١. ادبیات بستری برای بیان عواطف
می توان گفت ادبیات و زیرشاخه های آن اعم از منثور و منظوم محل بروز و ظهور اندیشه ها، عواطف و احساسات مختلف انسانی است و عرصه منظوم این وادی بیکران شاهد بروز احساسات شاعرانه سرایندگانی است که شاعرانگی شان را تحت تاثیر موضوعات اجتماعی به منصه ظهور رسانده اند و به آفرینش ادبی دست زده اند. شعر پرواز روح آدمی است در گستره ی آهنگین و نظامند واژه ها با در هم آمیختگی با خیال و باورمندی که پهن دشت وجود آدمی را لبریز و سیراب می سازد.
در طول حیات هزار و دویست ساله مستند شعر فارسی میتوان نمونه های بی شماری از این شاعرانگی های دلچسب را در میان آثار شاعران نام آور و سرایندگان بی نام ونشان را پیدا نمود.
١-٢ دفاع مقدس ظرفیتی نو
هنوز یکی دو سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در ایران نگذشته بود که رژیم بعث عراق به سردمداری صدام حسین تکریتی جنگ تحمیلی دهشتناکی را بر علیه ایران اسلامی شروع کرد که با همه سختیها و رنج هایش در عرصه فرهنگ و اندیشه اجتماعی به تبع در عرصه ی ادبیات ظرفیتی نوپدید را فرا روی اندیشمندان، شاعران، نویسندگان و هنرمندان ما گشود. «دفاع مقدس، مقطعی از زمان، یادگار و یادواره خیر و شر، هجومی دیگر، قیامی دوباره و رویشی دیگر از یک ملت بود، زمانی که در انتظار به بلندای قرن ها مشقت و هراس گذر کرد و یادگاری شد از دلاوری، مردانگی، بی باکی، دل سپردن و دل کندن از هر چیز که آدم را پابند می کند. یادواره ای از آزادگی، جانبازی و شهادت، جوشش و جهشی بی نظیر در تاریخ قهرمانی ملت ها که چهره ای دیگر از این مرز و بوم ساخت.»(مهرآبادی.١٣٨١: ١٧٥)
دفاع مقدس و جبهه های جنوب و غرب فضایی ملکوتی و سخت را برای دوستداران رسیدن به آسمان پدید آورده تا شیران روز و عارفان شب در خانقاه بی آلایش سنگرها از خاک به پرواز بیندیشند
و به قول قیصر امین پور:
یک نفس با دوست بودن هم نفس
رزوی عاشقان این است و بس
رتفاع بال ها سطح هوا
فرصت پروازها سطح قفس»
(امین پور، ١٣٩٠: ٩٢)
و در افق نگاهش به رسیدن به قافله ی حسینی را ترسیم کنند. «دیدم که جنگ برپا شده است تا از این خاک دروازه ای به کربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافله ی عشق نمانند. ... و چنین شد.» (آوینی، ١٣٩٥: ٢٩) و صحیفه ی انقلاب و مردانگی ها و رشادت هایش لبریز از غیور مردانی شد که از جای جای این کشور اهورایی لباس رزم پوشیدند و به جبهه های نبرد شتافتند. آنان که فراتر از سن و سال و قومیت و موقعیت و رده در بزنگا ه ها با موقعیت شناسی و جان فشانی صادقانه از خاکریز تن گذشتند و به دروازه های ملکوت رسیدند و به قول بیوک ملکی:
در این دنیا نگنجیدند و رفتند
به روی مرگ خندیدند و رفتند
گذشتند از فراز آسمان ها
به بال روشن رنگین کمان ها
سبکبال و رها رفتند رفتند
ز اینجا تا خدا رفتند رفتند»
(ملکی. ١٣٧٠؛٣٢)
و خون این رها گردیدگان از قید بند تن و خون دل های رزمندگان منبعی غنی برای آفرینش های ادبی و هنری را در اختیار ارباب قلم قرار داد که مستمر است و امتداد دارد و به قول مقام معظم رهبری:
«هشت سال دفاع مقدس از لحاظ زمانی هشت سال بود، اما از لحاظ استمرار معنوی و فکری و فرهنگی ممکن است قرنها ادامه داشته باشد. حماسه ای که در دفاع مقدس به وجود آمد، انگیزه ای که پشت سر این حماسه وجود داشت، ریز حوادثی که در این مدت اتفاق افتاد، اینها چیزهائی نیست که در ظرف ده سال و پانزده سال و بیست سال تمام شود. یکی از امانتدارها شما هستید؛ باید این امانت را حفظ کنید، باید منتقل کنید.» دیدار با شاعران آیینی ١٣٩٠/٣/٢٥
٢. شهید و شهادت مقوله ای متعالی
مقوله شهید و شهادت در اندیشه ایرانی، اعتقادات و باورهای اسلامی و شیعی و در ادبیات فارسی مقوله ای متعالی و دیرینه است و به تعبیر حضرت امام خمینی فخر اولیا بوده و افتخار ماست و پیوند اندیشه شیعی با مفهوم شهادت را باید از کوچه بنی هاشم وشهادت مظلومانه حضرت زهرا(س) و امام علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع)تا شهادت حضرت سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)و یاران شهیدش در محرم سال ٦١ ه. ق برشمرد و اگر به مفهوم عام شهادت که فراتر از تعاریف آیینی است بنگریم مرگ مظلومانه و ناجوانمردانه سیاوش در سالیان بسیار دور در نزد ایرانیان هم شامل این مفهوم وموضوع می گردد. شهادت تعالی بخش و حرکت دهنده و انسان ساز است و به قول سید شهیدان اهل قلم آوینی «شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان های سپاه حق میدواند و آن را زنده میدارد.
اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمیکند و زمستان سپری نمیشود. اگر شهید نباشد، چشمه های اشک میخشکد، قلب ها سنگ میشود و دیگر نمیشکند، و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها میگیرد و امید صبح و انتظار بهار، در سراب یأس گم میشود. اگر شهید نباشد، یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش میگردد و شیطان، جاودانه کره ی زمین را تسخیر میکند.»(آوینی. ١٣٩٢؛٣).
به قول سردار شهید حاج مصطفی آذریان بروجنی:
«هنر شهادت از عالی ترین هنرها و از هنرمندی های انقلاب است. آن هنری که چگونه مردن و انتخاب کردن مرگ سرخ را به ما آموخت. عالی ترین هنرمندان شهدا میباشند که شهادت هنر آنهاست» (ویژه نامه یادایام، 1384:9)
و به قول قیصر امین پور شهادت بیت حسن ختام جهادگران است:
«طنین نبض مرا گوش کن، چه میشنوی، هان
به گوش میرسد از آن صدای پای شهادت
در این سرای دلم تنگ شد، خوشا پر و بالی
کجاست پنجره باز و دلگشای شهادت
تو اوج شعر و کلامی، تو خود تخلص و نامی
تو بیت حسن ختامی، شهادت آی شهادت»
(امین پور.١٣٦٤: ١٠٢)
٢-١ نوجوانان و حماسه
یکی از اقشار مهم و تاثیر گذار در نبردهای گوناگون هشت سال دفاع مقدس نوجوانان بودند و تعداد ٣٦ هزار شهید دانش آموز نشان از تاثیر مستقیم این گروه سنی در تعیین تکلیف سرانجام جنگ تحمیلی داشته است. نوجوانی دوران گذار از کودکی وابسته به سمت جوانی مستقل است. دوران شکل گیری و قوام آینده ای متعالی برای هر شخصی است و در این دوره یکی از مهم ترین خواسته ها و باورها حماسه و داشتن الگوهای موثر میباشد. «نیاز نوجوانان به حماسه و رفتارهای قهرمانی، نیازی ذاتی و خدشه ناپذیر است. ادبیات حماسی، روح سلحشوری، قهرمانی، پای مردی و استقلال را در نوجوانان بر میانگیزاند.»(آقایاری.١٣٩٢: ٤) ایرانیان از پیش از اسلام و بعد از گرویدن به دین مبین اسلام و مذهب تشیع و سرایش حماسه سترگ شاهنامه حکیم طوس با حماسه زیسته اند و با آن نسل های متمادی زندگی کرده اند و در فضایی حماسی نفس کشیده اند پیوستگی حماسه با باور عاشورایی همواره چونان چشمه جوشانی بوده که ایرانیان را به تحرکی دو چندان و مضاعف وا میداشته و این نگرش در دفاع مقدس ملموس تر از همیشه در میان نوجوانان خودش را نشان میداد.
شاعرانی که برای کودکان و نوجوانان شعر میسرودند از همان روزهای نخست به ارائه منظره ای نو از این عرصه می پرداختند
«و جبهه، مدرسه است
کلاس ما آن جا ست
شتاب کن برویم
که دیر خواهد شد
تفنگ را بردار
مام می آید
و امتحان نهایی شروع خواهد شد».
(هراتی، ١٣٨٢: ٤٢)
٢-٢ الگو سازی پایداری و شهید فهمیده
یکی از کارکردهای ادبیات در هر جامعه ای و هر دوره ای با تکیه بر داشته های فرهنگی و ظرفیت های اجتماعی و اعتقادی الگوسازی انسانی و پایداری است و در این گونه آفرینش های ادبی شاهد ظهور و بروز الگوهای انسانی اثرگذار هستیم. در ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامیشاهد رویش نمادهای نو والگوسازیهای انسانی و پایداری بودیم. الگوهایی نظیر شهیدان رجایی و باهنر به عنوان کارگزاران اسلامی، شهید بهشتی برای عدلیه، شهید مطهری نماد علم و آموزش و شهید فهمیده نماد مطلق نوجوان انقلابی و بسیجی و شاید حضور هم این باور ذهنی در میان مسئولان و طرح ریزان فرهنگی باعث شد که سالروز شهادتش در ٨ آبان به عنوان روز بسیج دانش آموزی انتخاب شود.
