سرویس جهان مشرق _ 43 سال قبل در سال 1978 میلادی 22 نفر از شبه نظامیان مسلح مخالف دولت ترکیه در شهر لیجه استان دیاربکر، هسته اولیه سازمانی را بنا نهادند که حزب کارگران کردستان یا به اختصار PKK نامیده شد.
این سازمان تروریستی که بر اساس تفکرات مارکسیستی و با رهبری عبدالله اوجالان ملقب به ئاپو (به معنای عمو) رهبری میشد در طول چند دهه بعد با جذب هزاران نیرو مبارزه مسلحانه با دولت و ارتش ترکیه را آغاز کرد که تا کنون دهها هزار کشته و زخمی از دو طرف و مردم غیر نظامی به جا گذاشته است. فعالیتهای مسلحانه و تروریستی این گروهک علاوه بر ترکیه موجب ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه از جمله ایران، عراق و سوریه نیز شده است.
علاوه بر جنگ و ویرانی و خونریزی، این گروهک کارنامه سیاهی در ترور و تصفیه رهبران، فرماندهان و کادر نظامی خود نیز دارد. از هسته اولیه رهبران PKK کمتر از انگشتان یک دست توسط ارتش و نیروهای امنیتی ترکیه کشته یا دستگیر شدهاند و غالب این افراد به اتهام خیانت، دور شدن از آرمان حزب یا سایر اختلافات داخلی به دست عوامل این گروه به قتل رسیدهاند. سکینه جانسیز، لیلا سویلمز، شاهین دونمز، علی چتینر، عبدالله کورمال، رسول التنوک، صوفی کاراکوش و محمد توران از مهمترین اعضای کادر رهبری پ. ک. ک بودند که در سالهای گذشته تصفیه داخلی شدند.
این رفتار اما به شاخه کوچکتر این سازمان یعنی گروه تروریستی پژاک نیز سرایت کرده است و موارد بسیاری از خیانت و درگیری داخلی همراه با ترور اعضای این گروه رخ داده است؛ ترورها و کشتارهایی که به منظور جلوگیری از تبلیغات منفی و افشای درگیری داخلی در این گروهک، به شدت سانسور شده و اخبار مرگ کادر نظامی پژاک معمولا در بازه زمانی طولانی پس از حادثه، گاهی حتی تا 2 سال بعد از مرگ شخص مورد نظر اعلام میشود.
در اکثر موارد نیز ترور این اشخاص که حتی بر اثر یک انتقاد ساده به شیوه اداره سازمان توسط فرد مورد نظر نیز صورت میگیرد به 2 عامل ارتباط داده میشود: بمباران هوایی ارتش ترکیه یا بلایای طبیعی نظیر سیل و رعد و برق!
یکی از مشهورترین موارد در حذف درون سازمانی اعضای پژاک، به قتل دو تن از فرماندهان این گروهک تروریستی با نامهای "خدر خرینگه" با کد سازمانی "عاکف مامو زاگرس" و "فهمی رستمی" با کد "سیروان ناری" بازمیگردد که کانال تلگرامی "جعبه سیاه PKK " به تشیرح این ماجرا پرداخته است.
شلیک به سر و قلب، پاداش حمایت از ئاپو!
یکی از روشهای تصفیه درونحزبی در پ. ک. ک و پژاک، بدون نیاز به افشای واقعیت این حادثه، اعلام مرگ افراد در نتیجه بلایای طبیعی است! یعنی فرد را به قتل میرسانند، سپس ادعا میکنند وی در اثر رعد و برق یا سیل یا ... کشته شده است، در حالی که در واقعیت، فرد به دلیل انتقاد یا دلایل دیگر، ترور شده است.
در چارت رهبری و ایدئولوژیک پ. ک. ک دو جناح وجود دارد:
_محافظهکاران وابسته به تفکرات سوسیالیسم که از روشهای استالین تبعیت میکنند و باور دارند که انگلها در مسیر نباید زنده بمانند.
_گروه دوم نیز ملیگرایان (ناسیونالیستهای کُرد) هستند که اعتقاد دارند باید با قدرتهای جهان ارتباط داشت.
سوسیالیستها، امپریالیسم را عامل ناعدالتی تلقی میکنند و هرگونه ارتباط با این قدرتها را رد میکنند. همانگونه که در شوروی سابق ارتباط با امریکا مردود و ممنوع بود. پ. ک. ک هم با تبعیت از این خط مشی همیشه در حالت دوگانگی به سر میبرد و بهخصوص بعد از سقوط صدام و تغییراتی که در منطقه روی داد پ. ک. ک هم دچار تحولاتی شد و دو دستگی در پ. ک. ک و پژاک به وجود آمد. عدهای بر این باور بودند که ارتباط با امریکا راه را برای رسیدن به اهدافشان هموار خواهد کرد. بعد از حضور آمریکا در عراق، کادرهای ارشد پ. ک. ک و پژاک با آمریکاییها ملاقات داشتند. از طرف پژاک «خدر خرینگه» این ملاقاتها را انجام میداد.
در آن مقطع (سال 2006)، تنش بین عثمان اوجالان و جمیل باییک (2 رهبر رده بالای PKK) زیاد بود. ملاقاتهای خدر خرینگه با آمریکا در شهر رانیه صورت میگرفت و هدف آمریکا این بود که پژاک را از پ. ک.ک جدا و به آنها کمک کند و عاکف مانند کادرهای ایرانی، این پیشنهاد آمریکا را پذیرفته بود.
مذاکرات تا اوایل پاییز سال 2006 ادامه داشت و عاکف به یک شخص منجی پژاک تبدیل شده بود، اما ناگهان خبر رسید بر اثر سیل جان خود را از دست داده است!
طبق تحقیات صورت گرفته در آن تاریخ سیلی رخ نداده بود و حقیقت آن است که جمیل باییک یک تیم ویژه از نیروهای فدائیان را به منطقه قندیل اعزام و در نزدیکی قرارگاه پژاک مستقر کرده بود و زمانی که پژاک محل قرارگاه را از قلاتوکان به اطراف روستای مردو منتقل میکردند، در غیاب اعضای پژاک، عاکف و سیروان مشغول جمعآوری کتب بودند. ساعت 3 صبح، تیم ترور وارد کمپ پژاک شده و قصد داشتند فقط عاکف را ترور کنند. اما با حضور سیروان، وی نیز قربانی شد تا شاهدی باقی نماند. جنازها نیز به پایین روستای قلاتوکان منتقل و در آب رها شد. فردای آن روز اهالی روستای قلاتوکان جنازهها را پیدا کرده و به پژاک خبر دادند. با مرگ عاکف، مذاکرات با آمریکا به محاق رفت و جمیل باییک نیز نیروهای خود را در راس پژاک به کار گرفت.
نکته جالب این است: همیشه پ. ک. ک برای تصفیه افراد در درون گروه دو گلوله میزند؛ یکی به سر و دیگری به قلب و معنایش هم این است که اگر «فکرت و قلبت» با ما نیست، پس بمیر! خدر خرینگه هم با شلیک گلوله به سر و قلب کشته شده بود...