بلاتکلیفی ادامه دارد
با توجه به فضای کلی فوتبال ایران و آنچه در همه این سالها دیدهایم، بسیار سادهاندیشانه است حتی اگر امروز تصور کنیم حضور دراگان اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی در جامجهانی قطعی است و او در قطر تیم کشورمان را هدایت خواهد کرد. بعد از انتخابات فدراسیون فوتبال و در صورتی که تیم سرپرستی فعلی واجد آرا نشود، روسای جدید فدراسیون مثل آب خوردن میتوانند تصمیم اسلاف خود را نقض کنند، اسکوچیچ را بردارند و یک سرمربی جدید به جای او بگذارند. در این صورت حتما هم توجیهات خاص خودشان را خواهند داشت؛ از جمله اینکه در مورد شایستگی دراگان اختلاف نظر وجود دارد، یک نفر باید تیم را «جمع» کند و تصمیم گروه قبلی کارشناسی نبوده است! در نتیجه هم خود اسکو، هم بازیکنان تیم ملی و هم مجموعه هواداران فوتبال میدانند که حکم ابقای فعلی هم قطعی و تمامشده نیست. این موضوع باعث میشود سرمربی کروات همچنان در برزخ و بلاتکلیفی باقی بماند؛ آنچه در فاصلهای کوتاه تا جامجهانی بسیار زیانبار است.
تصمیماتی که «سوژه خنده» شد
آنچه در جریان رفت و برگشت دراگان اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی ایران اتفاق افتاد، غیر از انتقادات تند و تیز، به سوژه خنده و تفریح خیلیها تبدیل شد؛ از برخی هنرمندان سرشناس داخل کشور که به فوتبال علاقه دارند تا رسانههای خارجی که در نقاط مختلف جهان از مجموعه این اتفاقات شوکه شده بودند. به هر حال شوخی نیست؛ فاصله خیلی کمی تا تورنمنت مهم جامجهانی داریم و چنین تصمیماتی از سوی یکی از کشورهای حاضر در این مسابقات باعث جلبتوجه همگانی میشود.
این تیم ملی چند پاره
کاش اما تمام مشکلات تیم ملی محدود به بلاتکلیفی نیمکت و آمد و شد شگفتانگیز دراگان اسکوچیچ میشد. مساله این است که تیم از درون متلاشی شده و طوری عنان کار از دست در رفته که بازیکنان به خودشان اجازه میدهند مواضع غیرحرفهای بگیرند. بعد از غائله استوریها که همه را شگفتزده کرد، مهدی طارمی هم در گفتوگو با عادل فردوسیپور مطالبی به زبان آورد که بر حیرت جامعه فوتبال افزود. او به صراحت شایستگی کادرفنی فعلی را زیر سوال برد و به مردم گفت با این شرایط انتظاری از تیم ملی در جامجهانی نداشته باشند. وقتی چند ساعت بعد از این مصاحبه دراگان سر جایش ابقا میشود، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم او بر رختکن تیمش مسلط شود و اوضاع را در مشت بگیرد. اگرچه این مربی در نخستین واکنش به ابقای خودش از فدراسیون تشکر کرد و به مردم اطمینان داد که خیالشان راحت باشد، اما طبیعی است که ما نمیتوانیم چندان خونسرد و خوشبین باشیم. بعد از ابقای اسکو، بسیاری در شبکههای اجتماعی از او خواستهاند بیرحمانه نسبت به حذف بازیکنان مخالف اقدام کند، اما میدانیم که اخذ چنین تصمیم بزرگی هم ساده نیست. از آن سو اگر بازیکنان مخالف حفظ شوند و تیم در قطر نتیجه نگیرد، عجیب نیست که بخشی از افکار عمومی آنها را به عدم همدلی متهم کنند و بگویند اینها با همه وجود بازی نکردهاند. همین حالا هم بعد از اوجگیری و علنی شدن اختلافات، برخی مدعی شدند سایه این تنشها بر سر بازی دوستانه با الجزایر هم وجود داشته و گروهی از بازیکنان آنطور که باید و شاید کار نکردهاند. وقتی اتحاد وجود داشته باشد، این حرفها بیمعناست، اما در شرایط فعلی هر کسی میتواند برداشتهای درست و نادرست خودش را داشته باشد. خلاصه که از رهگذر تصمیمات عجیب و غریب مدیران، تیم ملی در بد وضعی است. خدا به خیر کند.
تصمیمات دقیقه نودی
البته که ما در فوتبال ایران از این قصهها کم نداشتهایم. همین حالا برخی میگویند اسکوچیچ در حالی ابقا شده که انتخاب یک سرمربی داخلی به جای او (مثلا امیر قلعهنویی) قطعی شده بود. حتی اگر اینطور باشد هم عجیب نیست و فوتبال ایران با این چرخشهای دقیقه نودی الفت دیرینه دارد. خود این آقای اسکوچیچ دو سال و نیم پیش در حالی سرمربی تیم ملی شد که ظاهرا در آن مقطع کار انتخاب علی دایی نهایی شده بود. خود دایی زمانی هدایت تیم کشورمان را پذیرفت که آن زمان قرار بود افشین قطبی روی این نیمکت بنشیند! در نتیجه تا آخرین ثانیه چیزی معلوم نیست و تا لحظه دمیده شدن در سوت نخستین بازی ایران در جامجهانی، کسی با قطعیت نمیتواند نام سرمربی تیم کشورمان در این مسابقات را حدس بزند. در نتیجه عجیب نیست که تکاپوی شماری از کاندیداها و از جمله نامزدهای خودخوانده برای فتح این صندلی ادامه داشته باشد. به عنوان مثال این چند روز شاهد چراغ سبز نشان دادنهای بیپایان افشین قطبی برای بازگشت به تیم ملی ایران بودیم و این داستانها تا روز 30 آبان و زمان آغاز جامجهانی میتواند ادامه داشته باشد.