به هر حال تمام این نظرها تا جایی که از دایره منطق خارج نشود و رنگ تعصب و افراط به خود نگیرد، قابل احترام است. حتما کار مربی کروات هم اشکالاتی دارد، درست مثل بقیه مربیان دنیا. با این حال بعضی از ایرادهایی که از اسکوچیچ گرفته میشود رسما «بنیاسرائیلی» است. به عنوان مثال خیلی زیاد میشنویم که میگویند کادرفنی تیم ملی در موفقیتهای این تیم نقشی ندارد و صرفا خلاقیت و مهارت بازیکنان است که باعث پیروزیهای پیاپی شده است. این ادعا از جهات مختلف قابل تردید است. شاید در دسترسترین استدلال این باشد که چطور همین بازیکنان خلاق و توانا در دوران حضور مارک ویلموتس روی نیمکت تیم ملی موفقیتی نداشتند و دو شکست بسیار تلخ را برابر عراق و بحرین تحمل کردند؟ در آخرین بازی ویلموتس که مسابقه با عراق بود، مهدی طارمی چنان نمایش محو و تاریکی ارائه کرد که اواسط نیمه دوم تعویض شد. آیا واقعا اوجگیری طارمی، نمیتواند به تغییر کادرفنی مربوط باشد؟ به علاوه همه جای دنیا در نهایت این بازیکنان هستند که گل میزنند، شوت میکنند، پنالتی میگیرند یا استارت میزنند. برای سالیان سال لیونل مسی ستاره اول بارسلونا بود و انواع و اقسام گلها را برای این تیم به ثمر رساند؛ آیا این به معنای بیتاثیر بودن همه مربیان بارسا بوده است؟ رئال مادرید زیدان روی کاکل رونالدو و بنزما و راموس میچرخید؛ آیا عملکرد درخشان اینها یعنی زیزو مربی نیست؟ خب وقتی امثال مهدی طارمی و سردار آزمون خوب هستند، طبیعتا باید از درخشش آنها استفاده کرد و خشنود بود؛ اینکه نباید مایه تحقیر و تخریب سرمربی باشد. به نظر میرسد اسکوچیچ برای راضی کردن این گروه از منتقدان، چارهای نداشته باشد جز اینکه خودش وارد زمین شود و گل بزند. امیدواریم در بازی با سوریه این اتفاق رخ بدهد!