سرویس سیاست مشرق _ آقای سیدحسین موسویان، دیپلمات سابق و از چهرههای نزدیک به دولت اعتدال و اصلاحطلبان، اخیرا در واکنش به یکی از شمارگان وبلاگ مشرق که در روز اول شهریورماه و با تیتر "آدرسهای اشتباه "حسین موسویان" در آنسوی آب/ حسین موسویان از جان ایران چه میخواهد؟!" منتشر شد؛ نظر خود را برای مشرق ارسال کرده است.
تحلیل مشرق در اشاره به سخنان آقای موسویان در یک نشست سیاسی در دوحه نوشته شد که در آن دو بند زیر از سوی موسویان مورد تأکید قرار داشت:
1_"مقام معظم رهبری اعلام کردند که نباید امید و اعتمادی به اروپا داشت. در حقیقت اعلام عدم اعتماد به آمریکا و اروپا؛ میخی بر تابوت روابط عادی ایران و غرب است!"
2_"در دوران دولت قبل، در گفتوگو با دوستان حوزه خلیج فارس، همیشه به من میگفتند که آقای روحانی و آقای ظریف اختیاری ندارند و قدرت در اختیار رهبری و سپاه است. اگر مشکل آنها در گذشته این بود، اکنون برای گفتگو و توافق با آقای رئیسی و آقای امیرعبداللهیان چنین نگرانی وجود ندارد، از این رو دولت اقای رئیسی یک فرصت طلایی است."[1]
ما در بسته خبری وبلاگ مشرق توضیح دادیم و اثبات کردیم که هر دو این سخنان غلط هستند.
اکنون، آنچه که در ادامه میخوانید متن کامل نظر آقای موسویان راجع به تحلیل وبلاگ مشرق است.
ضمن اینکه در ادامه نظر آقای موسویان؛ توضیحات تکمیلی مشرق نیز ارائه خواهد شد...
***
بسمه تعالی
سردبیرمحترم سایت مشرق نیوز،
باسلام
سایت مشرق نیوز درتاریخ اول شهریور1401 طی مطلبی تحت عنوان :" آدرس های اشتباه حسین موسویان درآنسوی آب!" و "حسین موسویان از جان ایران چه میخواهد"؛ سخنرانی اینجانب در اجلاس دوحه را چنین تحلیل کرده که گفته ام مقام معظم رهبری میخ برتابوت روابط با غرب کوبیده است. سپس باچنین برداشتی سئوال نموده که: "چرا موسویان به سمت مقصرسازی از رهبری نظام حرکت میکند و ایضا چرا به جای برشمردن دلایل بیاعتماد شدن ایران به اروپا و آمریکا؛ ضرورت جبران گذشته را به آنها یادآوری نمیکند؟". مشرق نیوز در پایان گزارش مذکور نوشته: "اینها حقایق و سوالاتی است که نمیتوان با پنهان شدن در پشت مقالات خارجی، آستینهای گلدوزی شده و دلارهای کاخ سفید منکر آنها شد و یا از پاسخ به آنها طفره رفت...".
اما حقایق غیر قابل انکار بشرح ذیل میباشند:
1- درطول یک دهه اشتعال من دردانشگاه پرینستون؛ سازمان منافقین صدها گزارش و مصاحبه و برنامه تلویزیونی علیه فعالیتهایم داشته و بارها طی نامه به مسئولین دانشگاه پرینستون خواستار اخراج ام شده اند. سازمان منافقین درسال 1394، طی نامهای سرگشاده به باراک اوباما رییسجمهور آمریکا مدعی شد که: " دولت ایران یک کرسی در دانشگاه پرستیژی آمریکا، دانشگاه پرینستون، خریداری و موسویان را بعنوان پژوهشگر مطالعات اسلامی عازم آمریکا نموده است...اما ماموریت اصلی اوتشکیل یک شبکه فعال تروروگسترش عملیات جمهوری اسلامی و براندازی حکومت در آمریکاست». لینک مطلب ذیلا ارائه میشود.[1]
2-برخی از سران اپوزیسیون ایرانی مقیم آمریکا طی نامه ای به دادستان کل دولت ترامپ خواستار اخراج من از آمریکا شدند.آنها در این نامه که درروزنامه معتبرنیویورک پست منتشر شد، به دادستان آمریکا نوشتند: "موسویان مصاحبههای بسیاری میکند که در شبکههای خبری پخش میشود و مدام با دفاع از رژیم ایران دستورات ملاها را اجرا میکرد. حتی امروز هم شاهدیم نظرات خود را مینویسد و از منافع رژیم ایران دفاع میکند و به انتقاد از سیاست خارجی دولت ترامپ میپردازد". لینک مطلب ذیلا ارائه میشود.[2]
3-در دوره بایدن در بهمن سال 1400، گروه "اتحاد علیه ایران هسته ای" طی نامه ای به رئیس دانشگاه پرینستون خواستار اخراج من از این دانشگاه شدند. برخی از اعضاء هئیت مدیره این گروه عبارتند از: جیم ولسی، رئیس پیشین سازمان سیا؛ مئردگان رییس سابق موساد؛ ریچارد دیر لاو رییس سابق سرویس اطلاعاتی انگلستان؛ آگوست هنینگ رییس سابق سرویس اطلاعاتی آلمان؛ کریستن سیلوربرگ سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا؛ چارلز گاتری، فرمانده سابق اطلاعاتی در ارتش انگلستان و مدیر هولدینگ ثرونتد روچلید در انگلستان ( خاندان یهودی روچیلد).
