درحالیکه اقتصاد ترکیه، برای بسیاری از تحلیلگران و فعالان اقتصادی، یک الگوی موفق معرفی میشود، اما حرکات اشتباه اردوغان و تیم او، باعث شده است که دستاوردهای اصلاحات اقتصادی در این کشور در معرض تهدید بزرگ قرار گیرد. ماجرا از این قرار است که در ابتدای قرن بیستویک اصلاحات اقتصادی ترکیه این کشور را به یکی از اقتصادهای توسعهیافته و آیندهدار در دنیا تبدیل کرد. اما در نیم دهه گذشته، خروج ترکیه از مسیر اصلی خود، باعث ایجاد ریسکهای زیادی شده است. بررسی آمارهای اقتصادی این کشور حاکی از آن است که در سالهای اخیر، وضعیت این متغیرها عمدتا رو به وخامت بوده است.
این در حالی است که از نگاه برخی این کشور میتواند یک مأمن امن برای خروج سرمایه باشد؛ اما آمارها میگوید که ترکیه با روزهای خوب خود فاصله گرفته است و اگر شرایط به همین وضعیت ادامه یابد، این کشور با بحرانهای جدیدی روبهرو خواهد شد. علاوه بر این نظرسنجیهای رسمی نیز نشان میدهد آینده اقتصاد حتی از نگاه خود مردم این کشور نیز روزهای خوبی را تجربه نخواهد کرد. شاید همین موضوع باعث شده است که بسیاری از سرمایهگذاران خارجی ترجیح دهند که به مرور سرمایههای خود را از این کشور خارج کنند.
بررسیهای آماری نیز نشان میدهد اقتصاد ترکیه مانند سالهای ابتدای قرن 21 رشدهای اقتصادی بالاتر از 6درصد را تجربه نخواهد کرد. تورم نیز از سال 2017 دورقمی شده و در سال جاری به حدود 19درصد رسیده است و پیشبینیها نشان میدهد این رقم به بالاتر از 20درصد خواهد رسید. این بیشترین تورم ترکیه در سه سال اخیر است. کاهشی شدن رشد در کنار نرخ بهره منفی و تورم بالا در این کشور، آینده اقتصاد این کشور را با ابهام روبهرو کرده است. در کنار اینها سه برابر شدن نرخ برابری دلار به لیر در عرض 5 سال نیز نشان از بیثباتی اقتصاد در این کشور دارد. اگر چه افزایش نرخ ارز متناسب با افزایش تورم، صادرات این کشور را در این 5 سال بیش از 50 درصد افزایش داده، اما سیاستهای مداخلهجویلانه اردوغان در زمینه نرخ بهره مانع از ثبات مولفههای اقتصاد کلان از جمله نرخ ارز شده است. همه اینها در کنار روند افزایشی کسری بودجه و بدهی دولتی نشان از فاصله گرفتن اقتصاد این کشور از رونق سالهای ابتدایی قرن 21 دارد. همچنین آمارها حکایت از آن دارد که تولید ناخالص داخلی به دلار از سال 2013 روند کاهشی به خود گرفته و در سال 2020 به حدود 720 میلیارد دلار رسیده است.
