حسین موسوی: در آمریکا برای هر دو حزب سخت است که بیش از دو دوره کاخ سفید را از آن خود کنند یا اینکه حزب فرد مستقر در کاخ سفید همواره در تلاش است تا در انتخابات میاندورهای موقعیت خود را از دست ندهد. سیاست اما در آلمان، که قرار است مردمانش امروز یکشنبه پای صندوقهای رای بروند، فرق میکند. به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، بسیاری از آلمانیها ثبات را ترجیح میدهند. آنگلا مرکل که از سال 2005، صدراعظم آلمان بوده، در حال بازنشسته شدن است و هر دو نامزد اصلی برای جانشینی او تلاش میکنند، رایدهندگان را متقاعد کنند که گزینه مناسبی برای جانشینی او هستند و سیاستهای وی را ادامه خواهند داد. با این حال، خروج مرکل یک معما برای رایدهندگان خلق خواهد کرد: آیا آلمان، قدرتمندترین کشور اتحادیه اروپا، همچنان توسط یک رهبر راستمیانه اداره میشود یا دومین رهبر چپمیانه را پس از اوایل دهه 1980 در راس حکومت خواهد دید؟ انتخاب رایدهندگان، سیاستهای آلمان - و البته اروپا- را در زمینه امنیت اجتماعی، مالیات، نوآوری و تغییرات آب و هوایی شکل خواهد داد. گزارش امروز میتواند یک شمای کلی برای انتخابات امروز بدهد.
نامزدهای صدراعظمی
دو نامزد اصلی عبارتند از: اولاف شولتز 63ساله از حزب سوسیالدموکرات و چپ و آرمین لاشت 60ساله، رئیس اتحادیه دموکراتیک مسیحی از حزب مرکل و البته دارای تمایلات راست میانه. حزب شولتز در نظرسنجیها، هفتهها پیشتاز بوده؛ اما رقابت در روزهای پایانی خود تنگاتنگ شده است. هر دو نفر تلاش میکنند در این رقابت انتخاباتی روی تواناییهای رهبریشان تکیه کنند تا اینکه بر سیاستهای خاصی تاکید داشته باشند. شولتز در کارزار انتخاباتیاش، تبلیغات را طوری تنظیم کرده است تا یادآور رهبری مرکل باشد تا نشان دهد وی قصد دارد ادامهدهنده راه او باشد. لاشت اما هفته گذشته، بهرغم تمایل نداشتن مرکل برای حضور در عرصه تبلیغات انتخاباتی، او را به کارزار انتخاباتیاش برد. اما حضور مرکل نشان میدهد که لاشت نتوانسته با رایدهندگان ارتباط برقرار کند و برای همین به مرکل متوسل شده است. در تابستانی که گذشت، فیلمی از او منتشر شد که نشان میدهد وی در یک روستای کاملا از بین رفته، بهدلیل شدت سیل، در حال خندیدن بوده است. رقابت بین دو حزب اصلی در آلمان در حالی شدت بالا گرفته است که تا پیش از این دو آنالینا بائرباخ، پیش از افول خود، بهعنوان یک زن 40ساله در صدر نظرسنجیها قرار داشت. در این میان حزب راست افراطی و ضد مهاجرت -آلترناتیو برای آلمان- که در سال 2017، تبدیل به اولین حزب راست افراطی در آلمان شد که پس از جنگ جهانی دوم کرسیهای پارلمان را بهدست میآورد، احتمالا چهارم یا پنجم خواهد شد. در آلمان، رایدهندگان بهطور مستقیم صدراعظم را انتخاب نمیکنند و در عوض به نمایندگان پارلمان رای میدهند. بر اساس میانگینهای بهدستآمده از نظرسنجیهای پولیتیکو، حزب سوسیال دموکرات به رهبری شولتز با حدود 25درصد، محافظهکاران با رهبری لاشت 22درصد، سبزها 16درصد و حزب راست افراطی با 11درصد آرا در ردههای اول تا چهارم قرار دارند.
تفاوتها
انتخابات احتمالا برخی از زمینههای اصلی سیاست این کشور، از جمله مهاجرت و روابط اقتصادی نزدیک آلمان با چین و روسیه را تغییر نخواهد داد. اما نتیجه برخی از سیاستهای داخلی را اینگونه شکل خواهد داد:
مالیاتها: شولتز خواستار افزایش مالیات برای ثروتمندان است و پیشنهاد افزایش 3درصدی نرخ مالیات تا 45درصد و بازگرداندن مالیات بر ثروت را دارد. وی همچنین خواستار افزایش حداقل دستمزد از سیاست فعلی حدود 12دلار در ساعت به حدود 14دلار شده است. این در حالی است که لاشت با افزایش مالیات مخالف است و اخیرا گفته که افزایش نرخ مالیات در حالی که اقتصاد در حال بهبودی از پاندمی است، احمقانه خواهد بود.
رفاه اجتماعی: حقوق بازنشستگی یک مساله مهم در آلمان است؛ جایی که در آن سن جمعیت در حال افزایش است. شولتز قول داده است که دیگر سن بازنشستگی را افزایش ندهد. سن بازنشستگی در آلمان تقریبا 66 سال است و تا سال 2031، این رقم به 67 سال خواهد رسید که سن اخیر برای بازنشستگی چندان مورد استقبال آلمانیها قرار نگرفته است. لاشت هم گفته است که سن 67 سالگی برای بازنشستگی به ضرر جوانها خواهد بود.
آب و هوا: حزب شولتز وعده داده است که برای اتوبانهای آلمان محدودیت سرعت تا 130 کیلومتر را (افزایش مصرف سوخت) در نظر خواهد گرفت. اتوبانهای آلمان در برخی نقاط بدون محدودیت سرعت هستند. او همچنین قول داده است تعداد خودروهای برقی را افزایش خواهد داد. لاشت تاکید کمتری بر مسائل آب و هوایی داشته و در عوض بر لزوم حفاظت از مشاغل تاکید کرده است. با این حال هر دو از حذف زغال سنگ تا سال 2038 حمایت اما کارشناسان آب و هوایی میگویند خیلی دیر است. اگرچه سبزها پیشرفت کمی در رقابت داشتهاند، اما هر دو حزب بزرگ اعلام کردهاند که با آنها در یک ائتلاف مشارکت میکنند. این به آن معناست که گرمایش زمین احتمالا یک موضوع برجسته برای دولت بعدی خواهد بود.
زیرساختها: دستور کار شولتز مشترکات زیادی با برنامه بایدن رئیسجمهوری ایالات متحده دارد. هرکدام میخواهند مالیات بر ثروتمندان را افزایش دهند تا هزینههای سرمایهگذاریهای حیاتی در بخش زیرساختها تامین شود.
از جمله موارد دیگر، شولتز خواستار ساخت حدود صدهزار واحد مسکن ارزانقیمت برای رفع کمبود خانههای مقرون بهصرفه شده است. لاشت اما روش بازار را ترجیح میدهد. او میخواهد از تخفیف مالیاتی برای تشویق ساخت 5/ 1میلیون خانه جدید در چهار سال آینده استفاده کند.
ثبات و پاندمی
اما یکی از جنبههای گیجکننده انتخابات از این قرار است: لاشت وارث مرکل است؛ اما شولتز از اعضای ارشد دولت او است، هم بهعنوان معاون صدراعظم و هم بهعنوان وزیر دارایی. دولت فعلی ائتلافی از هر دو حزب اصلی است. بسیاری از ناظران انتظار دارند که تنها یک نفر در ائتلاف حکومتی بعدی باشد. این وضعیت نقشی را که ثبات در این انتخابات ایفا میکند، برجسته میکند و موفقترین واکنش به پاندمی در این زمینه دلیل اصلی آن است.کریستوفر شوتزه، خبرنگار نیویورکتایمز در برلین میگوید که اگر انتخابات قبل از پاندمی برگزار می شد، احتمالا این دو نامزد بیشتر سعی میکردند خود را از مرکل که محبوبیتش رو به کاهش بود، متمایز کنند. کریستوفر میگوید: «حالا بازی اسم و فامیل این بچههای پیر شده این است که نشان دهند آنها شبیه او هستند.»
نیروهای ضد جریان مستقر
خطر راستافراطیها همچنان این انتخابات را تهدید میکند. درحالیکه امروز قرار است انتخابات پارلمانی در آلمان برگزار شود، روز جمعه صدها نفر به میدان شهر گرلیتز هجوم آوردند تا علیه رهبران احزاب اصلی، مهاجران و واکسنهای کووید-19 سخن بگویند. به گزارش الجزیره، دورین، لباسفروش در میدان شهر گرلیتز حضور پیدا میکند و به سرعت نیز این میدان پر از حامیان حزب راست افراطی حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) میشود. در اطراف عمده افرادی که حضور دارند افرادی با موهای خاکستری و پا به سن گذاشته هستند. یک گروه موسیقی آهنگ تنگههای وحشتناک را مینوازد و روی پلاکاردی هم نوشته شده است: «ما حقوق بازنشستگی خود را تقسیم میکنیم؛ اما نه با کل جهان: همبستگی به مرز نیاز دارد.»
در این رویداد برجسته از راستافراطیها دو چهره مشهور حضور داشتند: آلیس ویدل، رهبر پارلمان و تینو چروپالا، همکار و تاجر، نقاش اهل گورلیتز که در سال 2017 نماینده محافظهکاران برای تصاحب کرسی این ناحیه در پارلمان فدرال بود که به سختی شکست خورد. دورین درباره نفر اخیر به الجزیره گفت: «او مرد خوبی است. او آنچه را که بسیاری فکر میکنند، میگوید.»
حزب آلترناتیو برای آلمان که در ابتدا برای مخالفت با منطقه یورو تاسیس شده بود، نقش اصلی را بهعنوان مخالف اصلی آلمان در برابر مهاجران و پناهجویان ایفا کرد و سرانجام در سال 2017 با واکنش نشان دادن به سیاستهای مهاجرتی آنگلا مرکل، توانست برای اولینبار پس از جنگ جهانی دوم، بهعنوان یک حزب راست افراطی وارد پارلمان این کشور یا به اصطلاح بوندستاگ شود.
این حزب 94 کرسی را از آن خود کرد و بزرگترین حزب اپوزیسیون محسوب میشود؛ زیرا بیشتر حمایت آن از ایالتهای آلمان شرقی سابق گرفته شده است. از آن زمان، این حزب خود را در تمام قوه مقننه ایالتی مستقر کرده است؛ جایی که آنها علیه مهاجران، کنوانسیون آب و هوایی پاریس، موضوع همجنسگراها، سوسیالیسم و اتحادیه اروپا مبارزههای خود را پیش میبرند. حزب آلترناتیو برای آلمان تحت نفوذ روزافزون شاخههای شرقی خود، حتی بیشتر بومیگرا شده است؛ جایی که از شخصیتهای برجستهای شامل بیورن هوکهی تندرو بهره میبرد. به گزارش رسانههای محلی، سازمان اطلاعات داخلی آلمان این حزب را از ماه مارس بهدلیل مشکوک به راست افراطگرایی بودن، تحت نظارت قرار داده است.
در دو سال گذشته که موضوع مهاجرت اهمیت خود را از دست داد، حزب آلترناتیو برای آلمان ابتدا تحت تاثیر پاندمی قرار داشت؛ اما به مرور خود را بازیابی کرد و به صف مخالفان واکسیناسیون و قرنطینه پیوست. در حال حاضر نظرسنجیها نشان میدهد که این حزب از حمایت 11درصدی برخوردار است که نسبت به سال 2017 که حمایت 13درصدی داشت، برای انتخابات امروز از ریزش آرا رنج خواهد برد.