این گروه که ریاست آن به عهده سناتور لیبرمن، از ضد ایرانی ترین سیاستمداران تندرو است، درنامه خود به رئیس دانشگاه پرینستون نوشته: "موسویان در تشییع جنازه سردار سلیمانی شرکت کرده و از او حمایت کرده است...موسویان در حکومت ایران مسئولیتهای متعددی داشته است... موسویان متعهد به منافع کشورش است و با تمام ظرفیت در این جهت کار می کند...اقای وانگ دانشجوی آمریکایی چینی الاصل علیه دانشگاه پرینستون شکایت کرده که نام موسویان دراین شکایت وجود دارد....حضور موسویان بعنوان عامل رژیم به آبرو و اعتبار دانشگاه پرینستون صدمات سنگینی زده و تا زمانیکه موسویان در این دانشگاه باشد، دانشگاه پرینستون جای امنی برای دانشجویان نخواهد بود. لذا ما از دولت آمریکا و تمام افراد و موسسات حقوقی آمریکا میخواهیم تا زمانی که موسویان در دانشگاه پرینستون کار میکند، تمام پرداختهای مالی به این دانشگاه برای انجام پروژه های تحقیقاتی را لغو کنند....".لینک این نامه ذیلا ارائه میشود.[3]
4- دو نفر از مقامات دولت دونالد ترامپ در مقاله ای خواستار محکوم کردن واخراج من از دانشگاه پرینستون شدند. این مقاله در روزنامه پرینستونین به قلم مورگان اورتاگوس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در دولت ترامپ و همچنین گابریل نورونها مشاور مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق منتشر شد. آنها در این نامه نوشتند که موسویان قبلا سفیر ایران در آلمان بوده فردی وفادار و متعهد به کشورش باقی مانده است. لینک مطلب ذیلا ارائه میشود.[4]
5-روزنامه صهیونیستی هاآرتض طی گزارشی اظهارات ماموران سازمانهای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، سیا و موساد، را علیه من منتشر کرد که ماموران مذکور فعالیتهای من را درراستای منافع ایران و نفرت انگیز خواهده بودند. لینک مطلب دیلا ارائه میشود. لینک مطلب ذیلا ارائه میشود.[5]
عنوان گزارش سایت محترم مشرق نیوز این است که: "موسویان از جان ایران چه میخواهد". امیدوارم با ذکر این 5 مورد پاسخ خود را گرفته باشید و تیتر را به این شکل اصلاح بفرمایید که" صهیونیسم و ضد انقلاب از جان موسویان چه میخواهد؟".
اینها گوشه ای از اجماع و اتحاد جبهه صهیونیستی و ضدانقلاب برانداز علیه من در یک دهه گذشته بوده است. در این دوره سایت مشرق نیوز که بعنوان یک سایت خبری-تحلیلی ضد استکبار و ضد صهیونیست و ضد گروههای تروریستی برانداز فعالیت میکند، نه تنها هیچیک از گزارشهای مذکور را منتشر نکرد بلکه دریک دهه گذشته نیز مستمرا گزارشهای مکررعلیه من نیز منتشر کرده است که هیچگاه پاسخ نداده ام. منتهی چون مقام معظم رهبری بارها تاکید کردند که صف خود را از دشمن جدا کنید، چنانچه لازم میدانید دراین مورد بررسیهای و اقدامات مقتضی معمول فرمایید.
