تحریریه زندگی آنلاین : افرادی که کمالگرا (Perfectionism) بوده و به کمالگرایی مبتلا هستند، معتقدند که خود و محیط اطرافشان باید کامل باشند. گاهی بعضی از افراد احساس میکنند کارها را باید صد در صد درست انجام دهند، در غیر این صورت بازنده هستند و یا احساس میکنند کاری را که به انجام رساندهاند بهاندازه کافی خوب نیست و یا اینکه نوشتن مقالات و طرحهای خود را به بهانه اینکه بایستی آنها را دقیق و بیعیب انجام دهند، به تعویق میاندازند. در چنین صورتی شخص بجای حرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن دارد.
کمالگرایی چیست؟
کمالگرایی، درواقع باوری غیرمنطقی است که اشخاص نسبت به خود و محیط اطراف خود دارند.
افرادی که کمالگرا هستند، معتقدند که خود و محیط اطرافشان باید کامل بوده و هرگونه تلاشی در زندگی باید بدون اشتباه و خطا باشد.
بیشتربخوانید:
یادگیری از علت کمالگرایی
اگر شما کمالگرا هستید، احتمالاً در کودکی یاد گرفتهاید که دیگران با توجه به کارایی شما در انجام کارها به شما بها میدهند، در نتیجه احتمالاً شما یاد گرفتهاید در صورتی به خود بها دهید که مورد قبول دیگران واقع شوید. این امر میتواند شما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران، آسیبپذیر و بهشدت حساس سازد. تلاش برای حمایت از خودتان و رهایی از اینگونه انتقادات، سبب میگردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانید.اگر چنین باشد در آن صورت شما بجای حرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن دارید. کمالگرایی به افکار و رفتارهای خود تخریب گرانهای اشاره میکند که هدف آنها نیل به اهداف بهشدت افراطی و غیر واقعگرایانه است. در جامعه امروزی، به اشتباه کمالگرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته میشود. به هر حال مطالعات اخیر نشان میدهند که نگرش کمالگرایانه موجب اخلال در موفقیت میشود. آرزوی کامل بودن هم احساس رضایت از خودتان را از شما میگیرد و هم شما را بیش از سایر مردم (کسانی که اهداف واقع گرایانهای دارند)، در معرض ناکامی قرار میدهد.
سیکل معیوب در روند کمالگرایی
نگرش کمالگرایانه، یک دور معیوب را به وجود میآورد. افراد کمالگرا، نخست مجموعهای از اهداف غیر قابل دسترس را ردیف میکنند. در گام بعدی در رسیدن به این اهداف شکست میخورند، زیرا دسترسی به آن اهداف غیر ممکن میباشد. در گام بعدی، زیر فشار میل به کمال و ناکامی مزمن غیر قابلاجتناب ناشی از آن، خلاقیت و کارآمدی آنها کاهش مییابد و بالاخره این روند، افراد کمالگرا را به انتقاد از خود و سرزنش خود هدایت میکند، که نتیجه این روند نیز عزتنفس پایین میباشد. این مسائل، احتمالاً اضطراب و افسردگی نیز به همراه خواهد داشت. در این موقعیت افراد کمالگرا بهطور کامل در این لحظه، تنها اگر سختتر کار کنم، موفق خواهم شد. چنین افکاری، مجدداً منجر به یک دور کامل معیوب میگردد. چنین دور معیوبی با نگاهی به نحوه روابط بین فردی افراد کمالگرا میتواند بهتر قابل تشریح باشد.افراد کمالگرا معمولاً عدم پذیرش و طرد شدن از سوی دیگران را پیشبینی و از آن میترسند. با این ترس، آنها در مقابل انتقاد دیگران حالت دفاعی به خود میگیرند و از این طریق دیگران را ناکام و از خود دور میسازند. کمالگراها بدون اینکه متوجه این موضوع باشند، همچنین معیارهای بهشدت غیر واقعگرای خود را از دیگران نیز انتظار داشته و در نتیجه نسبت به دیگران متوقع و منتقد میگردند. در نهایت ممکن است، افراد کمالگرا، به دیگران اجازه ندهند که شاهد اشتباهاتشان باشند. آنها این نکته را در نظر نمیگیرند که خود افشایی این فرصت را به آنها میدهد که دیگران به چشم یک انسان به آن نگاه کرده و دوستشان بدارند. به دلیل وجود این دور (سیکل) معیوب، افراد کمالگرا، غالباً در داشتن روابط نزدیک با افراد دچار مشکل هستند و به همین خاطر رضایت کمتری از روابط بین فردی خود دارند.
بیشتر بخوانید:
تلاش سالم و کمالگرایی
انتخاب اهداف سالم و داشتن تلاش و پشتکار با فرآیند خود تخریبگر کمالگرایی کاملاً تفاوت دارد. تلاش سالم (سازنده)، منجر به انتخاب اهداف، بر پایه خواستههای شخصی و آرزوها و نه بر اساس پاسخگویی به انتظارات خارجی، میگردد. اهداف این افراد همیشه تنها یک قدم از آنچه همزمان به پایان بردهاند، فراتر است. به عبارتی اهداف آنها، واقعی، خودجوش (درونی) و ذاتاً قابل حصول است. افراد کوشای سالم از انجام کار در دست اجرا بیشتر از تفکر در مورد نتیجه پایانی آن لذت میبرند. وقتی این افراد یا تجاربی چون نارضایتی یا شکست مواجه میشوند، واکنشهای آنها عموماً به موقعیت ویژه موجود محدود میشود و این موضوع را به احساس ارزشمندی خویش تعمیم نمیدهند.
در مورد این موضوع چه باید کرد؟
اولین گام در تغییر نگرشهای کمالگرایانِ به تلاشهای سالم، داشتن عدم رضایت از کمالگرایی است، بینقص بودن یک خطای غیر قابل حصول است. گام بعدی چالش با افکار و رفتارهای خود تخریب گرانهای است که بینقص گرایی را تغذیه میکنند.