سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** حامیان «دیپلماسی التماسی» از زبان مذاکره چیزی می دانند؟!
روزنامه شرق در مطلبی نوشت:«با قوتگرفتن احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا...گویی مذاکره با این کشور برای اصولگرایان و تندروها دیگر تابو نیست و معنای وطنفروشی و خیانت نمیدهد که با استقبال و حمایت اصولگرایان مواجه شده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«با توجه به شرایط سخت اقتصادی کشور این نوع مذاکرات با استقبال بسیاری حتی خارج از دولت هم روبهرو شده و علی مطهری، نماینده مجلس دهم نیز در این زمینه گفته است: مذاکره مستقیم با آمریکا تصمیم عاقلانهای است که باید زودتر میگرفتند».
در روزهای اخیر جریان اصلاح طلب با خوشحالی زاید الوصفی از مذاکره مستقیم با آمریکا استقبال کرده است. این طیف مدعی است که کلید رفع مشکلات کشور در مذاکره مستقیم با آمریکاست. درخصوص این ادعای تکراری، چند نکته قابل ذکر است
1، مسئله ما و آمریکا در برجام مشخص است. دولت آمریکا در اقدامی غیرقانونی و با گردن کشی از توافق خارج شده است. ایران مسیر بازگشت آمریکا به برجام را مشخص کرده است. اولا باید تمامی تحریم های ضدایرانی به صورت دائم لغو شود، ثانیا به دلیل سابقه خراب آمریکا در عمل به تعهدات، باید لغو تحریم ها مورد راستی آزمایی قرار گیرد، ثالثا طرف آمریکایی باز هم به دلیل بدسابقه بودن در اجرای تعهدات باید تضمین بدهد که دیگر از توافق خارج نمی شود.
2، مسئله ما و آمریکا در موارد فرابرجامی و از جمله مذاکره حول صنعت موشکی و قدرت منطقه ای نیز کاملا مشخص است. ایران به هیچ عنوان درباره توان دفاعی و نظامی خود و همچنین قدرت منطقه ای خود دست به معامله نمی زند. به نظر شما ما می توانیم با دولتی که سابقه حمایت از صدام و حمایت از داعش را در کارنامه خود ثبت کرده، درباره توان دفاعی و نظامی و منطقه ای خود معامله کنیم؟!
3، مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا، در دولت روحانی به صورت تمام و کمال اجرا شد. از دیدارهای مکرر ظریف و کری تا پیاده روی وزرای خارجه ایران و آمریکا و از تماس تلفنی روحانی و اوباما تا گپ و گفت صمیمانه اعضای تیم مذاکره کننده ایران و آمریکا و ارسال کارت پستال و هدیه از طرف تیم ایرانی به تیم آمریکایی و...
4، هیچگاه جریان انقلابی مذاکره کنندگان را خائن و وطن فروش خطاب نکرد، بلکه انتقاد این بود که نباید از موضع انفعال و حقارت با طرف آمریکایی مواجه شد. صحبت این بود که نباید امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین قلمداد می کردید، نباید رئیس جمهور آمریکا را فردی مودب قلمداد می کردید، نباید امضای هر توافق را بهتر از عدم توافق قلمداد می کردید، نباید یکطرفه و پیش دستانه و با عجله تعهدات ایران را انجام می دادید، وقتی طرف آمریکایی تعهدات را نقض کرد، نباید می گفتید هنوز طرف مقابل با نقض فاحش تعهدات فاصله دارد و...
5، نتیجه مذاکره مستقیم با آمریکا نیز در همان دولت قبل مشخص شد. دولت باراک اوبامای مودب! و باهوش! در اولین روز اجرای تعهدات خود ذیل برجام، تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرد و اولین لگد را به برجام زد. دولت اوباما همزمان با تعریف و تمجیدهای جریان غربگرا، برای اولین بار پس از انقلاب، نماینده دولت ایران در سازمان ملل را نپذیرفت و وی را تروریست! نامید. در ادامه، اوباما ملت ایران را یاغی! نامید و...