اما اینجانب درسخنرانی کنفرانس دوحه با ارائه دلائل بی اعتمادی ایران به آمریکا و غرب، روشن کردم که غرب با سیاستهای غلط 40 ساله گذشته درمورد ایران، میخ برتابوت روابط ایران با غرب کوبیده اند. نه تنها درکنفرانس دوحه بلکه صدها سخنرانی و مقاله و مصاحبه و در هر چهار کتابی که در یک دهه گذشته در آمریکا و اروپا منتشر کرده ام نیز همین واقعیات را مستندا و درگسترده ترین سطح ممکن برای افکارعمومی جهانی تشریح کرده ام.
برای اثبات این موضوع سه محور کلیدی که درسخنرانی اخیر کنفرانس دوحه مطرح کردم از این قرار است:
اول اینکه همه دولتهای قبل از دولت آقای رئیسی تلاش کردند که بالانسی درروابط با بلوک شرق و غرب برقرارکنند و همه نیز شکست خوردند آنهم بخاطر:
1-سیاستهای خصمانه آمریکا علیه ایران،
2-خرابکاریهای اسرائیل علیه ایران،
3-فشاربرخی ازکشورهای عربی همسایه به آمریکا برای تحریم وحتی حمله نظامی به ایران .
لذا کاملا روشن ساختم که غرب واتحاد عبری و عربی را مقصر است و اینکه مقام رهبری هم دست همه دولتهای گذشته را برای تحقق بالانس درروابط ایران با بلوک غرب و شرق بازگذاشتند. طرح این مطلب هم تفهیم این نکته است که سیاستهای کلان رهبری درسیاست خارجی با تغییر دولتها ثابت بوده است. این قسمت از سخنرانی درلینک ذیل قابل مشاهده است.[6]
دوم اینکه تصریح کردم که در موضوع برجام، ایران به تعهداتش عمل کرد و این ترامپ بود که ازبرجام خارج شد و اروپا هم تسلیم تحریمهای ترامپ شد و بعد از این مرحله بود که مقام معظم رهبری اظهارنمودند که به اروپا هم اعتمادی نیست. درسخنرانی مذکور این مطلب را عینا از فرمایشات مقام رهبری برای حضار خواندم:
"اروپاییها بهرغم وعدههای خود، عملاً به تحریمهای آمریکا پایبند ماندند، هیچ اقدامی انجام ندادند و از این پس هم بعید است کاری برای جمهوری اسلامی انجام دهند، بنابراین باید بهکلی از اروپاییها قطع امید کرد. به هیچ وجه نباید به کشورهایی که پرچم دشمنی با نظام اسلامی را در دست گرفتهاند و در رأس آنها آمریکا و این چند کشور اروپایی، اعتماد شود، زیرا آنها صریحاً با ملت ایران دشمنی میکنند".
بعد از استناد فوق، موضوع "میخ برتابوت روابط عادی ایران با غرب" را مطرح و برای درک افکار عمومی جهان از مقصر این واقعه و نیزدرک درست از نظرمقام معظم رهبری درمورد بی اعتمادی به غرب و چرخش به شرق، 12 حقیقت از کارنامه سیاه غرب درروابط با ایران در دوران بعد از انقلاب 1357 رابه شرح ذیل ارائه کردم:
1- غرب با برنامه و توانمندی صلح آمیز هسته ای ایران دشمنی ورزیده درحالیکه چین و روسیه با ایران همکاری کرده اند،
2-غرب تحریمهای گسترده علیه ایران درزمینه تسلیحات متعارف و توان بازدارندگی دفاعی ایران اعمال نموده درحالیکه چین و روسیه درزمینه تسلیحات متعارف با ایران همکاری کرده اند،
3-غرب و متحدین منطقه ای مستمرا دنبال تجزیه ایران بوده درحالیکه چین و روسیه با تجزیه ایران مخالف بوده اند،
4-غرب اقیانوسی از تحریمهای اقتصادی علیه ایران اعمال نموده درحالیکه چین و روسیه ایران را تحریم نکرده اند،
5-غرب از حق وتو خود درشورای امنیت به نفع اسرائیل و علیه فلسطینی ها استفاده کرده درحالیکه چین و روسیه درمورادی ازحق وتو خود به نفع ایران استفاده کرده اند،
6-غرب باهمکاری ضد انقلاب برانداز شبکه تبلیغاتی وسیع علیه ایران راه انداخته وچین و روسیه چنین نکرده اند.
