دوازدهم بهمن 1357 بازگشت پیروزمندانه ی امام خمینی(ره) به میهن پس از سال ها تبعید
سیزدهم بهمن 1357 دیدار گروه های مختلف مردم با امام خمینی(ره)؛ ادامه ی درگیری های شدید در شهر های کشور
چهاردهم بهمن 1357 استعفای شهردار تهران و انتصاب دوباره ی او از سوی امام به همان سمت
پانزدهم بهمن 1357 اعتصاب کارکنان نخست وزیری؛ بازداشت بسیاری از وزراء و کارمندان عالی رتبه دولت به جرم فساد مالی و سوءاستفاده از بیت المال توسط دولت بختیار
شانزدهم بهمن 1357 انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری دولت موقت از سوی امام خمینی (ره)
هفدهم بهمن 1357 تظاهرات گسترده به حمایت از بازرگان در سطح کشور؛ حذف سوگند وفاداری به شاه از مراسم قسم سربازی؛ خروج ژنرال هایزر از ایران
هجدهم بهمن 1357 تجمع طرفداران بختیار در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی)؛ آغاز کار «کانال تلویزیونی انقلاب»
نوزدهم بهمن 1357 رژه ی عده ی زیادی از همافران و پرسنل نیروی هوایی در مقابل امام خمینی(ره)
بیستم بهمن 1357 اعلام سیاست ها و وظایف دولت موقت توسط مهندس مهدی بازرگان؛ درگیری شدید میان همافران و دانشجویان نیروی هوایی با افراد گارد جاویدان
بیست ویکم بهمن1357 دست یابی مردم به اسلحه خانه نیروی هوایی و شدت یافتن درگیری مسلحانه مردم و نظامیان؛ انتشار متن فتوای امام مبنی بر باطل بودن قسم وفاداری ارتشیان به شاه؛ اعلام منع عبور و مرور از ساعت چهار و سی دقیقه عصر توسط ارتش شاه؛ انتشار حکم امام درباره ی ماندن مردم در خیابان ها؛ پیوستن نیروی دریایی و هوایی به مردم
بیست ودو بهمن 1357 اعلام بی طرفی ارتش؛ سقوط حکومت 2500 ساله شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران
دوازدهم بهمن 1357
گروهی به نام «سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار می دهد که اگر آیت الله خمینی قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد. در پی این تهدید ها، امام خمینی(ره) به نزدیکان و همراهان خود فرمودند: «من بیعت خود را از شما برمی دارم، ما به طرف کار بزرگی می رویم. شما هم جانتان را به خطر نندازید»
ایران در انتظار امام خمینی (ره) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خیابان ها را آب و جارو می کنند، خط های سفید وسط خیابان تا کیلومتر ها تمیز شده و مردم مسیر حرکت امام را پر از گل کرده اند. ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح، امام وارد خاک ایران شد.
سیزدهم بهمن 1357
بختیار در واکنش به استقبال عمومی مردم از ورود امام، پی درپی با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه های آتی خویش سعی در عادی جلوه دادن اوضاع دارد. مردم چشم و گوش به مدرسه ی علوی دوخته اند. جمعیت مشتاق به دیدار امام آنقدر زیاد هستند که کوچه های اطراف مدرسه ی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچه های دست نویسی روی دیوار ها نصب کرده اند که روی شان نوشته شده: «زیارت قبول، با یک بار زیارت امام این توفیق را به دیگران هم بدهید»
چهاردهم بهمن 1357
در تمام کشور مردم به اعتصاب عمومی دست زده اند. کارکنان ادارات و وزارتخانه های مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل کار خود راه نمی دهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به دیدار امام می رود و استعفانامه اش را به ایشان تسلیم می کند و البته دوباره از سوی امام شهردار می شود. بختیار از انتشار این خبر و احتمال این که سرمشق دیگر زیر دستانش قرار گیرد به شدت می ترسد و طی یک مصاحبه شروع به ناسزاگویی به جواد شهرستانی می کند و سایر کارمندان و مسئولان دولت خویش را تهدید می کند. با همه ی این ها شهردار تهران، تنها کسی نبود که به مدرسه ی علوی(محل سکونت امام) روی آورد.
پانزدهم بهمن 1357
بختیار تمام پایگاه هایش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبه های مختلف سعی در به رخ کشیدن قدرت خود دارد. محورهای مورد تاکید و تهدید او در مصاحبه ها این ها هستند:
- به آیت الله خمینی اجازه تشکیل دولت موقت را نمی دهم.
- کسانی را که جنگ داخلی راه بیندازند اعدام می کنم.
- تمام نظرات امام خمینی را در لباس قانون تحقق می بخشم.
امام در پاسخ تهدید های دولت فرمودند: «من باید نصیحت کنم که دولت غاصب کاری نکند که مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت کنیم. ما از ارتش می خواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آن ها فرزندان ما هستند. ما به آن ها محبت داریم...»