6، در پسابرجام علیرغم وعده های رنگارنگ جریان غربگرا، دلار تا 10 برابر گران شد. قیمت مسکن نیز حدود 10 برابر افزایش یافت. قیمت خودرو، سکه، لوازم خانگی و اقلام خوراکی سبد خانوار نیز به طرز سرسام آوری افزایش یافت. صف های طویل مرغ تشکیل شد و در نهایت سفره مردم کوچک شد.
7، با توجه به اینکه آمریکا به «قاتل زنجیره ای توافقات بین المللی» مشهور است. و با توجه به سابقه سیاه آمریکا در برجام، مسئله مذاکره مستقیم با کاخ سفید به هیچ عنوان مطرح نبوده و نیست.
** به اعتراضات خیابانی فرصت دهید تا تکمیل شود
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «اعتراضات خیابانی هدف نیست؛ بلکه راهکاری است برای مطالبهگری مدنی نهادمند» نوشت:«هادی عظیمی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و فعال صنفی فرهنگیان، در این گفتوگو از چالشهای فرهنگیان در مسیر مطالبهگری مدنی و اعتراضات خیابانی معلمان میگوید که به باور او، اصلاحطلبانه و خشونتپرهیز و البته لازم است اما هدف نیست؛ بلکه راهکاری است که میتواند جامعه فرهنگیان را به سوی مطالبهگری مدنی و نهادمند هدایت کند».
در ادامه این مطلب به نقل از این عضو حزب تندروی اتحاد ملت آمده است:«واقعیت این است که شخصا خیابان را یک راهکار میبینم که لازم است، اما کافی نیست... به نظر من خیابان هدف نیست؛ بلکه ابزار است و نباید در آن ماند. باید اجازه بدهند معلمان مسیر مدنی مطالبهگریشان را طی کنند تا این اعتراض مدنی از خیابان به نهادها برسد و نهادمند شود. به نظرم، این رویکرد اصلاحطلبانه است ولی اجازه رشد داده نمیشود تا نهادمند شود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«گفتوگو بین تشکلهای سیاسی و صنفی معلمان با هم، با معلمان و با دولت و البته با نهادهای سیاسی و مدنی دیگر برای حضور مسوولانه در عرصه آموزش و پرورش از مهمترین لوازم شکلگیری حرکت مدنی هستند که فعلا در خیابان است ولی ظرفیت آن را دارد که نمونه یک نهاد مدنی واقعی باشد؛ در واقع این راهبرد، راهبردی اصلاحطلبانه ولی ناقص است؛ بنابراین هم نهادهای تاثیرگذار و هم برخی تشکلها باید این فرصت را به اعتراضات بدهند تا تکمیل شود».
متاسفانه برخورد جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این طیف با اقشار مختلف مردم و از جمله معلمان و فرهنگیان عزیز کشورمان، برخوردی توهین آمیز و البته تحقیرآمیز است.
در دولت روحانی به واسطه فساد صندوق ذخیره فرهنگیان، حقوق معلمان تضییع شد. اما جریان اصلاح طلب در آن مقطع بجای دفاع از فرهنگیان و معلمان، جانب مفسدان گردن کلفت را گرفت و با ادعاهایی همچون «ظلم به کارآفرین برتر»، «متهم اشتباهی»، «تسویه حساب شخصی نماینده دادستان با متهم» و...جماعتی را که سرمایه معلمان و فرهنگیان را دزدیده بود، مظلوم و قهرمان جلوه داد.
حالا حامیان فساد صندوق ذخیره فرهنگیان، بجای عذرخواهی از معلمان و جبران اشتباهات فاحش خود، با توهین به این قشر زحمتکش، آدرس خیابان را می دهد و برای آشوب خیابانی لحظه شماری می کند.
در هفته های اخیر رسانه ها و فعالین اصلاح طلب چندین بار آدرس خیابان را برای آشوب و التهاب اعلام کردند. آن هم چه کسانی؟ همان افرادی که در جریان انتخابات 88 جنبه شکست را نداشتند و با دروغ تقلب، چندین ماه کشور را به آشوب و التهاب کشاندند.
همان طیفی که عرضه و توانایی اجرای طرح سهمیه بندی بنزین را نداشتند و با اجرای غلط این طرح، در آبان 98 کشور را دچار آشوب و التهاب کردند.
