ماهان شبکه ایرانیان

کاشی ماندگار بر سردر خانه جواد مجابی نصب شد

دومین کاشی ماندگار برای شخصیت‌های فرهنگی و هنری کشور بر سردر منزل جواد مجابی نصب شد.

کاشی ماندگار بر سردر خانه جواد مجابی نصب شد

به گزارش ایسنا، دومین کاشی ماندگار شخصیت‌های فرهنگی و هنری کشور روز شنبه 20 خرداد طی مراسمی از سوی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بر سردر منزل جواد مجابی شاعر، نویسنده، منتقد هنری و روزنامه‌نگار نصب شد.

جواد مجابی با بیان این‌که این مسئله یعنی نصب کاشی بر سردر خانه شخصیت‌های فرهنگی و هنری فکر خوبی است، گفت: این طرح به شهر هویت می‌دهد و فرق خانه‌ها را مشخص می‌کند. من چند سال پیش مقاله‌ای نوشتم و در آن‌جا بیان کردم که آدم‌های زنده جزو میراث فرهنگی کشور هستند و این‌گونه نیست که صرفا کسانی که مرده‌اند یا چیزی که از گذشته باقی مانده است جزو میراث فرهنگی باشد.

او با بیان این‌که فرهنگ امری جهانی است و فقط بومی نیست، بیان کرد: فرهنگ اهمیت بسیاری دارد. با وجود تمام تلاش‌های ما نوعی تبعیض فرهنگی در بین کشورها به‌وجود آمده است. فرهنگ کشورهای ایران، هند و چین به مراتب غنی‌تر از فرهنگ کشورهای اروپایی و غربی است اما آن کشورها تبلیغات را در دست دارند و داشته‌هایشان را بزرگ‌تر می‌کنند. ما نباید داشته‌هایمان را به رخ آن‌ها بکشیم اما باید خودمان را ارتقا دهیم. فکر می‌کنم این کار عملی باشد. باید به موج جهانی‌سازی بپیوندیم و نباید سهم خود را نادیده بگیریم. ما نباید تبعیض فرهنگی را فراموش کنیم و یا نادیده بگیریم.

این نویسنده افزود: دولت نباید در فرهنگ دخالت کند اما باید حامی فرهنگ باشد. ما نویسنده‌ها نمی‌خواهیم دولت کتاب‌هایمان را بخرد اما اگر ممیزی برداشته شود با این مسئله غم‌انگیز روبه‌رو نخواهیم بود. به طور مثال زمانی که دانش‌آموزی رمان می‌خواند، پدرش به او می‌گوید رمان نخوان، برو درس خودت را بخوان. تصور می‌کنم این مسئله نباید وجود داشته باشد. باید خدمات آموزشی گسترش بیابد. این غم‌انگیز است که تیراژ کتاب ما به 300 نسخه رسیده است. فرض کنیم اگر کتابخانه‌های عمومی تجهیز شود و به طور مثال 2000 کتابخانه داشته باشیم که هر کدام سه نسخه بخرند می‌شود 6000 نسخه و اگر 2000 نسخه هم مردم عادی بخرند می‌شود 8000، که این عدد باید پایه تیراژ کتاب در کشور باشد.

او با تأکید بر این‌که کتابخانه‌های کشور باید تجهیز شوند، گفت: امروزه کتابخانه‌های عمومی بیشتر شبیه انبار کتاب است نه کتابخانه. وزارت فرهنگ باید کاری برای تجهیز کتابخانه‌ها کند و زمینه‌های آموزشی را فراهم آورد.

مجابی در ادامه با بیان این‌که سینما دنباله ادبیات است، گفت: نمی‌دانم چرا ادبیات ما در جهان مطرح نشده اما سینمای ما مطرح شده است. باید بر روی ادبیات سرمایه‌گذاری شود و آثار به صورت دقیق ترجمه شوند و به کشورهای دیگر بروند. به طور مثال کشور پرتغال بر روی آثار ساراماگو سرمایه‌گذاری کرده است، و با وجود این‌که این نویسنده، نویسنده متوسطی است در دنیا مطرح شد.

