«متفقین» Allied فیلم 2016، فیلم رمانتیک مهیج به نویسندگی استیون نایت (Steven Knight) و کارگردانی رابرت زمکیس (Robert Zemeckis) است. بازیگران این فیلم؛ برد پیت (Brad Pitt)، ماریون کوتیار (Marion Cotillard)، جرد هریس (Jared Harris)، سیمون مکبرنی (Simon McBurney) و لیزی کپلن (Lizzy Caplan) هستند. فیلمبرداری «متفقین» در فوریه 2016 در لندن انجام شد و سپس توسط پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures) در 23 نوامبر 2016 به نمایش درآمد. بازی برد پیت و کوتیار موردتوجه قرار گرفت، 119 میلیون دلارفروش داشت و برای طراحی لباس نامزد دریافت جایزه اسکار شد و نقدهای متفاوتی دریافت کرد.
رابرت لی زمکیس (Robert Lee Zemeckis) متولد 14 می 1952، نوآور جلوههای ویژه، فیلمساز و کارگردان آمریکایی ست. در سال 1980 با کارگردانی فیلم «عشقبازی با سنگ» Romancing the Stone موردتوجه قرار گرفت و پسازآن سهگانهی کمدی علمی-تخیلی «بازگشت به آینده» Back to the Future و «چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت؟» Who Framed Roger Rabbit را کارگردانی کرد و بهعنوان کارگردانی قابل شناخته شد. در سال 1994 با ساخت «فارست گامپ» Forrest Gump جایزهی بهترین کارگردان اسکار را از آن خود کرد و فیلم نیز آن سال بهترین فیلم سال شناخته شد. او برای استفاده از جلوههای ویژهی خاص در فیلمهایش شناخته میشود.
ویلیام بردلی (برد) پیت (William Bradley “Brad” Pitt) متولد 18 دسامبر 1963، بازیگر و تهیهکننده آمریکایی ست. او تا به امروز 5 بار نامزد گرفتن جایزهی اسکار و گلدن گلب شده و یک جایزه گلدن گلب را هم در کارنامه خود دارد. در سال 1991 با بازی در فیلم «تلما و لوئیز» Thelma & Louise به دنیا شناسانده شد. بازیاش در فیلمهای «رودخانهای که از آن میان میگذرد» A River Runs Through It در سال 1992، «مصاحبه با خونآشام» Interview with the Vampire و «افسانههای خزان» Legends of the Fall در سال 1994 او را بیشتر معروف کرد؛ اما بازی در فیلمهای «هفت» Seven و «12 میمون» 12 Monkeys بود که توجه زیاد منتقدین را به وی جلب کرد. از دیگر فیلمهایی که برد پیت در آنها بازی کرده میتوان؛ سهگانه «اوشن»، «باشگاه مبارزه»، «آقا و خانم اسمیت»، «مورد عجیب بنجامین باتن»، «جدا افتاده» و «مانیبال» اشاره کرد که دو فیلم آخر هر دو در لیست بهترین فیلمهای سال بوده و فیلم «جدا افتاده»برندهی این عنوانشده است. او به همراه زن سابقش در فعالیتهای بشردوستانهی زیادی دست داشته است.
ماریون کوتیار (Marion Cotillard) متولد 30 سپتامبر 1975، ترانهسرا، خواننده، موزیسین، دوستدار محیطزیست و هنرپیشهای فرانسوی ست. او در سال 2007 با بازی نقش ادیت پیاف (خواننده معروف فرانسوی) در فیلم «زندگی گلگون» La Vie en Rose، به شهرت جهانی رسید. در کارنامه خود جوایز زیادی ازجمله؛ اسکار، بفتا (BAFTA)، گلدن گلب (Golden Globe)، سیزار (César Awards) و جوایز اروپایی و لومیر (Lumières ) را دارد. او در بیش از 50 فیلم حضورداشته و از سال 2008 چهرهی تبلیغاتِ کیفهای لیدی دیور (Lady Dior ) است. پردرآمدترین هنرپیشه زن فرانسوی نامگرفته و در سال 2014 او را بهترین هنرپیشه زن فیلمهای صامت عصر خواندند. او با کارگردانی چون تیم برتون (Tim Burton) در فیلم «ماهی بزرگ» Big Fish هم کارکرده است. او جزو 6 هنرپیشهای است که برای بازی در فیلمی با زبان غیر انگلیسی جایزهی اسکار را از آن خودکرده و تا به امروز بازی وی منتقدین را بسیار تحت تأثیر قرار داده است.در سال 1942 و در میانهی جنگ جهانی دوم، مأمور نیروی هوایی سلطنتی کانادا، مکس وتان (Max Vatan – برد پیت) به کازابلانکا در مراکش فرستاده میشود تا سفیر آلمان را به قتل برساند. در آنجا با مبارزی (جاسوس) فرانسوی به نام ماریان بوسژوق (Marianne Beauséjour)، کسی که با کشته شدن گروهش از فرانسه متواری شده، آشنا و همکار میشود.
به دلیل مسائل کاری، تظاهر به باهم بودن (ازدواج) میکنند و بااینکه از قبل قرار گذاشتهاند و میدانند احساسات در خط کاریشان یکی از بزرگترین خطرهاست، به هم علاقهمند میشوند. ماریان با توجه به آشنایی با آلمانها میتواند مکس را به مهمانی ببرد که نقشهی کشتن سفیر را در آن کشیدهاند. در انتظار رسیدن به مهمانی و امکان کشته شدنشان به هم نزدیکتر میشوند. البته نقشهشان خوب عمل میکند و هر دو موفق به فرار میشوند. مکس از ماریان میخواهد که به لندن بیاید و با او ازدواج کند. در لندن ساکن میشوند و صاحب دختری به نام آنا میشوند.
یک سال بعد مکس توسط مأموری ویژه مطلع میشود که ماریان احتمالاً جاسوس آلمانهاست و کسی است که پس از کشته شدن ماریانِ واقعی خود را جای او جا زده است. قرار به امتحان این فرضیه میگیرند، مکس باید اطلاعاتی نادرست را جایی مخفی کند که ماریان به آن دسترسی پیدا کند و اگر آلمانها اطلاعات را به دست آورند، مکس باید خودش ماریان را به قتل برساند وگرنه به جرم خیانت مجازات خواهد شد.
مکس از دستورات سرپیچی میکند و با همکاری قدیمی ملاقات میکند، کسی که ماریان را قبل از مرگ میشناخته است، ولی به علت کور شدن در جنگ توانایی شناسایی او را ندارد اما میتواند کسی را که قبلاً همکار ماریان بوده به مکس معرفی کند. مکس خلبان جوانی به نام آدام را برای پیدا کردن همکار قبلی ماریان به کار میگیرد. ولی یکشب بعد رئیسش به اطلاعش میرساند که آدام در حال انتظار برای پرواز کشتهشده است. حتی ممکن است تمام اتفاقات یک نقشه از پیش تعیینشده باشد.به فرانسه میرود تا با همکار قدیمی ماریان روبرو شود و راجع به زنش سؤال کند، او را باحالی نامتعادل پیدا میکند و تنها چیزی که گیرش میآید این است که ماریان واقعی پیانیست خوبی بوده است.در لندن زنش را بهیکبار میبرد و از او میخواهد پیانو بزند، زن نمیتواند و اعتراف میکند که ماریان نیست ولی علاقهاش به مکس واقعی ست و تحتفشار آلمانیها به این کار تن داده و برای نجات خود و دخترش به ادامه کار پرداخته است.
مکس سعی میکند با ماریان و دخترش فرار کنند ولی گیر میافتند و ماریان خودکشی میکند و رئیس مکس برای نجات او از مجازات میگوید که مکس ماریان تقلبی را کشته است. جنگ تمام میشود و مکس به کانادا نقلمکان میکند…
و امانگاه منتقدین به این فیلم
منتقد راجر ایبرت (rogerebert) معتقد است که این فیلم فوقالعاده بهخوبی از پس بیان داستان برآمده، فیلمی که بهخوبی
«کازابلانکا» Casablanca است و فقط آهنگ مارسی (La Marseillaise)، لوکیشن فیلم و صحنهی فرودگاه مشابه با آن را ندارد. به نظر این منتقد فیلمنامهنویس این فیلم بسیار هوشمندانه داستان را به جلو پیش برده و بااینکه در بعضی موارد پیشبینی احتمالات محتمل است ولی بازهم فیلم درصحنههایی، بیننده را متعجب میکند. فیلمی که علاوه و بر بازیگران توانایش فیلمبردار، آهنگساز و کارگردانش هم به زیبایی از پس مسئولیتهای خود برآمدهاند.
منتقد تلگراف (telegraph) با منتقد قبل در ستایش فیلمنامهنویس همراه است و میگوید داستان چنان هنرمندانه تعریفشده که تا آخرین دقایق بینندگان احتمالی خارج از اتفاقات اتفاق افتاده در فیلم را احتمال نمیدهند. مقایسهی این فیلم با
«آقا و خانم اسمیت» Mr and Mrs Smith برایش غیرقابلچشمپوشی ست، مخصوصاً الآن که طلاق
برد پیت هم با اکران این فیلم همزمانشده است. هر دو فیلم داستان جاسوسی دارند و
برد پیت در هر دو فیلم درخشیده است. کارگردان فیلم نیز به نظر این منتقد در نمایش جزئیات داستان و صحنهها بسیار خوش درخشیده است.
منتقد ورایتی (variety) نظر دو منتقد قبل را تائید کرده و در ادامه دربارهی بازی خوب
برد پیت و
ماریون کوتیار گفته است که این دو با قرار گرفتن در نقشهای مقابل هم و رابطهی خوبی که توانستهاند باهم پیدا کنند، بهخوبی از پس بازی نقش این دو جاسوس برآمدهاند. دیدن اینکه
پیت در تلاش برای تقلید درست لهجهی فرانسویاش است تا لو نروند آنقدر عجیب و جالب نیست که دیدن حرف زدن او به فرانسوی جالب است، آفرین به
برد پیت! اما این منتقد معتقد است که دیدن زن داستان در انتها که نرم شده و تصمیم او برای خودکشی برای نجات خانوادهاش چیزی است که برای شخصیت جاسوسی چون او بیشازحد تلطیف شده است. این منتقد ترجیح میداده که فیلم خشنتر و بالطافت کمتری به پایان برسد.
و اما منتقد ایندی وایر (indiewire) که در میان منتقدین منتخب برای این فیلم کمترین امتیاز را به فیلم داده و تعریف چندانی از آن نداشته است. به نظر او فیلم نامتعادل است و در ایجاد شوق و شعف برای نشستن پای فیلم و ادامه دیدن آن کمکار بوده و موفقیت چندانی در جذب بیننده ندارد. درست است که فیلم صحنههای جالبی دارد ولی داستان از این شاخه به آن شاخه میپرد و منسجم نیست.
مانند همیشه، نقدهای مختلف، منتقدین متفاوت و سلیقههای جور و واجور، خود به تماشای فیلم در نماوا بنشینید و خود قضاوت کنید، فراموش نکنید که ما را هم در جریان نظر خود بگذارید.
دیدن فیلم را در نماوا از دست ندهید و نظرتان را با ما در میان بگذارید.
Post Views:
2