دلتنگی افراطیون اصلاح طلب برای آتش زدن بانک و آمبولانس و اورژانس و تاکسی و پمپ بنزین و مغازه مردم و... قابل تأمل و البته قابل تأسف است.
لازم به ذکر است که روزنامه اعتماد در روزهای گذشته با حمله به تصمیم دولت برای حذف ضامن از وامهای زیر 100 میلیون، ادعا کرد این کار تبعات تورمی دارد.
این در حالی است که شهرام جزایری رفیق گرمابه و گلستان مدیرمسئول روزنامه اعتماد، در دوره مجلس ششم (با اکثریت اصلاحطلب) به مجلس و کمیسیون اقتصادی تردد داشت و از جمله طرحهایی که با پیشنهاد وی در دستور کار قرار گرفت، «عدم اخذ وثیقه از تسهیلات کلان بانکی» بود! چند سال بعد، به هنگام محاکمه و محکومیت شهرام جزایری (اَبَرمفسد اقتصادی دوره اصلاحات) معلوم شد که برخی مقامات دولتی و مجلس وقت، از هدایای ویژه او بهرهمند بودهاند.
** چرا می گوییم افراطیون اصلاح طلب «سانسورچی های ماهری» هستند؟
روزنامه سازندگی در مطلبی با عنوان «افول دانشگاه» به قلم «احمد زیدآبادی» از افراطیون اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 نوشت:«محرومیت دکتر محمد فاضلی از ادامه تدریس در دانشگاه و مواردی مشابه آن، بار دیگر واکنش نیروهای سیاسی و اهل اندیشه را به وضعیت دانشگاه های کشور برانگیخته است».
در ادامه این مطلب آمده است:«واکنش ها سطوح متفاوتی دارند. برخی مسئله را به خواست "حاکمیت یکدست" برای پاکسازی محیط های علمی از صاحبنظران منتقد نسبت می دهند و برخی دیگر نیز آن را سوژه منازعات سیاسی روزمره جناحی قرار داده اند».
در روزهای اخیر رسانه های اصلاح طلب و فعالین این طیف فریاد وامصیبتا سر داده اند که «چه نشسته اید؛ حاکمیت یکدست در حال پاکسازی محیط های علمی و دانشگاه ها از صاحبنظران منتقد است»! اما آیا این ادعا، واقعیت دارد؟! پاسخ منفی است.
براساس اخبار منتشر شده، محمد فاضلی به صورت پیمانی در دانشگاه شهیدبهشتی فعالیت داشته و باید براساس آئیننامههای جذب، در یک بازه زمانی مشخص شرایط تمدید فعالیت خود را از منظر عمومی، آموزشی و پژوهشی فراهم میکرد، اما براساس آنچه مسئولان دانشگاه شهیدبهشتی میگویند وی در پایان دوره پیمانی، امتیازات قانونی ادامه خدمت را کسب نکرده و بر همین اساس اعضای هیات جذب، تمدید همکاری او با دانشگاه را تائید نمیکنند.
در حقیقت براساس اطلاعیه دانشگاه، برخلاف آن چیزی که اصلاحطلبان مدعی هستند تصمیم دانشگاه شهیدبهشتی برای عدم همکاری با فاضلی هیچ ارتباطی با دولت و همچنین ارتباطی با تصمیم حاکمیت ندارد.
اساتید دانشگاه معتقدند که طیف تندروی اصلاح طلب صرفا به دنبال اهداف قبیله ای و حزبی در این مسئله است و هدف این طیف آن است که در قضیه همسان سازی اساتید، یک جریان صنفی منسجم را علیه دولت و وزارت علوم فعال کند.
لازم به ذکر است که مدیران دانشگاه شهید بهشتی که منصوب دولت روحانی هستند،عذر محمد فاضلی را خواسته اند. البته فاضلی با صراحت اعلام کرد که دولت سیزدهم نقشی در این ماجرا ندارد.
افراطیون اصلاح طلب سانسورچی های ماهری هستند. این طیف نه تنها با دروغ، دولت و حاکمیت را متهم می کند بلکه با شعبده بازی از یکسو میراث شوم دولت روحانی را غیب می کند و از سوی دیگر اقدامات مثبت دولت سیزدهم را نادیده می گیرد.