سرویس جهان مشرق - پایگاه پراجکت سیندیکت در یادداشتی به قلم شلومو بن آمی وزیر امور خارجه اسبق اسرائیل و معاون مرکز بینالمللی صلح تولدو نوشت: ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه ممکن است در خصوص بحران اوکراین از یک راهحل دیپلماتیک استقبال کند. اما با این وجود، بحران اوکراین اثر ماندگاری بر سازوکارهای امنیتی اروپا خواهد داشت.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدهها، مؤسسات مطالعاتی و رسانههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
پوتین به دنبال بازگشت به نظم دوران پس از چنگ جهانی دوم است
در این گزارش آمده است: ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در سال 2005 فروپاشی شوروی را «بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیکی قرن بیستم» نامید. بنابراین، او به بهانه محافظت از اقلیتهای قومی روس در خارج از روسیه تلاش دارد تا روند مزبور را معکوس سازد. پوتین در نهایت به دنبال بازگشت به نظم دوران پس از چنگ جهانی دوم است، به همراه یک توافقنامه به سبک یالتا که احیای حوزه نفوذ شوروی توسط روسیه را ارج مینهد. از نظر پوتین، این رویکرد در راستای «توسعه مسالمتآمیز» لازم و ضروری است. روسیه از طریق غلبه قهرمانانه بر فاشیسم ــ که غرب به دنبال کمرنگ کردن آن از طریق «تجدیدنظرطلبی تاریخی» خویش است ــ از جایگاه خود در رأس هرم قدرت جهانی برخوردار گردید.
روسیه برای دستیابی به اهداف خود منازعات قدیمی را زنده نگه میدارد
البته، روسیه عملاً از قبل حوزه نفوذ خود را داراست. این کشور برای مثال منازعات «منجمد» در جمهوریهای شوروی سابق از درگیری میان ارمنستان و آذربایجان بر سر ناگورنو ـ قرهباغ گرفته تا مناقشه بر سر ترانسنیستریا را زنده نگه میدارد. ترانسنیستریا از مناطق جدا شده از مولداوی است که به رسمیت شناخته نشده است. روسیه همچنین دولتهای دوست نظیر بلاروس و قزاقستان را در سرکوب مخالفان داخلی یاری میدهد. این کشور اکثر جمهوریهای شوروی سابق را به عضویت اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی درآورده و در قالب این سازمان پایگاههای نظامی در ارمنستان و قرقیزستان در اختیار دارد. تاجیکستان نیز میزبان پایگاههای نظامی روسیه است. این امر در مورد آبخازیا و اوستیای جنوبی نیز صادق است. اینها از مناطق جداییطلب گرجستان هستند که پس از حمله روسیه به گرجستان در سال 2008 توسط مسکو بهعنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناخته شدهاند، حملهای که عملاً به تلاش گرجستان جهت عضویت در ناتو پایان داد.
اوکراین یکی از بخشهای ارزشمند حوزه نفوذ روسیه است
اما یکی از بخشهای ارزشمند حوزه نفوذ روسیه شاید در حال از دست رفتن باشد. رویارویی کنونی میان روسیه و غرب بر سر اوکراین نمایانگر اندازه و ارزش راهبردی این کشور است. اما تعهد پوتین در خصوص حفظ اوکراین در حوزه نفوذ خود از ابعاد تاریخی و عاطفی نیز برخوردار است.
همانگونه که پوتین پس از الحاق کریمه به خاک روسیه در سال 2014 خطاب به یک جمعیت مشتاق و پرشور و حرارت اظهار داشت، اوکراین نماد قلمرو مسیحیت ارتودوکس روسیه و بستر تمدن روسیه است. او گفت کریمه «در قلب و ذهن مردم همواره بخش جداییناپذیر روسیه بوده» و کیِف پایتخت اوکراین «مادر شهرهای روسیه» است. او بهتازگی ادعای دیرین خود را تکرار کرده مبنی بر اینکه «اوکراین حتی یک کشور نیست»؛ «بخش بزرگتر» قلمرو آن «به ما داده شد».
پوتین دست به هر کاری خواهد زد تا اوکراین را از ناتو دور نگه دارد
در ادامه این گزارش آمده است: اینکه روایت پوتین از تاریخ صحیح است یا نه، اهمیتی ندارد. به سختی میتوان کشوری را پیدا کرد که گذشته را همسو با نیازهای امروزش تفسیر نکرده باشد. آنچه اهمیت دارد، تعهد پوتین در قبال اهدافی است که دنبال میکند ــ و بستری که در آن اهداف مزبور را پیگیری میکند. پوتین آشکارا مایل است دست به هر کاری بزند تا اوکراین را از ناتو دور نگه دارد. با این حال، آنچه که او شاید مدنظر قرار نداده این است که آمریکا نیز این وسط منافع فراوانی دارد که ممکن است به خطر بیفتد.
تهدیدی بزرگ برای اعتبار جهانی آمریکا
اعتبار جهانی آمریکا اخیراً از جمله بهواسطه خروج آشفتهبار از افغانستان و تصرف آن کشور به دست طالبان به شدت لطمه خورده است. به سخره گرفته شدن تفاهمنامه بوداپست به دست روسیه که در سال 1994 به منظور تضمین تمامیت ارضی اوکراین منعقد گردید (و روسیه نیز از امضاکنندگان آن است)، سیستم امنیتی اروپا را آشفته میسازد و به جایگاه جهانی آمریکا ضربه میزند. چرا کره جنوبی، تایوان، یا ژاپن باید به تضمینهای امنیتی آمریکا در برابر نقشههای چین در شرق آسیا اعتماد کنند؟ چرا ایران باید یک توافق هستهای جدید با آمریکا منعقد کند؟ اگرچه جو بایدن رئیسجمهور آمریکا مداخله نظامی مستقیم را مردود شمرده است، اما یک حمله تمام و عیار ــ یا حتی یک حمله «ناچیز» مثلاً با هدف ایجاد کریدور ارضی میان روسیه و اوکراین از طریق الحاق سرزمینهای واقع در جنوب اوکراین ــ میتواند پاسخ قاطع آمریکا را در پی داشته باشد. حتی اگر اینگونه نشود و روسیه موفق به شکست ارتش اوکراین ــ سومین ارتش بزرگ اروپا ــ شود، برقراری آرامش در آن کشور کار ساده و آسانی نیست.
اروپا علاقهای به عضویت اوکراین در ناتو ندارد
وزیر امور خارجه اسبق اسرائیل در بخش دیگری از یادداشت خود هشدار داد: حمله به اوکراین میتواند به اندازه حمله شوروی به افغانستان در دهه 1980 برای روسیه زیانبار باشد. به هر حال، پوتین قبلاً تصریح کرده که روسیه یک قدرت تجدیدنظرطلب است و این توان را دارد که سازوکارهای امنیتی که اروپا پس از جنگ سرد به وجود آورد را برهم بزند. این بحران به ویژه شکافهای موجود در اتحاد میان دو سوی اقیانوس اطلس را نمایان ساخته است. آلمان بهواسطه «اعتیاد مضاعف» به تضمینهای امنیتی آمریکا و گاز روسیه و خاطرات تلخ مربوط به تاریخ خود، از هرگونه تعهد در قبال پاسخ ناتو اجتناب ورزیده است. در حقیقت، اکثر کشورهای اروپایی از تحریمهایی که ضد روسیه در پی الحاق کریمه وضع شدند، ناخرسند بودند و کماکان در خصوص وضع تحریمهای جدید با آمریکا اختلافنظر دارند. هیچکدام از متحدان آمریکا در اروپا راغب نیست که اوکراین به این زودیها به ناتو بپیوندد.
ریشه بیزاری روسیه از گسترش ناتو
ریشه بیزاری روسیه از گسترش ناتو را باید در فوریه سال 1990 جستجو کرد، زمانی که جیمز بیکر وزیر امور خارجه وقت آمریکا به میخائیل گورباچف رهبر شوروی اطمینان داد که ناتو «یک اینچ هم به سمت شرق» گسترش نخواهد یافت. در ماه سپتامبر همان سال، در قالب بخشی از «توافقنامه دو بعلاوه چهار» که اتحاد مجدد آلمان را امکانپذیر میساخت، شوروی تنها به عضویت آلمان در ناتو رضایت داد. رابرت گیتس که یکسال بعد رئیس سازمان سیا شد، اذعان کرده که روسها را «فریب دادند». در نتیجه، در حالی که لنینگراد در پایان جنگ سرد با ضلع شرقی ناتو 1200 مایل (1931 کیلومتر) فاصله داشت، سنپترزبورگ در حال حاضر کمتر از 100 مایل با ضلع شرقی ناتو فاصله دارد.
آمریکا باید روسیه را جدیتر بگیرد
پراجکت سیندیکت در پایان تأکید کرد: پس از پایان گرفتن زورآزمایی کنونی، آمریکا باید در برنامههای مربوط به گسترش ناتو تجدیدنظر کند. همانگونه که جورج کنان معمار راهبرد «مهار» آمریکا در دوران جنگ سرد در سال 1997 پیشبینی کرده بود، گسترش ناتو به سمت شرق «تمایلات ملیگرایانه، ضد غربی، و نظامیگرایانه» روسیه را شعلهور ساخت، «فضای حاکم بر روابط میان شرق و غرب در دوران جنگ سرد» را احیا کرد، و «سیاست خارجی روسیه را به سمتی سوق داد که قطعاً مطلوب [غرب] نیست». او معتقد بود که چنین چیزی میتواند «سرنوشتسازترین اشتباه سیاست آمریکا در تمام دوران پس از جنگ سرد» باشد. آمریکا باید روسیه را جدیتر بگیرد. در نظر گرفتن روسیه صرفاً بهعنوان یک «قدرت منطقهای»، همان کاری که باراک اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا کرد، به نحو خطرناکی زیانبخش است. روسیه یک قدرت بزرگ است که باید حسابش کرد و دغدغههای مشروعش را محترم شمرد.