَاللَّهِ مَعَنا فی دَرَجاتِنا یومَ القیامَه؛[33] خوشا به حال شیعیان ما، که در زمان غیبت قائم ما(عج) به رشته ولایت ما چنگ می زنند و بر موالات ما ثابت و استوار و در برائت و بیزاری از دشمنان ما پابرجا و محکم می مانند. آن ها از مایند و ما از آن هاییم. آن ها ما را به امامت برگزیده اند و به پیشوایی ما راضی هستند و ما آن ها را به عنوان شیعه خود برگزیده ایم و به عنوان شیعه خویش پسندیده ایم. خوشا به حال آن ها، باز هم خوشا به حال آن ها، به خدا سوگند آن ها در روز قیامت با ما و در کنار ما هستند».
10- بخش نامه دولت کریمه امام زمان (عج)
در زمان حکومت امام زمان(عج) قوانین به طورکامل انسانی و عادلانه - که همه آرزوی تحققش را دارند - بر جامعه حکم فرما خواهد شد. امّا کسانی که قوانین حکومتی حضرت ولی عصر(عج) را رعایت نکنند بی تردید مجریان قانون در عصر دولت کریمه مهدوی، آنان را، جریمه خواهند کرد. در این زمینه امام کاظم(ع) فرمودند: «إذا قامَ قائِمُنا(عج)، قالَ: یا معشَرَ الفُرسانِ، سیروا فی وَسطِ الطریقِ، یا مَعشَرَ الرِّجالِ، سیروا عَلی جَنبَی الطَّریقِ، فَأَیما فارِسٍ أخَذَ عَلی جَنبَی الطَّریقِ فَأَصابَ رَجُلًا عَیبٌ ألزَمناهُ الدِّیه، وأَیما رَجُلٍ أخَذَ فی وَسَطِ الطَّریقِ فَأَصابَهُ عَیبٌ فَلا دِیه لَهُ؛[34] هنگامی که قائم ما قیام کند، می فرماید: ای سوارگان در میانه راه! حرکت کنید. ای پیادگان در دو کناره راه! حرکت کنید. هر سواری از دو کناره راه حرکت کند و صدمه ای به کسی بزند، دیه اش را برعهده او می نهیم و هر پیاده ای در میانه راه حرکت کند و آسیبی ببیند، دیه ای ندارد».
این حدیث یکی اعجازهای امام کاظم(ع) به شمار می آید؛ چراکه در عصر آن گرامی بحث شهر و ترافیک و خیابان های وسیع و جریمه به این گستردگی متصور نبود.
11- دعا برای فرج امام مهدی(عج)
از دیگر روش های امام کاظم(ع) برای شناخت حضرت مهدی(عج) دعاهای آن گرامی در مورد امام زمان(عج) است. دعا برای وجود امام مهدی(عج)، دعا برای فرج، برای مؤفقیت دولت مهدوی(عج) از مضامین این دعاهاست. برای تیمن و اختصار فقط دو مورد را یادآور می شویم:
الف) امام کاظم(ع) در دعای تعقیبات بعد از نماز عصر، می فرمایند:
«أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الْحَیِ الْقَیُّومِ الَّذِی لَا یَخِیبُ مَنْ سَأَلَکَ بهِ أَن تُصَلِّیَ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَن تعَجِّلَ فَرَجَ الْمنْتَقِمِ لَک منْ أَعْدَائِکَ وَ أَنْجِزْ لَهُ مَا وَعَدْتَهُ؛ از تو به اسم پوشیده و در گنجینه که زنده و برپا دارنده ات که هرکسی تو را به آن بخواند محروم نمی گردد، درخواست می کنم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و در فرج انتقام گیرنده از دشمنانت تعجیل کرده و به وعده ای که به او داده ای وفا نمایی».[35]
