سرویس سیاست مشرق- «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا- 12 فروردین- در نشست خبری گفت که به رغم وجود اختلاف تاکتیکی بین واشنگتن با تلآویو درباره مذاکرات وین و برجام، آنها درباره مسئله برجام هیچ اختلاف استراتژیک با یکدیگر ندارند.
پرایس تصریح کرد: «از کسی مخفی نیست که ما با شرکای اسرائیلی خود اختلافات تاکتیکی داریم. خانوادهها، حتی نزدیک ترین اعضای خانواده گاهی اوقات اختلاف نظر و مشاجره دارند.»
مقام های دولت بایدن- دقیقا مشابه رویکرد دولت های ترامپ و اوباما- بارها تاکید کرده اند که در پرونده برجام کاملا با اسرائیل هماهنگ هستند. این مقام آمریکایی صراحتا اعلام کرده است که در موضوع ایران و به طور خاص در مسئله برجام، آمریکا و اسرائیل دارای هدف مشترک و تاکتیک های متفاوت هستند. یعنی استراتژی طرفین یکسان است و صرفا در بکارگیری نوع تاکتیک، با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
اعتراف مجدد مقام آمریکایی درباره همصدایی با اسرائیل در مسئله برجام، سندی دیگر بر رسوایی جریان غربگرا در داخل کشور است، چرا؟! به این دلیل که این طیف بارها با این ادعا که اسرائیل مخالف سفت و سخت برجام است، منتقدان برجام را به همصدایی با اسرائیل متهم کرده بودند.
این در حالی است که اسرائیل دقیقا همصدا با آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در پی تعمیم مدل برجام به دیگر مولفه های قدرت ایران از جمله توان موشکی و منطقه ای است. با اینحال اسرائیل با فریبکاری در این پرونده، نقش «پلیس بد» را ایفا می کند؛ یکروز با دلقک بازی های احمقانه نتانیاهو و روز دیگر با لاف زنی های مضحک نفتالی بنت.
نکته قابل توجه اینجاست که رژیم صهیونیستی بارها از برجام دفاع کرده است. برای نمونه روزنامه صهیونیستی هاآرتص- اردیبهشت 98- در مطلبی نوشت:«برجام قید و بند قابل اطمینانی برای کنترل ایران بود که رفته رفته دارد از بین میرود و این بهمعنای افزایش تهدید علیه امنیت اسرائیل است.»
در یک نمونه دیگر در تیرماه 96 در دوسالگی برجام مقام ارشد سابق امنیتی رژیم صهیونیستی (کارمی گیلون رئیساسبق شینبت) در فارن پالیسی نوشت:«برجام برای اسرائیل یک موهبت بود.»
باز هم در یک نمونه دیگر ژنرال «گادی آیزنکوت» فرمانده سابق ارتش رژیم اسرائیل- بهمن 1400- در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی «معاریو» با انتقاد از اقدام دولت ترامپ به خروج یکجانبه از برجام، تاکید کرد که این اقدام باعث پیشرفت برنامه هسته ای ایران شده و هیچ دستاوردی برای اسرائیل نداشته است.
انستیتو واشنگتن نیز چندی پیش در یادداشتی با عنوان «چرا اسرائیل برای توافق هسته ای با ایران (به نوعی) دلتنگ است.» نوشته بود:«با توجه به پیشرفت های برنامه هسته ای ایران با وجود سیاست فشار حداکثری آمریکا، عده زیادی از مقامات اسرائیلی حال می گویند داشتن برجام بهتر از نداشتن آن بود ولی پیوستن مجدد آمریکا به آن کار دشواری خواهد بود.»
نشریه آمریکایی فارن پالیسی- اردیبهشت 1400- در مطلبی نوشته بود:«برجام در حال حاضر بهترین راه برای مقابله با ایران است و آمریکا برای به دست آوردن اهرمهای فشارش در چارچوب این توافق، باید دوباره به عضویت آن درآید. البته مقامات سابق امنیتی رژیم صهیونیستی معتقدند بازگشت به توافق هستهای و تحمیل مجدد محدودیتهای آن علیه ایران کافی نیست، بلکه باید توافقی طولانیتر و محکمتر با ایران امضا شود که جلوی برنامهی موشکی و فعالیتهای منطقهای تهران را نیز بگیرد.»
این نشریه آمریکایی در ادامه نوشته بود:« 300 مقام ارشد امنیتی سابق اسرائیل به دولت اسرائیل توصیه کرده که بهتر است از استراتژی دومرحلهای دولت بایدن (که مرحلهی اول آن روی احیای برجام متمرکز است، و مرحلهی دوم آن روی دستیابی به توافقی «طولانیتر و قویتر») حمایت کند و در طراحی و اجرای هر دو مرحله همکاری نزدیکی با واشینگتن داشته باشید. این رویکرد دومرحلهای باید با بازگشتِ هم ایران و هم آمریکا به برجام آغاز شود.»
متاسفانه جریان غربگرا در داخل کشور که بخش قابل توجهی از آنان به طیف اصلاح طلب گرایش دارند، آگاهی بسیار اندکی نسبت به مسائل سیاست خارجی دارند. این طیف ادعا می کند که به زبان دیپلماسی مسلط است اما این ادعا هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
آمریکا در مواجهه با کشوری همچون ایران همواره سه گزینه را مدنظر داشته است؛ جنگ، تحریم، مذاکره. هدف این سه گزینه یکسان است و آن چیزی نیست جز خالی کردن دست ایران از مولفه های قدرت ساز و راهبردی.
در این میان مدت هاست که گزینه حمله نظامی علیه ایران از روی میز مقامات آمریکایی کنار رفته است. هنوز خاطره «پایگاه عین الاسد» و «پهپاد ترایتون» مقامات آمریکایی را عصبی و پریشان می کند.
از سوی دیگر گزینه تحریم علیه ایران نیز نتوانست به هدف اصلی خود برسد. دقت کنید که بنابر تاکید کارشناسان و صاحبنظران، تحریم ها نهایتا 20 الی 30 درصد در ایجاد مشکلات اقتصادی سالیان اخیر سهیم بوده است و 70 الی 80 درصد مشکللات ناشی از سوءمدیریت بوده است.
در سالهای اخیر مقامات ارشد آمریکایی همصدا با اندیشکده ها و رسانه های غربی بارها اعتراف کرده اند که تحریم های ضدایرانی به حداکثر میزان رسیده و دیگر حوزه ای باقی نمانده که تحریم نشده باشد.
در این میان تنها یک گزینه پیش روی مقامات آمریکایی وجود دارد و آن چیزی نیست جز مذاکره. بر همین اساس آمریکا در پی آن است تا نیاز شدید خود به مذاکره با ایران را در قالب فریبنده «امتیاز ویژه» به ایران بفروشد و با این ترفند، بر التماس برای مذاکره سرپوش بگذارد.
در حال حاضر دستان مقامات آمریکایی و اروپایی بیشتر از هر زمان دیگری در قبال ایران و مقاومتش در برابر کارزار شکست خورده تحریم، خالی است. از این رو به بهرهگیری از تاکتیکهایی همچون تهدید به بیاثر شدن برجام برای فشار بر ایران در میز مذاکره و نیز ائتلافسازی به منظور امتیازگیری بیشتر و انداختن توپ در زمین ایران روی آوردهاند. اما خوشبختانه تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم در این بزنگاه هوشمندانه عمل کرده است.