سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** عصبانیت اصلاح طلبان از فسادستیزی وزیر کار
در روزهای گذشته «حجت الله عبدالملکی» وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفت و گویی تاکید کرد: «120 پرونده فساد مدیران دولت قبل را به مراجع قضایی ارسال کردیم». این اظهارنظر و بیان جزییات برخی فسادها، عصبانیت رسانه های اصلاح طلب را در پی داشت.
در همین رابطه روزنامه سازندگی با انتشار کاریکاتور وزیر کار و القای تسویه حساب سیاسی در مطلبی با عنوان «پاکسازی دسته جمعی» نوشت: «اظهارات جدید حجت الله عبدالملکی درباره برکناری دست کم هزارنفر از کارکنان وزارت کار و امور اجتماعی یادآور دو تسویه حساب بزرگ در نظام اداری ایران در سال های ابتدای انقلاب است.»
همچنین روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «نسل کشی مدیریتی» نوشت: «عبدالملکی به محض حضور در ساختمان خیابان آزادی، اقدام به تسویه گسترده مدیرانی کرد که توانسته بودند سوددهی شرکتهای زیرمجموعه این وزارتخانه را از رشد حداکثر 7درصدی به رشد بیش از 35درصدی رهنمون سازند. این در حالی است که برخی مجموعههای اقتصادی این وزارت عریض و طویل حتی با رشد بیش از 140درصدی نیز مواجه شده بود.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «تهدید اخراج بیش از نیمی از مدیران یک ساختار تخصصی و جایگزینی آنها با نیروهایی که به جز وابستگیهای سیاسی و انتخاباتی، فاقد هرگونه تخصص لازم هستند، کشور را در بخشهایی چون، صندوقهای بازنشستگی، بازار کسبوکار، کاهش سود شرکتهای بزرگ اقتصادی، طی سالهای آینده با مشکلات عدیدهای مواجه میکند که خروج از آن شاید به این سادگیها ممکن نباشد».
عصبانیت جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این جریان از فسادستیزی وزیر کار اصلا عجیب نیست. چرا که این طیف همواره حامی فساد اقتصادی و مفسدان دانه درشت و مدیران نجومی بگیر بوده است.
وزیر کار در روزهای گذشته گفته بود: «در مرحله اول بررسی ها، پرداختیها در فیشها بر اساس قواعد و چارچوبها بود و حقوق نامتعارف نبود اما بررسیهای بعدی نشان داد که بخش زیادی از پرداختیها، از وجوهی خارج از فیش حقوقی و از طریق سکه و کارت هدیه بود. به عنوان مثال حقوق فردی 20 میلیون تومان بود اما با کارت هدیه 50 میلیون تومانی در ماه حدود 70 میلیون تومان پول حقوق میگرفت».
عبدالملکی در بخش دیگری از اظهارات خود گفته بود: «مشخص شد که یکی از مجموعهها درخواست حدود یک هزار و 200 قطعه سکه را داده است که به سرعت با آن مجموعه برخورد کردیم و مدیر مربوطه تعویض شد و یک بازرسی قوی در مجموعهها صورت گرفت».
وی تاکید کرد: «تنها در یک لیست از سوی نهاد امنیتی، حدود 100 نفرکه جزو فعالان رسانهای و توئیتری بودند در واحدهای اقتصادی و صنایع در سطح عضو هیات مدیره و مدیرعامل مشغول به کار بودند؛ همچنین انتصابهای مسئلهدار حقوقی و فامیلی را داشتیم به عنوان مثال محکومان دستگاه قضایی و یا کارمند سازمانهای خارجی و یا افرادی که وابسته به رجال سیاسی بودند را داشتیم».
** پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»
«سعید مدنی» از اعضای گروهک موسوم به «ملی مذهبی» و از فعالین فتنه 88 که تاکنون چندین بار بازداشت و محکوم شده است، در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «تردیدی وجود ندارد که یکی از مهمترین دلایل نارضایتی از وضع موجود، فقر و نابرابری است. مطالعات متعدد این را نشان میدهد. البته ابعاد تبعیض در جامعه ایران بسیار گسترده است و احساس محرومیت نسبی ناشی از آن در اقشار مختلف به اشکال گوناگون دیده میشود. این محرومیت نسبی نشاندهنده شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب است و هرچه میزان شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب برای گروههای مختلف اجتماعی بیشتر شود، عمق نارضایتی بیشتر شده و به همان میزان اعتراضات دامنه گستردهای پیدا میکند.»
وی افزود: «نیروهای معتقد به رفرم، مشکلات و بحرانها را ساختاری نمیدانند، بلکه حاصل سوءمدیریت در درون ساختار موجود میدانند؛ بنابراین بر اساس تحلیلشان علت بحرانهای موجود سوءمدیریت است و تمام تلاششان را صرف تغییر این مدیریت با حفظ ساختار میکنند. اما در دو استراتژی انقلاب و گذار دموکراتیک، نیروهای حامی این دو دیدگاه، مشکلات و بحرانها را ساختاری میبینند. یعنی بدون تغییر قوانین اساسی، بدون تغییر رویهها و مناسبات که بهنوعی سه رکن ساختار است، خروج از بحران را امکانپذیر نمیدانند.»
این فعال فتنه 88 در ادامه تصریح کرد: «در مجموع در گذار دموکراتیک... نیروهای اجتماعی قدرتمندی شکل میگیرد، اعتراضات در قالب جنبشهای اجتماعی گسترش مییابد، فشار بینالمللی برای تغییر ایجاد میشود و در درون ساختار شکاف ایجاد میشود که با مخالفان چه باید کرد؟».
