سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** برای رضایت آمریکا دوباره در هسته ای «بتن» بریزید
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «راهی جز توافق در مذاکرات نیست» به قلم «عبدالرضا فرجی راد» فعال اصلاح طلب و دیپلمات سابق نوشت:«متاسفانه کُندی کار و تأخیر دولت در آغاز مذاکرات بر این مسئله دامن زده است که غرب بتواند جنگ روانی خود را بهتر و موثرتر به پیش ببرد».
در ادامه این مطلب آمده است:«هم سانتریفیوژها و هم مواد غنی شده بالاتر از حد مجاز در برجام یا باید از بین بروند یا باید به خارج از کشور فرستاده شوند یا باید در انبارهایی تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار بگیرد. غیر از این سه راه هیچ راه دیگری وجود ندارد. البته در خصوص سانتریفیوژهای نسل جدید و اورانیوم غنی شده 60 درصد این پیشنهاد را دارم که سازمان انرژی اتمی با هماهنگی آژانس بینالمللی انرژی اتمی این مواد و سانتریفیوژها را در انبارهایی در داخل کشور نگه دارد تا بتواند به عنوان تضمین لغو تحریمها و اجرای درست برجام از آنها استفاده کند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«اگر برجام مطابق خواسته و نظر ایران پیش رفت و تحریمها لغو شد که هیچ، اما اگر بعد از انتخابات آمریکا و روی کار آمدن رئیس جمهور جدید مجددا شاهد بازی سیاسی اروپا و ایالات متحده بودیم ایران میتواند در کمترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه انسانی و تحقیقاتی دوباره به نقطه فعلی بازگردد».
همچنین روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان «برجام و ترامپ های داخلی» نوشت:«نگاهی به صف مخالفین خارجی مذاکرات برجامی و مقایسه همسانی آنها با مخالفین داخلی این مذاکرات، نکته بسیار قابل تأملی را نشان میدهد که میتواند مایه عبرت باشد. یکی از تأملبرانگیزترین نکات مربوط به ماجرای برجام همین است که صهیونیستها و سران ارتجاع عرب با برجام مخالف بودند، اکنون نیز با احیاء برجام مخالفند».
در ادامه این مطلب آمده است:«مخالفان داخلی احیاء برجام، همان کاسبان تحریم هستند حتی اگر چهره ظاهری آنها چیز دیگری را نشان دهد...طُرفه اینکه ترامپ هم با احیاء برجام و رفع تحریمها مخالف است و این دو گروه، در این ماجرا با ترامپ همسو و همداستان هستند».
یکی از نقاط ضعف اساسی تیم مذاکره کننده در دولت روحانی این بود که بدون توجه به 28 شرط ابلاغی در اجرای برجام، به صورت پیش دستانه و یکطرفه و عجولانه در ظرف مدت 2 ماه در قلب راکتور هسته ای بتن ریخت و بخش قابل توجهی از سانتریفیوژها را از کار انداخت و بخش اعظمی از ذخایر اورانیوم غنی شده را به خارج از کشور منتقل کرد.
در دولت روحانی، منتقدان برجام با استناد به سابقه اسفناک آمریکا در اجرای توافقات بین المللی، تاکید کردند که به دلیل اینکه در برجام از طرف مقابل تضمینی گرفته نشده است و اجرای تعهدات همزمان و متوازن نیست، این روند به «اقدامات یکطرفه از سوی ایران» ختم شده و دستاوردی برای کشورمان در پی نخواهد داشت. اما دولتمردان و اصلاح طلبان بدون هیچ پاسخ کارشناسی، منتقدان را آماج فحاشی قرار دادند.
حالا علیرغم تجربه پرهزینه برجام در دولت قبل، اصلاح طلبان باز هم سراغ اقدامات پیش دستانه رفته و مدعی هستند که حاصل زحمات دانشمندان و جوانان نخبه ایرانی در صنعت هسته ای باید به انبار ریخته شده و خاک بخورد تا بلکه رضایت خاطر آمریکا و اروپا جلب شود!
این دقیقا مشابه بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای در دولت قبل است. طیف تندرو اصلاح طلب اصرار دارد که بر پیشرفت و توسعه در ایران بتن بریزد و آن را دفن کند. آیا این صرفا نشانه سهل اندیشی و غفلت است، یا مصداق عینی خیانت و وطن فروشی؟!
** جمهوری اسلامی نمی تواند در مقابل غرب، قد علم کند
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «نظم نوین انقلابی!» نوشت:«بسیاری از تحلیلگران معتقدند امریکا بعد از سقوط شوروی به یک دشمن نیاز داشت تا بودنش در بسیاری از کشورها و مداخلاتش در بسیاری از امور کشورهای دیگر توجیه داشته باشد... طرفداران این نظریه معتقدند رهبران جمهوری اسلامی در این دام افتادند و گمان کردند ایران ظرفیت و توان تبدیل شدن به یک ابرقدرت ایدئولوژیک و سیاسی را دارد و میتواند نظم ظالمانه حاکم بر مناسبات جهانی را با مقاومت خود به چالش کشیده و آن را با همراهی دیگر ملتها و حرکتهای اسلامی تغییر دهد».
در ادامه این مطلب آمده است:«چنین القا میشود که گویی توان ایجاد تغییر در مناسبات جهانی از سوی جمهوری اسلامی وجود دارد و ایران به کمک متحدانش میتواند نظم جدیدی را بر جهان حاکم کند. برخی افراد حتی مدعی طراحی نظریه «نظم نوین انقلابی» در برابر نظم نوین جهانی شدند...نویسندگان این نظریه مدعی هستند سیاست راهبردی انقلاب اسلامی در منطقه باید به سمت به صفر رساندن نفوذ امریکا در منطقه مدیریت و هدایت گردد...اینگونه تحلیلها و راهبردها به هیچوجه از سوی واقعیتهای موجود حمایت نمیشود ولی ظاهرا به سیاست کلان جمهوری اسلامی تبدیل شده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«امروزه برتری علمی، نیروی ماهر و دانشمند، قدرت اقتصادی برتر، توان نرمافزاری، انسجام ملی، جمعیت متناسب، رضایتمندی مردم از حکومت و مواردی از این دست را باید ملاک قدرتمندی ملی تلقی کرد. طبیعی است جمهوری اسلامی در بسیاری از این موارد فاقد قدرت کافی است و بعید است تنها با تکیه بر دیپلماسی نهضتی! بتواند ملل ستمدیده و دول مستقل را متحد کند و با اخراج امریکا از منطقه غرب آسیا، نظم سیاسی مطلوب انقلاب یعنی نظم نوین انقلابی را بر جهان حاکم سازد».
وقتی سربازان حاج قاسم در مقابل تروریست های دست پرورده آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و آل سعود، ایستادند و به مبارزه با آنان پرداختند، اصلاح طلبان در داخل با هجمه و حتی تمسخر سربازان حاج قاسم، مدعی شدند که «سوریه و عراق هم برجام می خواهد»! و ما می توانیم بجای جنگ، با مذاکره با داعش، به نتیجه برد-برد برسیم.
روزها و هفته ها و ماهها گذشت و مدافعان حرم و جوانان غیور محور مقاومت از ایران و عراق و لبنان و سوریه و افغانستان و پاکستان و...به فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی، کمر داعش در منطقه را شکستند و سیلی آبداری به گوش حامیان غربی؛ عبری و عربی تروریست های تکفیری نواختند.
باز هم ماهها و سالها گذشت، آمریکا با فضاحت از افغانستان خارج شد. آل سعود با درماندگی و فلاکت در باتلاق جنگ یمن گرفتار شد. رژیم اسرائیل که شعار «از نیل تا فرات» را سر می داد، با بزدلی به دور خود دیوار کشیده و در مقابل بادبادک های آتش زای جوانان فلسطینی، مستاصل و عاجز ماند.
ایران، پهپاد پیشرفته و گرانقیمت آمریکایی را که به حریم هوایی کشورمان تجاوز کرده بود، به قعر دریا فرستاد. سربازان آمریکایی که به حریم دریایی ایران در خلیج فارس تجاوز کرده بودند، به گریه و زاری افتادند؛ دزدی دریایی آمریکا برای سرقت نفت ایران در دریای عمان ناکام ماند و...
اکنون حتی تحلیلگران و اندیشکده های غربی نیز صراحتا اذعان می کنند که قدرت آمریکا روز به روز در حال افول است. برای همین برخی تحلیلگران به آمریکا لقب «ببر کاغذی» داده اند.
با اینحال، جریان اصلاح طلب با بزرگنمایی توان آمریکا و تحقیر توان ایران، به تحریف و ذبح واقعیت مشغول است.
** نگرانی مشترک اصلاح طلبان و ملکه انگلیس درباره حقوق بشر در ایران!
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «2 روایت از یک ماجرا» نوشت:«یک هفته بعد از آنکه تصویر صورت زخمی «گوهر عشقی» مادر ستار بهشتی (که در آبان سال 91 پس از انتشار مطالبی در وبلاگ خود به اتهام اقدام علیه امنیت ملی احضار شد اما در بازداشت درگذشت) در رسانهها و فضای مجازی پخش شد، صداوسیما در گزارشی با انتشار فیلمهای دوربینهای مداربستهای که گفتهشده زمان مضروبشدن گوهر عشقی را ثبتوضبط کردهاند، به آن واکنش نشان داد».
در ادامه این مطلب آمده است:«درهرحال پس از این اتفاق، ما شاهد دو روایت کاملا متفاوت هستیم. یکی از سوی فردی که آسیب دیده و دیگری صداوسیما. در هر دو روایت نیز ابهاماتی وجود دارد که نیاز است برای آنها اسناد و مدارک بیشتری ارائه شود و حقیقتیابی صورت بگیرد... عبدی نوشت: "چرا گزارش صداوسیما قدرت اقناع ندارد؟ ولو اینکه درست باشد، مشکل در فقدان رسانه واقعی و معتبر است. بقیه مسائل فرعی است و تا این مشکل وجود دارد مرز میان راست و دروغ به همین شکل سیال و نامتعین خواهد بود".»
طیف تندرو اصلاح طلب همیشه پای کار برای تحریم ملت ایران است. چرا؟! این طیف یکروز با دروغ تقلب، جشن ملی مشارکت 85 درصدی در انتخابات را به آشوب خیابانی و بلوا تبدیل کرده و قطعنامه 1929 را به مردم ایران تحمیل می کند، و روز دیگر با پرونده سازی دروغین درباره نقض حقوق بشر در ایران، تحریم های جدید را برای مردم ایران سوغات می آورد.
در روزهای گذشته صداوسیما در اقدامی حرفه ای و دقیق با انتشار گزارشی کوتاه، فیلم دوربین های مداربسته در محل زمین خوردن خانم گوهر عشقی و گفت و گوی فرد عبوری با اورژانس و همچنین فیلم دوربین بیمارستان را نمایش داد. در این فیلم مستند و دقیق، کاملا مشخص می شود که خانم گوهر عشقی به دلیل ابتلا به فشار خون بالا، تعادل خود را از دست داده و به زمین می خورد و سپس افراد عبوری به کمک وی آمده و با اورژانس تماس گرفته و این خانم را به بیمارستان منتقل می کنند.
این گزارش میدانی ثابت می کند که ادعای مضروب شدن گوهر عشقی توسط دو موتورسوار صرفا داستان سرایی و روایتی دروغ بوده و هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
وقتی خانم گوهر عشقی ادعای کذب مضروب شدن توسط دو موتورسوار را مطرح کرد، افراطیون اصلاح طلب همصدا با بی بی سی و صدای آمریکا و اینترنشنال سعودی به میدان آمده و بدون ارائه هیچ مستندی، نظام را آماج توهین و فحاشی قرار دادند.
نکته قابل تأمل اینجاست که حتی پس از انتشار گزارش مستند صداوسیما، افراطیون اصلاح طلب همصدا با بی بی سی- رسانه ملکه انگلیس- به این گزارش حمله کرده و به تخطئه و تخریب آن پرداختند.
تجربه ثابت کرده است که رسانه های ضدایرانی وابسته به دولت آمریکا و همچنین رسانه ملکه انگلیس و رسانه های ضدایرانی وابسته به آل سعود هیچ دغدغه ای نسبت به حقوق بشر ندارند، که اگر داشتند به جنایات رژیم اسرائیل و کورشدن معترضان فرانسوی و قتل عام زنان و کودکان یمنی توسط آل سعود و اقدامات تروریستی داعش در عراق و سوریه و اقدامات ضدانسانی دولت آمریکا و جنایت های دولت انگلیس واکنش نشان می دادند.
افراطیون اصلاح طلب و رسانه های ضدایرانی یک دستور کار مشترک دارند، تهیه پرونده های دروغین درباره نقض حقوق بشر در ایران و تحمیل تحریم علیه ملت ایران.