ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به مستند «سمفونی حمید»؛

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

اگر علیدوستی با سیاست‌های فوتبالی دهه شصت با آن اعوجاجات عجیب و غریب مواجه نمی‌شد شاید امروز به جای خداد عزیزی ، حمید علیدوستی را به عنوان غزال تیزپای تیم ملی می‌شناختیم.

به گزارش مشرق، مستند «سمفنونی حمید»  از مستندهای خاص پرتره‌نگارانه درباره «حمید علیدوستی» درباره یکی از مهمترین فوتبالیست‌های دهه شصت شمسی در جشنواره سینما حقیقت رونمایی شد. فیلمی درباره چهره‌ای ورزشی و ممتازی که  تعداد کارت‌های زردی که در زمین فوتبال دریافت کرده از عدد 5 تجاوز نمی‌کند.

شخصیت و اتفاقات حول این شخصیت از زوایای مختلفی برای نسلی که فوتبال دهه شصت را تجربه نکرده، جذاب است. یکی از ویژگی‌خاص مستند این است که دلایل نادیده گرفته شدن رسمی این بازیکن فوتبال را در دهه شصت  بررسی می‌کند. بازیکن تیم هما با تمامی‌ ویژگی‌های فنی و شاخصی که داشت، در طول دوران فعالیت‌ فوتبالی‌اش در مستطیل سبز از حضور در دو تیم مشهور پایتخت استقلال و پرسپولیس امتناع کرد. شاید این پرهیزگاری فوتبالی در آن دوران به ممتاز شدن موقعیت او کمکی نکرد، اما گذشت زمان بر آلترناتیو بودن کاراکترش و ویژگی‌های فوتبالی‌اش صحه گذاشت. مستند«سمفونی حمید» در نتیجه‌گیری می‌تواند این موقعیت متفاوت در ذهن تماشاگر ترسیم کند و به همین دلیل می‌توان «سمفونی حمید » را اثر قابل اعتنایی و در برخی لحظات ممتاز توصیف کرد.

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

در شرایطی که این بازیکن با دریافت مبلغ سالیانه 30هزارتومان در تیم هما  بازی می‌کرد می‌توانست با دستمزد سالیانه 200 هزار تومان  به استقلال برود، در حالیکه بر اساس اشاراتی در مستند «سمفونی حمید» می‌توانست با 100 هزار تومان صاحب یک آپارتمان هزار متری شود و در فراز دیگری از  فیلم روایت می‌کند همچنان مستاجر است.

 علی رغم این پیشنهاد و تمایل «علی پروین»  برای حضوراو در پرسپولیس، بازیکن هما به تیم خود وفادار ماند و وارد دوقطبی فوتبالی‌های پایتخت نشد. بر اساس آنچه مستند روایت می‌کند، این بازیکن علی‌رغم کیفیت بازی فوق العاده‌اش، بارها مجبور می‌شود برای احراز شایستگی‌هایش، هر چند وقت یکبار مسیر حرفه‌اش را از نو احیا کند. اما گذشت زمان از او چهره متفاوتی در فوتبال ساخت. بخشی از مستند «سمفونی حمید» تلاش می‌کند بدون اشارات مستقیم از منظر متفاوتی زندگینامه این بازیکن را بررسی کند. 

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

کارگردان، نویسنده و پژوهشگر در یک روایت آرام، منطقی و به دور از هیجان‌های مرسوم در مستندهای ورزشی توانسته مسیر حرفه‌ای و زندگی او را گاهی ورزشی، لحظاتی شاعرانه، در مواردی قهرمانانه و در موقعیت‌های خاصی دراماتیک تصویر کند و نوعی سلوک پرهیزکارانه، در زیست شخصیت اصلی با پارسایی سازنده اثر گره می‌خورد.

این پارسایی را از این منظر باید بررسی کرد که سازنده از سلبریتی‌هایی مرتبط با این بازیکن می‌توانست به شیوه خاصی استفاده کند و اثری شبیه «من ناصر حجازی هستم» (نیما طباطبایی، امیر رفیعی) خلق کند. اما «جعفر صادقی» (کارگردان) حال و هوای اثرش را معطوف به سلوک فیلسوفانه علیدوستی می‌کند و با جسارت خاصی حتی از شخصیت اصلی اثرش به عنوان راوی استفاده می‌کند.

استفاده از لحن‌های مختلف برگ برنده این مستند پرتره است. وقتی به زندگی عیلدوستی بیرون از مستطیل سبز می‌پردازد، سرمای روایت را می‌توانیم احساس کنیم، اما وقتی روایت به بررسی تاریخچه فعالیت‌های علیدوستی درمستطیل سبز معطوف می‌شود، گرمای انکاپذیری در شیوه روایتگری سازنده ملموس است.

شاید هر مستندسازی دیگری ساخت پرتره این بازیکن فوتبال را برعهده می‌گرفت به دلیل حواشی و روایت‌های خاص مرتبط با این فوتبالیست،  مسیر روایت‌گری، دسته‌بندی زمانی رویدادهای مرتبط با شخصیت را نادیده می‌گرفت و سکان سازنده را به شخصیت اصلی در مقابل دوربین می‌سپرد.

اما صادقی چند نقشه مدون را برای اثرش طراحی کرده و در یک مسیر روایی و زمانی با دقتی کنکاش‌گرایانه و بصری، لایه‌های مختلف شخصیت اصلی را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و برخلاف مستندهای پرتره مرسوم سال‌های اخیر هر چقدر از زمان مستند بیشتر می‌گذرد با فاصله‌گذاری دقیق رویدادها،؛ مخاطب را بیشتر تشنه دانستن درباره این شخصیت می‌کند.