وی گفت: «در ادبیات برخی گروههای اصلاحطلب اشاره میشود که مشکلات موجود ساختاری است یا جمهوریت تضعیف شده و بعد که میگوییم خب، برای اصلاح ساختار یا تقویت جمهوری چه باید کرد، بلافاصله میگویند انتخابات. این استراتژی با آن تحلیل وضعیت موجود ناهمخوان است؛ چون زمانی که مشکلات را ساختاری میدانیم، در وهله اول باید از موضعی حرکت کنیم که بتواند به تغییر ساختار منجر شود.»
افراطیون اصلاح طلب با انکار میراث دولت روحانی و سانسور اقدامات مثبت دولت رئیسی و با القای بن بست در اداره امور کشور و ادعای آینده سیاه و تاریک، در پی کلیدزدن آشوب های خیابانی هستند.
سعید مدنی پیش از در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «حکومتها بخواهند یا نخواهند خیابان جزیی انکارناپذیر از اعتراض است. شبکهای شدن نهتنها مانع از خیابانی شدن نمیشود، بلکه تسهیلکننده حضور خیابانی است. تصمیم با دولتهاست یا باید امکان حضور قانونمند خیابانی را فراهم کنند یا منتظر باشند تا خیابانها اشغال شوند. وقتی بحران سراسر ساختارهای موجود را فرا گرفته، وقتی فساد تا قله دماوند پیشروی کرده، وقتی فقر و نابرابری رنج و فلاکت را دوچندان کرده و کاهش ارزش پول ملی فقرا را فقیرتر و پولدارها را پولدارتر کرده، وقتی بوی مشمئزکننده تبعیض و رانت سراسر یک جامعه را دچار نفرت کرده، پیشبینی آینده چندان دشوار نیست».
افراطیون اصلاح طلب بجای جبران خسارت هایی که حداقل در 8 سال گذشته به کشور تحمیل کرده اند ژست شاکی به خود گرفته و جوانان و مردمی که از سیاست های همین طیف متحمل خسارت شده اند را به شورش و اشوب خیابانی تشویق می کنند.
آقازاده ها و دامادهای برخی مقامات اصلاح طلب اکنون به دلیل غارت اموال مردم، یا زندانی اند یا متواری. از سوی دیگر ژنرال های خودخوانده اصلاح طلب نیز خسارات عدیده ای به کشور وارد کرده اند. حالا همقطاران «آقازاده ها و ژنرال ها» بجای عذرخواهی و تلاش برای جبران خسارت، جوانان این مرز و بوم را به اغتشاش و اشوب تشویق می کنند!
در اینجا 2 نکته وجود دارد، اولا اینکه ترمیم خرابی های 8 ساله «دولتِ اصلاح طلبان» در ظرف چند ماه امکان پذیر نیست. ثانیا هیچگاه آشوب و اغتشاش و آتش زدن اموال عمومی و خصوصی منجر به بهبود اوضاع نشده است. بانیان وضع موجود بجای تشویق به آشوب، باید شهامت داشته باشند و قصور و تقصیرهای خود را بپذیرند و برای جبران خسارت ها تلاش کنند.
** تا سنگ های خود را با آمریکا وا نکنیم اتفاق خاصی نمی افتد
«قاسم محبعلی» فعال اصلاح طلب و دیپلمات سابق در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «تا وقتی که ایران و آمریکا نتوانند سنگهای خود را با یکدیگر وا بکنند بعید است که طرف دیگری بتواند این مسائل را حل و فصل کند... اروپا علی القاعده علاقهمند است که توافق انجام شود ولی تواناییهای اروپا آنقدرها بالا نیست. بهخصوص اینکه آنها درک میکنند که مشکل بین ایران و آمریکا است».
در روزهای گذشته «محمدرضا خاتمی» دبیر کل حزب منحله مشارکت گفته بود: «مشکل واقعی ما با آمریکا ایدئولوژی است نه برجام و هستهای... واقعیت قصه چه از جانب ما و چه از جانب آمریکا چالش ایدئولوژی است و اگر فقط به برجام اتکا بکنیم باز چند سال دیگر همین مسائل تکرار میشود».
وی در ادامه تاکید کرده بود: «پس ما باید با همان دیدی که در برجام قبلی و فعلی توانستیم منافع کشور را حفظ کنیم در مورد چالشهای دیگر هم باید همینطور عمل کنیم و اگر نتوانیم منافع کشور را حفظ کنیم وارد یک دور معیوبی میشویم که دو سال دیگر مجددا میگوییم برجام یک خیانت بود».
در دولت روحانی جریان اصلاح طلب با دفاع از برجام، مدعی شدند که به واسطه توافق هسته ای تحریم ها به تاریخ پیوسته و فتح الفتوح عظیم اقتصادی رخ می دهد. این طیف در کنار برخی دولتمردان، با بی عملی در اجرای شروط 28 گانه برجامی، توافقی نامتوازن و ناهمزمان و فاقد ضمانت اجرا را بر جای گذاشتند.
در روزهای گذشته یکی از فعالین رسانه ای با اشاره به خسارت های جریان اصلاح طلب به معیشت مردم در مطلبی نوشته بود: «برجام دومین خسارت اصلاح طلبان به کشور و ملت، پس از ارتکاب فتنه سال 88 بود. به دنبال شکست فتنه نیز به گزارش چندین باره سیاستمداران و رسانههای آمریکایی، برخی اطرافیان و نمایندگان سران فتنه سبز، از دولت اوباما خواستند تحریمها را به شکل دفعتاً و شدید اعمال کند تا فلج کننده باشد، نه این مانند واکسن عمل کند و موجب مقاومت ایران شود.»
جریان اصلاح طلب مدعی است که ایران باید تا اطلاع ثانوی به صورت یکطرفه به آمریکا امتیاز داده و نسبت به دریافت امتیاز نیز هیچ توقع و چشم داشتی نداشته باشد.