سرویس فرهنگ و هنر مشرق - انتصابهای اصلی سازمان سینمای طی هفتههای اخیر تقریبا رو به پایان است و هفته گذشته در آخرین حکم صادره رییس سازمان سینمایی طی حکمی حبیب ایل بیگی را به سمت معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی منصوب کرد.
در میان تمامی انتصابات اخیر ریاست سازمان سینمایی، انتخاب ایلبیگی برای سکانداری معاونت نظارت و ارزشیابی با واکنشهای متفاوتی مواجه شد. گروه اول منتقدان رسانههای طیف همسو با دولت و سازمان سینمایی به دلیل فعالیت ایلبیگی در دولت یازدهم او را منسوب به سازمان سینمایی تحت هدایت و نظارت دولت حسن روحانی میدانند و از این منظر معاونت نظارت و ارزشیابی منصوب شده را فاقد صلاحیت برای همکاری با دولت سیزدهم قلمداد میکنند.
گروه دوم قشر کوچکی از اهالی سینمای هستند که به دلیل تعارضات منافع شخصی با این مدیر سینمایی و حفظ مرزبندیها توسط او در دولت یازدهم برای اعمال نظارت بیشتر درباره آثاری که با سویه فرهنگی کلی کشور و سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی تعارض دارد، مقابله میکنند و البته طرح شکایت چندباره از این مدیر سینمایی در محافل قضایی، پیامد اجرای دقیق سیاستهای معاونت ارزشیابی است.
ایلبیگی در دولت یازدهم از بهمن 1393 جایگزین محمد احسانی شد و کارنامه قابل دفاعی از خود بر جای گذاشت. شاید اعمال ممیزی مهندسی شده در سینما توسط او با تفسیر وارونهای در رسانهها پمپاژ شود و از او تصویری را همچون حسین فرحبخش به عنوان سانسورچی ارائه دهند، اما واقعیت این است اعمال دقیق وظایف معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی تنها در دوران حبیب ایلبیگی صرفا شیوه سلبی نداشت و از قضا پیامدهای بسیار مثبتی برای سینما داشت، نظارت ایلبیگی از جنس ممیزیهای رایج در کمپانیهای هالیوودی است.
هر دو طیف مخالفان ایلبیگی در فضای مجازی اینروزها ارتش رسانهای فعالی دارند، گروههای همسو در رسانههای رسمی و مخالفان سینمایی او که در گسترش ابتذال با این مدیر حوزه نظارتی دچار تعارضاتی فراوانی شدند، مسلح به ارتش سایبری رسانهای هستند که حملات خود را در ماههای آینده افزایش خواهند داد.
در چنین شرایطی بررسی عملکرد ایلبیگی در 12 سال اخیر ضرورت پیدا میکند تا با نتیجهای مطلوب ابعاد انتخاب او توسط رئیس سازمان سینمایی بررسی شود.
لینک گزارش تصویری خبرگزاری ایسنا (اینجا)
1- حبیب ایلبیگی در بحبوحه سال 1388 در قامت تیم برگزار کننده جشنواره فیلم فجر حضور موثری داشت و در شرایط که بخش اعظمی از سینماگران و اهالی رسانه قصد تحریم جشنواره فیلم فجر را داشتند و بحران سیاسی آن روزهای ملتهب دامن جشنواره را گرفته بود، ایلبیگی در کنار مهدی مسعود شاهی، در تلطیف شدن فضای جشنواره و کمرنگ شدن فضای سیاسی حاکم بر این رویداد نقش موثری داشت و باتمام قوا اجازه نداد از کیفیت این رویداد فرهنگی به دلیل دوقطبی شدن فضای سیاسی جامعه کاسته شود.
2- ایلبیگی پس از مدتی از سازمان سینمایی به حوزه هنری رفت و در این مقطع عملکرد مناسب نظارتی بسیار مناسبی داشت. سازمان سینمایی دولت دهم به دلیل تغییر سیاستهای دولت محمود احمدینژاد، اختیارات خود را در حوزه پروانه ساخت و نمایش از دست داده بود و برخی آثار با فشار سیاسی دولت موفق به ساخت پروانه ساخت و نمایش میشدند و عملکرد قاطعانه حوزه هنری با روشنگری ایلبیگی در مهار برخی تصمیمسازیها موثر بود.