٢-٣ شهید فهمیده و امام
«قصه ی امشب من
قصه ی چلچله هاست
حیف! بین من و آن چلچله ها
تا خدا
فاصله هاست.»
(هنرجو، ١٣٩٠: ٦٩)
در ماه های نخست جنگ تحمیلی در روزهای غربت و تنهایی نیروهای رزمنده شاید بتوان گفت تنها شهیدی که نه جز بزرگان محراب و منبر است و نه از فرماندهان عالی رتبه نظامیولی به واسطه از جان گذشتگی اش و انتخاب نوع خاص مقابله با دشمن بعثی نامش بر سر زبان ها افتاد شهید
محمدحسین فهمیده دانش آموز و نوجوان ١٣ سالۀ قمی است که خبر شهادتش در میان اقشار جامعه پیچید و بر سر زبان ها افتاد و به قول سید حسن حسینی:
«کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت.»
(حسینی، ١٣٨٦: ٦٥)
و شاید بتوان گفت شهید فهمیده اولین شهیدی است که در ادبیات دفاع مقدس به عنوان نمادی مستمری مطرح شده و تا کنون این نماد بودن ادامه دارد و این را باید مرهون نوع نگاه حضرت امام خمینی (ره) دانست. شهید فهمیده یکی از معدود شهیدانی است که رهبر کبیر انقلاب اسلامیخود راوی شهادت اوست و روایتگری حضرت امام خمینی در اعلامیه بهمن ماه ١٣٥٩ که کشور درگیر تنش های سیاسی است و حدود سه ماه از شهادت حسین فهمیده میگذرد در نوع خود بی نظیر است.
«رهبر ما آن طفل ١٢ساله ای است که با قلب کوچکش که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگ تر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد. خداوندا، من از پیشگاه مقدس تو عذر می خواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره کشی کنیم.» (غفارزاده، 39: 1386)
٢-٤ شهید فهمیده و فرهنگ عاشورا
درهم تنیدگی و پیوند دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا امری مبرهن و کاملا شناخته شده است «آن چه بیش از سایر موارد در شعر جنگ دیده میشود، موضوع و مضمون فراگیر عاشورا و حادثه کربلاست». (کافی، ١٣٨١: ١٧٣)
و نام شهید فهمیده با شهید سیزده ساله و نوجوان کربلا قاسم ابن الحسن (ع) گره خورده «قاسم، نوجوان فداکار کربلا، فرزند امام حسن مجتبی (ع) از چهره های بارز کربلاست. سخن مشهور این عنصر عشق و ایمان که شهادت از عسل برای من شیرین تر است در پپاسخ به پرسش اباعبدالله (ع) که از او پرسید تو مرگ را چگونه میدانی، نقل و نقل جبهه ها بود.» (سنگری، ١٣٨٦: ٧٥) و به قول احمد رفیعی وردنجانی:
آن که شهادت را بقا فهمیده باشد
از نینوای جان، نوا فهمیده باشد
مفهوم هل من ناصر مولای خود را
باگفتن یا لیتنا فهمیده باشد
باعشق قاسم میشود یک نوجوان هم
اندازه ی یک کربلا فهمیده باشد
یا میشود مانند عبدالله باشد
ازدوست بانگی آشنا فهمیده باشد
٢-٥ شهید فهمیده در آیینه شعر
«شاعر شعر جنگ گاهی به موضوع شهادت به صورت عام توجه کرده است و گاهی موضوع شهادت را از منظر خاص نگریسته و شهیدی خاص را مورد توجه قرار داده است.»(مکارمی نیا، ١٣٨٤: ٤٩)
او رشک سپیده در سحر خیزی بود
هم پای نسیم در دلاویزی بود
هرچند که سبز بود از شاخه فتاد
این رسم کدام برگ پاییزی بود
(امین پور، ١٣٦٣: ٥٤)
بعد از انتشار خبر آسمانی شدن شهید محمد حسین فهمیده تا امروز شاهد سروده شدن اشعار فراوانی چه از در شعر بزرگسالان و چه در شعر کودکان و نوجوانان در گرامیداشت یاد و نام وی بوده و هستیم و شاید بدون اغراق شهید فهمیده را جز پنج شهید شاخصی برشمرد که شاعران به جایگاه، شخصیت، نحوه شهادت و اندیشه او پرداخته اند و تجلی حضور وی در آیینه شعر و ادب بسیار درخشان و ماناست و شهید محمدحسین فهمیده به مثابه نمادی برای نوجوانان و یک الگو واسوه حسنه برخاسته از بطن ومتن جامعه ایران اسلامیبرای همیشه در رده سنی نوجوان تبدیل شده است و او اینک از تبار اسطوره های ما و او رستم واقعی ماست وبه قول دکتر غلامرضا رحمدل: «آنچه رستم در عالم خیال و اساطیر انجام میداد، حسین فهمیده در عالم واقع و در جبهه های خون و قیام متحقق ساخت.» (مقالات ادبیات انقلاب اسلامی، ١٣٧٣: ٢٠٤)
مجموعه شناخت ادبیات انقلاب اسلامی١٣٧٣، انتشارات سمت تهران، چ اول.