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

مرور خاطرات علیدوستی مخصوصا اشاره دقیق به حضور در مقابل تیم امارات و برجسته بودن او در کنار دو فوروارد دیگر تیم ملی یعنی  «عبدالعلی چنگیز» و  «ناصر محمدخانی» در جام ملت های آسیا 1984  یکی از مثال‌های است که می‌توان در متن اثر بدان استناد کرد تا اهمیت حرفه‌ای این بازیکن فوتبال در مستطیل سبز برجسته شود و مخاطب با این نتیجه روبروست که  مصدومیت علیدوستی چه تاثیری بر توان و پتانسیل هجومی تیم‌ملی در بازی‌های آسیایی سنگاپور داشت.علیدوستی به عنوان بازیکن مستقلی که در درسته آبی‌ها و قرمزهای پایتخت جای نگرفت از چنگیز استقلالی و محمدخانی پرسپولیسی در بازی‌های ملی سرآمدتر بود. 

لحن روایت، دارای شاعرانگی خاص و پیچیده‌ای است که ویژگی شخصی این بازیکن فوتبال را از سایر همتایانش جدا می‌کند و اگر بخش‌های فوتبالی مستند را حذف کنیم با سویه‌ای مواجه خواهیم بود که گویی پرتره یک شاعر اهل موسیقی و سینما تصویر شده است.

بیشتر بخوانید:

نمایش 24 مستند در روز سوم جشنواره «سینماحقیقت»

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

اما زیست این بازیکن فوتبال با مخاطراتی توام است که سیاستگذاری‌ ورزشی در دهه شصت تاثیر فراوانی بر آن دارد. سازنده با الگوی مستند پرتره ناصر حجازی (نیما طباطبایی) می‌توانست با همان پروپاگاندوی مُدِ مرسوم به حاشیه‌نگاری زرد از این مخاطرات متوسل شود، اما چون محتوا از ابتدا دیدگاه معقولانه‌ای و غیرخبری به سوژه دارد، وجوه تراژیک زندگی حرفه‌ای کاراکتر اصلی مثل  محروم شدن او از تیم ملی و شرایط بحرانی این بازیکن توانای فوتبال و حضورش در بوندسلیگا با توازن معنادار معقولی مطرح می‌شود.

علیدوستی از دریچه این مستند شناخته می‌شود،ک او اراکتری است که رنج‌های شخصی او به دلیل از دست دادن فرزندش پویان در حادثه چهارشنبه‌ سوری را  مثل یک دونده استقامت پشت سرمی‌گذارد تا محتوای اثر شبیه عبارتی باشد که امیرحاج رضایی در مورد زندگینامه این بازیکن به کار می‌برد؛رنج و سرمستی. صادقی به مخاطب  را به درکی عمیق‌تر از شخصیت می‌رساند و حتی طرح عجیب و ظالمانه عدم حضور بیست و هفت ساله در تیم ملی بر شخصیت مقتدرانه‌ پرسوناژ تاثیری نمی‌گذارد و این موضوع به خوبی در متن اثر بیان می‌شود.

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

کارگردان هیچ موضوع جذابی را در این پرتره‌نگاری به سادگی رها نمی‌کند. علاوه ‌بر مشی روشنفکرانه این بازیکن ، معرفت‌های معروف فوتبالی آن سال‌ها بخشی از سلوک این بازیکن فوتبال است و تعصب او به تیم هما و همراهی با این تیم تا قبل از پیوستن به کشاورز مثال خوبی است تا بتوان دریافت چرا نسل علیدوستی‌ها آخرین ممتازهای ((Legend ) مستطیل سبز بوده‌اند.

آیا اولین غزال تیزپای فوتبال حمید علیدوستی بود؟

 موسیقی فیلم سینما پارادیسو و خاطرات سینمایی با نمایشی از حضور در عرصه مربی‌گری تصویری از او ارائه می‌کند که با تعریف کلیشه‌ای سال‌های اخیر فاصله فراوانی دارد و او بیش از آنکه شبیه سایر همتایان فوتبالی‌اش باشد شبیه بازیگری است که  کارگردانی را انتخاب کرده با این تفاوت که فن هدایت بازیگر را به خوبی می‌داند.

مهمترین ویژگی این مستند این است که به دنبال سیر تکامل شخصیت را دنبال می‌کند و فرازهایی مثل روایت بازی سایپا – استقلال این تکامل را برجسته می‌کند.   

 صادقی با توانایی خاصی نوستالژی در مورد این پرسوناژ ورزشی به خوبی احیا می‌کند و  در متن اثر مخاطب با یک نتیجه مهم مواجه خواهد شد. این نتیجه در پرتره‌نگاری‌های مرسوم  مسئله رهاشده‌ای است . اگر علیدوستی با سیاست‌های فوتبالی دهه شصت با آن اعوجاجات عجیب و غریب مواجه نمی‌شد شاید امروز به جای خداد عزیزی ، حمید علیدوستی را به عنوان غزال تیزپای تیم ملی می‌شناختیم.

مستند سمفونی حمید اثر مستقل، با کیفیت و فوق‌العاده جذابی است که تقریبا با تمامی مستندهای ورزشی پرتره ساخته شده در این سال‌ها متفاوت است و آخرین ساخته صادقی می‌تواند یکی از بخت‌های اصلی کسب جایزه در جشنواره سینما حقیقت باشد تا فوتبالیستی مثل علیدوستی که زندگی‌اش تنینده شده با برگمان، روسلینی، وندرس و ... یک تقدیر سینمایی را در کارنامه‌اش ثبت کند.

***علیرضا پورصباغ

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان