سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
من قصد حذف کامل ولایت فقیه را ندارم ولی...
مصطفی تاجزاده، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً یادداشتی در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که آنرا "دومین نامه به دکتر حجاریان درباره اصلاحات ساختاری" نام گذاشت.
آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از این نامه به انتخاب مشرق است:
1_ جمهوری اسلامی نه فقط مسیر اشتباهی را میپیماید، بلکه در شرایط و لحظات بسیار دشواری قرار گرفته است و اگر به اصلاحات اساسی و فوری دست نزند، آینده تیره و تاری برای خود و ملت رقم خواهد زد.
2_ انحراف بزرگ آن بود که روحانیت نقش نظارتی خود را ترک کرد و مسئولیت حکومت را به دوش گرفت که نه برای آن ایجاد شده بود و نه آمادگی ایفای چنین نقشی را داشت.
3_ آیتالله خمینی به علت بهرهمندی از پشتیبانی اکثریت، به ردصلاحیت نامزدهای جناح راست و دخالت سپاهیان در انتخابات نیاز نداشت، ولی پیروزی نامزدهای مورد نظر آیتالله خامنهای در گروی ردصلاحیت نامزدهای منتقد و دخالت گسترده سپاهیان در انتخابات است.
4_ آیتالله خامنهای وظیفه خویش را نظارت نمیبیند و خود را رهبر ایستاده میخواند (در برابر آیتالله خمینی که وی را رهبر نشسته مینامد) و به دخالت گسترده در امور مختلف معتقد است، بدون آنکه کمترین مسئولیتی بپذیرد یا پاسخگوی دخالتهای خود باشد.
تاجزاده در این بیانیه همچنین تصریح میکند که قصد براندازی ندارد و بر حذف کامل ولایت فقیه از قانون اساسی هم پافشاری نمیکند!
*حرفهای آقای تاجزاده البته حواشی و توضیحاتی خواندنی دارد که در ادامه آنها را به استحضار مخاطبان محترم میرسانیم:
یکم_ "القای ناامیدی" پیرامون اکنون و آینده انقلاب و نظام اسلامی تبدیل به قاتق نان این روزهای اصلاحطلبانی شده است که پس از فتنه 88، برجام روحانی، آبان 98 و دولت روحانی دچار سرخوردگی و شکست شدهاند و جز گزارههای زبانی چیز دیگری در چنته ندارند.
این توضیح از آنرو ضروری بود که بدانیم تاجزاده تنها نیست و کسان دیگری مثل مجمع روحانیون مبارز، مجمع مدرسین حوزه و حزب اتحاد ملت نیز در کنار او حضور دارند [1] که جملگی در جبهه معارضه علیه نظام قرار گرفته و شغل روزمرهای غیر از پمپاژ ناامیدی در ذهن جامعه و مردم ندارند.
دوم_ کسانی که به دنبال حقیقت ماجرای نقش نظارتی یا حکومتی روحانیون در نظام جمهوری هستند میتوانند به "صحیفه امام(ره) " مراجعه کنند و از زبان آن پیر فرزانه بشنوند که چگونه در ابتدای انقلاب نظر نظارتی وجود داشت اما ولی فقیه بعدا به این نتیجه رسید که حضور مسئولیتی روحانیت بلااشکال است و به این واسطه توضیحاتی هم به مردم عزیز ایران داده شد.
مطالعه از آنرو ضرورت دارد که امثال تاجزاده نتوانند در یک فضای بدون مطالعه دست به موجسواری بزنند.
سوم_ منظور از ادعای "رد صلاحیت در انتخابات 1400" اینست که چرا امثال شخص تاجزاده در این انتخابات ردّ صلاحیت شدهاند!
جدای از مشخص بودن پاسخ این سؤال در سوابق آقای تاجزاده؛ همه باید بدانیم که تا همین 8 ماه قبل دولت همین آقایان (دولت اعتدال) بر رأس اجرائیات کشور قرار داشته است فلذا میتوان گفت تاجزاده عملا مخاطبان خود را احمق فرض کرده است.
چهارم_ بحث "میزان نقش رهبری در امورات و اجرائیات کشور" مقولهای است که ایکاش با اهتمام دانشجویان به خواسته رهبر معظم انقلاب مبنی بر "ایجاد کرسیهای آزاداندیشی" مورد اقتراح قرار میگرفت.
از اهمال جنبش دانشجویی کشور در این باب که بگذریم؛ آنچه که از اجرائیات کشور از دولت اصلاحات به این سو میدانیم؛ پیشبرد کشور بر اساس گفتمان رؤسای جمهور و حمایت رهبر معظم انقلاب از شخصیت رؤسای جمهور بوده است.
کسی نمیتواند منکر این باشد که خاتمی وقت خود را بر توسعه سیاسی گذاشت، احمدینژاد در آغوش انسان کامل غلتید و روحانی هم تماما وقف مذاکره بود.
اینکه این گفتمانها با دخالت رهبری ایجاد شدهاند یا خیر!؟ به راحتی در بیانات رهبر انقلاب قابل خوانش است. مسئله و تأسف اما اینست که تاجزاده چگونه علیرغم این واقعیتِ قابل لمس اما مدعی دخالت رهبری در امورات کشور شده است.
گفتنیست بر اساس فلسفه حکومت ولایت فقیه، مسئولیت مستقیم ولی فقیه فقط در دو حیطه امنیت و دین است و سایر مسئولیتهای ولی شامل گزینه تفویض و تنفیذ میشود که مسئولان و رأی مردم در آنها دخیلاند.
و پنجم_ تأکید این فرد بر اینکه قصد براندازی و حذف شدن ولایت فقیه را ندارد؛ با ارزیابی ما گزارهای برای فرار از برخورد امنیتی است. وگرنه خوانش موارد بالا نشان میدهد که اقاریر مذکور، نوشتههای کسی است که اتفاقا قصد براندازی و حذف "ولایت فقیه" را دارد.
*در اینجا لازم به تأکید است که ورود روحانیت بصیر، ائمه جمعه و حوزه علمیه به این قبیل شبهه افکنیها و پاسخهای آنها در دفاع از ولایت فقیه و انقلاب اسلامی، از مصادیق "جهاد تبیین" است.
پیش از این، محمد عطریانفر، از فعالان ستادی اصلاحطلب در مصاحبهای پیرامون بحث "اصلاحات ساختاری" تلویحا تأکید کرده بود که مزاج این بحث چیزی جز براندازی نیست.
***
احزابی که بصورت رسمی اقدام به پراکندن ناامیدی میکنند
از عاقبت سیلی نزدن به تحریمکنندگان انتخابات
حزب چپ مجمع ایثارگران، از احزاب تحریمکننده انتخابات 1400 در بیانیهای که به مناسبت 22 بهمن منتشر کرد، در کنار سایر احزاب ناامید و معارض از قبیل مجمع روحانیون مبارز، حزب اتحاد و مجمع محققین حوزه دست به القای نامیدی زد.
این حزب در بخشی از بیانیه خود با ادعای اینکه انقلاب "میتوانست" بستر تحولات عظیم باشد(!) مینویسد: اینک بیش از چهاردهه از عمر جمهوری اسلامی میگذرد و تجارب فراوانی در مقابل چشم همگان قرار گرفته است. برخی از این تجارب شیرین و برخی تلخ و اندوهبارند. تصویر آینده کشور نیز برای برخی روشن و در نزد برخی مبهم است و متاسفانه ما به آن طیفی از نیروهای سیاسی کشور تعلق داریم که تصویر امیدوارکنندهای از آینده را در مقابل چشمان خود نمیبینند!
مجمع ایثارگران میافزاید: وضعیت کشور از جهات مختلف نگرانکننده است. نارضایتی عمومی مردم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی از یک سو و بیتوجهی حاکمان به خیرخواهیها و انتقادهای دلسوزان جامعه از سوی دیگر شرایط دشواری را بر کشور حاکم کرده است. متاسفانه حکومت به جای بازگشت به قانون اساسی و اجرای بدون تنازل آن و به جای رجوع به مردم و زمینهسازی برای حل مشکلات آنان و جلب رضایت و همراهی ملت، وارد روندی متفاوت شده است به گونهای که با یکدست کردن حکومت و حاکم کردن نظامیان و امنیتیها، عملا خود را از رای و حمایت مردم بینیاز میداند. این روند به شکل مضاعف منجر به از دست رفتن حمایت و اعتماد مردم خواهد شد و جمهوری اسلامی را از محتوای جمهوریت و اسلامیت خالی خواهد کرد.
این حزب چپ در ادامه مدعی خطر حذف جمهوریت از نظام اسلامی شده و سپس به مظاهر این ادعای خود پرداخته است. [2]
*دقت شود که مردم ایران با جریانی طرف هستند که پیشرفتهای شگرف اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و قضایی ایران را نمیبیند و مدعیست که انقلاب 57 صرفا "میتوانست" بستر تحولات عظیم باشد.
بدیهیست که این جماعت خود را به خواب زده و طبعا اینان با هیچ فریادی هم بیدار نخواهند شد. (مگر با برخورد قانونی و امنیتی)
معالوصف ما قضاوت پیرامون مظلومیت انقلاب شکوهمند اسلامی و دستاوردهای آنرا در نبود "جهاد تبیین" بر عهده مردم شریف ایران میگذاریم.