٢-٥-١ روایت نام شهید فهمیده
نام این شهید ١٣ ساله قمی، محمد حسین فهمیده که گاه حسین فهمیده را خوانده شده است و در شعر شاعران گاه تنها نام خانوادگی جلوه گر است.
کسانی که حق را پسندیده اند
ز فهمیده ها نکته فهمیده اند
(جلالی، ١٣٩٢: ١١٠)
حسین فهمیده را دادی عطایی
که شد دارای این صدق و صفایی
(حسینی، ١٣٨٧: ٦١)
تو هم چون غنچه های چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
مگر راز حیات جاودان را
تو از فهمیده ها فهمیده بودی
(امین پور، ١٣٦٣: ٩٣)
آن که شهادت را بقا فهمیده باشد
از نینوای جان، نوا فهمیده باشد
آن نوجوان که فرصت مردانگی را
در خاک سرخ جبهه ها فهمیده باشد
در راه حق دل داد تا دلداده باشد
او عشق را فهمید تا فهمیده باشد
(احمدرفیعی وردنجانی. دست نویس)
گرچه کوچک است اما
او بهشت را دیده است
هیچ کس نمیدانست
او چقدر فهمیده است
هدی مردانی(کیهان بچه ها شماره ٢٦٠٦: ٦)
نوجوانی به زیر تانک رود؟
چه کسی تا کنون چنین دیده؟
نیست افسانه، واقعی است
همه سرگذشت شهید فهمیده
شاعر (محمد حسن حسینی، ص١٨، کیهان بچه ها، کیهان بچه ها ویژه شهید فهمیده، آبان ١٣٧٥)
اگر چون لاله خود را چیده بودم
خدا را در شهادت دیده بودم
ولی ماندم که در حسرت بمیرم
چه میشد من کمی فهمیده بودم
(جواد محقق، ص ٣٥، کیهان بچه ها ویژه شهید فهمیده، آبان ١٣٧٥)
جبهه یعنی خاک و خون در دیده ها
جبهه یعنی هجرت فهمیده ها
عشق کوچک سال ها یادش بخیر
کوچ زخمیبال ها یادش بخیر
نوجوانانی که پر پر میشدند
زیر تیغ عشق بی سر میشدند
آخرین تکبیر را شلیک کن
آسمان را زمین نزدیک کن
شانه هایت تکیه گاه ملتی است
رفتنت فانوس راه ملتی است
رهبر، کوچک شهید بی کفن
یوسف گمگشته بی پیرهن
زیر چرخ تانک خونش را بریخت
دشمن قرآن از آن میدان گریخت
تانک هم یکباره آهن پاره شد
خون فهمیده دو صد خمپاره شد
تیغ غم از هر طرف گل چیده است
هر طرف رو میکنم فهمیده است
ای حسین کوچک بی بال و پر
ای تمام عشق در حال سفر
رهبر یک ملتی، سرباز عشق
ای بسیجی جنون، جانباز عشق
(حداد، ١٣٧٤: ٤٢٣)
گاه در شعری برای نوجوان با بهره گیری از عناصر طبیعت گرا به باغ اندیشه و باور او نقب می زند و این سبزترین نهال کوچک و کوچ کرده جبهه ها را فهمیده ترین می خواند
مانند کبوتری سبک بال
از باغ نگاه ما پریدی
دستی به علامت محبت
بر صورت اطلسی کشیدی
پروانه شدی دوباره رویید
بر قامت تو دو بال کوچک
مانند بهار، سبز بودی
ای سبزترین نهال کوچک
در دفتر آسمان جبهه
پرواز تو مشق ساده ای بود
در چشم زمانه، قامت تو
چون قله ایستاده ای بود
با ساقه سبز خنده ات را
در قاب شکوفه ها کشیدم
با اشک کنار آن نوشتم
فهمیده تر از تو من ندیدم
(هنرجو، ١٣٨٢: ٧)
و گاه نام کوچکش را بر میشمرند و از او یاد میکنند
حسین نارنجکی زیر بغل بست
به تندی با خدای خویش پیوست
(حسینی، ١٣٨٧: ٦١)
ای حسین کوچک بی بال و پر