امام همچنین در سخنرانی ها و دیدار هایشان با مردم اصول سیاست هایشان را این گونه بیان فرمودند: «تمام اتباع خارجی در ایران به صورت آزاد زندگی خواهند کرد. ما برای اقلیت های مذهبی احترام قائل هستیم. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات این است که در خدمت ملت باشند. دولت ها حق هیچ نظارت ندارند...»
شانزدهم بهمن 1357
ده ها خبرنگار داخلی و خارجی، گروه های مختلف مردم و جمعی از نزدیکان امام در سالن مدرسه ی علوی اجتماع کرده اند. آیت الله هاشمی رفسنجانی حکم نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان را قرائت می کند. در حالی که مردم هر لحظه به پیروزی نزدیکشان امیدوارتر می شوند، جمعی از تیمساران ارتش در حال فراهم کردن مقدمات اجرای طرحی با حمایت مستقیم آمریکا برای دستگیری امام و کشتن مردم هستند.
اعضای شورای انقلاب، آیت الله دکتر بهشتی، آیت الله مطهری و مهندس بازرگان با تماس های مداوم با فرماندهان ارتش سعی می کنند ارتش را بدون خونریزی، متحد ملت کنند. مردم با گل و اشک و شعار به استقبال ارتشیان می روند.
مردم با گل و اشک و شعار به استقبال ارتشیان می روند
هفدهم بهمن 1357
مردم در خیابان ها و در حمایت از دولت بازرگان تظاهرات می کنند. شعارها علیه بختیار است، مردم بختیار را نمی خواهند. بختیار سعی دارد به مردم بفهماند در انجام وعده های خود کوشاست.
به همین منظور در جلسه ی مجلس حضور می یابد و نمایندگان در حضور بختیار طرح های انحلال ساواک و دستگیری نخست وزیران و وزیران دولت از سال 1341 تا آن سال که متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصویب می کنند.
هجدهم بهمن 1357
امام خمینی فرمان داده اند نام اشخاصی که به نوعی به کشور و مردم خیانت کرده اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصین، فرستنده ای سیار در مدرسه ی علوی راه اندازی می شود. اینجا تهران، کانال انقلاب!
نوزدهم بهمن 1357
بختیار دستور تیراندازی به سمت مردم را می دهد. در بعضی از نقاط کشور به سمت مردم تیراندازی می شود. عده ی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، با لباس های نظامی و در میان شادی و حیرت مردم به اقامت گاه امام رفتند. امام خمینی در این دیدار، خطاب به همافران فرمودند:
«همان طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حال به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت اسلامی را برقرار کنیم.»
بیستم بهمن 1357
پس از خبر ساعت 20، تصاویری از دوران اقامت امام خمینی در پاریس از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد. هم زمان با پخش تصویر امام خمینی، همافران نیروی هوایی در پادگان، فریاد «الله اکبر» سر دادند. شعار همافران در حمایت از امام خمینی باعث خشم افسران و کارکنان ضد اطلاعات نیروی هوایی شد. اخطارهای تند آنان به همافران، به درگیری و تیراندازی و ورود گارد شاهنشاهی منجر شد. با بالا گرفتن درگیری، مردم برای کمک به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لوله ی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخید و آن ها را هدف گلوله قرار داد. درگیری تا صبح ادامه داشت...
بیست و یکم بهمن 1357
ساعت 10 صبح اسلحه خانه ی نیروی هوایی به همت مردم و کمک همافران فتح شد.
ساعاتی بعد کلانتری های 9، 10، 11، 12، 16، 26 و کلانتری نارمک به دست مردم افتاد.
مردم تانک ها و نفربرها را به خیابان ها آوردند و به یکدیگر روحیه می دهند. فرمانداری نظامی که دست پاچه شده است، در آخرین اعلامیه اش که بارها از رادیو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نیم عصر اعلام کرد.
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری پیامی به این شرح صادر فرمودند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.»
مردم خیابان ها را ترک نکردند.
بیست و دوم بهمن 1357
تهران و اغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابان ها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش،کارخانه ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد.
سرانجام درحالی که همه خیابان ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار،
طی اعلامیه ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد:
«با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان های نظامی دستور داده شد به پادگان های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می نماید.»
این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودروهای نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان کمیته [کمیته ی مشترک ضدخرابکاری] را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند.
تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگان ها، پاسگاه ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آن ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگان های خود برگردند. درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت.
سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظه ها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد. صدای گوینده از شدت هیجان می لرزید:
«توجه توجه. .. این صدای انقلاب ملت ایران است...»
فریاد شادی از تمام خاک ایران برخاست، آخرین سلسله ی پادشاهی ایران، سرانجام سقوط کرد...