در این میان چیزی که بیشتر مایه آزار به نظر میرسد، عرض ارادت گروهی از پیشکسوتان به هواداران تیم سابق خود است. بعضی از اینها کسانی هستند که در دوران کارشان، تصمیمات ملتهبی گرفتهاند و بخشی از پایگاه اجتماعیشان را از دست دادهاند، در نتیجه امروز میکوشند تا با موج اتهامزنیها، از هواداران تیم پیشین خود دلجویی کنند. اگر قرار باشد جزئیتر صحبت کنیم، شاید یک مصداق خوب برای این ماجرا علیرضا نیکبخت واحدی باشد؛ ستاره درخشان استقلال در نیمه اول دهه هشتاد که در نیمه دوم این دهه بهطور ناگهانی به پرسپولیس پیوست و با ریزش پایگاهش مواجه شد. نیکبخت حالا از آن چرخش پشیمان شده و قصد دارد دوباره دل استقلالیها را به دست بیاورد؛ در نتیجه چیزهایی میگوید که عجیب است. به عنوان مثال او به تازگی گفته دوران حضورش در پرسپولیس از یک دربی محروم شد، اما مسوولان آن مسابقه را به تعویق انداختند تا او برسد. این در حالی است که بررسی رسانهها روی دربیهای آن سالیان، به وضوح نشان میدهد چنین اتفاقی نیفتاده است.
نیکبخت حتی ادعا کرد در دربی معروف 9 نفره هم بعد از اخراج دو بازیکن پرسپولیس، از بالا به دو تیم گفته شد بازی باید مساوی شود؛ یک اظهارنظر بیسند و بحثبرانگیز دیگر. فرزاد حاتمی هم شرایط مشابهی دارد؛ بازیکنی که بعد از عضویت در استقلال، برای نیمفصل پیراهن پرسپولیس را پوشید و از آن به بعد دنبال جلبتوجه هواداران آبی رفت. حاتمی هم این روزها حسابی خبرساز شده و به مربیان تیمهای حریف پرسپولیس تهمت میزند. این طرف هم اغلب شرایط همینطور است و اتفاقا کسانی در حمایت از پرسپولیس بیشتر از بقیه جوش میزنند و سایرین را زیر سوال میبرند که خودشان در دوران بازی نقاط مبهم زیادی داشتند. مثلا شیث رضایی که هواداران مخصوصا در دوران مربیگری علی دایی تصویر خوبی از او در ذهن ندارند، معمولا مصاحبههای جنجالی انجام میدهد. کاش اما فوتبالیستهای ما یاد بگیرند به جای اینکه تعصبشان را به صورت زبانی یا با حمله به رقبا نشان بدهند، در عمل به آرمانهای تیمشان وفادار باشند. شما اگر خیلی استقلالی هستی، پیراهن پرسپولیس را نپوش یا اگر خیلی پرسپولیسی هستی، در دوران حضور در این تیم با همه قوا تلاش کن. از قدیم گفتهاند به عمل کار برآید...