ای تمام عشق در حال سفر
(حداد، ١٣٧٤: ٤٣٦)
نامش حسین بود و مرامش حسین وار
نزدیک ماه آمد و آیینه وار شد
آزاده بود مثل شهیدان کربلا
خندید و یک ستاره دنباله دار شد
در باغ آسمانی عمرش دو گل شکفت
گل های او دو شاخه ی نورند در زمین
شادند و سربلند که سرو شقایق اند
پاینده باد شادی گل های مان همین آبان ٦١
(خلیلی فر، ١٣٨٣: ٢٤)
کوچه های آسمان
بانگاهش آشناست
چون به قول بچه ها
او حسین شهر ماست
از حسین شهر ما
قصه گفتن ساده نیست
چون که با کوچیدنش
آسمان -حتی- گریست
او که وقت پر زدن
نور، شد بال و پرش
غرق در خورشید بود
لحظه های آخرش
(هنرجو، ١٣٩٠: ١٤)
٢-٥-٢ سن شهادتش
سیزده سالگی شهید فهمیده یکی از نمودهای زندگی او در شعر شاعران است
سیزده ساله است، اما سخت
استوار و شجاع و بی پرواست
دلش از آب هم زلالترست
باز، دلواپس پرستوهاست
(محمد حسن حسینی ص ١٨، کیهان بچه ها، ویژه نامه یادواره شهید فهمیده و شهدای دانش آموز، آبان ١٣٧٥)
میان باغ کسی مثل بال جاری شد
نوشت رخصت پرواز، اذن آری شد
زمین که راوی بغض جوانه ها شده بود
شبیه ابر در اندوه خود رها شده بود
که سیزده نفس از ابتدای فروردین
گذشته بود که شد بین لاله ها خونین
و رفت تا که در انگیزه ی زمان باشد
که رو به پنجره خورشید بی کران باشد
رضا غلامحسین نژاد (الماسی، ١٣٨٢: ٢٠)
آن طرف گرد نادیده ای بود
سیزده ساله فهمیده ای بود
یار پیران صورت پرآزنگ،
بچه ها یادتان مانده یا نه؟
«تا همین غزل» سروده ی غلامعلی مهدیخانی.
و او را نوجوانی که بازیهای معمول را ترک کرده تا به درک صحیح و متعالی از عشق بازی در جبهه ها برسد توصیف میکند
نوجوانی جبهه ها را درک کرد
بازی پس کوچه ها را ترک کرد
رفت تا خط مقدم تا خدا
رفت تا معنا کند آیینه را
نوجوان اما پر از دلدادگی است
او پر از انگیزه آزادگی است
رضا حدادیان ص ٣٣
٢-٥-٣ روز شهادت
هشتم آبان ١٣٥٩ سالروز شهادت حسین فهمیده است و شاعری به آن اشاره کرده
باز هم از گرد راه
هشتم آبان رسید
در دل پاییز سرد
باز بهاران رسید
باز هوا تازه شد
از نفس پاک او
لاله ز هر سو دمید
از تن صد چاک او
افشین علا
هشت آبان گاه رزم شیرها
شهر خرمشهر زیر تیرها
(ملا محمد درویشی دست نویس)
1-3-5-2 نوع اعلام خبر سراسری شهادت این شهید در رادیو هم مورد توجه بوده
آن روز، رادیو داشت
از جبهه حرف میزد
از کوچه ها دوباره
بوی خدا میآمد
ص ٨
سوار بر ابرها، حمید هنرجو، چ اول، نشر طرح روز، ١٣٨٢
٢-٥-٤ تانک و نارنجک و شکستن استخوان
وقتی شهید فهمیده هجوم بی امان زنجیره تانک های دشمن را می بیند تصمیمی شگرف می گیرد و کمر پیچی از نارنجک را به کمر می بندد و به استقبال این زنجیره ی اهرمنی می رود تا خاک ایران اهورایی آرش وار حفظ کند و به همین خاطر در شعر شاعران تانک و نارنجک و درهم شکسته شدن قامت کم سن و سال اسطوره ی نوپدید مقاومت را می توان به عینه دید.
