شب یلدا یکی از طولانی ترین شب های سال است و به مناسبت این شب جشن های بزرگی برگزار می شود. با گسترش شبکه های مجازی کاربران پست ها و متن هایی زیادی را در مورد شب یلدا برای یکدیگر به اشتراک می گذارند و اگر شما نیز تمایل دارید در پیج اینستاگرام خود پستی را در مورد یلدا به اشتراک بگذارید بهتر است در زیر پست کپشن شب یلدا با مضمون پرمحتوایی را بنویسید.
کپشن شب یلدا با مضمون زیبا و ناب
متن های زیبا در مورد شب یلدا دارای مضامین احساسی و غمگین و پرمحتوا می باشند همچنین برخی از متن ها نیز برای تبریک شب یلدا نوشته شده اند که شما می توانید از بین این جملات متنوع با توجه به نیاز خود جمله ای زیبا را برای ارسال یا اشتراک گذاری در شبکه های پرمخاطب اجتماعی انتخاب کنید. در ادامه این مطلب کپشن پرمحتوا در مورد شب یلدا برای زیر پست اینستاگرام را گردآوری خواهیم کرد.
جملات زیبا در مورد شب یلدا
تازه فهمیده ام دست نیافتنی ها خواستنی ترند، آذر را می بینی؟ همیشه یک دقیقه بیشتر منتظر دلبر سرد و مغرورش می ماند و با اینکه او هرگز به موقع نمی آید، ولی آذر هرسال با همان اشتیاق به امید وصل یار به انتظار می نشیند…
شب یلدا مبارک
**********
یلدا دختر آذربانو رخت سپید به تن کرده و قرار است عروس ننهسرما شود. پاییز چمدانش را بسته است…
با چشمانی ابری، دلی تنگ و رد پایی خیس می رود.
آذربانو مینشیند. چمدان پاییز را میبندد. گیسوان بلند و شرابی یلدا را شانه میزند و لباسی از برگ طلا میدوزد برای پاییز و آرامآرام به گوش میرسد صدای قدمهای ننهسرما که برای بردن یلدا می آید و یلدا با دلی به ظاهر شاد و لبی مزین به خنده های مصنوعی، به خانهٔ به قول معروف سپیدبخت می رود.
پاییز مدام به ساعت طلاییاش نگاه میکند و بیقرار است. نکند یلدای محبوبش باز هم دیرتر از موعود برسد!
عجب شبی است امشب؛ شب وداع پاییز با دلبر گونه اناری اش…
**********
سخت است
انگشتنمای شب بودن..
وقتی با نبودنت،
یلدا را
به تمامِ شبهــــای سال
تعمیم میدهی .. تا
حافظ به دستِ مجنونی باشم
در میانِ فالهایی که بگیر و نگیر دارند..
.
اصلاً به من چه که
فصلها مرتب تحویل میشوند
وقتی بیتو
در هیچ کجای سال دلم خوش نیست..
.
بیتو
دیگر فرقی نمیکند
که خورشید
در کجای سال غروب میکند…
از آغوش تو
که دور افتاده باشم
هر شب یلدایی میشود
به بلندای نبودنت…
.
.
بیا
بیا کمی جای من بنشین
و برای تمامِ دیوارها انار دانه کن..
بیا و عذر یلدا را
از شبهایم بخواه..
.
بیا..
من تابِ پشتِ شب ماندنهای بیتو را ندارم..
تا جای خالیات سرد نشده بیا..
این شبها
تمامشان اجارهای به شرط تملیکاند..،
وقتی هر غروب
در جلد یلدا فرو میروند
آنـــــــــقدر که تو نیستی…
کپشن طولانی در مورد شب یلدا
حالا دیدی؟!
پاییز هم تمام شد
یلدا هم گذشت
زمستان هم تمام میشود
هیچ چیز پایدار نیست!
اما دلی که تنگ باشد
همش به دنبال بهانه میگردد
که دل تنگی اش را با یک فصل
یا یک شب توجیه کند!
این ها تقصیر هیچ کس نیست …
مشکل دل هایمان است
که زود به زود
و برای کسانی تنگ میشود که
خیلی هایشان لیاقت این دلتنگی را ندارند!
**********
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان می رسد، حتی اگر به بلندای یلدا باشد …
بیدار و امیدوار باش
خورشیدی در راه است …
**********
بوی یلدا را میشنوی؟
انتهای خیابان آذر…
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان..
قراری طولانی به بلندای یک شب..
شب عشق بازی برگ و برف…
پاییز چمدان به دست ایستاده!
عزم رفتن دارد…
آسمان بغض کرده و میبارد.
خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست…
کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز…
و… تمام میشود
پاییز، ای آبستن روزهای عاشقی،
رفتنت به خیر…
سفرت بی خطر
جملات ناب و دلنشین در مورد شب یلدا
یلدا شبی ست دلتنگ
که پشت پنجره با صدایِ مرغِ سحر
سیگار می کشد!
**********
این پائیز هم گذشت…
بی آنکه دستنانم را کسی گرم کند
گذشت و آنکه قرار بود شال گردنم راببافد نیامد
خش خش برگها را زیر قدم زدن های دو نفره حس نکردم
تمام پائیز را چشم به راه ماندم اما…
امشب یلدا هم رسید اما آنکه باید، نیامد که نیامد…
و چه سخت خواهد گذشت طولانی ترین شب سال بی تو
**********
شب یلدا شبیست که به قدر دقیقه ای بیشتر بودنش منزلت خاص بودن به خود گرفت و می توان با کنار هم بودن شاد بودن احساس نهفته شب را لمس کرد و دقیقه ها را بوسید اما دل گرفت…میان سطرهای شادی باید پرانتزی باز کرد و نوشت افسوس که در این شب تو دل خیلیا غم بیدارتر از هر شب دیگریست و این دلها یک دقیقه بیشتر باید باغم سر کنند.
**********
دست به کار شو!
یلدا شروع خوبیست برای عشق!
فالت را گرفته ام،
دختری شبیه من
ته فنجان قهوه ات منتظر توست…
کپشن طولانی و زیبا در مورد شب یلدا
دماغشو با آستینش پاک کرد و گفت خداروشکر این پاییزم تموم شد!
خندیدم. گفتم دیوونه همه عاشق پاییزن!
گفت پس چرا رفتنشو جشن می گیرن؟
گفتم اون برای رفتن پاییز نیست، برای اومدن زمستونه!
گفت کسی چه می دونه؟ شایدم یه دلیل واسه دورهم جمع شدن!
یه عطسه ی جانانه کرد و دوباره گفت
راستی چرا آدما واسه پیش هم بودناشون دنبال بهونه ان؟
سریع گفتم آخه یلدا فرق می کنه، یه دقیقه بیشتر می تونن پیش هم باشن
دستمالشو تو جیبش گذاشت و گفت
آدما توی یه سال دقیقا 365 روز وقت دارن به جناب حافظ تفعل بزنن، سه ماه وقت دارن انار دون شده با گلپر و نمک بخورن، شیش ماه وقت دارن برن زیر کرسی، هرروزشونم می تونن از مامان بزرگشون کنار سماور استوری بگیرن، بعد همه ی اینارو ول کردن بند کردن به اون یه دقیقه؟
گفتم اون یه دقیقه می تونه خیلی مهم باشه
گفت یعنی چی؟
گفتم ببین مثلا من دقیقا اون شب که همه خونه ی خانوم جون خدابیامرز جمع بودیم، همون شب که پیرهن قرمز گلدارتو پوشیده بودی، همون جا که حافظ رو یه خط در میون غلط و ناشیانه می خوندی، دقیقا همونجا توی همون یه دقیقه ی آخر شب عاشقت شدم.
خندید و گفت من به عشق توی یه نگاه که اعتقاد ندارم اما به عاشق تر شدن با هرنگاه بدجور معتقدم واسه همینم از نظرم تمام یه دقیقه هایی که آدما زندگی می کنن می تونه خیلی مهم باشه.
**********
پاییز ِ من،
موسم ِ هزار رنگ ِ برگ ها،
رفیق ِ عصرهای بارانی و دلتنگی های بی پایان؛
سفرت به خیر…
به تلاقی ِ یلدا که رسیدی سلام مرا به زمستان برسان…
از موسم ِ نو برایم طلب ِ مهربانی کن؛
طلب ِ روزگاری به سپیدیِ برف ِ سنگین ِ میانه های بهمن،
و به گرمای دل انگیز زیر کرسی چوبی کنج هشتیِ خانه ی مادر بزرگ…
سفرت بخیر خزان ِ مهربان؛
رفیق ِ دلتنگ ِ به آخر رسیده…
وعده ی مان باشد انتهای کوچه ی شهریور؛
همانجا که درختان ِ خسته ی به تنگ آمده،
به انتظار نوازشی از دستان ِ بارانی ات به آسمان شهر چشم بدوزند.
متن کوتاه در مورد شب یلدا برای زیر پست
یلدا یعنی
برف ببارد
و تو برایم شعر بخوانی…
**********
پاییز ، آرام آرام آماده ی رفتن می شد…
رنگ انار، عطر باران، طعم خرمالو و
آواز برگ های زرد و نارنجی را جمع کرد و
توی بقچه اش گذاشت
گفتم: این ها را به یادگار بگذار !
گفت: خاطراتم، یادگاری هایی ابدی است !
برای بدرقه اش، آب و آداب آوردم
کاسه ی آب را که پشت سرش خالی کردم،
گفتم :
تو را به جان یلدا بازگرد…
برگشت، نگاهم کرد و رفت…
قطره ای گونه ام را نوازش کرد؛
واپسین باران پاییزی بود.
آخرین ارمغان این فصل عاشقانه…
**********
هوای کوچه دلچسب تر از همیشه است.
آری،آذربانو، این دختر ته تغاری لوند پاییز، قدم های آخرش را در کوچه بر می دارد.
در انتهای کوچه اما صدای خنده هایش از فرسنگ ها نیز شنیده می شود و برگ های خزان سوار بر موج گیسوان شرابی پیچ و تاب خورده اش می رقصند.
هوا عطر ترانه دارد.
در رگ های کوچه، سمفونی زمستان شنیده می شود…
**********
تو اگر امشب نیایی باکی نیست
یلدا اگر بی دلبر سحر شود حرف است …
در این بخش از سرگرمی مجله آرگا گلچینی از کپشن درباره شب یلدا را در اختیار شما عزیزان قرار دادیم که امیدواریم از مطالعه آن ها نهایت بهره را برده باشید و مورد توجه تان قرار گرفته باشند