به گزارش مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «داعشی و عاشقی» سهشنبه 30 آذر با حضور علیالله سلیمی منتقد ادبی و با اجرای محمدقائم خانی کارشناس کتاب در کتابفروشی بِهنشر تهران برگزار شد.
ابتدا محمدقائم خانی مجری و کارشناس کتاب، دهه 90 را از منظر اثرگذاری بر کشورهای اسلامی خاص توصیف کرد و گفت: این اتفاق به دلیل جنگ تحمیلی شباهت به دهه 60 دارد اما به دلیل نبود روایت در دهه 60 ، داستان و و روایت چندانی وجود نداشت ولی در دهه 90 حوزه کتاب نسبت به حضور ایران جنگ واکنش بالایی داشت و با خاطرهنگاری و ادبیات داستانی یک اتفاق جدید رقم خورد.
علیالله سلیمی منتقد ادبی در ادامه اظهار کرد: در زمان جنگ تحمیلی، نویسندگان حرفهای وارد عمل نشدند ولی بعدها افرادی که در دفاع مقدس حضور داشتند با قلم توانای خود و تجربه زیستهشان به نویسندگان مطرحی تبدیل شدند و ادبیات دفاع مقدس شکل گرفت و اگر چه نقد بر ادبیات انقلاب وجود داشت که فضا و مجال چندانی برای رشد آن فراهم نبود.
وی بیداری اسلامی و تحولات خاورمیانه را از رخدادهای معاصر در کشورهای اسلامی دانست و گفت: با ظهور داعش نیروهای داوطلب برای دفاع از حرمین میرفتند و نظاممند نبودند ولی بعد از این جریان مدافعان حرم رفتند و ما شهدایی هم در این راه داشتیم. ادبیات هم در همین رابطه رشد یافت و خاطرات مدافعین حرم جمع آوری شد و البته در حوزه دفاع مقدس هم خاطرهنگاری در گذشته به طور جدی رخ داده بود.
این منتقد ادبی گفت: داستان و رمان مرتبط با دفاع مقدس و مدافعان حرم را به دلیل ویژگیهای خاص خود کمتر مورد توجه نویسندگان بوده و یکی از دلایل آن ضرورت گذر زمان از واقعه و ته نشین شدم ماجرا در ذهن نویسنده است.
خانی فضای رماننگاری در مورد داعش را چندان مساعد ندانست و راجع به کتاب «داعشی و عاشقی» عنوان کرد: نویسنده موقعیت داستان را در کشور عراق با شخصیتهای خارجی خلق کرده و در این رابطه خطر کرده و میتوان به او تبریک گفت که اینطور به موضوع ورود کرده است.
سلیمی منتقد ادبی به آثار نویسنده کتاب «داعشی و عاشقی» اشاره و عنوان کرد: آقای ملامحمدی پیش از این در حوزه کودک و نوجوان قلم زده است و با خوانندهای مواجه میشود که انتظار رمان دفاع مقدسی از او دارد در حالی که در فضای مدافعین حرم داستان و رمان وجود ندارد و نویسنده کتاب خط شکنی کرده است. در واقع نوشتن از شخصیتی که از یک ملیت دیگر است، دشواریهای خود را دارد.
وی ادامه داد: داستان شخصیت محور است نه فُرم محور اما در داستان با شخصیتهایی مواجه هستیم که مورد انتظار ما نیستند و تصور تودههای مردم از داعش یک فضای ذهنی دارند و جامعه علاقمند بود راجع به داعش بیشتر بداند و جامعه کنجکاو دانستن بود و نویسنده کتاب «داعشی و عاشقی» گویا مجموعه اطلاعات با انتخاب گزینشهای دشوار را در مورد داعش ارائه کرده که بعضاً در حد شنیدههاست و اینطور روایت میشود که ما در کربلا همراه او می شویم.
