باد خطوط برق را از بین برد، سقف ساختمانها را از جا کند و در برخی موارد مناطق شهری را نابود کرد. به گفته مقامات ایالتی و محلی، بیم آن میرود که بیش از 100 نفر کشته شده باشند؛ از جمله حداقل 80 نفر در کنتاکی. پارسونز پرز در شیفت خود در یک کارخانه شمعسازی کار میکرد که گردباد به جریان افتاد. جیمز کومر، نماینده این منطقه، به سیانان گفت که کیانا یکی از بیش از 100 نفری بود که در کارخانه کار میکردند؛ کارخانهای که برای پاسخگویی به تقاضای شمع کریسمس «24ساعته» کار میکرد. وحشت زمانی شروع شد که او باد شدیدی را حس کرد؛ بهرغم اینکه او و سایر کارگران در اعماق ساختمان و در محلی امن پناه گرفته بودند. او به یاد میآورد که چراغها سوسو می زدند و پرده گوشهایش از شدت توفان در معرض پارگی بود. او گفت که چند ثانیه بعد، ساختمان اطراف او در حال سقوط بود و مانند خانهای پوشالی فروریخت. چیزی به سرش اصابت کرد و وقتی هرج و مرج متوقف شد، پاهایش را زیر یک چشمه آب قرار گرفته بود. وقتی امدادگران رسیدند، به او گفتند که زیر حداقل 5 فوت آوار گیر افتاده است. همکاران او را احاطه کردند. عدهای فریاد زدند و از او کمک خواستند، دیگران دعا میکردند. پارسونز-پرز شروع به تعریف کردن جوک کرد تا مردم را آرام نگهدارد؛ اما با گذشت زمان و از دست دادن حس در انگشتان پا، پارسونز پرز نیز نگران شد. او میگوید که در این مرحله شروع به پخش لایو از خود در فیسبوک کرد. او گفت: «نمیدانم چه کسی تماشا میکرد. فقط میگفتم لطفا برای ما کمک بفرستید. ما به دام افتاده ایم. دیوار روی من افتاده است.» در نهایت، سرپرست او و کسانی که در طبقات بالا گیر افتاده بودند شروع به شکستن دیوار کردند تا کمی هوا به آنها برسد. هنگامی که نیروهای امدادی رسیدند، قبل از اینکه سرانجام به او برسند، همه را در این بخش تخلیه کرده بودند. نیروهای امداد برای برداشتن آوار از زیر او کار را شروع کردند تا اینکه او توانست بدنش را به سمت بالا حرکت دهد و پاهایش را آزاد کند. او گفت درحالیکه یک نفر از زیر او به بالا فشار میآورد و شخص دیگری بازوهای او را بالا میکشید، او توانست خود را از 5 فوت آوار بیرون بکشد. او گفت: «وقتی از آنجا بیرون آمدم، کاری جز شکر خدا نمیتوانستم انجام دهم. این تنها چیزی بود که مرا نجات داد. باور نکردنی است که کسی از آنجا نجات یافته باشد.» گروهی از افراد به یک سفر برای شکار اردک در پارک ایالتی ریئل فوتلیک در تنسی رفته بودند که در مسیر گردباد قرار گرفتند. رالز گفت که میدانستند احتمال رعد و برق و باد پیش از سفرشان وجود دارد؛ اما از میزان تخریب احتمالی آن بیاطلاع بودند. هنگامی که آنها به تنسی رسیدند و شروع به تخلیه کامیون خود کردند، صدای آژیر هشدار گردباد را شنیدند. آرون جونز یکی دیگر از این افراد به سیانان گفت: «با شنیدن صدای آژیرها متوجه شدیم که گردباد وجود دارد...حدود 15 دقیقه بعد برخورد کرد.» این افراد کمی قبل از گردباد وارد اتاق خود در هتل کوچکی شدند. حدود 50 فوت از هتل کامیون آنها پارک بود. رالز گفت: وقتی آنها پس از گردباد در را باز کردند، همه چیز به جز کامیون آنها و چند ماشین دیگر ناپدید شده بود. تریلرها، ماشینها و درختان از بین رفته یا تکهتکه شده بودند. رالز گفت: «یک کمپر در 20 فوتی پشت کامیون من بود و گردباد آن را کاملا از بین برد.» رالز گفت: «تقریبا میتوانستید خطی را ببینید که گردباد پشت کامیون من رفت و کمپر و هر چیزی را که پشت آن بود با خود برد و تنها کاری که با کامیون من کرد شکستن شیشه بود.» راولز، یک آتشنشان داوطلب در اداره آتشنشانی بوفالو گفت که این مردان به مدت سهساعت به دنبال بازماندگان میگشتند و به غریبههایی که سرگردان بودند، کمک میکردند تا زمانی که نیروهای مجری قانون رسیدند.
جفری ویر تنها در خانه در «بی» آرکانزاس نشسته بود و اخبار محلی را تماشا میکرد و وقتی برق قطع شد، توفان را در آیپد خود دنبال میکرد. پس از بیرون آمدن برای بررسی وضعیت آب و هوا، رعد و برق برخورد کرد و ویر به طرز تکاندهندهای یک گردباد غیرمنتظره را دید. ویر که در خلیج بزرگ شده بود، به توفانهای باد عادت داشت، اما هیچ چیز شبیه این را پیش از این ندیده بود. او گفت که در ابتدا نمیترسید؛ اما بعد صدای ترک خوردن تنه درخت را شنید و فکر کرد ممکن است صدمه ببیند و به داخل دوید. او گفت: «این فقط اولین توفان بود. میدانستم توفانهای بیشتری در راه است.» پس از دیدن گردباد، ویر بهطور فزایندهای نگران شد، او راهی برای بررسی جهت گردباد نداشت و با تاریکی بیرون و خطر آسیب ناشی از سقوط درخت، چاره ای جز صبر نداشت.در طول توفان، او با سگش کنار هم نشستند و منتظر بود تا دوستانش تماس بگیرند و او را از مسیر گردباد باخبر کنند.ساعاتی بعد، زمانی که خورشید طلوع کرد، ویر توانست ویرانی را که گردبادها در ترومن ایجاد کرده بودند، شهری در حدود 5 مایلی آنجا را ببیند. قطعات خانهها از هم جدا و پشتبامها منهدم و آوارها در هر مزرعه و جادهای پخش شده بودند. وی گفت: «دیدن خسارات و تلفات جانی در این منطقه دلخراش بود. قلب من برای کسانی که خانههای خود را از دست دادهاند، بهویژه درست قبل از کریسمس میسوزد. میدانم که پاکسازی و حتی بازسازی آن دشوار خواهد بود و زمان میبرد.» ساکنان میفیلد، محل کارخانه شمعسازی و یکی از ویرانشدهترین مناطق، نمیدانند چه چیزی در انتظار شهر عزیزشان است. استیون الدر، یک بانکدار که در شهر کنتاکی با حدود 10هزار سکنه فعال است، گفت که گردبادها «قلب میفیلد» را شکستند. میدان شهری که زمانی از مناطق زیبا و دیدنی شهر بود و با مغازههای جدیدش به رونق خود ادامه می داد، از بین رفته، مناره دادگاه سرنگون شده و تنها چیزی که باقی مانده، آوار چیزهایی است که زمانی روح شهر بودند. الدر گفت: «هر بنای تاریخی ما روی زمین پخش شده است؛ کلیساهایی که صدها سال است در این اطراف وجود داشتهاند. همه چیز شبیه یک منطقه جنگی یا چیزی مثل فیلم است. ساختمانهای عتیقهای که قبلا کارخانههای پوشاک بودند و مرکز بزرگ شهر را تشکیل می دادند نیز خرد شدهاند. اولین کلیسای پروتستان آنها و همچنین تالار شهر نیز نابود شده است. او گفت: « کل شهر از میان رفته است.»