3- زمانی که ایلبیگی جایگزین محمد احسانی شد میتوانست به عنوان مدیری همسو با سیاستهای ظاهرا آزادانهتر دولت حسن روحانی همراه شود، اما عدم نمایش بسیاری از آثار ملتهب که با فرهنگ عامه تعارضات فراوانی داشتند، نشان داد که ایلبیگی وظایف خود به صورت مستقل از اینکه توسط کدام دولت منصوب شده انجام میدهد. از سوی دیگر آثار ملتهب ساخته شده ناشی از سیاستگذاری دوگانه محمداحسانی بود وکوشش و همت این مدیر سینمایی اوضاع آشفته نظارت را به وضعیت باثباتی هدایت کرد.
علیرضا رضاداد در دو سال نخست مدیریت جشنواره در دولت یازدهم با همراهی محمد احسانی در ملتهب شدن فضای سینما نقش موثری داشت. با رها شدن تدریجی حوزه نظارت آثار ملتبهی که در جشنواره سی ودوم فجر (1392) و جشنواره سی و سوم ( 1393) به نمایش درآمدند، به دوقطبی ناهنجار سیاسی در سینما دامن زدند و این چالشها توانست به پاشنه آشیل سازمان سینمایی دولت یازدهم تبدیل شود، اما ایلبیگی از زمانی که جایگزین احسانی شد، توانست حوزه نظارت را که از سال 1388 عملا رها شده بود، دوباره بازیابی کند و به تنظیمات اصلی سازمان سینمایی بازگرداند.
فیلم ملتهب «خانه دختر» (شهرام حسینی) که یادگار مجوزهای غیرکارشناسی دوران معاونت محمد احسانی بود با پافشاری ایلبیگی متوقف شد.
چنین توقیفهای مقطعی نباید به این نتیجهگیری منجر شود که او از اهرم ممیزی و نظارت به عنوان چماق استفاده میکرد. ورود ایلبیگی به حوزه نظارت از قضا به صورت محسوسی به باز شدن فضا کمک شایانی کرد.
فیلمهایی نظیر «دختر» (رضا میرکریمی)، ابد ویک روز(سعید روستایی)، خشم و هیاهو(هومن سیدی)، آااادت نمیکنیم(ابراهیم ابراهیمان)، اژدها وارد میشود(مانی حقیقی)، من (سهیل بیرقی) آثاری بودند که در دوران مدیریت اودر ذیل نظارت بیشتر شورای پروانه ساخت و نمایش ساخته و در جشنواره سی و چهارم به نمایش درآمدند.
اگر فرض را بر این مبنا قرار دهیم که در دوران مدیریتی او اهرم ممیزی و نظارت به عنوان ابزاری چماقگونه استفاده شده، کافیست آثار به نمایش درآمده در جشنواره سیو چهارم را مبنا قرار دهیم که در سال 1395 به نمایش درآمدند و اقتصاد سینمای ایران وارد دوران تازهای شد و پس از سالها گیشه سینما با جهشی محسوس مواجه شد.
از سود دیگر برخی آثار ملتهبی که در دوران او ساخته و یا به نمایش درآمدند، از کارت بلانش حکم حکومتی (به تعبیر سینماگران) بهره بردندتا جایی که همایون اسعدیان، یکی از مدافعان سیاستهای سینمایی دولت یازدهم به انتقاد از این مسئله پرداخت و در مصاحبهای گفت : «یک نوع آشفتگی در اجرا میبینم که باعث بسیاری از مشکلات شده است. در شورای پروانه ساخت به دلایلی با صدور پروانه ساخت فیلمی مخالفت شد و فیلمساز رفت پیش آقای ایوبی و آقای ایوبی به ما گفتند پروانه ساخت ایشان را بدهید و ما گفتیم تا حکم حکومتی ندهید این کار را نمیکنیم و این فیلم که برایش حکم حکومتی دادند امروز غیرقابل نمایش است... ».
اسعدیان به صورت غیرمستقیم به فیلم «ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا» (عبدالرضا کاهانی) اشاره میکند که ایلبیگی قاطعانه در برابر فیلمساز ایستاد تا فیلم با نظارت کافی ساخته شود و این پافشاری آنطور که از شواهد و قرائن پیداست با هدف ارتقاء کیفیت اثر دنبال شد.
معاونت نظارت و ارزشیابی وقت برای اینکه فضای سینما در آنسالها ملتهبتر نشود ازکاهانی فیلمنامه کامل را مطالبه کرد و اجازه نداد که عبدالرضا کاهانی با یک طرح چند صفحهای فیلمش را بسازد. این پافشاری منجر شد تا ایوبی بدون هیچ آگاهی از محتوای اثر کاهانی دستور تولید (حکم حکومتی) دهد. کاهانی ازابتدای دهه نود تبدیل به فیلمسازی شد که جزء هزینه سازی برای سینما رسالت دیگری برعهده نداشت و اغلب به دوقطبی و در حاضر حاضر به چندقطبی در سینما دامن میزند.
در بررسی کارنامه معاونت نظارت و ارزشیابی در نیمه دهه نود باید به این مهم اشاره کرد، حجم مخالفتها با شیوه مدیریت ایوبی چنان بالا گرفته بود که احتمال داشت او در چاهی که برایش طراحی شده بود بیفتد و به جای عزل در سال 1395 در سال 1393 مجبور به استعفا شود. حضور ایلبیگی حیات مدیریتی ایوبی را در سازمان سینمایی تمدید کرد.
با اینکه بسیاری از مخالفتهای کلیشهای در مواجه محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر سی و چهارم و سی و پنج به دلیل شائبه دوتابعیتی بودن به عنوان یک سرفصل انتقادی مطرح میشد اما نقطه کانونی و رهبری ارکستری بر عهده معاونت نظارت و ارزشیابی وقت بود و دو جشنواره کاملا مدیریت شده توسط او، با استقبال مردمی مواجه شد و و از سوی دیگر اقتصاد سینما پویاتر شد.
به عنوان مثال در فیلم «اژدها وارد میشود» (مانی حقیقی) سکانس حضور مسعود بهنود حذف شد و معاونت وقت با تعاملی هنرمندانه از سازنده درخواست میکند فرد دیگری برای سکانس جایگزین شود و در نهایت صادق زیبا به عنوان راوی جایگزین بهنود میشود. دقت به جزئیات از موارد تعاملی - نظارتی دقیق دوران مدیریت ایلبیگی از بهمن 1393 تا خرداد 1396 قلمداد میشود.
از بهمن 1393 تا انتصاب ابراهیم داروغهزاده، آرامش و تعاملی ویژه در حوزه نظارتی حاکم بود و با انتصاب داروغه زاده سینما دوباره روی آرامش به خود ندید. فیلمهایی مثل «خانه دختر» تا زمانی که ایلبیگی در سمت معاونت نظارت و ارزشیابی حضور داشت، امکان نمایش در سینماها را پیدا نکرد. نظارت در دوران مدیریت ایلبیگی در دولت یازدهم با آثاری که محتوای اغلب ضد خانواده داشتند مسیر نمیشد و گرنه آثار انتقادی همچنان مسیر خود را طی میکنند با این تفاوت که در سیستمی که حبیب ایلبیگی مدیرش بود، چهرههایی نظیر رضا درمیشیان فرصت موج سواری پیدا نمیکردند.
یکی از حساسیت ویژه ایلبیگی در مواجه با لرد (محمد رسولاف) عدم تطابق این اثر با محتوای فیلمنامه است. در سال 1395 در یک تغییر تاکتیک صحیح محمد رسولاف قرار شد که برای ساخت فیلم «لرد» مجوز دریافت کند و این رویه تعاملی کاملا اقناع کننده بود. مسئلهای که باید در یک سیر تعاملی حل شود و سازمان سینمایی سعی در گشودن کلافهای پیچیده حول رسولاف را داشت اما رسولاف در یک عهدشکنی با اضافه کردن خط روایی حمایت از بهائیان و خرده روایتهای دیگر فیلمنامه این اثر را تغییر داد و با قاطعانهترین واکنش از سوی نظارت وقت مواجه شد.
نمونه دیگر فیلم ساختارشکن «مادر قلب اتمی» علی احمدزاده است که معاونت وقت قاطعانه از اصلاحیهها و عدم تطابق فیلمنامه با فیلم ساخته شده کوتاه نیامد و در نهایت تهیهکننده فیلم امیرسیدزاده اقدام به شکایت از ایلبیگی کرد.
4 - معاونت نظارت و ارزشیابی منصوب شده برخلاف سایر مدیران سینمایی که تک بعدیاند یا سانسورچیاند یا مثل داروغهزاده عرصه را به سادگی رها میکنند، در زمینه حمایت از تولید در یکی دو سال اخیر با افزایش اختیارات در فارابی وجوه ایجابی خود را به نمایش گذاشت.
تولیدات بنیاد سینمایی فارابی در سال 1400، نمایشگر ارائه آثاری متفاوت است که علیرغم همه تنگناها و شرایط سخت تولید در دوران کرونا تولید شدهاند و حمایت ایلبیگی از چهار اثر سینمایی موید تلاش هنری اوست که در زیر سایه مدیریت ناکارآمد علیرضا تابش همچنان کیفیت را دنبال میکند. شناخت کیفی اثر مهمترین ویژگی معاونت نظارت و ارزشیابی باید باشد و او این ویژگی را داراست.
در ذیل مدیریت او در بنیاد سینمایی فارابی در دولت دوازدهم آثار ارزشمندی در حوزه سینمای انقلاب، دینی و اجتماعی با رویکرد «خانواده، اخلاق و امید» تولید کرده که در حال آماده سازی برای حضور در چهلمین جشنواره فیلم فجر هستند و با رصد این آثار میتوان «خانواده» مهمترین خط قرمز حبیب ایلبیگی است و این مسئله آنقدر اهمیت دارد که نگرش و رویکرد سیاسی و اینکه با کدام دولت همکاری دارد، آنچنان حائز اهمیت نیست.
آثاری مهمی که با حمایت و نظارت ایلبیگی در فارابی ساخته شدهاند
فیلم سینمایی «دسته دختران» به نویسندگی و کارگردانی منیر قیدی، تصویری از مقاومت و ایثار زنان در روزهای پر تلاطم ابتدای جنگ و براساس روایتهای واقعی از مقاومت 34روزه خرمشهر در دفاع مقدس ساخته شده است.
فیلم سینمایی «خط نجات» به کارگردانی وحید موسائیان، فیلمی درباره انقلاب اسلامی و روزهای پایانی رژیم پهلوی، نقشآفرینی افسران مسلمان در ارتش و مبارزات آنها است و پس از سالهای طولانی که از ساخت فیلم استرداد میگذرد فیلمی درباره رژیم پهلوی ساخته شد.
یکی دیگر از این آثار فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی است که با محوریت خورشید ایران زمین، علی ابن موسی الرضا(ع) ساخته شده و از هم اکنون میتوان این اثر واجد دریافت سیمرغها فراوانی در جشنواره فیلم فجر دانست.
***ایلبیگی میتواند به نقطه عطف سازمان سینمایی دولت سیزدهم تبدیل شود
لیست فیلمهای مورد حمایت یا تولید شده توسط بنیاد سینمایی فارابی در این دوره از تنوع ژانری و مضمونی بالایی هم برخوردارند که ماحصل تلاش نظارتی ایلبیگی در بنیاد سینمایی فارابی هستند.
روز پنجشنبه حسین فرحبخش در گفتوگویی انتقادی با برنامه سینمامعیار رادیو گفتوگو با سبک خاص کمدیهای «پویافیلم» فیلمی اظهاراتی را در مورد ایلبیگی بیان داشت که بازخوانی آن ضرورتی ندارد اما یک اعلان جنگ غیررسمی را کلید زد. بود. به هر حال انتصاب ایلبیگی اقتدار را به بخش نظارتی وزارت ارشاد بازخواهد گرداند و این انتصاب قدم مثبتی برای بازگرداندن حوزه نظارت بر سریالهای شبکه نمایش خانگی در وزارت ارشاد خواهد بود. مخالفتها و موضعگیریهای اهالی سینما در دوران معاونت قبلی ایلبیگی و حذف او موجب نزول شان نظارتی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی شد و در نهایت ساترا حوزه نظارت بر شبکه نمایش خانگی را بر عهده گرفت. مهمترین و مثبتترین ویژگی حضور ایلبیگی در راس معاونت نظارت این است که هیچ فیلمسازی با پایش درب اتاق معاونت را نخواهد گشود و قبل از آن حتما دق البابی آرام رخ خواهد کرد.