منتقد ادبی با طرح پرسشی که «یک جوان فرانسوی چطور شیفته داعش میشود؟» یادآور شد: چگونه یک جوان فرانسوی جذب داعش میشود و به آنها معتقد میشود و خواننده میبیند در جای جای داستان این شیفتگی هم دیگر وجود ندارد و اینطور هم نیست هر کسی به داعش پیوسته باشد، همه دشمن او باشند و انگار این موارد تخیل نویسنده است و این موضوع برای خواننده شفاف نیست و لازم است نویسنده همراهی لازم را برای مخاطب ایجاد کند.
وی تصریح کرد: به نظر میرسد تمرکز اصلی نویسنده قصهگویی است و گویا داستان برای دوره خاصی روایت میشود.
قائم خانی به جنبش جلیقهزردهای فرانسه اشاره کرد و گفت: یک نویسنده ایرانی وقتی بخواهد شخصیت داستان خود را از جلیقهزردها انتخاب کند کار دشواری دارد و توصیف شخصیت داستان که ملموس باشد، بسیار سخت است در حالی که یک نوجوان معترض در کتاب «داعشی و عاشقی» یک جوان آمریکایی است و در کشور دیگری دارد فعالیت نظامی انجام میدهد.
وی یادآور شد: کتاب در فضای داعش نیست و فضای دوری دارد و انگار با فاصله روایت میشود و حتی اجزاء از هم دور هستند؛ باور پذیری تحول در این رمان برای مخاطب دشوار است و ممکن است مخاطب تصور کند این تحول در ذهن نویسنده است و از درون شخصیت داستان برنخواسته است.
سلیمی در ادامه با بیان مطالبی خاطر نشان کرد: اگر در کتاب «داعشی و عاشقی» یک شخصیت ایرانی حضور داشت، درک فضا برای مخاطبان ایرانی سهلتر بود. ذهن پیچیدهای نیاز دارد که مخاطب باور کند چگونه افراد به داعش پیوستند، شخصیت یک زن داعشی به سادگی قابل تصور نیست و برای خواننده ایرانی منطق او و دلایل او باز نشده و انتخابها کار نویسنده را سخت کرده و فضا سازی مناسبی اتفاق نیفتاده که مثلا یک شهروند از پاریس چگونه زیسته و او را چگونه به گروه داعش نزدیک میکند.
وی در بخشی از سخنانش به دیالوگهای داستان اشکال وارد کرد و ادامه داد: نویسنده داعش را غیر قابل تطهیر نشان داده و اینکه افرادی شیفته آنها شدند را در تعارضهای معنایی نمایش نمیدهد و به نظر میرسد داستان بر اساس یک باور عمومی شکل گرفته که عملیات در اربعین نمیتواند محقق شود حال آنکه میتوانست اینطور نباشد و نویسنده نقش خودش را جدای از باور عمومی ایفاء کند.
قائم خانی به تکثر اطلاعات در عصر اطلاعات راجع به داعش اشاره کرد و گفت: نویسنده نمیتواند بیش از اخبار به مخاطب اطلاعات دهد و اگر قرار نباشد چالشی در داستان بیان شود و داعش را از منظر پیچیدگیهای افرادی که به آنها میپیوندند بررسی نکند در برابر رقبای رمان و در زمان قدرت اطلاعات نمیتواند مخاطب را جذب کند.
سلیمی همچنین بیان کرد: این رمان میتوانست نوعی هشدار برای مخاطب باشد که هر انسان میتواند در شرایطی به یک داعشی تبدیل شود و هر کسی در باورهای خود دچار سستی و لعزش شود میتواند به داعش بپیوندد و از منظر اجتماعی نکاتی میتوانست این رمان را نجات دهد و نویسنده صاحب ایده باشد نه آنکه مبتنی بر باورهای عمومی صرف باشد. این رمان ظرفیتهای بالایی دارد و امکان ارتقاء دارد و اگر کسی تحقیق کند، کار به مراتب زیباتر میشود، حتی عنوان داستان ذهن را فریب میدهد. در فصل اول و دوم هم داستان لو میرود. در حالی که رمان، جهانی است در سیطره نویسنده و در کتاب «داعشی و عاشقی» اینطور نبوده است.
