به گزارش «ایسنا»، سید حسین موسویان در مقالهای در میدل ایستای انگلستان نوشت: ترامپ رئیسجمهور قبلی آمریکا در مه 2018 از برجام خارج شد و در حالی که ایران به تمام تعهدات برجامیاش پایبند بود، شدیدترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرد.ایران نیز در واکنش، با اتخاذ «استراتژی مقاومت »، ضمن تقویت متحدان منطقهای خود، توان هستهای خود را افزایش و سطح غنیسازی را از 5 درصد به 60 درصد افزایش داد تا سیاست فشار حداکثری خودش را به آمریکا وارد کند.
درحقیقت ترامپ موجب شد که ایران با کاهش تعهدات برجامی، به سمت نقطه غیرقابل بازگشت هستهای پیش رود تا بعد از آن هم آمریکا منافعی در بازگشت به برجام نداشته باشد. بایدن رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده که به دیپلماسی پایبند است، اما تاکید کرده که سایر راهها را برای به زعم او جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هستهای دنبال خواهد کرد. راب مالی نماینده آمریکا در مذاکرات برجام گفت: ما واقعبین هستیم. ما میدانیم که ممکن است ایران مسیر دیگری را اتخاذ کند. بنابراین لازم است ما با اسرائیل و سایر متحدان منطقهای مان هماهنگ باشیم.
موانع اصلی احیای برجام
درحالی که سقوط برجام یک فاجعه خواهد بود، اما به خاطر موانع زیر، احتمال سقوط برجام وجود دارد:
اول اینکه آمریکا به دنبال برجام به اضافه مذاکرات منطقهای است یعنی برجام پلاس. در حقیقت آمریکا برای بازگشت به برجام یک امتیاز از ایران میخواهد تا بتواند نقش منطقهای ایران را مهار کند. آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران تصریح کرد که با گره زدن برجام با موضوعات منطقهای و موشکی مخالف است و اجازه دخالت به خارجیها در مسائل امنیت ملی ایران را نخواهد داد.
دوم اینکه ایران برای بازگشت به تعهدات کامل برجامی، ضمانت میخواهد که آمریکا بار دیگر از برجام خارج نخواهد شد و همچنین از سایر کشورهای عضو برجام هم میخواهد که در صورت نقض برجام توسط آمریکا، آنها به تعهدات برجامی خود پایبند باشند تا ایران بتواند از منافع اقتصادی برجام بهرهمند باشد. ضمن اینکه کنگره آمریکا هم میتواند بعد از احیای برجام و رفع تحریمها، مجدد همان تحریمها را تحت عناوین حقوق بشر و مسائل منطقهای مجدد برگرداند.اما نه آمریکا و نه سایر قدرتهای جهانی امضا کننده برجام (کشورهای گروه 1+4)، چنین ضمانتی نمیدهند. سومین مانع مربوط به تسلیحات است. بر اساس برجام و قطعنامه 2231، تحریمهای سازمان ملل علیه تجارت تسلیحات با ایران در اکتبر سال گذشته برداشته شد. اما دولت بایدن برای لغو دستور اجرایی رئیسجمهور درباره رفع تحریمهای تسلیحاتی با مشکلات داخلی مواجه خواهد شد. بنابراین ممکن است بایدن نیز همان سیاست ترامپ را دنبال کرده و مانع تجارت تسلیحاتی سایر کشورها با ایران شود که این نقض برجام است.
بالانس نبودن قدرت
باید به این نکته توجه داشته باشیم که ایران در صورت عدم اجرای برجام با تحریم مواجه میشود در حالی که سایر قدرتهای جهانی عضو برجام با هیچ مجازاتی برای نقض برجام مواجه نخواهند بود.
برای خروج از بن بست دو سناریو وجود دارد
سناریو اول، بهترین گزینه اجرای کامل متن فعلی برجام بر اساس قطعنامه 2231 است. برای ایجاد اعتماد متقابل در تحقق این سناریو، قدرتهای جهانی و ایران میتوانند روی «طرح اجرای گام به گام » برجام توافق کنند. برای مثال در قدم اول توقف غنیسازی 60 درصدی ایران در مقابل رفع تحریمهای مشخصی مثل تحریمهای مالی و بانکی ایران. در قدم دوم توقف غنیسازی 20 درصدایران در مقابل رفع تحریمهای نفتی ایران. به همین ترتیب طرح گام به گام تکمیل شود.