7-غرب درمبارزه با تروریسم داعشی، با استاندارد دوگانه برخورد کرده درحالیکه چین و روسیه بطور جدی عمل کرده اند، غرب برای ساقط کردن بشاراسد، با گروههای ترویستی همکاری کرد، از گروه تروریستی منافقین حمایت کرده و سردار سلیمانی پیشتاز مبارزه با تروریسم داعشی درمنطقه و جهان را به شهادت رسانده است،
8-آمریکا دنبال یکجانبه گرایی است درحالیکه چین و روسیه مثل ایران معتقد به چند جانبه گرایی هستند،
9-آمریکا و غرب استراتژی سلطه اسرائیل بر منطقه را دنبال میکنند درحالیکه چین و روسیه دنبال بالانس قدرت درمنطقه میباشند،
10-آمریکا دنبال تغییر رژیم درایران بوده درحالیکه چین وروسیه چنین سیاستی نداشته اند،
11-غرب درمورد موضوعات حقوق بشر و دمکراسی استاندارد دوگانه داشته به گونه ای که ازدیکتاتورهایی مثل شاه و مبارک حمایت و به اسرائیل برای انجام هرجنایتی علیه فلسطینی ها چک سفید امضاء داده است،
12-غرب برای نابودی ارزشهای اسلامی، خط تهاجم فرهنگی را دنبال کرده است.
دراین راستا ایران روابط خود را با قدرتهای بلوک شرق بویژه چین و روسیه گسترش میدهد. ذیلا لینک سخنرانی هم ارائه میشود.[7]
سوم اینکه درکنفرانس دوحه این چنین تصریح کردم که:
"باید واقع بینانه و منصفانه به موضع مقام رهبری ایران نگاه کرد. ایشان به آمریکا بی اعتماد بوده و همیشه هم اظهار کردهاند اما درطول 32 سال رهبری ایران، به همه دولتهای قبل از دولت آقای رئیسی این شانس را دادند که حسن نیت آمریکا را امتحان کنند. در دوران آقای هاشمی، ایران درموضوع آزادی گروگانهای غربی و آمریکایی همکاری کرد؛ در دوران آقای خاتمی، ایران درافغانستان با آمریکا برای مقابله با تروریسم همکاری کرد؛ در دوران آقای احمدی نژاد، ایران به نشانه حسن نیت دو زندانی آمریکایی را یکطرفه آزاد کرد و در دوران آقای روحانی هم ایران برجام را امضاء کرد. در هر چهار دولت و در هر چهار مورد؛ این آمریکا بود که بدعهدی کرد و زیر توافقات زد. اضافه بر این، در دوران آقای روحانی و یکسال قبل از برجام هم مقام رهبری ایران رسما اعلام کرد که اگر توافق هستهای صورت گیرد و آمریکا به تعهدش درست عمل کند، ایران راجع به سایرموضوعات مورد اختلاف نیز گفتوگو میکند. اما برجام توافق شد و ایران به تعهدش عمل کرد و ترامپ هم از برجام خارج شد. لذا این مهم است که ببینیم اگر توافق احیاء برجام صورت گیرد، آیا آمریکا به تعهدش عمل خواهد کرد یا بازهم بدعهدی خواهد کرد. اگر به تعهدش عمل کند، ممکن است شرایط تغییر کند". ذیلا لینک مطلب هم ارائه میشود.[8]
تصدیق خواهید کرد که:
اولا: با برشمردن 12 مورد کلان از کارنامه سیاه سیاستهای آمریکا و اروپا، دلائل مشروع بی اعتمادی ایران به آمریکا و غرب را به تفصیل به افکارعمومی جهان عرضه کرده ام.
ثانیا: طبق قانون اساسی نیز سیاستهای کلان نظام درسیاست خارجی درحوزه اختیارات رهبری است و تمامی مطالب مطروحه فوق درکنفرانس درراستای اثبات "تقصیرات غرب وحقانیت ایران" است و نه به اصطلاح شما "مقصرسازی رهبری".
اما درمورد توصیه به غرب راجع به ضرورت جبران گذشته، درسخنرانی کنفرانس دوحه؛ توصیه اصلی من به کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی این بود: "دولت اقای رئیسی یک فرصت طلایی است که:
اولا: قدرتهای جهانی توافق احیاء برجام را با دولت ایشان نهایی کنند.قدرتهای جهانی سعی کنند که یک برجام پایدار به توافق برسند. اگر برجام احیاء شود و آمریکا برای بار دوم تقلب کند و از برجام خارج شود، ایران دیگر برای بارسوم به برجام برنخواهد گشت. اما ایران عضو معاهده ان پی تی خواهد ماند و دنبال بمب هسته ای هم نخواهد بود. اگر آمریکا و قدرتهای جهانی بخواهند سوء استفاده کرده و پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند، آنگاه ایران از معاهده ان پی تی خارج خواهد شد. اگرآمریکا به ایران حمله کند، ایران جوابش را با ساخت بمب هسته ای خواهد داد. ترامپ از برجام خارج شد و صدها میلیارد دلار خسارت به ایران زد اما نتیجه آن این شد که ایران یک "کشور درآستانه هسته ای" شد. سعی نکنید این تجربه تکرارشود.
ثانیا: کشورهای عرب شورای همکاری خلیج فارس با ایران گفتگو کنند تا به تنش ها و خصومتهای 40 سال گذشته پایان داده شود و مسیر صلح وهمکاری و دوستی پایدار بین ایران و اعراب فراهم شود".
البته ممنون میشوم فردی را معرفی کنید که از دیدگاه مشرق نیوز، در نزد افکار عمومی جهان و درمحافل معتبر بین المللی جامع تر و قاطع تر از این، سیاستهای غرب درمورد ایران را به چالش کشیده تا بنده با کمال خضوع شاگردی نموده و ازمطالب آن چهره محترم درنشستهای بعدی بین المللی استفاده کنم.
درپایان به این نکته هم اشاره کنم که مشرق نیوز بارها و بارها درمورد موضوع بازداشت من درسال 1386 مطلب نوشته است. قانون و شرع و انصاف و وجدان ایجاب میکند که دفاعیه اینجانب در پرونده مذکور را نیز منتشر کنید تا یکبار برای همیشه پاسخ اتهامات را گرفته باشید.
استدعا دارم این نامه را بعنوان پاسخ من منتشر کنید.
سید حسین موسویان
7شهریور1401
[1] https://www.tabnak.ir/fa/news/567083/
[2] https://shahrvand.com/archives/111767; https://kayhan.london/fa/1398/10/12/181572/
[3] https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-536449
https://fararu.com/fa/news/533875/-[4]
[5] https://www.khabaronline.ir/news/1592130/
[6] https://www.youtube.com/watch?v=3v87OX18Fvo
[7]-https://www.youtube.com/watch?v=3v87OX18Fvo
[8] -https://www.youtube.com/watch?v=I2IXROWVjPE
***
توضیحات مشرق:
همانطور که ملاحظه شد آقای موسویان عملا چیزی را تکذیب نکردهاند و گفتههای خود در دو عبارت مورد استناد مشرق را نیز صرفا با توضیحاتی بیشتر منتشر کردهاند!
معالوصف به نظر میرسد تحلیل مشرق همچنان پابرجاست و چیزی در فرم و محتوا تغییر نکرده است.
در واقع بهتر آن بود که آقای موسویان سؤال ما مبنی بر اینکه "موسویان از جان ایران چه میخواهد؟!" را با عنایت به کمک مالی 70 هزار دلاری کاخ سفید به ایشان از طریق واریزی صندوق پلاشرز به حساب دانشگاه پرینستون با نقش مستقیم "بن رودز" مشاور امنیت ملی اوباما توضیح دهند![2]
توضیح سادهتر آنکه چرا فعالیتهای برجامی آقای موسویان اگرچه طبق ادعای خودشان مورد رضایت منافقین یا سمپاتهای دولت ترامپ نبوده است اما چرا همین فعالیتهای دقیقا طبق منافع ملی آمریکا و مورد رضایت سران وقت کاخ سفید بوده است؟
و مسئله دیگر پیرامون نظر ارسالی آقای موسویان صرفا یک توصیه است.
اینکه گپ و فاصله میان سخنان اظهار شده در یک اجلاس خارجی با اعتراضات و تحلیلهای معقول در پیامد آن را نمیشود با "کلمات ورد" پر کرد.
یعنی اظهارات و توضیحات آقای موسویان صرفا در حالتی مسموع بود که سخنان منقول از ایشان در اجلاس دوحه دروغ یا ناقص بوده باشد.
اما پاسخ آقای موسویان نشان میدهد که چنین چیزی نیست و ایشان هم تصریح داشتهاند که رهبر ایران بر روابط ایران و غرب میخ کوبیده است (که این به معنی ناجوانمردی در حق رهبری نظام است) و هم گفتهاند که رئیسی اختیاراتی بیشتر از اسلاف خود دارد.
و این هر دو سخن ناروا بوده است و سخن ناروا هم صرفا با عذرخواهی رفع و رجوع میشود.
"شریک دزد و رفیق قافله بودن" مقتضای سیاستورزی اصولی و عقلانی نیست.
1_mshrgh.ir/1410869
2_http://fna.ir/UCMCP0