خانی کارشناس کتاب و مجری نشست نقد و بررسی در ادامه نشست بیان کرد: داستان کتاب «داعشی و عاشقی» طوری است که نیازمند چیدمان هوشمند شخصیتها کنار هم است که آمده: «دو جوان یکی دختر عرب به اسم زیبا و دیگری پسری اروپایی به اسم جوزف که هر دو داعشی هستند برای عملیاتی انتحاری به مسیر پیادهروی اربعین آورده میشوند.» با خواندن همین جمله این سوال مطرح میشود که اینها چگونه به مسیر وارد میشوند؟ وقتی بیشتر میخوانیم متوجه می شویم که تنها تمهید نویسنده این بوده است که این ها از مسیر دیگری آمده و شهر را دور زدهاند در حالی که به این سادگی نیست و اگر قرار بود بتوانند اینطور وارد مسیر شوند سال های قبل هم اقدام میکردند؛ مثلا سال 94 که اوج حضور داعش در غرب عراق و نزدیک بغداد بود. میخواهم بگویم طراحی این بخشها هم درست نیست.
سلیمی نیز پیرو این بحث گفت: نویسنده در این اثر چندان درگیر فرم و ساختار نشده است در حالی که مضمون هر چه باشد ساختار است که آن را باورپذیر میکند، ایده کتاب خوب است و به هر ناشری که ارائه شود استقبال می کند اما اجرای آن دشوار است. این داستان فاقد جزئیات کافی برای باورپذیری و فضاسازی و پیرنگ کار است. تا به حال انفجار انتحاری در پیادهروی اربعین صورت نگرفته و داستان میگوید اگر میخواستند، میتوانستند این کار را بکنند در حالی که واقعا نمیتوانند.
محمدقائم خانی در پایان گفت: اگر خودمان را به جای مخاطب سختگیر بگذاریم، وقتی اثری به صورت رمان است انتظارات متفاوت است. ما نباید نسبت به موضوع داعش سادهانگار باشیم چرا که در واقعیت هم سادهلوح خواهیم شد. هم اکنون گروه داعش افغانستان اعلام رسمی کرده و گفته در حکومت طالبان، برای قومی از افغانستان جایی برای زندگی نخواهد بود، عملیات های انجام خواهند داد، در شرایط حساس و خطیر فعلی باید در مورد نوشتههایی که راجع به گروه داعش است دقت کنیم؛ داستان هم به دلیل اثرگذاری بالایی که در ذهن دارد لازم است با صرف وقت کافی تولید شود، البته باید به نویسنده تبریک گفت که این باب را باز کرده، در چنین موضوعی تولید اثر خلاقی کرده است.
سلیمی در خاتمه عنوان کرد: در مورد رمانهای سالهای ابتدایی دفاع مقدس هم همانطور که گفتم به همین صورت بوده و داعش هم پدیده جدیدی است و رمانهای شاخص بعد از پایان جنگ خلق شد. کتاب «داعشی و عاشقی» خط شکنی در مورد رمان با موضوع داعش است. این اثر به نوعی تجربهآزمایی است و آقای مجید ملامحمدی اولین رمان را در این زمینه نوشته و راه تجربه را باز کرده است. ما هرگز نتوانستیم از پشت عینک یک داعشی به جهان نگاه کنیم، صرفاً چیزهایی شنیدهایم و بر اساس شنیدهها نمیتوان رمان نوشت؛ مطمئنم کتابهای بعدی راجع به داعش بهتر خواهد شد. مسیری باز شده و انتشارات «بِه نشر» هم در این رابطه خطشکن بوده است. باید واکنش خوانندگان را هم سنجید. امیدوارم وقتی داعش به تاریخ پیوست آثار خوب ادبی راجع به این مقطع تاریخی، خلق شده باشد.