بر آن شد که نارنجکی بر کمر
ببندد کزین ره شود کارگر
خرامان خرامان ولی استوار
بر آن شد کند دشمنان را شکار
چو شد تانک دشمن به نزدش پدید
به ره خفته او را به آتش کشید
به هم ریخت زنجیره ی اهرمن
ز ایثار این قهرمان وطن
ص ١١٠
حفیظ اله جلالی چالشتری
حسین را -فهمیده را-
در کمر پیچی از نارنجک
در شعله خیز تانک های دشمن
کشف کردیم
ساده بگویم
فهمیده را با تانک فهمیدیم
سید وحید سمنانی ص ٩٢
نازک نارنجی نبود
نارنجک بود
وقتی به معرکه آمد
«فهمیده» بود
که مرگ را
چگونه میشود
شهید کرد
(سهرابی نژاد، ١٣٨٦: ٨٥)
افتاد بر خاک
یک تانک دشمن
با پاتک تو
گل کاشت آن روز
در خاک ایران
نارنجک تو
شاید اگر من
جای تو بودم
ترسیده بودم
ای کاش من هم
اندازه تو
فهمیده بودم
(بکتاش، ١٣٨٥: ١٨)
وقتی که بانگ یا حسینت
در کوچه های شهر پیچید
از دست های سبز سبزت
صدها گل امید رویید
هم چون نسیم صبح رفتی
تا لحظه شیرین آغاز
راز قشنگ رفتنت ماند
در بال های سبز پرواز
بستی به خود نارنجکی را
رفتی که یک ققنوس باشی
از بهر هر گم کرده ساحل
مثل شب و فانوس باشی
هرچند جای درس و مشقت
خواندی تو درس عشق بازی
کار قشنگت برد ما را
تا قله های سرفرازی
طیبه شامانی (شورای شعر بنیاد، ١٣٨٥: ٩٩)
با همه ی کودکیش
دل به خدا داده بود
خرد شدن زیر تانک
در نظرش ساده بود
این همه ایثار را
چون که از او دیده ایم
گر برسد روز جنگ
ما همه فهمیده ایم
(علا، ١٣٨٠: ١٦)
یورش دشمن، شقایق های سرخ
عشق تا اوج دقایق های سرخ
تانک ها ناگاه پیدا می شوند
بی خدا ییها هویدا می شوند
نوجوان اما پر از دلدادگی است
او پر از انگیزه آزادگی است
داخل دستان او نارنجکی است
وای! این با زندگی بیگانه کیست؟
او که این سان مست و بی پروا شده
او که این سان عاشق و شیدا شده
سنگر خود را رها کرد و پرید
پرده های خواب و رویا را درید
تانک دشمن ناگهان آتش گرفت
نقشه گردن کشان آتش گرفت
رضا حدادیان
کوچه خاطرات کودکی اش
کوچه خانه های سوخته است
باغ آتش گرفته ذهنش
پر پروانه های سوخته است
تانکها میرسند باید رفت
فرصتی نیست وقت تصمیم است
سرنوشت کسی که میماند
تن سپردن به ننگ تسلیم است
به کمر بسته چند نارنجک
شور و شوق شکار در تن اوست
ترسی از تانکها ندارد هیچ
گوییا فکر جنگ رو در روست
نوجوانی به زیر تانک رود؟
چه کسی تا کنون چنین دیده؟
نیست افسانه، واقعی است همه
سرگذشت شهید فهمیده
(شاعر محمد حسن حسینی)
٢-٥-٦ شهید فهمیده رهبر نوجوان
در پیام حضرت امام خمینی (ره) شهید محمد حسین فهمیده این نوجوان دوازده ساله رهبر نوجوان جامعه اسلامی خوانده شده که به تکلیفش فارغ از هیاهوهای سیاسی عمل کرده بود شاعر نیز از این لقب در شعرش استفاده کرده
شانه هایت تکیه گاه ملتی است
رفتنت فانوس راه ملتی است
رهبر، کوچک شهید بی کفن
یوسف گم گشته بی پیرهن
رهبر یک ملتی، سرباز عشق
ای بسیجی جنون، جانباز عشق
(حداد. ١٣٧٤: ٤٣٥)
٢-٥-٧ اسطوره ای نوپدید آرش کم سن وسال
در میان شاعرانی که نامی و یادی از شهید فهمیده داشته اند نامیمتمایز وجود دارد به نام محمد گودرزی دهریزی صاحب منظومه کودکی از جنس نارنجک که در سال ١٣٨٧ توسط انتشارات روزگار منتشر شده منظومه ای مختص حماسه آفرینی شهید فهمیده وی در این منظمه با پیوند میان شخصیت های اسطوره ای، میهن دوست و در عین حال مظلوم ایرانی نظیر سیاوش، آرش و. .. با شهید فهمیده او را در روایتی تازه به عنوان اسطوره ای نوپدید از مرز و بوم و اندیشه ایرانشهر معرفی می نماید بخشی از منظومه اش را با توجه به در دسترس نبودن خود کتاب از کتاب ادبیات فارسی کلاس نهم نقل می نماییم.
در غروب آفتاب خویش
چشم در چشم افق میدوخت
در دهان تانک ها میسوخت
شهر، از آن سوی سنگر ها
شیرمردان را صدا میزد:
آی ای مردان نام آور
ای همیشه نامتان پیروز
بیگمان امروز
فصلی از تکرار تاریخ است
گربماند دشمن، از هر سو
خانه هامان تنگ خواهد شد
ناممان در دفتر تاریخ
کوچک و کم رنگ خواهد شد
پس برای سهم فرداها
دل به موج آب باید زد
سر به دست باد باید داد
خون میان سنگر آزادگان جوشید
مثل یک موج خروشان شد
کودکی از دامن این موج بیرون جست
از کمند آرزوها رست
چشم او در چشم دشمن بود
دست او در دست نارنجک
جنگ، جنگی نابرابر بود
جنگ، جنگی فوق باور بود
کودک تنها، به روی خاکریز آمد
صدهزاران چشم، قاب عکس کودک شد
چشم ها از این و آن پرسان:
کیست این کودک؟
او چه میخواهد از این میدان؟
صحنه ی جانبازی است این جا؟
یا زمین بازی است این جا؟
باران سروده است، یا من سروده ام؟
***
دشمنان کور دل، اما
در دلش، خورشید ایمان را نمیدیدند
تیغ آتش خیز دستان را نمیدیدند
در نگاهش خشم و آتش را نمیدیدند
بر کمانش تیر آرش را نمیدیدند
در رگش خون سیاوش را نمیدیدند.
کودک ما بغض خود را خورد
چشم در چشمان دشمن کرد
با صدایی صاف و روشن گفت:
«آی ای دشمن
من حسین کوچک ایران زمین هستم
تانک های شومتان را در کمین هستم
مثل کوهی آهنین هستم».
ناگهان تکبیر پر وا کرد
در میان آتش و باروت غوغا کرد
کودکی از جنس نارنجک
دردهان تانک ها افتاد....
لحظه ای دیگر
از تمام تانک ها، تنها
تلی از خاکستر خاموش
ماند روی دست های دشت
آسمان از شوق، دف میزد
شط خرمشهر، کف میزد
شهر یک باره به خویش آمد
چشم اشک آلوده را وا کرد
بر فراز گنبدی زیبا
قصه ی تکرار آرش را،
باز هم خواند و تماشا کرد.
٢-٥-٨ شهید فهمیده الگویی برای دیگر شهیدان
یکی از وجوه حرکت ماندگار شهید حسین فهمیده را باید در خط شکنی او دانست. وی در عرصه نبرد با دشمن بعثی راهگشا و معبر گشا بود و باعث شد تا بسیاری از نوجوانان و دانش آموزان در سال های بعد از شهادت او برای حضور در جبهه از نام و یاد او استفاده کنند و در راه کسب رضایت والدین و مسئولین اعزام از این ظرفیت استفاده کنند و به قول مهدی طهماسبی دزکی:
نوشتی آخرین پیغام خود را
خدا، خورشید، رفتن تا رهایی
نگاهت رد شد از این کوچه ها سبز
دل تو سرخ بود و کربلایی
تو فهمیدی که فهمیده چه میگفتی
تو سرشار از امید تازه بودی
تو رفتی، عطر تو در شهر پیچید
برای ما شهید تازه بودی
(رحیمی، ١٣٩٧: ٩١)
و این الگو بودن در نام و یاد شهید فهمیده پنهان و پایدار است.
این همه ایثار را
چون که از او دیده ایم
گر برسد روز جنگ
ما همه فهمیده ایم
(علا، ١٣٨٠: ١٦)
و شاعر با عکس او سخن می گوید و این عکس به زبان حماسه مقاومت و پایداری را به نسل های سبز و سرخ جامعه تقدیم می کند.
«حالا
سال هاست روی دیوار اتاقم
قاب کهنه ای از لبخند تازه ات
آویخته است
که هر شب
به زبان حماسه
با من حرف می زند»
(کاظمی، ١٣٨٦:٩)
و شهید فهمیده قفنوسی شد که از میان خاکستر و دود تا ابدیت جاری شده و راه و رسم جاودانه زیستن را به جوانه های آینده ساز جامعه با زبان عشق و حماسه میآموزد
ققنوس من آتش وزید از پیکر تو
تا جان بگیرد نسلی از خاکستر تو
پرواز را آموختی تا زنده مانی
جاوید ماندن بود رسم و باور تو
(جعفری قهفرخی، ١٣٩٤:١٧)
و پایان بخش این نوشتار غزلی است که از کتاب «تا همین غزل» سروده ی غلامعلی مهدیخانی به نقل از سایت موسسه فرهنگی ادبی شهرستان ادب که یک هفته پس از شهادت شهید فهمیده سروده شده است و ضرباهنگ حماسی دارد تقدیم حضورتان میگردد.