ب. بعد از نماز جعفر طیار هم، حضرت امام موسی بن جعفر(ع) این گونه امام زمان(عج) را دعا می کرد: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و عَلی مَنارِک فی عبادِک الدّاعی إلَیک بِإِذنِک، القائِمِ بِأَمرِک المُؤَدّی عَن رَسولِک عَلَیهِ و آلِهِ السَّلامُ. اللّهُمَّ إذا أظهَرتَهُ فَأَنجِز لَهُ ما وَعَدتَهُ، و سُق إلَیهِ أصحابَهُ، وَ انصُرهُ و قَوِّ ناصِریهِ، و بَلِّغهُ أفضَلَ أمَلِهِ، و أعطِهِ سُؤلَهُ، و جَدِّد بهِ عن مُحَمَّدٍ و أهلِ بَیتِهِ...؛ اللّهُمَّ عَجِّل فَرَجَ قائِمِهِم بِأَمرِک، وَ انصُرهُ وَ انصُر بِهِ دینَک الَّذی غُیرَ و بُدِّلَ، و جَدِّد بِهِ مَا امتَحی مِنهُ و بُدِّلَ بَعدَ نَبِیک)؛[36] خدایا! درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، و بر آنکه نشانه ات در میان بندگانت و با اجازه تو، به سوی تو فرامی خوانَد و فرمان تو را برپا می دارد و از جانب پیامبرت که بر او و خاندانش درود باد انجام وظیفه می کند. خداوندا! هرگاه آشکارش نمودی، وعده ای را که به او داده ای، تحقق بخش و یارانش را به سوی او روان کن، او را یاری ده و یارانش را نیرو بخش، او را به بزرگ ترین آرزویش برسان و خواسته اش را به او عطا کن و به واسطه او، محمّد و خاندانش را... دوباره نیرو و عزّت بخش. بار خدایا! به ظهور قائمِ آنان، که برپا دارنده فرمان توست شتاب بخش و او را یاری ده و به واسطه او، دینت را که در آن تغییر و تحوّل داده اند، مدد کن و به واسطه او، هر بخشی از دینت را که پس از پیامبرت(ص) محو یا جایگزین شده است، از نو احیاء گردان!».
پی نوشت ها:
[1] سازمان وکالت، محمدرضا جباری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1382ش، ج1، ص17.
[3] «امام کاظم و سازمان وکالت»، مجله تاریخ اسلام، سال چهاردهم، 1392 ش، ش1، ص16.
[4] سازمان وکالت، صص423-599.
[5] حیاه الامام موسی بن جعفر(ع)، باقر شریف قرشی، نشر اعتصام، قم، 1428ق، ج 2، ص455.
[6] از مهم ترین آثار واقفیه، کتاب الغیبه نوشته حسن بن محمدبن سماعه کوفی است. ابن سماعه یکی از معروف ترین سران واقفیه بود که تصنیفات خوبی داشته و در فقه نیز فرهیخته بود، وی در سال 263ه. ق درگذشت. او کتاب های متعددی نوشته بود، از آن جمله همین کتاب است که در موضوع غیبت می باشد. الفهرست، محمدبن حسن طوسی، نشر الفقاهه، قم، 1417ق، ص96.
[7] در این زمینه در مقاله یونس بن عبدالرحمن یار امام کاظم(ع)، تالیف نگارنده (مجله کوثر، ش15، خرداد 1377ش) مطالب بیش تری آمده است.
[8] الغیبه، محمدبن حسن طوسی، دارالمعارف، قم، 1411ق، صص64 - 65.
[9] الکافی، محمدبن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1388ق، ج1، ص313.
[10] مکاتیب الائمه، ج 4، ص 349 به بعد.
[11] بحار الأنوار، ج 48، ص: 174- مکاتیب الائمه، ج4، ص 444. مکاتیب الامام موسی بن جعفر الکاظم(. نامه 77.
[12] بحار الأنوار، ج 48، ص: 174.
[18] تفسیر نور الثقلین، عبد علی هویزی عروسی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ج 4، ص212.
[20] تأویل الآیات الظاهره، علی استرآبادی، نشر اسلامی، قم، 1409ق، ص317؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم بحرانی، بنیاد بعثت، تهران، 1416ق، ج 3، ص792؛ اللوامع النورانیه فی اسماء علی و اهل بیته القرآنیه، سیدهاشم بحرانی، نشر مرتضویه، قم، 1429ق، ص385.
[21] کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1359ق، ج 2، ص360.
[22] کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص384- شیخ صدوق(ره) می نویسد: «احمدبن اسحاق روزی از امام عسکری(ع) پرسید: یابن رسول الله! حجت خدا بعد از شما کیست؟ حضرت به درون خانه رفت و لحظه ای بعد کودکی سه ساله را که رخسارش همچون ماه شب چهارده می درخشید، در آغوش گرفته، بیرون آورد و فرمودند: ای احمدبن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار(ع) مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمی دادم، این کودک هم نام و هم کنیه رسول خدا(ص) است و همین کودک است که زمین را بعد از آنکه از ظلم پُر شد پُر از عدل خواهد کرد. ای احمدبن اسحاق! فرزندم همانند خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت و در زمان غیبت غیر از شیعیان ثابت قدم و دعاکنندگان در تعجیل فرجش کسی اهل نجات نخواهد بود. احمد از امام(ع) پرسید: سرورم! آیا نشانه ای هست که مطمئن شوم این کودک همان قائم آل محمد(ص) است؟ در این هنگام کودک لب به سخن گشود، گفت: أَنَا بَقِیه اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَینٍ یا أَحْمَدَبْنَ إِسْحَاق؛ من آخرین حجت خدا بر روی زمین ام و از دشمنان او انتقام خواهم گرفت. ای احمد وقتی حقیقت را با چشم خود دیدی، دیگر نشانه ای مخواه».
[24] کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، علی بن محمد خراز قمی، انتشارات بیدار، قم، 1401ق، ص270.
[25] خروج سفیانی قبل از ظهور امام زمان(عج)، از علائم ظهور بوده و او از دشمنان سرسخت امام می باشد. امام باقر(ع)، درباره ویژگی های این دشمن لجوج حضرت مهدی(عج) فرمودند: «اگر سفیانی را مشاهده کنی، درواقع پلیدترین مردم را دیده ای. وی دارای رنگی بور، سرخ و کبود است. هرگز سر به بندگی خدا فرود نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است»، و نیز آن حضرت فرمودند: «سفیانی از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابوسفیان است». علامه مجلسی (ره) از حضرت علی(ع) نقل می کند که سفیانی مردی است، چهار شانه و بدقیافه که صورت رعب انگیزی دارد. دارای سری بزرگ است و بر صورت او آثار آبله بر جای مانده است. وقتی او را ببینی، می پنداری که او یک چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عنبسه است و از فرزندان ابوسفیان می باشد». روایات بسیاری درباره سفیانی وارد شده که او را به نفاق، بد سرشتی و دشمنی با خدا و پیامبر(ص) به ویژه با حضرت مهدی(عج) معرفی می کنند. در روایت «ابی قبیل» آمده است: «سفیانی بدترین فرمانروایی است که ظهور کرده است. او از دانشمندان، علماء و اهل فضل برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود یاری می خواهد و هرکس امتناع ورزد، او را به قتل می رساند». امام علی(ع) در مورد اعمال ضد انسانی سفیانی فرمودند: «بدا به حال کوفه! سفیانی چه جنایاتی در آن انجام می دهد! به حریم شما تجاوز می کند، کودکان شما را سر می برد و ناموس شما را هتک می کند».
[26] قرب الإسناد، عبدالله بن جعفر حمیری، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1413 ق، ص374.
[27] الکافی، ج 1، ص336- علامه مجلسی در شرح این سخن امام کاظم(ع) می نویسد: «مراد ازهفتمین، خود آن حضرت و مراد به فرزند پنجم، حضرت صاحب الامر(عج) است و گویا تعبیر به این جمله، تعریض به طایفه واقفیه است که امام هفتم را صاحب غیبت می دانند و به پنج امام بعد از وی معتقد نیستند». مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول(ص)، محمدباقر مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1404ق، ج 4، ص34.
[28] البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص376.
[29] طبق این حدیث - که به خطرات زمان غیبت صغری مربوط است - بردن نام اصلی حضرت مهدی(عج) روا نیست. هر کجا ناگزیر بودند، آن را تقطیع نموده و این چنین: «م. ح. م. د» می نوشتند. ولی در زمان ما بردن نام مقدس حضرت بقیه الله ارواحنا فداه مانعی ندارد. البته شیخ حر عاملی، صاحب وسائل الشیعه در کتابی به نام: «کشف التعمیه فی حکم التسمیه» -در مقابل کسانی که به طورمطلق نام بردن را جائز نمی دانند - تصریح به نام آن حضرت را در هر شرایط، جائز می داند.
[30] کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص361.
[31] بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، 1403ق، ج53، ص14.
[32] کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص318.
[33] کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، ص270.
[34] تهذیب الأحکام، محمدبن حسن طوسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش، ج10، ص314، ح1169.
[35] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، محمدبن الحسن طوسی، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، 1411ق، ج 1، ص74.
[36] جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، علی بن موسی بن طاووس، نشر رضی، قم، 1330ق، ص291.