این شاعر اظهار کرد: دولت به جای این‌که قیم فرهنگ شود بیاید یاورش شود. باید وضعیت فعلی نقد شود. هیچ‌گاه بین نویسندگان با رژیم دشمنی وجود نداشته است. نقد وضعیت موجود مهم است تا وضعیت بهتر شود.

او در پاسخ به این سوال که طرح کاشی ماندگار در واقع خاطره‌بازی با محل زندگی هنرمندان است، درباره محل زندگی خود گفت: ما از سال 56 در این منزل ساکن شده‌ایم. کوی نویسندگان و مجتمع‌هایی که هست در واقع یک مرکز فرهنگی است که 125 خانواده روزنامه‌نگاران در آن‌جا ساکن شده‌اند. در واقع افراد فرهنگی در این‌جا زندگی کرده‌اند و آدم‌های بسیاری در آن‌جا رفت و آمد داشته‌اند. این محل محیط امن و آسایش بود و ارتباط بین ساکنان وجود داشت. این‌جا محل رفت و آمد نسل‌های مختلف فرهنگی و نویسندگان است. درهای این خانه‌ها به روی اهل فرهنگ باز بوده است. ما سعی کردیم این‌جا یک مکان فرهنگی باشد تا محل سکنی. اتفاق‌های مهم ادبی از این اتاق‌ها عبور کرده‌اند و فضای این‌جا از تصاویر آن‌ها آکنده است که باید حفظ شود. البته ما سعی کرده‌ایم که اندکی آن را حفظ کنیم. به طور مثال سخنرانی‌هایی را که برای انجمن‌های ادبی بود ضبط و ثبت کرده‌ایم. این محل مکان سکونت نبود و فرهنگ در آن حضور داشت.

مجابی در ادامه یادآور شد:‌ کتابی در حال چاپ دارم که درباره تصاویر و خاطره کسانی است که در این محل رفت و آمد کرده‌اند. در واقع این کتاب هزارصفحه‌ای به صورت بحث و گفت‌وگو و خاطره افرادی است که حضور داشته‌اند و به صورت کتاب منتشر خواهد شد. من معتقدم در کشور ما مشکل کم‌سندی داریم، نه این‌که سند نداشته باشیم در واقع اسناد را باید بیرون بیاوریم و به مردم نشان دهیم.

این نویسنده همچنین گفت: بعد از انقلاب با تعطیلی کافه‌ها این‌جا محلی برای گردآمدن نویسندگان و اهالی فرهنگ و هنر بود. فرهنگ به معنی همزیستی مسالمت‌آمیز عقاید مختلف است؛ کار فرهنگ فارغ از سود و زیانش، که بیشتر اوقات زیان آن بر سودش می‌چربد که ایرادی ندارد و امری رایج است، در واقع درگیری ذهن‌ها است. به نظر من این‌گونه نیست که فرهنگ از درگیری ذهن یک نفر صادر شود بلکه درگیری ذهن عده‌ای است که درباره یک موضوع فکر می‌کنند.

او با بیان این‌که ما زمانی همزیستی مسالمت‌آمیز فرهنگی را خواهیم داشت که فقط به افراد فرهنگی اکتفا نکنیم، گفت: باید پاتوغ فرهنگی و تشکل‌های صنفی ایجاد کنیم. کتابخانه‌های عمومی را تجهیز کنیم و آزادی در نشر را به‌وجود آوریم. چاپ کتاب هدف ما نیست؛ هدف ما ارتباط‌گیری با توده مردم است. ما از مرحله‌ای که نیما شعر می‌گفت و آن را تفسیر می‌کرد عبور کرده‌ایم و به جایی رسیده‌ایم که بده بستان بین اهل فرهنگ و مردم به‌وجود آمده است و این بده بستان‌ها باید حفظ شود.

مجابی افزود: نشر در کشور ما جنبه دکان پیدا کرده است. به نظرم نشر باید موسسه مالی قوی باشد که در آن تمامی مراحل از جمله ترجمه و ویراستاری انجام شود. این‌طور نباشد که هر نشر یک مغازه باز کند و 12 کتاب در آن‌جا بگذارد که کسی آن‌ها را نمی‌خرد. باید در کشور حداقل 10 تا 12 نشر بزرگ وجود داشته باشند که غیردولتی باشند. در کنار آن ناشران کوچک نیز حضور داشته باشند.  

این نویسنده سپس درباره طرح نصب کاشی بر سردر منزل شخصیت‌های فرهنگی و هنری این متن را خواند:

درود و سپاس به حاضران گرامی و دوستان عزیز.

نصب کاشی یادمان، برسردر خانه هنرمندان و دانشوران از سوی سازمان میراث فرهنگی ایران، بیانگر آن است که: آثار آفرینندگان علمی و فرهنگی زنده نیز بخشی از سرمایه معنوی ملی شمره می‌شود. این رسم، که آثار را آفریننده در زمان ما و پدیدآورندگانش در تابش گنجینه دانش و هنر پیشین ایران، دیده شوند، مایه دلگرمی کوشندگان ادب معاصر و تشویق نسل‌های بعدی به پیگیری این راه و روش تواند بود. کاشی نشانگر، از چشم رهگذر، مکان عادی را زمان‌روا می‌کند، جایی است در شهر، که در آن دانش و فرهنگ به سالیان دراز مشغله ساکنانش بوده است. خلوت هنرمند را برای یکی شدن با خود، با هنر، با عصر خویش نشان می‌دهد، همچنین رفت و آمد چند نسل از فرزانگان زمان در اتاق‌هایش را به حافظه‌ای ماندگار می‌سپارد. این نگاه دادوستد عاطفی مردم وطن و فرزندان تاریخیشان را، استوار می‌دارد.

اجرای همه‌سونگر این طرح، نقشه‌ای راهنما از حضور پیشینیان کنار نوآمدگان علم و فرهنگ ایران را ترسیم می‌کند، نشان می‌دهد که سودای مداوم فرزانگان، همدلی با مردم و عمرسپاری در گسترش دانش و بینش بشری در کشور و جهان بوده است.

شادمان و سپاسگزارم که آن سازمان محترم همسویی خود را با ملتی بزرگ و فهیم نشان می‌دهد که برپادارندگان فرهنگ انسان‌گرا را از دیرباز تا امروز، بازشناخته است. آرزو دارم زمانه چنان سازگار و هموار گردد که نسل‌های فردایی، این وطن و فرهنگ مردمش را عاشقانه بنگرد و خردورزانه، مهربان‌تر از ما، ایران زیبای صلح‌آمیز پیش‌رو را در قلب این سیاره مشوش تابان نگه دارد.

مجابی در انتها پیشنهاد کرد نصب این کاشی‌های ماندگار ادامه داشته باشد به خصوص برای مکان‌هایی که الان دیگر نیستند. او گفت: در کشورهای دیگر این امر وجود دارد که پلاک‌های کوچکی برای مکان‌هایی که نویسندگان و یا پژوهشگران در آن‌جا کارهای خود را انجام می‌دادند نصب شده است. اگر این اتفاق در ایران بیفتد خوب است. مثلا کافه فیروز که زمانی پاتوغ نویسندگان بنام بود و صادق هدایت در آن‌جا حضور داشت الان به بانک تبدیل شده است، من با این موضوع حتی شوخی کردم و گفتم کارمندان بانک در حالی که کار می‌کنند صداها و همهمه‌هایی می‌شنوند و متعجب می‌شوند که این صداها از کجاست. این صداها همان صدای نویسندگان و هنرمندانی است که در این‌جا جمع می‌شدند. ما می‌توانیم با نصب پلاکی یادآوری کنیم که این‌جا زمانی کافه‌ای بود که نویسندگان در آن‌جا جمع شده و گفت‌وگو می‌کردند.

پوریا سوری مدیر روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز با بیان این‌که نصب کاشی ماندگار بعدی برای قیصر امین‌پور (شاعر و استاد فقید دانشگاه) خواهد بود گفت: با توجه به هماهنگی‌های به‌عمل‌آمده این کاشی بر سردر خانه‌ای که قیصر امین‌پور در باغ فیض داشت نصب می‌شود. البته اگر ساکنان آن‌جا مخالفتی نداشته باشند. همچنین کاشی دیگری در خانه کودکی این شاعر در گتوند نصب می‌شود.

به گفته او، کاشی بعدی نیز بر سردر منزل ناصر مسعودی نصب خواهد شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان