به گزارش مشرق، شهاب عزیزی خادم رئیس فدراسیون فوتبال مدتی است با تیم های مختلف ملی در سفر حضور دارد. وی چندی پیش با تیم ملی فوتسال راهی لیتوانی شد و حضور افراد متفرقه اعم از اسپانسر و شرکا در این سفر، سروصدای زیادی را ایجاد کرد. اگرچه رئیس فدراسیون در جمع ملی پوشان اعلام کرد که «من بر حسب وظیفه و رعایت توازن بین کلیه تیم های ملی به این سفر و نزد شما آمدم» اما این اظهار نظر دلیلی قانع کننده برای حضور در لیتوانی نبود چون در همین سفر پرحاشیه، افرادی را با خود برد که حضور آنها هیچ دلیلی نداشت.
در ادامه رئیس فدراسیون راهی آلمان شد؛ سفری که عنوان شد قرار است برای مذاکره با رئیس فدراسیون فوتبال این کشور صورت بگیرد اما با پایان این سفر، خبری از مذاکره عزیزی خادم و رئیس آلمان ها نشد. البته گفته می شد قرار است رئیس فدراسیون برای مذاکره با یک شرکت آلمانی جهت ورود تکنولوژی VAR به استادیوم های ایران راهی این کشور شود که این اتفاق هم رخ نداد اما تنها دیدار، جلسه نفر اول فدراسیون ما با سفیر کشورمان بود.
بیشتر بخوانید:
در این دیدار عزیزی خادم خطاب به گزارشگر صدا و سیما در آلمان گفت: "برای پیگیری دیپلماسی فوتبال امیدوارم هر چه زودتر نماینده سفارت معرفی شود تا ارتباط میان فدراسیون و باشگاههای ایرانی با فوتبال آلمان و اروپا قوام بیشتری پیدا کند و مبادلات آموزشی، استعدادیابی و دانش افزایی مربیان و مدیران فوتبال و داوران شتاب بیشتری بگیرد." البته مطرح کردن این صحبت ها چیزی شبیه به نمایش است چون کدام عقل سلیمی می پذیرد که سفارت آلمان یک نفر را برای همکاری فدراسیون فوتبال آلمان و ایران معرفی کند؟ اساسا، این منطق بیشتر به یک شوخی شباهت دارد تا یک مگاه حرفه ای به مقوله روابط بین الملل. اما به راستی، این دیدار با این هدف برگزار شده بود؟
واقعا سفارت ایران در آلمان چه کمکی می تواند در این زمینه انجام بدهد؟ اصول مذاکرات فدراسیون ها، نامه نگاری و پیگیری از طریق امور بین الملل برای همکاری های دوجانبه است اما فدراسیون ما می خواهد سفارت با یک رابط، بین فدراسیون های ارتباط برقرار کند؟ آیا این روش توسعه فوتبال است؟ آیا دیدار با سفرای کشورهای مختلف اینقدر مهم است که به خاطرش چنین سفرهایی صورت بگیرد؟ پس تکلیف دیدار عزیزی خادم با رئیس فدراسیون آلمان و مذاکره با یک شرکت برای ورود VAR چه شد؟
البته بعد از لیتوانی و آلمان، سفر بلژیک در برنامه های عزیزی خادم قرار گرفت. سایت فدراسیون در گزارش سفر به بلژیک نوشت: "در این جلسه عزیزی خادم و مهدی بیات بر همکاریهای مشترک تأکید کردند. رئیس فدراسیون فوتبال ایران بر استفاده از تجربیات فوتبال بلژیک به عنوان بهترین تیم رنکینگ فیفا تأکید کرد و گفت: پیشرفت فوتبال بلژیک در دو دهه گذشته تحسین برانگیز است و باید علاقهمندان بدانند چه مسیری طی شد که این کشور توانست به صدر رنکینگ فدراسیون جهانی صعود کند. ما در فدراسیون فوتبال ایران در پی مدرنسازی فوتبال ملی و باشگاهی هستیم. در این راستا سعی میکنیم از تجارب گوناگون استفاده کنیم و از نیروی انسانی متخصص در این زمینه نیز بهره خواهیم گرفت."
با این اظهارات باز هم این سوال به وجود می آید که باشگاه شارلروا چه جایگاهی در فوتبال باشگاهی دنیا دارد که رئیس فدراسیون کشورمان در تدارک تجربه از مدیر آن است؟ مدیری که چندی پیش رئیس فدراسیون بلژیک بود و مشخص نشد چرا از کار برکنار شد و حتی برادرش با اتهاماتی مواجه شد، چه داشته ای در زمینه باشگاهی دارد که آن را به ما منتقل کند؟ جالب است تیم شارلروا در لیگ بلژیک جایگاه نهم را دارد و تیم مدعی هم محسوب نمی شود که که از آن الگو گرفت. در این دیدار و شام مشترک هم کلید واژه همکاری مشترک که کاملا کلشیه ای است به کار برده شده و مشخص نیست این همکاری مشترک چه زمانی قرار است اتفاق بیفتد؟
باید از رئیس فدراسیون سوال کرد، هزینه های چنین سفری را چه کسی پرداخت می کند؟ طبیعتا فدراسیون که اگر اینگونه است، باز هم باید به هیات رئیسه این فدراسیون انتقاد کرد که چرا نباید روی سفرهایی با این هزینه های سنگین با برنامه و خروجی نامشخص، نظارت صورت بگیرد؟ باید پرسید نفع فدراسیون فوتبال از این سفرها چیست؟ باید سوال کرد چرا عزیزی خادم عضو هیات مدیره پتروشیمی امیرکبیر و مدیرعامل پتروشیمی زاگرس خود را با خود به لیتوانی برد؟ دلیل حضور عضو هیات مدیره شرکت فرابورسی در این سفرها چیست؟ چرا عزیزی خادم در خصوص این موضوع شفاف سازی نمی کند؟
همین عدم شفاف سازی باعث می شود تا شائبه اهداف تجاری مطرح شود؛ در حالی که رئیس یک فدراسیون باید برای منافع فوتبال تلاش کند؛ نه منافع فردی. اکنون این شائبه وجود دارد که این سفر اروپایی، چه نفعی برای فوتبال کشورمان داشته و اساسا با چه هدفی صورت گرفته است. این سفر با اهداف شخصی و تجاری انجام شده یا دغدغه فوتبال داشته است؟ این سفر که بررسی ها خروجی برای آن متصور نیست، با رویکرد گردشگری و اروپاگردی انجام شده؟ این سوال های بی جواب است اما نشانه ها که دلالت های نگران کننده ای دارد.