نقش خون، طرح گل بود بر سنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
با تبار گل لاله هم رنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
روزگاری علم بود بر دوش، روز و شب ها قلم بود بر دوش
یارمان بود فرسنگ فرسنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
آن طرف جبهه بود و شط خون بوی باروت و دود و شط خون
این طرف مادران با دلی تنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
آن طرف گرد نادیده ای بود سیزده ساله فهمیده ای بود
یار پیران صورت پرآزنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
مردهای کفن پوش زخمی، نوجوانان خودجوش زخمی
یاس و داس و شب تار و نیزنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
صوت تکبیر بود و شب رزم، غرش شیر بود و شب رزم
کاروان در مسیر شباهنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
نغمه اش نام زهرا در آن بود، رمز «ان ا فتحنا» در آن بود
شروه میخواند مردی خوش آهنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟ شهرزاد شما آن چه گفته است نیست، افسانه حرفش درست است
آن چه امشب شنیدید از جنگ، بچه ها یادتان مانده یا نه؟
نتیجه گیری
ادبیات فارسی پس از رخداد بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در شعر و داستان با شهید و شهادت و پایداری عجین شده و پیوند خورد و با آن زیسته و در آن حال و هوا تنفس داشته است و شعر فارسی یکی از کارکردهای اجتماعی خویش را در الگو سازیهای انسانی و پایداری یافته وشاعران با توجه به توانمندیهای ادبی و ذوق خدادادی شان به این سمت وسوی رفته اند و شهید محمد حسین فهمیده را شاید بتوان جز معدود شخصیت هایی بی نام ونشان که نه از اهالی علم واندیشه و سیاست و مدیریت بود و نه در جایگاه عالی رتبگان قرار داشت ولی به واسطه انتخاب نوع مقابله با دشمن بعثی با تکیه بر مقتضیات زمانی ومکانی ازجایگاهی خاص و اثرگذار در پهنه ی بی پایان شعر و اندیشه مقاومت و پایداری برخوردار شد و میتوان گفت که این شهید بزرگوار به الگوی انسانی و پایداری نسل نوجوان ایرانی از نخستین روزهای آسمانی شدنش تا امروز مبدل گشته و حماسه ی حضورش در شعر فارسی بویژه در شعر شاعران کودک و نوجوان جلوه ای خاص و بی بدیل داشته و آنچه در این نوشتار بدان پرداخته شد گواه حضور زنده، موثر و ارزشمند شخصیت نوجوان سیزده ساله ای است که به فرموده ی حضرت امام خمینی (ره) رهبر همه نسل ها شده است.
منابع:
- امین پور، قیصر، ١٣٦٣، در کوچه آفتاب، حوزه هنری، چ اول.
- الماسی، محدثه، ١٣٨٢، مردی سبز، لوح محفوظ، قم، چ اول.
- امین پور، قیصر، ١٣٦٤، تنفس صبح، حوزه هنری، چ دوم.
- کاظمی، رضا، ١٣٨٦، کودکان ستاره و اندوه، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، تهران، چ اول.
- بکتاش، غلامرضا، ١٣٨٥، رونویسی از بهار، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان، تهران، چ اول.
- جعفری قهفرخی، لیلا، ١٣٩٤، ابری ترین آواز، نشر آصف، شهرکرد، چ اول.
- جلالی چالشتری، حفیظ اله، ١٣٩٢، سرود حماسه ها، سدرة المنتهی، شهرکرد، چ اول.
- حداد، فریدون، ١٣٧٤، شعر جنگ، انتشارات عمان سامانی، شهرکرد، چ اول.
- حسینی، سید آقا علی، ١٣٨٧، گلزار حسینی، انتشارات جهان بین، شهرکرد، چ اول.
- حسینی، سید حسن، ١٣٨٦، شاعری در مشعر، نشر تکا، تهران، چ اول.
- خلیلی فر، مصطفی، ١٣٨٣، سرود لاله و سرو، فرهنگ گستر تهران، چ اول.
- رحیمی، ابراهیم، ١٣٩٧، تاول های سرباز، نشر صریر، تهران، چ دوم.
- رشد نوجوان، شماره ١٦٧، مهر ١٣٨٢، ص ٤٢.
- سنگری، محمدرضا، ١٣٨٦، پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس، نشر یاقوت، قم، چ دوم.
- سهرابی نژاد، محمدرضا، ١٣٨٦، وطنم ابراهیم، نشر خورشید باران، تهران، چ اول.
- شورای شعر بنیاد، ١٣٨٥، روایت مجنون، نشر صریر، تهران، چ اول.
- علا، افشین، ١٣٨٠، خاطرات مه گرفته، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران، چ اول.
- غفارزاده، مهرداد، ١٣٨٦حماسه ایران، تهران، نشر لک لک، چ اول.
- کافی، غلامرضا، ١٣٨١، دستی بر آتش، نوید شیراز، چ اول.
- کیهان بچه ها، شماره، ٢٦٠٦.
- مرکز آفرینش های بسیج، ١٣٨١، تصویر آسمان، مجموعه اشعار برگزیده ره آورد سرزمین نور، چ اول.
- مکارمینیا، علی، ١٣٨٤، بررسی شعر دفاع مقدس، ترفند، تهران، چ دوم.
- هنرجو، حمید، ١٣٨٢، صدای بال می آید، تهران، طرح روز، چ اول.
- هنرجو، حمید، ١٣٩٠، کاشکی مال من بود بالت، تجلی مهر، تهران، چ اول.
- ویژه نامه یاد ایام، ١٣٨٤، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری.