داریوش شجاعیان چهار فصل پیش با قراردادی بسیار گرانقیمت به استقلال منتقل شد. در آن زمان آبیها صرفا بابت دریافت رضایتنامه او چیزی حدود یکونیم میلیارد تومان به گسترش فولاد پرداختند. این رقم با توجه به نرخ ارز در بهار سال 96، بیش از 400 هزار دلار میشود. یعنی چیزی به اندازه جذب یک بازیکن یا مربی خارجی پول صرف شد تا باشگاه تبریزی اجازه حضور داریوش در استقلال را بدهد، حالا دستمزد و قراردادهای گرانقیمت هر فصل او به کنار؛ این بازیکن در ازای این همه هزینه، چه آوردهای برای استقلال داشته است؟ فرشید اسماعیلی دوست صمیمی شجاعیان هم داستان مشابهی دارد. آنها رکورددار سلفی در استقلال هستند و برای هم جشن تولد میگیرند، اما در زمین خبری نیست.
بیایید به یک آمار نگاه کنیم؛ فرشید اسماعیلی هافبک هجومی استقلال است. او در این پست، مجموعا 13 گل لیگی به ثمر رسانده است. 13 گل در طول شش فصل. بعد احمد نوراللهی به عنوان هافبک دفاعی پرسپولیس، فقط در لیگ بیستم 10 گل برای سرخپوشان زد. این طرف نوراللهی هیچ سر و صدایی ندارد، اما آن طرف اسماعیلی هر روز علیه مدیران باشگاه مصاحبه میکند. کاش او در دل این اظهارات تند در جستوجوی صلاح و منفعت استقلال بود، اما بخش زیادی از این اظهارات صرفا به خاطر آن انجام میشود که ابتدای فصل یک حامی مالی دو میلیارد تومان به فرشید پرداخته بود. باشگاه اصرار داشت این مبلغ را به عنوان بخشی از رقم قرارداد او در نظر بگیرد، اما اسماعیلی مقاومت میکرد و میگفت این پول را «هدیه» گرفته است! هدیه بابت چی؟ بابت کدام دستاورد؟ کدام قهرمانی؟ کدام افتخارآفرینی؟ فرشید در لیگ نوزدهم فقط دو گل و در لیگ بیستم تنها یک گل به ثمر رساند. بابت چنین عملکردی چرا باید دو میلیارد تومان هدیه به یک بازیکن پرداخت شود؟
استقلال در این سالها بیشترین ضربه را از «آدرسهای غلط» خورده است. همیشه دیگران مقصر بودند، اما هیچوقت هیچکس نگاهی به کیفیت عملکرد بازیکنان نینداخت. آنها خیالشان راحت است که با بدترین نمایشهای ممکن هم قراردادشان تمدید میشود و با چهار خط پست و استوری درباره پرسپولیسی بودن وزرای دولت، به محبوب دل هواداران تبدیل میشوند. این رویه تاکنون نتیجهای جز آب رفتن سقف رویاها و آرزوهای استقلال نداشته و از این به بعد هم همینطور خواهد بود. این تیم یک رنسانس لازم دارد، به نسلی پر از عطش و انگیزه برای کسب موفقیت محتاج است. خیلیها باید بروند تا استقلال نفس بکشد.