اروپای پسامرکل
در اینکه رهبر اتحادیه اروپا آنگلا مرکل بود، جای شک و شبههای وجود ندارد؛ اما سوال این است که آیا پس از مرکل، امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه قادر خواهد بود اتحادیه اروپا را رهبری کند؟ نیویورکتایمز در گزارشی مینویسد: امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه جا پای آنگلا مرکل، صدراعظم بازنشسته آلمان بگذارد. اما احتمال دیگری هم وجود دارد و اینکه اروپای واحد فقط روی کاغذ باقی بماند و در عمل چیزی از آن نماند. پس از رایگیری آلمانیها در روز یکشنبه و تشکیل دولت جدید، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان پس از 16 سال بهعنوان شخصیت مسلط در سیاست اروپا از سمت خود کنارهگیری میکند. این همان لحظهای است که امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه منتظر آن بود.
صدراعظم آلمان گرچه بهعنوان رهبری توانا در بحرانهای متعدد شناخته شد، اما مدتها بهدلیل نداشتن چشمانداز استراتژیک مورد انتقاد قرار گرفت. مکرون که سبک رهبریاش متغیرتر از مرکل است و گاهی این نوع سبک از رهبری شرکای اروپاییاش و همچنین واشنگتن را هم درگیر کرده است، تاکنون بارها از مستقل شدن اتحادیه اروپا و یکپارچهتر شدن آن سخن گفته و تاکید کرده است اروپا اینگونه بهتر میتواند از منافع خود دفاع کند. اما همانطور که به ادعای فرانسه، خیانت انگلیس و آمریکا در ماجرای زیردریاییهای استرالیا مشخص شده است، مکرون گاهی اوقات جاهطلبیهایی را دنبال میکند که بهنظر جزو آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی است.
کارشناسان بسیاری میگویند با وجود خلأ خانم مرکل بعید است دورانی به نام دوران مکرون متولد شود. در مقابل تحلیلگران میگویند که اتحادیه اروپا اگر در این دوران چندپاره نشود، از عدم قطعیت طولانیمدت و ضعفهای زیاد رنج خواهند برد. هیچ شخصیتی-حتی مکرون، یا صدراعظم جدید آلمان-به اندازه خانم مرکل تاثیرگذار نخواهد بود؛ فردی که در آرامش اعتبار را به اروپا هدیه داد و یک اجماع بلندبالا حتی در میان رهبران پر سر و صدا و ایدئولوژیک در این اتحادیه بهدست آورد.این امر چشماندازی از آشفتگی اروپا از طریق چالشهای متعدد را ترسیم میکند؛ چالشهایی که میتواند از سوی چین، روسیه یا حتی واشنگتن در حوزه تجارت و فناوری باشد یا اینکه خطر از هم پاشیدن بلوک همواره بالای سر اروپاییها باشد. این تحولات در شرایطی رخ خواهد داد که خود مکرون باید در انتخابات ماه آوریل، خود را در برابر آرای فرانسویها وزنکشی کند و بعد منتظر دولت جدید آلمان باشد تا نحوه همکاریهای خود را با آن کشور تنظیم کند و چیزی که مشخص بوده این است که او باید احتمالا با یک صدراعظم ضعیفتر از مرکل همکاری کند. مجتبی رحمان، مدیر عامل گروه اروپایی اوراسیا و مشاور ریسک سیاسی به نیویورکتایمز میگوید: «ما یک صدراعظم ضعیف آلمانی خواهیم داشت که باید در کنار یک ائتلاف ضعیفتر در اروپا با شرکایش همکاری داشته باشد.» این کارشناس در پایان تاکید میکند: «صدراعظم ضعیفتر قادر به اعمال نفوذ در اروپا نیست و پس از انتخابات هم مکرون نمیتواند چرخههای سیاسی هر دو کشور را هماهنگ کند.»