اثر تفکر دستوری در اقتصاد
اقتصاد ترکیه که بهعنوان بزرگترین اقتصاد منطقه شناخته میشود، در حال تغییر ریل توسعه است. در سالهای گذشته نگرش عمده صاحبنظران نسبت به ترکیه، کشوری در حال رشد و توسعه بود. این در حالی است که این نگرش بنابر روند گذشتهنگر اقتصاد ترکیه بود؛ اما در مقابل، پیشبینی روندهای آتی متغیرها در اقتصاد ترکیه، تغییرات گستردهای را نسبت به گذشته این کشور نشان میدهد. درحالیکه بسیاری معتقدند در ابتدای قرن بیستویکم، حزب اردوغان بود که باعث نجات ترکیه شد؛ اما بررسیها نشان میدهد این اصلاحات عمدتا ناشی از تفکر صحیح اقتصادی «کمال درویش» بود که به دنبال نتیجهبخش بودن اصلاحات، حزب اردوغان نیز از آن حمایت میکرد؛ اما در پنج سال اخیر، اردوغان یکهتاز عرصه سیاست و اقتصاد ترکیه شده است. در نتیجه پیامد این سیاستهای دستوری، در رفتار و نگاه مردم نیز قابل مشاهده است. نظرسنجیها نیز نشان میدهد که مردم این شرایط را درک کردند. بر اساس گزارش نیویورکتایمز
«MetroPoll Research»، یک سازمان برجسته و معروف نظرسنجی، در نظرسنجی اخیری دریافت که 25درصد از پاسخدهندگان اعلام کردند قادر به تامین نیازهای اساسی خود نیستند. بر اساس این نظرسنجی، شانس انتخاب مجدد اردوغان کمتر از 50 درصد بوده؛ بهنحویکه اکثریت حامیان اردوغان و 63درصد از کل پاسخدهندگان بر این باورند که ترکیه به سرعت به سوی «بدتر شدن وضعیت» حرکت میکند.
مسیر کاهشی رشد اقتصادی
اقتصاد ترکیه از سال 2001 پس از اصلاحات ساختاری انجامشده توسط کمال درویش در مدار رشد و توسعه قرار گرفت. ترکیه از سال 2002 رشدهای اقتصادی بالایی را تجربه کرد. رشد اقتصادی این کشور از سال 2002 تا سال 2016 بهطور میانگین 6 درصد بوده است. با این حال آمار نشان میدهد در 5 سال اخیر روند رشد اقتصادی این کشور کند شده است. رشد اقتصادی در 5 سال اخیر بهطور میانگین 4/ 5درصد گزارش شده است. اگرچه این نرخ نیز برای رشد اقتصادی یک کشور در حال توسعه مقبول به نظر میرسد، اما کاهشی شدن رشد تولید ناخالص داخلی میتواند تهدید جدی برای اقتصاد این کشور باشد. نکته جالب توجه اینکه همچنان ظرفیتهای رشد اقتصادی بالاتر از 6درصد در این کشور وجود دارد و کاهشی شدن رشد اقتصادی، بیشتر از ناشی از سیاستگذاریهای غلط سیاستمداران ترکیه است. همچنین بنابر برخی از پیشبینیها، روند فرود رشد اقتصادی ترکیه در سالهای بعد نیز همچنان ادامه داشته باشد. از همین رو بسیاری از اقتصاددانان نسبت به آینده اقتصاد ترکیه چندان خوشبین نیستند و برای ادامه روند رشدهای اقتصادی گذشته، اصلاحات ساختاری را پیشنهاد میکنند.
تهدید سرمایهگذاری با نرخ بهره منفی
دومین نکتهای که روند رشدهای اقتصادی بلندمدت در این کشور را با چالش مواجه کرده، نرخ بهره واقعی منفی در این کشور است. نرخ بهره واقعی منفی به آن معناست که داراییها نرخ بازدهی کمتری نسبت به تورم دارند. از همین رو افراد تمایل کمتری به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. در نتیجه این امر، افراد به جای آنکه سرمایههای خود را وارد بانکها و سایر سرمایهگذاریهای بلندمدت و میانمدت کنند، به پسانداز شخصی روی میآورند که همین امر حجم سرمایه در کل کشور را کاهش میدهد. برای مشاهده نتیجه این سیاست کافی است به روند جذب سرمایهگذاری خارجی در ترکیه در سالهای گذشته توجه کرد. خالص سرمایهگذاری خارجی سالانه در ترکیه از سال 2015 کمتر از نصف شده است. خالص سرمایهگذاری خارجی سالانه ترکیه در سال 2015 حدود 19میلیارد دلار تخمین زده شده، درحالیکه این آمار در سال گذشته حدود 9میلیارد دلار بوده است. این موضوع را میتوان یکی از نشانههای نرخ بهره منفی در کشور دانست.