انقلابی که توانست ایران را از یک آلت دست و از نقش یک ژاندارم سرسپرده منطقهای به یک هژمون جهانی و مستقل تبدیل کند، قوتهای اقتصادی بزرگ به ایران ببخشد و در جهت رفع مشکلات اقتصادی تلاش کند و دورههای اجرایی کشور را برخاسته از رأی مردم بخواهد نه برخاسته از نظر حاکمان و مسئولان.
بیانیه حزب مجمع ایثارگران نیز هرگز چیزی بیشتر از محتوای نامه تاجزاده و ایضا از بیانیههای حزب اتحاد ملت یا مجمع روحانیون مبارز و... نیست. بیانیهای که در یک حرکت هماهنگ قصد القای ناامیدی دارد و اگر جهاد تبیین در مقابل آن شکل نگیرد؛ میرود تا به هدف فتنه اقتصادی نائل آید.
امر عقلانی آنست که اگر به امثال حزب مجمع ایثارگران که در ایام انتخابات 1400 دست به تحریم انتخابات زدهاند؛ یک تودهنی قانونی به موقع زده میشد؛ امروز شاهد بیانیههای ناامیدانه این افراد علیه نظام و مردم ایران نبودیم.
***
خزان جنبش دانشجویی در بهار انقلاب؛ تشکلهای مهم بیانیه ندادند!
در حالیکه مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود بر ضرورت "جهاد تبیین" تأکید کردند و در موقعیتی که شاهد تواتر بیانیههای سیاهنما و ناامیدانه جریانات برانداز به بهانه سالگرد انقلاب اسلامی هستیم اما متأسفانه عمده تشکلهای دانشجویی تأثیرگذار کشور، در روزهای اخیر و در جریان 22 بهمن از ارائه بیانیه امتناع کرده و گویا نظری درباره جهاد تبیین و دعوت مردم به حضور گسترده در مراسم راهپیمایی 22 بهمن نداشتند!
لازم به ذکر است که با رصد ما تشکلهای بزرگی مثل اتحادیه انجمنهای اسلامی، اتحادیه مجمع اسلامی، اتحادیه جنبش عدالتخواه و اتحادیه دفتر تحکیم وحدت هیچ بیانیهای در قبال 22 بهمن صادر نکردهاند.
*همانطور که بیان شد، نظام و انقلاب اسلامی مظلوم هستند و این سکوت و سستی جنبش دانشجویی نیز شاهدی دیگر بر مظلومیت انقلاب است.
جالب است که بر اساس رصد ما، تشکلهای یاد شده طی ماههای اخیر بیانیههایی در حمایت از فلان نامزد انتخاباتی، درباره شفافیت آرای نمایندگان مجلس و... داشتهاند اما متأسفانه 22 بهمن نتوانسته این تشکلها را برای نوشتن یک بیانیه ساده هم ترغیب کند.
این در حالی است که اصلاحطلبان با استفاده از ظرفیت همین بیانیهها؛ طی روزهای اخیر هجمههای بزرگی را علیه ولی فقیه و انقلاب اسلامی شکل دادند که متأُسفانه پاسخ درخوری از سوی همه به آنها داده نشد.
زمانشناسی، جبههشناسی و دوری از فضای برساخته و قشریگری، 3 رکن اصلی "بصیرت نافذ" هستند که بدون آنها هر نشست و برخاست و شعاری صرفا "مجلس آرایی" خواهد بود و اثری در رفع ظلم و ستم و مبارزه با انحراف نخواهد داشت. اگر این مجلسآرایی به کار ستمگران و منحرفین نیاید!
یادآوری این حقیقت سترگ هم ضروریست که دانشجویان عزیز ما هرگز و هرگز نبایستی نقش تبیینی و حلقه واصل بودن خود بین مردم، سیاست و حکومت را ندید بگیرند چه اینکه این نوع نگاه آسیبهای جبرانناپذیری را نصیب مردم و حکومت اسلام عزیز خواهد کرد.
البته پر واضح است که با وجود هر آسیبی اما در گسترهای وسیعتر و محاط؛ ولایت فقیه و نظام اسلامی با پشتوانه مردم به راه خود ادامه میدهد و خستگان پیر و جوان را کنار خواهد زد.
گفتنیست در کنار سکوت برخی تشکلهای بزرگ جنبش دانشجویی اما تشکلهایی مثل بسیج دانشجویی، انجمن اسلامی مستقل دانشگاه علامه و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا بیانیههایی را به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی صادر کردند و با افکار عمومی حرف زدند.
***
1_ mshrgh.ir/1337228
2_ http://sobhema.news/?p=20374