ایلبیگی سالها قبل در باب رویه حسین فرحبخش در برخوردبا معاونت نظارت و ارزشیابی میگوید:
فیلم مبتذل فیلمی است که با هنجارهای فرهنگی ما متفاوت است. الان مشکل ما در حوزه فیلمسازی و اینکه برخی از فیلمها مبتذل میشود، این است که تعدادی از فیلمها، کپی دسته چندم برخی از فیلمهای زمان شاه هستند. کپی فیلم فارسیهایی که در زمان خودشان چیزی نبودند، کپیاش که دیگر تکلیفش مشخص است. یکبار هست که فیلم اقتباسی است. بارها از روی یک رمان، فیلمی ساخته شده و هربار هم که ساخته میشود، گویی فیلم نویی ساخته شده است یا حتی میبینید برخی کپی میکنند اما از روی یک فیلم درست و قابل دفاع این کار را میکنند. بنابراین تا اینجا چیزی نیست اما وقتی فیلم بشود، کپی از روی یک فیلم که خودش کپی است و فقط فیلم را به شکل امروزی درآورند، این فیلم مبتذل است.
برخی از فیلمها هم هست که با استفاده از کلمات یا دیالوگ و حرفهای سخیف میخواهد پول دربیاورند. این شیوه پول درآوردن در سینما بدترین راه پول درآوردن و پولدارشدن است. به نظر من میشود در این سینما به صورت عزتمندانه پول درآورد. برخی از فیلمهای ما، شبیه تئاترهای آزاد شدهاند که متاسفانه همه چیز در آن آزاد است. مخاطب این نوع تئاترها میدانند که وقتی برای دیدن تئاتر ازاد میروند، باید منتظر دیدن هرچیزی باشند اما سینما در کشور ما موضوعش متفاوت است. ما باید وقتی به سینما میرویم، بتوانیم با خانواده خود این فیلمها را نگاه کنیم و از دیدن آن و شنیدن دیالوگهایش، خجالت نکشیم. من به یکی از موضوعاتی که به آن اعتقاد دارم، این است که از روی تیم سازنده میتوان نتیجه نهایی را با تقریب خوبی به دست آورد. به هرحال وقتی فیلمنامه را برای پروانه ساخت میدهند، ما باید از روی همین دادهها تشخیص دهیم. راه دیگر که نداریم اما تجربه ثابت کرده برخی از تیمها سازنده داستانی را برای ساخت به شورای پروانه ساخت ارایه میدهند اما خروجی آنها با آنچه ارایه کرده بودند، به قدری تفاوت داشت که ما در شورا شوکه میشدیم.
در یکی از نمونهها، بعد از ساخت تغییراتی به وجود آمده بود و قرار شد کارگردان ٧ مورد اصلاحات انجام دهد اما درنهایت بیشتر آنها مقاومت میکنند و با کلی دعوا و کشمکش، گاهی پای وزیر و معاون وزیر و اعضای شورا را به میان میکشند. از این نمونههایی که خط داستانی کامل عوض شده، زیاد وجود دارد ...مشکل از نظر من این است که گروهی فقط میخواهند پول دربیاورند. آنها دغدغه فرهنگ ندارند. هر چیزی که به آنها بدهی و بشود از آن پول درآورد، به نمایش درمیآورند. در آن مصاحبه بحث من این بود نباید ذائقه مخاطب را سطحی کنیم. محصولات مبتذل هم بر این ذائقه تأثیر خواهد گذاشت و سینما باید طوری باشد که همه ما بتوانیم با خانواده خود با آسودگی در سینما حاضر شویم و خجالت نکشیم.
با تمامی رنگ و لعاب اظهارات شبه انقلابی فرحبخش، اگر سازمان سینمایی در برابر چنین رویکردهایی ایستادگی نکند، شانیت انتخابش با چالشها فراوانی همراه خواهد بود و البته این مسئله بسیار قابل تامل است که ایلبیگی میتواند به نقطه عطف سازمان سینمایی دولت سیزدهم تبدیل شود.