سناریوی دوم، میتواند آغاز یک روند با اجرای بخشی از برجام و خاتمه آن با تحقق برجام پلاس باشد. در حقیقت برجام از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش اول مربوط به شفافیت و بازرسی و نظارت است. طبق برجام و برای اطمینان از عدم دسترسی ایران به بمب هستهای، ایران تعهدات شفافیت حداکثری را بدون محدودیت زمانی پذیرفته است، همچون اجرای پروتکل الحاقی و ترتیبات اجرایی کد 3.1 موافقتنامه پادمان. اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا گفت، برجام بر اساس مکانیزم راستیآزمایی بیسابقه استوار است نه بر اساس اعتماد. بخش دوم برجام مربوط به محدودیتهای برنامه هستهای است که همه تاریخ انقضا دارند. مثلا برای یک دوره زمانی 10-15 ساله محدودیتهایی درباره سطح غنیسازی و تعداد و نوع سانتریفیوژها وجود دارد. در قالب سناریوی دوم و برای اطمینان از عدم دسترسی ایران به بمب هستهای، ایران بخش اول برجام مربوط به راستیآزمایی و شفافیت را اجرا و قدرتهای جهانی نیز متقابلا بخش اساسی تحریمها مثل تحریمهای بانکی و نفتی را برخواهند داشت. در این سناریو ایران تعهدی به اجرای بخش دوم یعنی محدودیتهای هستهای نخواهد داشت و در نهایت میتواند یک «کشور در آستانه هستهای منهای بمب هستهای » باشد اما بمب هستهای نخواهد داشت. به هر حال محدودیتهای هستهای هم تاریخ انقضا دارد و هم فراتر از تعهدات معاهده ان پی تی است.در این سناریو، و برای راستیآزمایی از رفع تحریمهای کلیدی، دولت آقای رئیسی میتواند لیست جامعی از پروژههای زیربنایی کشور را روی میز مذاکرات گذاشته و دولت بایدن هم بر اساس برجام، مجوز اوفک وزارت خزانهداری درباره این پروژهها را صادر کند تا سایر کشورها بتوانند بدون وحشت از احتمال تحریمهای آمریکا، با ایران درباره اجرای این پروژهها همکاری کنند.اما برای حرکت به سمت برجام پلاس، ایران و قدرتهای جهانی باید درباره یک مکانیزم مشروع توافق کنند. مکانیزم صحیح برای گفتوگوهای منطقهای این است که گفتوگوهای منطقهای بین خود کشورهای منطقه در چارچوب قطعنامه 598 سازمان ملل شکل گیرد. قطعنامه 598 که به جنگ ایران و عراق خاتمه داد، به دبیرکل ماموریت داده که با هشت کشور حاشیه خلیج فارس درباره مکانیزم برقراری صلح و امنیت گفتوگو کند. بنابراین هشت کشور حاشیه خلیج فارس میتوانند در قالب قطعنامه 598 سازمان ملل، گفتوگوهای منطقهای را به میزبانی دبیرکل این سازمان آغاز کنند و درباره بحرانهای منطقه همچون یمن، سوریه و عراق و افغانستان گفتوگو کنند.
کشورهای منطقه خلیج فارس میتوانند در قالب این گفتوگوها و ایجاد یک سیستم امنیت و همکاری جمعی در منطقه، طرح «خلیج فارس عاری از سلاح هستهای و سلاحهای کشتار جمعی» را توافق کنند و درباره تسلیحات متعارف هم به توافق جمعی منصفانه منطقهای دست یابند که با این روش «برجام پلاس منطقهای» خلق خواهد شد. این مسیری برای گفتوگو درباره بحرانهای خاورمیانه است که به موفقیت مذاکرات برجام بستگی خواهد داشت.