تورم در قله سهساله
از دیگر موضوعاتی که به نرخ بهره نیز مربوط است و روند رشد اقتصادی بلندمدت در ترکیه را باتهدید مواجه کرده، تورم دورقمی در این کشور است. تورم ترکیه قبل از اصلاحات کمالدرویش همواره بالاتر از 50درصد بوده و بعضی از سالها به بیش از 100درصد نیز رسیده بود. اما پس از اصلاحات ساختاری، تورم ترکیه به آرامی شروع به فروکش کرد و در سال 2004 به کمتر از 10درصد رسید. بعد از این سال تا سال 2016 تورم ترکیه تکرقمی باقی ماند. اما از سال 2016 به تدریج مولفههای تورمزا دوباره در اقتصاد شعلهور شدند. از همین رو در سال 2017، تورم در این کشور دورقمی شد و به 11 درصد رسید. پس از این سال نیز روند افزایشی نرخ تورم ادامه یافت؛ بهطوریکه نرخ تورم در سال 2021 به حدود 20درصد در سال جاری رسیده است. دلیل عمده صعود نرخ تورم در ترکیه را میتوان ناشی از کاهش استقلال بانک مرکزی دانست. از سال 2016 بهتدریج استقلال و اقتدار بانک مرکزی کاهش یافت. این امر تا آنجا پیش رفت که اردوغان، رئیس کل بانک مرکزی را در عرض 9 ماه سه بار تغییر داد. تغییرات اردوغان هیات عالی بانک مرکزی را نیز دستخوش تغییر کرد و درعرض کمتر از یک سال بیش از نیمی از اعضای آن تغییر کردند. همه اینها در کنار فشار اردوغان برای کاهش نرخ بهره و منفی شدن آن موجب شد تورم در ترکیه به مرز 20 درصد نیز نزدیک شود. روندهای آتی تورم ترکیه در سالهای آینده نیز، همچنان تورمهای بالاتر از 15درصد را در اقتصاد این کشور پیشبینی میکنند. این امر نیز نشان از افزایشی شدن انتظارات تورمی و عدم لنگرسازی مناسب این نرخ در بلندمدت دارد.
سه برابر شدن نرخ ارز
همزمان با افزایشی شدن نرخ تورم در اقتصاد ترکیه، نرخ ارز نیز در این کشور صعودی شده است. آمارها نشان از آن دارد که برابری دلار به لیر از سال 2016 تا به امروز حدود سه برابر شده است. هر دلار آمریکا در مارس سال 2016 حدود 3 لیر در بازارهای ترکیه به خرید و فروش میرسید. روند نرخ برابری سایر ارزها به ارز رسمی ترکیه از این سال شروع به افزایش کرد و در سال جاری هر دلار آمریکا به حدود 9/ 8 لیر رسید.
افزایش قیمت دلار در بازارهای ترکیه را میتوان ناشی از افزایش تورم و سایر سیاستهای اقتصادی دولت اردوغان دانست. سیاست نرخ بهره واقعی منفی در کوتاهمدت نیز یکی از دلایل افزایش قیمت دلار در بازارهای ترکیه بوده است. البته افزایش نرخ ارز موجب بهبود وضعیت صادرات شده است. صادرات ترکیه در سال 2016 حدود 13میلیارد دلار در هر ماه بوده و این آمار از این سال روند افزایشی به خود گرفته و در سال جاری به حدود 19میلیارد دلار در ماه رسیده است. افزایش صادرات ترکیه در حالی رخ میدهد که این کشور بیش از 20 سال است که تراز تجاری منفی دارد که این امر نیز به آن معناست که ارزهای خارجشده از کشور بیش از ارزهای ورودی به کشور است. همین امر نیز موجب نوسانی شدن نرخ ارز در سالهای اخیر شده است. کسری تجاری ماهانه ترکیه در سال 2021 بهطور میانگین 4 میلیارد دلار تخمین زده شده که رقم به نسبت بالایی است.
در مجموع میتوان اینطور نتیجه گرفت، اگرچه افزایش نرخ دلار توانسته بخشی از کسری تجاری این کشور را جبران کند، اما نوسانی شدن نرخ ارز را میتوان نشانهای از بیثباتی در اقتصاد این کشور دانست. بسیاری نیز افزایش صادرات را در سالهای اخیر بهدلیل مزیت اقتصاد این کشور عنوان میکنند و معتقدند که مزیت حملونقل باعث شده است که اروپا به جای آسیا، ترکیه را جایگزین کند؛ اما این موضوع صحیح نیست؛ زیرا این کشور واردکننده بسیاری مواد اولیه بوده و در نتیجه، هزینه حملونقل مواد اولیه نیز در افزایش قیمت اولیه کالاها منعکس خواهد شد. به نظر میرسد تنها دلیل افزایش صادرات، تضعیف نرخ لیر باشد که البته با وجود رشد صادرات هنوز تراز تجاری این کشور در محدوده منفی است.
کسری بودجه و افزایش بدهیها
سایر شاخصهای کلان اقتصاد نیز در وضعیت مناسبی قرار ندارند. نسبت بدهی دولتی به تولید ناخالص داخلی این کشور از سال 2016 تا به امروز روند افزایشی به خود گرفته است. نسبت بدهی دولتی به کل تولید ناخالص داخلی در سال 2016 حدود 28درصد گزارش شده و در سال2020 با 9 واحد درصد افزایش به 37درصد رسیده است. در این زمینه نیز پیشبینیها حکایت از روند افزایشی این آمار در سالهای آینده دارد. در مقابل اما آمار مرتبطی که نگرانیها را بیشتر افزایش داده، میزان بدهی خارجی کل کشور به تولید ناخالص داخلی است. بدهی خارجی بهویژه در شرکتهای دولتی یا وابسته به دولت از سال 2011 روند افزایشی به خود گرفته و در سالهای اخیر به مرز نگرانکننده رسیده است. بدهی خارجی در سال 2016 حدود 47درصد از تولید ناخالص داخلی بوده و در سال 2020 با 16درصد افزایش به 63 از تولید ناخالص داخلی رسیده است. علاوه بر اینها، کسری بودجه در 5 سال اخیر افزایشی شده و در سال 2021 بیش از 5/ 5 پیشبینی شده است. همه اینها حکایت از آن دارد که سیاستگذاریها از مدار علم اقتصاد خارج شده و در حال حرکت به بیراهه هستند.
شرط بازگشت به مسیر اصلی
بنابر آمارهای اقتصادی، اگرچه ترکیه همچنان در مسیر رشد اقتصادی قرار دارد، اما پیشبینیها حاکی از آن است که اقتصاد این کشور دیگر مانند سالهای گذشته رونق و توسعه را تجربه نخواهد کرد. اقتصاد ترکیه بعد از اصلاحات ابتدای قرن 21 تجربهای از رشد اقتصادی پایدار و متوازن را از سر گذراند و به نظر میرسد بعد از سپری شدن 2 دهه از شروع اصلاحات کمال درویش، ساختار نهادی و سیاسی این کشور اجازه رشد اقتصادی را مانند سالهای قبل نخواهد داد. از این رو، صاحبنظران مقداری از انتظارات خوشبینانه خود نسبت به اقتصاد ترکیه را کنار گذاشته و ترکیه را به برگشت به ریل گذشته توسعه تشویق میکنند.
شروط بازگشت به مسیر اصلی، فراگیر شدن دوباره نهادهای سیاسی و اقتصادی، اعطای استقلال به بانک مرکزی و مستقل شدن سیستم قضایی است. علاوه بر اینها، برگشت به اصول علم اقتصاد و برگزیدن متخصصان اقتصادی میتواند اقتصاد ترکیه را دوباره در مسیر رشد قرار دهد.